پیام به نیروهای ارتش و سپاه که در دفاع از میهن شرکت داشتند

ملتی که یک نیروی نظامی کارآمد و متعهد به دفاع از میهن نداشته باشد محکوم به خواری و شکست است. ارتش ملی ایران با وجود آسیب‌های هولناک وحشیگری آغاز انقلاب، از جمله اجرای دستور بیگانگان برای قتل عام بیش از ۴۰۰ تن از بهترین افسران ارشد ارتش ما از ارتشبد تا سرهنگ که جملگی از بهترین در جهان شمرده می‌شدند، در جنگ عراق خوش درخشید و جنگ را با فتح خرمشهر به پایان رساند. ولی دوباره از "بیرون" دستور رسید که جنگ باید ادامه یابد. سفیر بریتانیا در ایران بعدها گفت که " می‌خواستیم هر دو طرف تضعیف شوند".

سپاه پاسداران و بسیج که تازه سازماندهی شده بودند، دانش و تجربه جنگی نداشتند. برخی فرماندهانشان اگر خانه نشین می‌شدند ما کمتر آسیب می‌دیدیم و کمتر کشته و زخمی و شیمیایی می‌دادیم. ولی فداکاری و رشادت و از خود گذشتکی جوانان ما، بسیجی‌ها و رزمندگان داوطلب در جبهه مثال زدنی شد و به جهان نشان داد که ایرانی برای حفظ خاک وطن با چنگ و دندان می‌جنگد و جان فدا می‌کند.

من خطابم به رزمندگان میدان جنگ، آزادگان (اسیران آزاد شده) و معلولان جنگی و شیمیایی سپاه پاسداران و بسیج است که فراموش شده‌اند. شما رزمندگان همه وظیفه دارید که کشور را از دست نادانان و دزدان و خیانتکاران به میهن که یک روز جنگ را تجربه نکرده‌اند ولی حاکم بر سرنوشت میهن ما ایران شده آن را از همه چیز تهی کرده‌اند، به ویرانی کشیده‌‌اند، ملت را فقیر و به فلاکت دچار کرده‌اند؛ و کشور را طعمه گرگانی که به تکه پاره کردن میهنی که شما جانتان را برایش روی خط گذاشتید کرده‌اند، نجات بدهید.

پیام به روحانیت راستین ایرانی

بیایید از نو بشکفیم!

از: کورش زعیم

اروپا پس از تاریخ خونین هزارساله خود که آغشته به بیداد و جنایت و فساد و خرافات به نام مذهب بود، اکنون نماد صلح و رواداری و برابری همه مردم علیرغم باورهایشان شده است. ما هم کمابیش چنین تاریخ مذهبی خونین و آکنده از فساد و دروغ و خیانت به مردم و میهن را داشته ایم، که هنوز هم از آن رنج میبریم. آیا اینهمه دروغ و خرافات و فساد و حق کشی سدها ساله به بهانه مذهب که در سه دهه گذشته باززنده سازی شده، برای میهن ما بسنده نیست؟ در این سه دهه بنام دین بیش از سد سال به مردم و میهن ما آسیب وارد آمده و ما را به یکی از عقب افتاده ترین، فاسدترین و منفورترین کشورها درآورده، که اگر ادامه یابد بزودی نه اثری از دینداری و نه از ایران بجای خواهد ماند. در این زمان سرعت خیره کننده پیشرفت جهانی، سرعت پسرفت ما هم خیره کننده بوده است.

 پاپ های کاتولیک در سده اخیر که خطر رویگردانی مردم از مذهب سختگیر و آکنده از خرافات خود را درک کرده بودند، روش مردمداری خود را تغییر دادند. پاپ جان پُل دوم یکی از آغازگران این تحول بود و اکنون پاپ اینوسنت شانزدهم آنرا به اوج خود رسانده و مذهب کاتولیسم را در مسیر خرافات زدایی و مردمگرایی قرار داده است. آیا زمان آن نرسیده که شما روحانیان خوب و واقع بین شیعه، هرچند که در اقلیت فاحش هستید و همبستگی هم ندارید، بکوشید پاپاهای نوگرای شیعه ایرانی شوید؟

