مانند آرتمیس هخامنشي که از خردمندترین و باهوش ترین فرماندهان نیروی دریایی ایران بود. یا آرته آ وزیر خزانه داری کشور دوران اشکانیان که تا کنون وزیری به همتایی او نیامده است. آزرمیدخت، که کمتر پادشاهی باهوش تر و خردمندتر بوده، و مانند پورانداخت پادشاه ساسانی، كه بر ده كشور آسيايي فرمانروايي مي كرد، کشور را از حالت جنگی دائم درآورد، صلح را به کشور باز گرداند و به اصلاحات داخلی از جمله لغو امتیازهای طبقاتی، گسترش عدالت در سراسر کشور، تعدیل مالیات ها و آزادیهای مدنی پرداخت. در زمان او شمار زيادي از سربازان ايران در جنگ با روم زن بودند. پوراندخت حمله تازیان به ایران را پیش بینی کرده از فرماندهان ارتش خواسته بود که اختلافات را کنار بگذارند و به اتحاد و نیرومند کردن ارتش بپردازند. اگر او چند سال بیشتر فرمانروایی میکرد، آن ضربه جبران ناپذیر هرگز به پیکر موجوديت و فرهنگ ایرانی وارد نمیآمد و ما گرفتار این فرهنگ خرافی و زن ستیز نمیشدیم.
در تاریخ معاصر و انيس الدوله همسر ناصرالدين شاه، و نقش زنان ايران در جنبش تنباكو كه به ياد ماندني است. اين طاهره قزويني (قرت العين) زن برجسته دانشمند و شاعر و فاضل و سخنور بزرگ ايران بود كه نخست حجاب بردگي را بدور انداخت و سرانجام به دستور ناصرالدين شاه جاهل به قتل رسيد. در جنبش مشروطيت، اين سردار بي بي مريم بختياري بود كه نخست با سواران خود وارد تهران شد و در بهارستان سنگر گرفت و با قزاقها جنگيد. مانند پروین اعتصامی و سدها زن ایرانی که علی رغم فشارهای حکومتی در عرصه های گوناگون درخشیده اند، و سدها زن ایرانی دانشمند و هنرمند و نوآور توسط جمهوری اسلامی فراری داده شده در کشورهای بیگانه درخشش جهانی داشته اند و فرهنگ کهن ایران را پرآوازه تر کرده اند.
زنان ستمدیده ترین قربانیان این فرهنگ جاهلیت هستند، زیرا سرشتی مهربان تر، فداکارتر، بردبارتر، متعادل تر و بخشاینده تر از مردان دارند؛ زيرا در بسياري موارد از مردان باهوش تر و خردمندتر هستند. این برتري ها مردان حقیر را پریشان میکند. وقتی این مردان بی فرهنگ و بی شخصیت در مقامهای قدرت می نشینند، برای پنهان کردن عقب افتادگی ذهنی و عقده های ضعف شخصیتی خود به زورگویی متوسل میشوند. آنان زنان را بردگان خانگی برای خدمت به شهوت و نیازهای شخصی خود می انگارند، از دانش آموختن و پیشرفت علمی آنان نگران میشوند، زیرا خود نادانند و توان رقابت ندارند. آنان زنان را از بسیاری فعالیت های علمی و ورزشی و اجتماعی، و از دستیابی به مقام هایی که شایستگی آن را دارند باز میدارند، که كاستي هاي خودشان آشکار نشود. آنان قانون می گذرانند تا زن را محدودتر از مرد و حقوق شهروندی و برابری او را انکار کنند تا زن همیشه سرگرم دشواری های زندگی خویش باشد و به رقابت با مرد نپردازد. زن را نیمی از مرد می انگارند، زیرا می دانند که براستی خود نیمی از زن هستند و زن بايد نيم باشد تا با آنان برابر گردد.
