از آنجا که جمهوری اسلامی حرمت فداکاری و کشته شدن یک معلم ایرانی را در راه مبارزه برای حقوق حقه آموزگران برای نامگذاری روز معلم بر نمیتابد، ما تا پایان عمر نظام جمهوری اسلامی روز پنجم اکتبر را که یونسکو روز جهانی معلم تعیین کرده میپذیریم.
خواسته های فرهنگیان
خواسته های فرهنگیان ما که چهار دهه خواری کشیدهاند و طبقه زیر متوسط بشمار میآیند، تنها افزایش حقوق نیست. ما خواستههای فرهنگیان را آمیخته با خواستههایی که باید داشته باشند ولی دندان سر جگر میگذارند، همه را تایید و پشتیبانی می کنیم. کسانی که کودکان ما را برای آینده کشور آموزش میدهند و میپرورانند باید بسیار بالاتر سطح متوسط زندگی کنند. ما کمینه سطح زندگی برای فرهنگیان بویژه آموزگران دبستان و دبیرستان را به شرح زیر خواهانیم:
یک:
پایه حقوق در سطح میانگین حقوق در کشور متناسب با یک زندگی مرفه و شایسته مهمترین قشر جامعه برای آینده سازی؛ و افزایش سالانه به تناسب نرخ تورم بانک مرکزی. در حالیکه بودجه سازمانهای پرشمار تبلیغات مذهبی که هیچ کار سازنده نمیکنند و سربار بودجه کشور هستند هر سال بطور نجومی افزایش مییابد، و مسئولان آنها را ابرثروتمند کرده، بودجه آموزش و پرورش در حد شرموری آوری پایین و کمتر از شرموری شرمکمتر نرخ تورم بانک مرکزی افزایش مییابد که نشان میدهد نظام جمهوری اسلامی برای ترویج تکراری حدیث و روایت بیشتر از آموزش دانش به فرزندان این سرزمین ارزش قائل است.
دو:
رتبه بندی شغلی بر پایه نه تنها درجه تحصیلات و شمار مقاله های منتشره، که همچنین بر پایه سالهای تجربه تدریس.
سه:
بنیانگذاری بانک فرهنگیان بر همان پایه که پیش از انقلاب وجود داشت، همانگونه که بانکهای تخصصی دیگر مانند کشاورزی و صنعت و معدن بنیانگذاری شده اند.
چهار:
آزادی فعالیت صنفی، سازماندهی و گردهمایی و داشتن نشریه. آزادسازی همه فعالان فرهنگی که در زندان هستند. یک فرهنگی هرگز نباید به علت باور، اعتراض یا گردهمایی تنبیه شود.
پنج:
اجرای بند ۵ ، ماده ٦۸ قانون مدیریت خدمات کشوری: "علاوه بر پرداختهای موضوع ماده ٦۵، و تبصره های آن، و ماده ٦٦ که حقوق ثابت تلقی می گردد، فوق العادههایی به شرح زیر به کارمندان باید پرداخت شود:
بند ۵: فوق العاده شغل برای مشاغل تخصصی، متناسب به سطح تخصص و مهارتها، پیچیدگی وظایف و مسئولیتها و شرایط بازار کار با پیشنهاد سازمان و تصویب هیئت وزیران برای مشاغل تا سطح کاردانی حداکثر ۷٠٠ امتیار، برای سطح کارشناسی حداکثر ۱۵٠٠ امتیاز و برای مشاغل بالاتر حداکثر ۲٠٠٠ امتیاز تعیین می گردد. این فوق العاده با رعایت تبصره این ماده قابل پرداخت است."
شش:
برابری کامل حقوق زن و مرد، و مرخصی دستکم سه ماه با حقوق برای زایمان و شیردهی.
هفت:
تضمین امنیت شغلی و جانی برای فرهنگیان، خودداری نهادهای امنیتی از
اتهام زنی سیاسی و به وابستگی به جریانهای سیاسی خارج از
حاکمیت، و احترام به اندیشه فرهنگیان. اقدام برای حفاظت از دانش آموزان در برابر آسیبهای اجتماعی و ایجاد راهکارهای نوین برای جلوگیری از ترویج اعتیاد و خشونت در آموزشگاهها کشور.
هشت:
بهبود و روزآمد سازی کتابهای درسی که از سال ۵۷ سیر نزولی کیفی داشته و دانش آموزان باید بیشتر مطالب اثبات نشده حدیثی و روایتی گذشتههای نامعلوم و گاه خرافی را بیاموزند بجای دانشهای روز. تامین آخرین ابزار و وسایل آموزش دانشهای پایه، و ایجاد شرایط تحریک توانمندیهای دانش آموزان در آفرینندگی، نوآوری و نواندیشی مورد نیاز جامعه و کشور.
نه:
اجرای اصل سی قانون اساسی، مبنی بر آموزش رایگان و پرهیز از طبقاتی کردن مدارس و خصوصی سازی آنها و بهبود و ارتقای کیفیت آموزشی و تربیتی در مدارس کشور.
ده: لغو ممنوعیت درس خواندن اقلیتهای دینی یا مذهبی در هر دبستان، دبیرستان و دانشگاهی که مایل باشند در کنار دانش آموزان و دانشجویان شیعه که اکثریت را تشکیل میدهند؛ در راستای ترویج حس هممیهنی، برادری و برابری، و جلوگیری از خودبیگانه انگاری بخش عمده ای از مردم ایران که مورد تبعیض مذهبی هستند.