بیانیه جبهه ملی ایران به مناسبت 12 اردیبهشت روز جهانی کارگر

کارگران در هر جامعه ، به ویژه در جوامع کمتر ماشینی شده چون ایران، از نیروهای بنیادین انسانی هستند که بار سنگینی از تولید صنعتی و خدمات اجتماعی  را بر دوش دارند. این رادمردان و رادزنان با دستمزدی نه بیشتر از هزینه حد اقلی خود و خانواده، آن هم در سطحی نه چندان رضایت بخش، به امید دستیابی به زندگی بهتر روزگار می‌گذرانند. ولی طی دهه‌های اخیر به سبب سیاست‌های ضد تولید که نخستین ترکش آن متوجه کارگران میهن شده است، روز به روز شاهد کاهش قدرت خرید و بی‌اعتباری روزافزون ارزش کار، که برآمده از نیرو و مهارت کارگران است هستیم و چنانکه آشکار است بیکاری و گرانی حاصل از تورم و کاهش ارزش پول ملی که دستاورد ناکارآمدی و فساد دولتمردان و سررشته‌داران متوهم به همه چیز دانی است، مصالح کشور و ملت را روز به روز بیشتر به سوی پرتگاه ویرانی این مرز و بوم می‌کشاند.

جبهه ملی ایران روز کارگر را فرصتی می‌شمارد تا ضمن پشتیبانی همه جانبه از آنان در برابر ستمی که این دوران فلاکت بار به آنان روا کرده، به طور جدی به دولتمردان و کسانی که اراده‌شان بر سرنوشت مردم فرمان می‌راند هشدار میدهد تا از بیراهه روی‌هایی که تاکنون در جریان ناخدایی کشور پیش گرفته‌اند دست برداشته و بجای کوشش برای رسیدن به اهدافی که برخاسته ازتوهماتی خطرناک بیش نیست، سکان برگردانده و کشتی در توفان افتاده کشور و ملت و البته کارگران را اگر می‌توانند به سوی ساحل آرامش و عدالت و آزادی ملی هدایت کنند، یا آن را به دست برگزیدگان راستین ملت که بهتر از آنان می‌توانند ناخدایی کنند بدهند. .

چگونگی اجرای کودتای 28 امرداد 1332 

پ س از خنثی شدن طرح اولیه کودتا در 25 امرداد، واشنگتن کودتا علیه مصدق را شکست خورده انگاشت و به کرمیت روزولت پیام داد که وضع در تهران برایش خطرناک است و باید فوری ایران را ترک کند. روزولت هم خود را آماده ترک ایران کرد. ولی او کسی نبود که به این آسانی ناامید شود. کرمیت روزولت که با شکست کودتا به غرورش بر خورده بود، تصمیم می‌گیرد طرح دوم خود را به اجرا بگذارد. در این طرح زاهدی نخست وزیر واقعی اعلام می‌شد و اعلام اینکه مصدق باید کنار برود.

 

هندرسون، سفیر امریکا در ایران که در خارج از کشور بود شتابان به تهران باز می‌گردد. با سفارش روزولت، مستشاران نظامی امریکایی که در ایران بودند به ایجاد دودلی و تفرقه افکنی در میان افسران می‌پردازند تا ارتش فلج شود. سرتیپ زنگنه هم گروهی از دانشجویان دانشکده افسری را تحریک می‌کند تا در اعتراض، در سلام صبحگاهی حاضر نشوند و اعتصاب غذا کنند. ژنرال مَک کلور، رییس مستشاری امریکا در ایران به دیدار سرتیپ ریاحی می‌رود و به او می‌گوید: " سفیر ما می‌گوید که ما نماینده دولت امریکا در دربار شاه هستیم. اکنون که او رفته دیگر سمتی در برابر مصدق نداریم." ریاحی پاسخ می‌دهد که، "... شاه، دکتر مصدق، دولت و ارتش همه در خدمت ایران هستند و شما مامور خدمت در کشور ایران هستید..."