کشور ما اکنون صحنه جنگ است، جنگ با جهالت، جنگ با خشونت و جنگ با فساد. افزون بر آنها، چیزی که در هیچ کجای جهان تجربه نشده، بجز شاید در دوران سلطه طالبان در افغانستان و داعش در عراق و سوریه، کشور ما صحنه جنگ با دشمنی فرهنگی علیه ملت ایران است. چهل سال نابودسازی فرهنگ و تاریخ پرعظمت ملت ایران که فقط میتوان آن را مشابه یا تداوم نابودسازی سده های یکم و دوم هجری توسط بیگانگان مهاجم دانست. در این میان، باز این زن ایرانی است که کمر به مبارزه با این جنایت هولناک فرهنگی بسته و با تشویق و بسیج همه ایرانیان دلسوخته و میهن پرست و وقف تمام زندگی خود، چنان سرسختانه فعالیت و مبارزه میکند که کمتر سرداری در جنگی چنین دشوار به این درجه تاثیرگذاری رسیده است. زن ایرانی بار دیگر در تاریخ فرهنگ ایران جاودانه خواهد شد.
ما اكنون بجاي اينكه وفادار به فرهنگ والاي ايراني، هر تفاوت قانوني ميان زن و مرد را ننگ فرهنگي بشماريم، سنت بيگانه و ناشايست زن ستیزی را بر جامعه خود تحمل مي كنيم. براستي اين مردان ناايراني هستند که در برابر زنان ایران زمين احساس حقارت می کنند و از رقابت با آنان واهمه دارند. آنان زنان جامعه ما را آزار می دهند، برابری تاریخی زن و مرد در ایران را انكار ميكنند، با او به خشونت رفتار ميكنند و از حقوق و آزادي بشري محرومش ميكنند. آن مردان عقب افتاده ذهنی که گرفتار توهم برتری بر زن هستند، مردانی ناشایسته اند که خود را متعلق نه به فرهنگ ایرانی بلکه به یک فرهنگ عقب افتاده قبیله های سرزمینی بیگانه می دانند. ما مردان ايرانزمين که شايستگي و خرد داریم و براي ميهن و جهان سودمند هستيم، باید به یاد داشته باشیم که این زن ايرانيست که ما را پرورش داده است.
اگر آن ضربه جبران ناپذیر چیرگی فرهنگ قبیله ای انیرانی به پیکر موجوديت و فرهنگ ایرانی وارد نمی آمد، ما هرگز گرفتار این فرهنگ زن ستیزي و جهل گرایی نبودیم. در کشوری که مهد فرهنگ جهانی است، قانون می نویسیم که زن را تحفیر کنیم، مقررات وضع می کنیم که زن را آزار دهیم، خود فساد می کنیم ولی بر سر زن سنگ می بارانیم. بجای لگام بر چشمان هوسران خود، زن را در کفن می پیچیم. از کی و از کجا این ملت بزرگ این مردان حقیر را به خود پذیرفته است؟ ما که این نبودیم!
من به تو ای نامرد روان پریش زن ستيز که میکوشی زن ایرانی را، که در فرهنگ ایرانی "همسَر" مرد خوانده میشود، چو حیوانی اهلی مهار کنی، هُشدار که هرگز موفق نخواهی شد؛ و سرانجام این زن ایرانی خواهد بود که تو را مهار خواهد کرد. ما نياز داریم به مردان جاهل و ناشایسته متوهم که خود را مالک زن ميشمارند و بنيادی ترین حقوق زنان ما را انکار میکنند بفهمانیم که بجای اینکه زن ایرانی را تحقیر کنند و تا حد حقیر و بی شخصیت خودشان پایین بکشند، تلاش کنند خود را تا حد زن ایرانی بالا ببرند. آقایان! اینجا ایران است، و شما هرگز نخواهید توانست زن ایرانی را برده خود کنید.
کورش زعیم
هموند جبهه ملی ایران – سامان ششم
سه شنبه 29 بهمن 1398خ