مصاحبه
نشريه فرياد آزادي (اهواز)
با:
کورش زعیم
29 اسفند 1380
ضرورت اتحاد ملي
پ
رسش 1:
با توجه به وضعييت موجود جامعه
ايران، نظرتان درباره اتحاد دوباره كليه نيروهاي ملي چيست؟
پاسخ
1 :
نيروهاي ملي به جبرآرماني هميشه بالقوه باهم همبسته هستند، وجزاين نمي تواند باشد.
اختلاف هاي سليقه اي موردي كه گاهي رخ مي دهد پايه تاكتيكي دارد نه راهبردي. چون
نيروهاي ملي گوناگون را مي توان به گردانهاي گوناگون يك ارتش آرمانگرا تشبيه كرد. درميدان كارزار، فرماندهي هر گردان،
آزادي عمل كامل در گزينش تاكتيك هاي مناسب براي پيشبرد استراتژي اصلي كه آرمان همه
آنهاست دارد. بنابراين، من آن پراكندگي را كه پيش فرض پرسش شماست نمي بينم كه
نيازي به همبستگي دوباره داشته باشد. اگر همه گردانها درجبهه در يك صف بايستند،
هدف بزرگتري را تشكيل خواهند داد و دشمن آسانتر خواهد توانست عليه آن برنامه ريزي
و هدفگيري كند. همانگونه كه در طي اين سالها ملاحظه كرده ايد، هرگاه ضروري بوده،
همه نيروهاي ملي باهم موضع مشترك گرفته اند و اعلاميه مشترك داده اند. ولي هنگاميه
جبهه ملي و نهضت آزادي كوشيدند با بنيانگذاري "جمعيت دفاع از آزادي"
جبهه مشتركي تشكيل دهند، حكومت به وحشت افتاد و ديري نپاييد كه با خشونت آنرا بست
و اعضاي آنرا روانه زندان كرد. هميشه هنگامي كه سخن از همبستگي سازماني مي شود،
بايد هدف از آن نيز بررسي و ذكرشود. بايد ديد آيا در شرايط موجود يك همبستگي آشكار
سازماني به سود نيرو هاي ملي است و آنها براي رسيدن به هدف آزادي، مردمسالاري و
احقاق حقوق بشري مردم كمك مي كند، يا فقط سليقه هاي شخصي و ايدآليستي برخي را ارضا
مي نمايد. شما فقط هنگامي به صف كشي
پيوسته مبادرت مي ورزيد كه دشمن شماهم شناخته شده، يكپارچه و در يك صف پيوسته قرار
گرفته باشد.
پرسش 2: براي اين اتحاد و اين جبهه متحد، چه
شروط و فاكتورهايي را در نظر داريد؟
پاسخ
2: همبستگي ويا ائتلاف نيروهاي
ملي دردو مورد ضروري خواهد بود. يكي هنگاميكه است كه حزبهاي سياسي از آزادي فعاليت
برخوردار شوند. در اين شرايط، براي بوجود آوردن يك حزب بزرگ و پرتوان كه بتواند با
حزبهاي نيروهاي رقيب براي دريافت راي مردم مبارزه كند، همبستگي نيروهاي ملي، كه در
هر حال آرمان مشترك دارند، ضروري خواهد بود. براي اين منظور، جبهه ملي ايران با
پيشينه بيش از نيم سده حضور در صحنه سياسي ايران، و نيز در دلهاي مردم، مناسبترين
بستر را براي اين همبستگي فراهم دارد.
حزبهاي پرشمار كوچك ياحزبهاي نوپاي ملي راهي ازپيش نخواهند برد. دوم،
هنگاميست كه نيروها وحزبهاي ملي مايلند
تكروي خود را حفظ كنند، ولي دريك انتخابات آزاد براي پيروزي برمخالفان آرماني خود
ائتلاف مي كنند ونامزدهاي مشترك مي دهند.