 

مک کلور در ملاقاتی با سرهنگ ضرغام فرمانده لشگر اصفهان، از او درخواست همکاری می‌کند که سرهنگ ضرغام نمی‌پذیرد. با شکست مک کلور در راضی کردن فرمانده لشگر اصفهان، اردشیر زاهدی، فرزند سپهبد زاهدی به اصفهان می‌رود و با سرهنگ ضرغام، جانشین فرمانده لشگر اصفهان، ملاقات می‌کند و به او می‌گوید که آماده باشد در صورت لزوم به تهران حمله کند. ضرغام درخواست زاهدی را می‌پذیرد. سرهنگ عباس فرزانگان از سوی سرلشگر زاهدی با سرهنگ تیمور بختیار، فرمانده تیپ کرمانشاه، ملاقات می‌کند و از او می‌خواهد که برای سقوط مصدق، تیپ خود را به سوی تهران حرکت دهد. سرهنگ بختیار بی‌درنگ به تیپ فرمان آماده باش می‌دهد.

من هشدار میدهم!

مخاطب من وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و دیگر سازمانهای امنیتی است که علیه امثال من و بسیاری از هموندان جبهه ملی ایران و دیگر سازمانها و شخصیت‌های مرد و زن مبارز علیه فساد و دیکتاتوری و ویرانگری و وطن فروشی را تهدید میکنند یا کیفرخواست میدهند، به خانه‌هایشان می‌ریزند و اموالشان را ضبط میکنند، بازداشت میکنند یا آنان را بطور مرموزی مُردانده می‌کنند! مخاطب من همچنین قوه قضائیه است که کنشگری میهنی و حقوق بشری و هم‌میهنان فرهیخته و مبارز را برنمی‌تابد و مبارزه مدنی و حقوق بشری را جرم انگاشته آنان  را زندانی یا از حقوق شهروندی خود محروم می‌کند.

در این روز نامیمون آغاز جمهوری اسلامی، من هشدار می‌دهم که یورش، کیفرخواست، جرم شناختن حقوق بنیادین شهروندی، حکم‌های زندان و خفقان بیانی و نوشتاری و تبعیدها و مرگ‌ها ای مشکوک فقط خواست دشمنان یکپارچگی و قدرتمندی اقتصادی و سیاسی ایران است که توسط جاسوسان پنهان در لابلای دیوانساری کشوری و لشگری بر مسئولان تحمیل می‌شود.

من هشدار می دهم که جاسوسان بی‌شمار بیگانه که در سامانه کشورداری و لشگرداری میهن ما کاشته شده‌اند و فریب خوردگان یا تتمیع شدگان بازیچه دست آنان، که شمارشان به نظر می‌رسد از هر زمان دیگر در تاریخ هزاران ساله میهن ما بیشتر باشد، می‌خواهند فعالان میهن پرست خواهان نجات ایران از ورطه سقوط به دره "دیگر نبودن" را که اکنون بسیار نزدیک به آن سرانجام هستیم خنثی کنند. اگر چاره این مصیبت نکنیم در سالهای آینده دیگر ایرانی وجود نخواهد داشت. همسایگان آزمند و امروز قدرتمند ما وضع اقتصادی و زیستی بسیار جذاب‌تری از ما پیدا کرده‌اند، چهار دهه پیش شرایط کاملا معکوس این بود.

فراخوان جهانی شورای ششم جبهه ملی ایران

برای همگرایی اوپوزیسیون ملی ایرانی

هنگامی که شماری از اعضای بسیار فعال جبهه ملی ایران، شورای ششم جبهه ملی را در تاریخ 15 فروردین 1386، تشکیل دادند و در آبان 1397 آن را همراه با شخصیت‌های مطرح و شناخته شده جبهه ملی و شماری از جوانان فعال سازمان‌های جبهه ملی عملی کردند، نخستین گامی که برداشتند تقویت فکری و روزآمد سازی خود در جهان سیاست ملی و بین المللی بود.

نخست منشور ملی جبهه ملی ایران که در سال 58 در کمیته‌ای مرکب از دکتر هرمیداس باوند، دکترعلی رشیدی، کورش زعیم، زنده‌یادان حسن لباسچی و دکتر اسداله مبشری تدوین شده بود و در سال 65 و نیز در 1382، توسط شماری از همین 

افراد بازنگری و روزآمدسازی شده بود، راهنما قرار گرفت.

