فاطمی گفت:
"کشته شدن در راه نجات یک ملت بزرگترین افتخار است"
و باز گفت:
"ما زنده انقلاب دنیا هستیم. ما از میان دریای خون رسته ایم. دیگر دنیا بطرف بربریت و بسوی امتیازات قرون وسطائی نمی رود..."
او امروز اینجا نیست تا ببیند که در غیابش ما براستی بسوی بربریت و امتیازات قرون وسطایی رفتهایم.
پدیده فاطمی بایستی بیشتر مطالعه شود. باید بفهمیم که چرا مصدق، مردی به عظمت تاریخ ایران، اینهمه به فاطمی جوان احترام میگذاشت، به او تکیه میکرد و به او اعتماد داشت؟ چطور بود که در میان اینهمه مردان فرهیخته و خوشنام و باتجربه پیرامون خود، جوانی سی و چهار ساله را به وزارت خارجه و معاونت پارلمانی و مشاور و سخنگوی دولت خود برگزید؟ چرا شاه و درباریان پهلوی اینهمه از او میترسیدند و با او دشمن بودند؟
به باور من، فاطمی یک اندیشمند استثنایی، یک تاکتیسین تیزهوش و یک نابغه سیاسی بود. فاطمی نه تنها هوش فوقالعادهای داشت و در مسایل سیاسی تیزبین بود، بلکه از شهامت بسیاری نیز برخوردار بود. او میدانست چه میخواهد و به کجا میرود. او مصمم بود که توان و هوش و زندگی خود را وقف مبارزه علیه فساد وخیانت و دیکتاتوری کند، و آماده پرداخت هزینه آن نیز بود... و این هزینه را در فجیع ترین شرایط پرداخت کرد. من افتخار آن را داشتم که او را بارها و بارها در سرای خودمان ببینم و از او عشق و وفاداری به میهن را بیاموزم.
کورش زعیم، هموند جبهه ملی ایران – شورای ششم
تهران – 19 آبان 1400خ