یازده:
آموزش همه کودکان باشنده کشور در همه مدارس بدون بیتوجه به کشور تابعیت، مذهب و اقامت دائمی، موقت یا پناهنده، بدون هرگونه تبعیض.
دوازده:
همه مراکز آموزشی کشور از دبستان تا پایان دانشگاه باید رایگان و به هزینه دولت باشد.
حقوق و مزایای فرهنگیان
فرهنگ قشری که پس از انقلاب با کتابسوزی ها و ورود یک صنف جدید به مدرسه ها برای کنترل آموزش، صنف "معلم" را به پایینترین درجه مراتب اجتماعی فروافکند. کتابسوزی ها، که 1400 سال بود رخ نداده بود، تعطیل کردن دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگی، حذف تاریخ و جغرافیای کهن ایران و جایگزینی آن با تاریخ و جغرافیای یک کشور بیگانه بجای تاریخ و جغرافیای ایران، ممنوعیت تدریس موسیقی و بطور کلی شادی، اخراج استادان فرهیخته و دانشمند و جانشین کردن آنان با دست پرورده های قشری، و دهها منفی کاری دیگر، نشان داد که ما با یک فاجعه فرهنگی بزرگ دیگر روبرو هستیم. بنابراین از آن پس فرهنگیان ما خود قشری مزاحم نظام تلقی شدند. وظیفه آنان را قرار شد "نهضت سوادآموزی" روحانیت انجام دهد، که عملکرد آن در طی دهه ها نه تنها تحمیل هزینههای کلان بر کشور بود که دست اندر کاران آن را ابرثروتمند کرد، ولی چیزی از شمار بیسوادان کشور نکاست، بطوریکه ما اکنون بیش از ده میلیون بیسواد مطلق در کشور داریم.
بودجه تدوین و تصویب شده برای آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی همیشه حداقل بودجه ایست که ضرورت داشته است، و این نشانگر آنست که دولتهای جمهوری اسلامی، آموزش و پرورش را یک هزینه مصرفی و "بازنگشتنی" فرض میکنند. اینگونه اندیشه نشانه بیسوادی، نادانی، و ناتوانی در آیندهنگری سیاستگزاران بوده، که ساختن یک موشک، یک نیروگاه هسته ای را سودآورتر می دانند، چون می توانند با چُرتکه سود آن را محاسبه کنند. درک نمیکنند که آموزش کودکان و جوانان گرانبهاترین سرمایه یک کشور است و هیچ فعالیت اقتصادی، و حتا همه فعالیتهای اقتصادی کل کشور، به پای ثروتی که آموزش و پروش بوجود میآورد نمیرسد.
"
هیچ جامعه تحصیل کرده ای فقیر نیست و هیچ جامعه بیسوادی ثروتمند نیست."
ما
پس از نزدیک بیش از چهار دهه غفلت و کژراهه در آموزش و پرورش، بايد با پرورش نسلي آفریننده، نوآور، نوانديش و با حس مسئولیت ملی و اجتماعی بپرورانیم، و از دگردیس کردن جوانانمان به نسلي چاپلوس، خرافات پسند و پيرو کورکورانه بپرهیزیم. یادگیری جوانان ما باید با دانش و تکنولوژی روز، و واقعیات زندگی در جهان امروز پیوند مستقیم داشته باشند. پیروی کورکورانه و
تقدیس هر چه در گذشته بوده، چه واقعی و چه روایاتی، را جانشین آنچه واقعی و آینده ساز است نکنیم. آنان که با اندیشههای کهنه، باورنکردنی و اثبات نشدنی خود کودکان ما را شستشوی مغزی میکنند، باید بدانند که در جهان انفجار ارتباطات و اطلاعات فقط وقت کودکان ما را تلف میکنند و کشور را در همراهی کاروان پیشرفت و تمدن آینده کند میکنند، هرچند که هرگز نمی توانند آن را باز بدارند.
فرهنگیان کشور ما، شاغل یا بازنشسته، در زیر خط فقر، که امروزه دوازده میلیون تومان ارزیابی میشود، زندگی میکنند که شایسته این سودآورترین شهروندان کشور نیست. تولید ناکارآمد آموزشی به همه فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور آسیب میرساند و آنها را هم ناکارآمد میکند؛ و این نشانگر آنست که آیندهنگری مدیریت این کشور در چه سطح عقلانیت و ضریب هوشمندی بسیار پایین صورت میگیرد و چه آفتی برای آینده کشور بوده است.
رتبه بندی فرهنگیان
در مورد فرهنگیان، ما رتبه بندی ویژه ای نداریم. تا کنون تنها کاری که کردند برای فرهنگیان عنوان ساختند، مانندمعلم، استادیار، معلم دانشیار، معلم استاد و غیره، ولی هیچکدام از اینها را نمیتوان رتبه بندی شغلی برای افزایش حقوق و مزایا دانست. دولت در سال ۹۳ اقدام به این کار کرد و رتبهبندی معلمان را در قالب "قانون مدیریت خدمات کشوری" به تصویب رساند که در سال ۹٤ اجرایی شود. شاخصهای ارزشیابی در رتبه بندی باید در ارتباط مستقیم با وظیفه شغلی یک فرهنگی باشد. در اینگونه رتبه بندی، افزون بر سالهای تجربه شغلی، فعالیتهای پژوهشی و مقالهها در رابطه با شغل آموزشی، کاربرد روشهای نوین آموزشی، طراحی و نوآوری در ابزار آموزشی هم در نظر گرفته شود.
کورش زعیم،
هموند شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران- 13 مهر 1400خ