پس از آغاز به کار شورای ششم در 1397، نخستین اقدام ما یک فراخوان همگانی خطاب به نخبگان ایرانی سراسر جهان بود که از آنان خواستیم، بی اینکه اجباری برای عضویت در جبهه ملی و حتی پذیرش آن داشته باشند، به خاطر آینده میهنشان با ما در طراحی و تدوین آینده ایران و ساختن ایران آینده هم اندیشی و یاری کنند. از این فراخوان استقبال خوبی شد.

گستره نفوذ معنوی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران

در شمال ارس، شمال خزر، شمال خراسان

گفتگوی ماهنامه کهکشان با کورش زعیم

شماره تیرماه 1371خ    ماهنامه کهکشان، 

پیشگفتار سردبیر ماهنامه کهکشان:   

ه ای را مهندس کورش زعیم، نویسنده و مفسر صاحب نظر، در گفتگویی با خبرنگار کهکشان، مسائل تاز

 در زمینه مناسبات ایران و کشورهای مسلمان آسیای مرکزی و قفقاز عنوان کرده است. کورش زعیم راهکارهای جدیدی را برای توسعه هر چه بیشتر نفوذ فرهنگی، معنوی، اقتصادی و سیاسی کشورمان در سرزمین ‌ هایی که او به حق نام "گستره فرهنگی ایران" بدانها 

می‌دهد عرضه می‌کند. با هم این گفتگو را می خوانیم:

 

س - شما در کتاب خود «امپراتوری شوروی به کجا می رود؟» استقلال جمهوری‌های جنوب شوروی را دوازده سال پیش پیش‌بینی کرده بودید، و حتی چند ماه پیش در مقاله‌ای پیشنهادهایی در رابطه با این جمهوری‌ها ارائه کرده بودید. اکنون که این استقلال جامه عمل پوشیده و روابط ایران با آنها فعال شده، سیاست کنونی ایران را در این رابطه چگونه ارزیابی می کنید؟

کورش زعیم - به عقیده من، سه اصل باید حاکم بر اندیشه سیاست خارجی ایران نسبت به این جمهوریها باشد:

اول اینکه، بخش بسیار بزرگی از این سرزمین 

‌ ها جزوی از گستره تاریخ و فرهنگ ایران زمین و مردم بسیاری از این مناطق ایرانی یا ایرانی تبار هستند؛ مانند تاجیکستان، بخش باختری قرقیزستان، نیمه جنوبی ازبکستان، بیشتر ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان و بخشی از گرجستان و حتى داغستان روسیه، و رفتار ایران با این مردمان بایستی مانند اعضای یک خانواده باشد. 

دو انقلاب و دیگر هیچ

طرحی نو برای انقلابی ساختاری

در درازنای دو سده گذشته، ما در دو انقلاب برای دستیابی به یک حکومت دموکراتیک تلاش کردیم؛ ولی بجز چند سال کوتاه در میانه سده گذشته، به هدف خود نرسیدیم. جایگاه جغرافیایی حساس و راهبردی کشور ما، نشسته بر روی بزرگترین ذخایر انرژی در جهان؛ و در گلوگاه آبراه انرژی جهان، کشور ما را میدان قدرت‌نمایی‌ها و توطئه‌های بین‌المللی کرده، که سبب اصلی ناتوانی ما در ایجاد و نگهداری یک دولت دموکرات بوده است. امروز هم یک حکومت خودکامه ایدئولوژیک بسیار خشن و بسیار فاسد، با وجود منابع طبیعی و انسانی غنی، ما را از پیشرفت و رفاه اقتصادی بازداشته و شرایطی را ایجاد کرده که کشورمان را رتبه اول جهان در فرار مغزها و فرار سرمایه کرده، رتبه دوم جهان در شاخص فلاکت و یکی از قهرمانان جهان در تبعیض و نقض فاحش حقوق بشر.