پرسش 3: با توجه به وضعييت جامعه ايران و ضرورتي
كه براي تشكيل اين جبهه حس مي شود، چرا اين اتحادجبهه هنوز شكل نگرفته است؟
پاسخ
3: تصور مي كنم كه پاسخ اين را
در بالا داده ام. در وضعييت كنوني جامعه ايران، همسويي موضع گيريها كارآ تر
ازهمبستگي سازماني آشكار است. حزبها و گروههاي سياسي ملي گراي گوناگون و پرشمار
بايستي از زاويه هاي گوناگون و از ديدگاههاي گوناگون، برقدرت نشستگان انحصارگر و
دشمنان آزادي ومردمسالاري را هدف انتقاد ها وموضعگيري هاي خود قراردهند. يك خرس
حريص كه دست در كندوي عسل كرده ممكن است در اثر حمله دهها زنبوراز زاويه هاي
گوناگون مستاصل وازكارخود پشيمان شود، ولي صاحب كندو كه از زنيورها خيلي بزرگتر
است نتواند با مشت گره كرده خود كاري از پيش ببرد.
پرسش
4: چه پيشنهادي داريد كه اين اتحاد
به نحوي بهتر و سريعتر شكل بگيرد؟
پاسخ 4: اگر منظور شما يك همبستگي سازماني
زير يك عنوان جديد و تشكيلات جديد است، بنا به دلايلي كه در بالا ذكر شد، چنين
همبستگي در شرايط موجود امكان ندارد، و نه اينكه به صلاح است. البته، اين شامل
وابستگي حزبهاي ملي كه هميشه وابسته به جبهه ملي ايران بوده اند نميشود. اين حزبها
فعاليت مستقل دارند، ولي ازآرمانهاي جبهه ملي ايران پيروي مي كنند و درجبهه ملي
حضور و نمايندگي دارند. اگر جبهه ملي ايران كانون اين همبستگي باشد و گروه هاي
سياسي بيشتري به آن بپيوندند، اين همبستگي كه شما منظور داريد در واقع ايجاد شده،
بدون اينكه تشكل نويني بنيانگذاري شده باشد و يا آن گروهها استقلال سازماني خود را
از دست بدهند. گسترش جبهه ملي ايران طبيعي بنظر مي رسد، و در صورت تهاجم به يكي از
حزبهاي وابسته، بقيه اندام سالم مي ماند و راه را ادامه مي دهد.
پرسش
5: چه پيامي براي كليه نيروهاي ملي
ايران داريد؟
پاسخ
5: نيروهاي ملي ايران بايد بدانند
كه شريفترين، پاكنهادترين و استوارترين نيروهاي سياسي كشور هستند. آنها مورد
نگراني و وحشت حاكمان انحصارگر و تشنه قدرت هستند، زيرا فسادناپذيرند و همه چيز
خود را فداي آرمان خود كه سربلندي ملت ايران است مي كنند. آنها از دشمنان مسلح
خطرناكترند، چون در قلوب مردم جاي دارند. نيروهاي ملي از اختلاف سليقه ها در ميان
خود نه نگران باشند و نه نا اميد. اختلاف سليقه، انتقاد از خود و انتقاد از يكديگر
نشانه پويايي و آزادمنشي آنهاست، و هيچگاه
نبايد ازحق ابرازعقيده خود به يكديگر، كه از اصول بنيادين دموكراسي است، چشم پوشي
كنند. آنها كه از انتقادهاي درون سازماني نگران مي شوند، هنوز آرمان آزادي انديشه
و سخن، و اصول دموكراسي، در آنان نهادينه نشده است. فراموش نكنند كه اين از ضعف ما
نيست، بلكه قدرت ما در اين است. پنجاه سال
است كه از يكديگر انتقاد مي كنيم، سليقه هاي متفاوتمان را ابراز و اصرارمي كنيم،
بهمين دليل نوآور و روزآمد هستيم، هميشه باهم بوده ايم و هنوز باهم هستيم، و هنوز
حكومتهاي ضد ملي و غيردموكراتيك ازقدرت بالقوه ما در ميان مردم مي ترسند.