ما در ایران اکنون با چالش جدیدی روبرو هستیم؛ و آن هدایت کشور زخم خورده و خونین و مردم سرخورده و ناامید از آینده خود را به سوی یک نظام دموکراتیک راستین و پایا، بر پایه فرصت برابر برای همه، آزادی گزینش و تضمین حقوق شهروندی کامل، و پیمایش بسوی خوشبختی هستیم. در برابر سوء مدیریت فاحش و فساد باور نکردنی که در چهار دهه گذشته بر ما تحمیل شده، ما آرزوی بازگشت به کوته زمان دموکراسی و دولت پاک را، که هفت دهه پیش از آن برخوردار بودیم، داریم.

ما آرزو داریم میهن خود را از یک حکومت تک بعدی، تکلیف‌گرا، خشن، فاسدپرور و ناقض فاحش حقوق بشر پس بگیریم و یک دموکراسی نمونه بر پایه رعایت کامل قانون‌های جهانی حقوق بشری و همخوان با فرهنگ کهن ایرانی بسازیم. برای یک ایران نوین، ما در جبهه ملی ایران، بینشی درازمدت و برنامه‌های اجرایی جهان‌پسند داریم. ما طرح‌ها و برنامه‌های خود را تدوین و منتشر کرده‌ایم که چگونه یک قانون اساسی نوین باید تدوین شود و چگونه یک دولت مردم سالار برگزیده رای مردم باید کشور را اداره کند.

به مناسبت 19 آبان سالگرد شهادت دکتر حسین فاطمی

از: کورش زعیم

ما در این روز، راد مردی را که شست و هفت سال پیش در راه آزادی و مردم سالاری شهید شد، بزرگ میداریم. نه اینکه او به بزرگداشت ما نیازداشته باشد، بلکه این ماهستیم که نیازمند وابستگی به او هستیم، به آنچه او بود و آنچه او میخواست ما باشیم. او از گونه شهیدانی است که راه تاریک ما را روشن نگه میدارند، شهیدانی که به ما راستی و آزادگی می‌آموزند. او سیاوش زمان ما بود.

ما در درازنای تاریخ میهنمان کم شهید نداشته ایم. ما هزاران هزار از پسرانمان و برادرانمان و پدرانمان را در دفاع از مرزهایمان و از استقلالمان از دست داده‌ایم. همه تاریخ ما آکنده از فداکاری‌ها و شهادت‌ها در رویارویی با دشمن درونی و برونمرزی بوده است. همه آنان برای سربلندی کشور ما شهید شدند و همه آنان همیشه عزیز خواهند بود.

هفتم آبان پرچمدار هویت ایرانی و روز ملی ایران

از: کورش زعیم 

ملتی زنده است و هرگز نخواهد مرد که زیر شمشیر و چکمه دشمنی که جان و توان او را می‌گیرد، هویت تاریخی و فرهنگ ملی خود را از جان

 عزیزتر نگهبانی کند. این هویت فرهنگی جهان پسند یک ملت است که او را جاویدان می‌سازد. ملت جاوید ایران در بدترین و خشن‌ترین شرایط و زیر یورش وحشی‌ترین دشمنان، فرهنگ خود را چون حلقه نجات در بر گرفت و غرق نشد. اکنون هم که زیر نعلین و شمشیر دشمنان هویت و فرهنگ ملی خود هستیم، بیش از پیش و آنقدر و آن چنان ایستادگی می‌کنیم و از خود گذشتگی نشان می‌دهیم تا این توفان نابودگر فرهنگ و داشته‌های میهن و ملت ما هم بگذرد .

چهل و دو سال حکومت اسلامی در ایران که با سوزاندن کتاب‌ها، ویران‌سازی و غارت و تخریب میراث تاریخی و انکار فرهنگ و آیین‌های کهن ما آغاز شد و با کشتار یا گریزاندن بهترین کاردانان، کارشناسان، دانشجویان نخبه، هنرمندان و ورزشکاران ما که همه در برونمرز خوش درخشیدند؛ و غارت و ویران‌سازی هر آنچه زیربنای زندگی ملت ما بود ادامه یافته و طی چندین سال گذشته به اوج ایران ستیزی خود رسیده و روزی نیست که آسیبی بنیادین نخوری

روز جهانی معلم و حقوق فرهنگیان

از: کورش زعیم

پیشینه تشکل معلمان و پیدایش روز معلم

تاریخ روز معلم بر می گردد به ۱۸ بهمن ۱۳۳۹، که کانون صنفی معلمان که "باشگاه مهرگان" خوانده میشد و در آن زمان ریاستش با محمد درخشش بود، قطعنامه ای صادر کرد که، " معلمین می‌گویند حقوق یک دبیر لیسانسه کمتر از حقوق یک مستخدم جزء در سازمان برنامه یا شرکت ملی نفت است و ما خودمان مکرر نوشتیم که حقوق یک معلم کمتر از حقوق یک راننده دولتی و به مراتب کمتر از یک راننده تاکسی است. یک لیسانسه در وزارت فرهنگ ماهی ۴۰۰ تومان می‌گیرد ولی لیسانسه دیگر با‌‌‌‌ همان تحصیلات و پایه معلومات در یک سازمان دولتی دیگر ۲۵۰۰ تومان دریافت می‌کند".

در پی آن قطعنامه که با استقبال فرهنگیان کشور روبرو شد، جعفر شریف امامی، نخست وزیر وقت، لایحه ای را به نام "اشل حقوق جدید فرهنگیان" به مجلس برد. ولی این لایحه را معلمان پاسخی مناسب به درخواست هایشان ندانستند، و باشگاه مهرگان فراخوان یک اعتصاب اعتراضی را برای روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳٤٠، داد. آموزگران در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ دبستانها و دبیرستانها را تعطیل کردند و برای اعتراض در میدان بهارستان گرد آمدند. پاسبانان شهربانی برای پراکنده کردن مردم با ماشینهای آب پاش به جمعیت یورش بردند. از آنجا که صف اول اعتراض کنندگان را زنان تشکیل می دادند و خیس شدن پیراهن هایشان تن نمایشان می کرد، گروهی از مردان تلاش کردند که جهت شیلنگ های آب پاش را منحرف کنند. میان آنان و ماموران درگیری رخ داد که منجر به کاربرد تیرهای هوایی و باتون شد. در این هنگام سرگرد ناصر شهرستانی، رییس کلانتری بهارستان، تیراندازی مستقیم کرد که به پیشانی یک دبیر جوان به نام ابوالحسن خانعلی خورد. سه نفر هم بوسیله سرنیزه زخمی شدند.

در خاکسپاری دکتر ابوالحسن خانعلی، یکسد فرهنگی جنازه را محاصره کردند تا بدست رژیم نیافتد. در گردهمایی آیین شب هفت خانعلی، فرهنگیان حاضر روز دوازدهم اردیبهشت را روز معلم نامیدند. پس از این ماجرا، علی امینی، نخست وزیر وقت، با درخشش دیدار کرد و افزون بر پذیرش همه خواستهای معلمان، محمد درخشش را به وزارت فرهنگ منصوب و سرگرد شهرستانی را برکنار و تسلیم دادگستری کرد. (چقدر شبیه رژیم جمهوری اسلامی عمل کردند!)

  رویدادهای افعانستان و مانور نظامی ترکیه - باکو - پاکستان

گفتگوی روزنامه کیهان لندن (امیرحسین جعفری) با کورش زعیم 

تهران، دوم مهر 1400خ

 

پرسش 1 : برگزاری رزمایش نظامی ۳ جانبه بین پاکستان، آذربایجان، روسیه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ با چه اهدافی برگزار شد؟

  کورش زعیم: این رزمایش برنامه ریخته شده است، همانگونه که تحویل ناگهانی افغانستان به طالبان توسط امریکا برنامه ریخته شده بود.

سیاستگزاران جمهوری اسلامی که سواد سیاسی چندانی ندارند و سیاست بین‌المللی را درک نمی‌کنند ، تنها دلیل دوستی‌شان با طالبان داشتن یک چماغ برای سرکوب مردم ناراضی ایران بود. سران طالبان بارها گفته‌اند که شیعیان کافر و بدتر از یهود هستند. سه تن از فرماندهان طالبان در همان روزهای نخست تصرف افغانستان، ایران را تهدید کردند که برنامه بعدی آنها حمله به مشهد و سپس به تهران خواهد بود و گفتند که همه ما شما را سر خواهیم برید! این یک سخن داعشی بود. گروه داعش مستقر در افغانستان هم همچنان دست نخورده باقی مانده، خراسان را از آن خود میداند و منتظر فرصت یا یک چراغ سبز است. فراموش نکنیم که داعش در آغاز ظهورش توسط امریکا و اسراییل با پول عربستان ایجاد و توسط ترکیه آموزش نظامی داده شد. زخمیان آنها هم در بیمارستان صحرایی اسراییل در نزدیکی مرز سوریه درمان می‌شدند. من در آن زمان جزئیات یافته‌های خود را نوشتم و منتشر کردم.

نخست باید بپرسیم چرا اشرف غنی که شش ماه حقوق سربازان را نداده بود، به ارتش افغانستان دستور داد که علیه طالبان نجنگند؛ و چرا همه هواپیماها و هلیکوپترهای جنگی افغانستان را از کشور خارج کرد و به تاجیکستان و پاکستان و ازبکستان و ایران فرستاد و 3/1 مبلیارد دلار پول افغانستان را به بانک جهانی فرستاد تا بلوکه شود؟

امروز باید بپرسیم اصلا چرا ترکیه از منطقه خودش که آناتولی است به افغانستان ورود کرده و نیروی نظامی به آنجا آورده؛ و چرا امریکا، یعنی آقای بایدن، ناگهان مردم افغانستان به دست گرگان طالبان رها کرد و 85 میلیارد دلار تسلیحات مُدرن روز را هم برای طالبان بر جای گذاشت؟ چرا 17 تن از 24 تن کابینه طالبان شهروندان پاکستان هستند؟ چرا رییس جمهور تاجیکستان که اعلام کرده بود برای کمک مبارزان دره پنجشیر نیروی نظامی می‌فرستند ناگهان عقب نشینی کرد؟ چرا پاکستان با چراغ سبز امریکا به دره پنجشیر حمله کرد و در این حمله مهم و عمده نظامی، 27 هواپیما و هلیکوپتر جنگی و چندین پهباد تهاجمی و نیروهای ویژه خود را فرستاد؟  

به باور من، هدف اصلی امریکا که توسط پاکستان، ترکیه و طالبان اجرا میشود، جمهوری اسلامی است که سالهاست صلح و آرامش منطقه را برهم زده و دیگر حوصله امریکا و اسراییل و اروپا و کشورهای عربی را از بین برده است و باید به هر قیمتی پاکسازی شود. بنابراین، ایران باید کوچک شود و بدست کشورهای صلح‌دوست و بی دردسر منطقه اداره گردد.

به مناسبت سالگرد شهادت احمد شاه مسعود

خطاب به احمد مسعود، فرزند خلف شیر پنجشیر

ما ایرانیان چه خوشنود و امیدوار شدیم که فرزند شیر پنجشیر مبارزه پدر را علیه گروههای تروریستی ضد میهن، ضد دموکراسی، ضد زن و ضد بشریت به دوش گرفته است.

پدر بزرگوار و قهرمان شما در آغاز مبارزه خود علیه تجاوز ارتش سرخ شوروی به افغانستان، یکی از نزدیکانش را فرستاد ایران تا از دکتر غلامحسین صدیقی، یکی از رهبران محبوب جبهه ملی ایران، شورای چهارم، درخواست پشتیبانی معنوی از جبهه ملی ایران کند. بیانیه پشتیبانی را به درخواست دکتر صدیقی نوشتم، ولی به علت جو سنگین سایه شوروی و کا-گ-ب در ایران و محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های شورای انقلاب اسلامی حاکم بر ایران که سیاستی همانند طالبان را اعلام کرده بود، تنها سه تن امضا کردند:    

پیام به همه رسانه‌ های فارسی زبان برونمرزی

از: کورش زعیم

آنچه برای ملت بزرگ ایران با فرهنگ انسانی و تاریخ کهن خود بسیار تحمل‌ناپذیر می‌باشد اینست که رسانه‌های گفتاری و دیداری و نوشتاری فارسی زبان پیوسته در اخبار و تحلیل‌ها کردار و گفتار و اخبار رژیم اسلامی حاکم بر ایران را به "ایران" نسبت میدهند. می‌گویند رئیس جمهور ایران، دولت ایران، فلان وزیر ایران و غیره.

آنچه از چهل و دو سال گذشته داشته ایم حکومتیست بیگانه که بر ما تحمیل شده و تنها می‌توان آنرا به حکومت بنی‌امیه یا مغولان در ایران تشبیه کرد که پس از کشتار و غارت و تصرف میهن ما بر ما سلطه یافتند.

نظام "اسلامی" حاکم بر ایران به‌ هیچ‌وجه برگزیده ملت و نماینده کشور ما و فرهنگ ایرانی نیست و باید به عنوان "نظام اسلامی حاکم" بر ایران از آن نام برد، رئیس جمهوری اسلامی حاکم در ایران یا مجلس اسلامی در ایران و غیره.

تیک  تیک ساعت چه گوید؟

به جمهوری اسلامی

از: کورش زعیم

تازیان بر ما تاختند و کشتند و سر بریدند و شکم دریدند و سوزاندند و تجاور کردند و برده گرفتند، ولی سرانجام جذب دانش و فرهنگ ایرانی شدند و امروز مردمشان بسوی آزادی و رفاه پیش می‌روند. مغولان کشتند و زنده سوزاندند و غارت کردند، ولی سرانجام در فرهنگ و زبان و دانش ایرانی آمیختند و حتی زبان و فرهنگ ما را ترویج کردند و اکنون کشوری باسواد و پیشرو دارند. شما، که خود را جمهوری اسلامی می‌خوانید، با بیش از چهار دهه کشتن و سوزاندن و زندان و تجاوز و غارت هنوز به فرهنگ ایرانی نگراییده‌اید.

شما که بایستی از ملتی فرهیخته، راستگو و درستکار با فرهنگ چندین هزار ساله برخاسته باشید از تازیان و مغولان سدها سال گذشته بی‌سوادتر و سنگدل‌تر و غارتگرتر هستید. شما نسل پیشین ما را کشتید و با مصادره‌ها غارت کردید و با حکومت وحشت خود نخبگان را گریزاندید؛ و هنوز پس از چهار دهه غارت می‌کنید و زندانی و شکنجه و اعدام میکنید و به گلوله می‌بندید. مرزی برای شهوت کشتن و ثروت و قدرت خود قایل نیستید. حتی نسل‌های آینده ما را هم از کودکی بجای راستی و درستی و دانش و   افتخار گذشته کهن، دروغ و نفرت و خرافات و تزویر و کُشتن و آیین مرگ می‌آموزانید تا میهن ما هرگز خود را باز نیابد.

شما کیستید که تا کنون همانند شما را ندیده و نخوانده و نشناخته بودیم؟ شما چه موجوداتی هستید و از کجا آمده اید و چگونه بیگانگان توانسته‌اند شما را بر ما و بر سرنوشت یک ملت بزرگ فرهنگی با تاریخی کهن و افتخارآمیز چیره گردانند؟ همه نظام‌های سیاسی فاسد، در همه شئون زندگی کشور فاجعه به بار می‌آورند؛ کارنامه شما در میهن ما بدترین است.

شما با آتش زدن و سوزاندن 400 تن بیگناه در سینما رکس آبادان ورود خود را به صحنه سیاسی ایران اعلان کردید. سوزاندن ساختمان پلاسکو را که شما ر ی از هم میهنان ما را ذغال کرد، و سوزاندن کشتی سانچی که همه سرنشینان آن را سوزاند و خودسوزی ده‌ها هم‌میهن ناامید و مستاصل و موارد مشابه در کارنامه شما زیاد وجود دارد. کودکان ما را در شین‌آباد سوزاندید، کودکان ما را در زاهدان سوزاندید، همه بخاطر اینکه بودجه ساخت و تجهیز مدارس را دزدیده بودید. دختران ما را در اصفهان با اسید سوزاندید و آنان را از زیبایی و زندگی سالم محروم و زندگیشان را جهنم کردید؛ و آمر آن هنوز مشغول روزه‌خوانی و تهدید مردم است. هواپیمای مسافری را با موشک زدید و 176 مسافر بیگناه را ذغال کردید.