رفتار شما در کنترل ناآرامی های جغرافیایی کشور مانند تلاش برای مسدود کردن یک مَشک هزار سوراخ با انگشتان دست است. شما باید از تکنولوژی امنیتی و هوشمندی بیشتری از اینکه نمایش میدهید برخوردار باشید. تکنولوژی امنیتی این نیست که مدرن ترین دستگاهای استراق سمع و مسدود کردن رسانه ها و فیلتر کردن تارنماها را با هزینه های سرسام آور فراهم کنید، تکنولوژی امنیتی اینست که دلایل عملکرد واگرایانه و روحیه شهروندی آنان را ارزیابی و شرایط گرایش به فرامرز را منتفی کنید.
وزارتخانه شما بجای اینکه فشار روی فعالان سیاسی که عاشق میهنشان هستند و از فرهیختگان کشور بشمار می روند، بکار واقعی خود بپردازید. ایجاد نفاق در میان کنشگران ملی بویژه جبهه ملی برای اینکه بقول شما بی اثر و "فشل" باشد و طراحی توطئه های پیچیده تهمت زنی و دو بهم زنی، و نامه ها و سایت های جعلی و همه را بجان هم اندازی و ایجاد حرکت های موازی، توسط نه دست نشاندگانتان، بلکه توسط آنها که زیر تهدید شما نمیخواهند کار و زندگیشان دستخوش بحران شود، نه تنها به کشورتان که به نظامتان هم کمک نمیکند فقط باعث اجازه فعالیت خیانت آمیز باندهایی میشوید که به علت ارتباط با منابع قدرت زورتان به آنها نمیرسد.
در طی چهار دهه گذشته هیچ کدام از ترفندهای امنیتی شما موفقیت آمیز نبوده، نه برنامه های هویت یا چراغ، نه قتل های زنجیره ای، نه زندانی کردن مخالفان و ناراضیان، نه خشونت با جوانان و زنان، نه زندانی کردن ها و نه اعدام ها. آیا درجه فساد و خشونت و ناامنی و نارضایتی موجود شما را به خاراندن سر وانمیدارد که شاید کژراهه رفته باشید؟ ناکارآمدترین و زیانبارترین رفتار شما با سازمانها و حزبهای سیاسی ملی بوده که از سال 1360 تا کنون از فعالیتشان جلوگیری میکرده اید، احضار و تهدید میکرده اید و زندانی میکرده اید. البته جان برخی از رهبرانشان هم در امان نبوده است. همه اینها را حتی اگر مستقیما توسط سازمان شما انجام نشده باشد به حساب شما نوشته شده، زیرا شما مسئول امنیت مردم هستید.
وزارتخانه شما بارها در این چهار دهه بسیاری چون من و بسی بهتر از من و میهندوست تر از من را به جرم همین اتهامات وارونه و دروغ به زندان انداخته، ماهها در سلولهای انفرادی زیر بازجویی قرارداده و حکم های زندان برایشان دوخته است. شرایط بسیاری از کنشگران ملی، حقوق بشری و عقیدتی از شرایط من هم بدتر و سخت تر بوده است. سیاست خفقان اندیشه وزارتخانه شما امروز به رییس جمهور نوپای امریکا بهانه داده که به دلیل عدم رعایت حقوق بشر در ایران، به پشتیبانی نظامی از کشورهای دیگری که ملتهایشان هرگز تجربه رای دادن را نداشته و توسط یک مافیای قبیله ای اداره میشود، و زنان حکم کالای مصرفی مردان را دارند، بپردازد. هر آسیبی که از این سیاست نابخردانه و شیطنت آمیز امریکا به ایران و ایرانی برسد گناهش به گردن وزارتخانه شما خواهد بود.
خود من هم از توجه ویژه شما برخوردار بوده ام و در این چهل سال پیوسته نه تنها بازداشت و زندان که به فعالیت های اقتصادی من هم آسیب میرسانده اید و خانواده من را هم با ایجاد جو تهدید پایان ناپذیر، بویژه در دهه 60 و 70 و 80 پاشانده اید. افزون بر زندانی کردن خود من در انفرادی اوین و فراری دادن فرزندانم در دهه 60، یک برادرم را سه سال زندان و سپس تیرباران کردید و برادر دیگرم را چهار و نیم سال زندانی کردید. در دهه هشتاد جرم من عضویت و فعالیت در جبهه ملی ایران و تلاش برای نجات میهن از فاجعه ای بود که چند ماه زودتر با پیش بینی تقلب در انتخابات و پیش بینی خیزش اعتراضی مردم و ارائه طرح "
پیشنهاد برای نجات میهن
[2]" در راستای جلوگیری از بیش از دویست کشته و بیش از ده هزار دستگیری بود که به زندانی شدن خودم انجامید. این نشانه کیفیت تشخیص شما بود. در بازجویی ها بارها و بارها تاکید کردید که میخواهید جبهه ملی ایران باشد، ولی فَشَل باشد. دو تن در جبهه ملی سیاست شما را که تلاش برای تهمت زدن و زمینگیر کردن و حتی اخراج من اجرا میکردند. ولی با وجود سه بار زندان برای من در دهه هشتاد، پروژه عقیم و کنار گذاشتن من و سه بار زندانی کردن من در انفرادی اوین به نتیجه دلخواه شما نرسید.
شما به من هشدار دادید که اگر کوتاه نیایم جوّ را برای من زشت خواهید کرد. زشت هم کردید، و وادار کردید با تطمیع یا تهدید علیه من لجن پراکنی کنند. ولی لجن به دیوار من نچسبید. من گفتم که نمی توانم برای میهنم کوتاه بیایم. من جان خود را نذر کرده ام و تا توان دارم برای آزادی ملت ایران و یکپارچگی و پیشرفت و سربلندی میهنم تلاش خواهم کرد. من به شما گفتم که در طی سده ها و رژیم ها برای خانواده ما مرگ بوده ولی ترس نبوده است.
در دهه نود هم دست از سر من برنداشتید. بارها توطئه برای اخراج من از جبهه ملی ایران، دو بار محاکمه، چهار سال زندان به جرم هایی که در هر کشور دموکراتیک و آزاد باید افتخار باشد. در اول آبان 1397، من آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی را هشدار دادم: "
بحران اجتماعی ایران و امکان فروپاشی
[3]". از آنجا که ترساندن و اخراج و زمینگیر کردن من نتیجه نداد و با وجود هشدارها به من جبهه ملی ایران سامان ششم سازماندهی و در میان ایرانیان تشنه آزادی و رهایی از خودکامگی و فساد و خشونت ساختاری جایگاهی پیدا کرد. این بار هم با ترغیب یا تهدید، دو تن را به لجن پراکنی علیه من واداشتید تا پایه های این سازمان سیاسی ملی را سست کنید. ولی این سازمان دیگر وابسته به یک تن یا چند تن نیست و پایدار و جاویدان وارث سازمانی است که بزرگمرد تاریخ ایران محمد مصدق پایه گذاری کرده است.
من بار دیگر برای جلوگیری از خونریزی و خشونت و ناامیدی مردم طرحی به عنوان "
واپسین هشدار به جمهوری اسلامی در ایران
[4]" برای برونرفت مسالمت آمیز و صلحجویانه از بحران خطرناک کنونی کشور دادم و حتی ماهها پیشتر ابعادخیزش آبان 98 مردم خشمگین و ناامید از آینده و احتمال صدها کشته و هزاران بازداشت را دادم، حتی در جلسه احضاری که من را کردید. پاسخ شما بجای توجه به این هشدارها تلاش برای فروپاشاندن جبهه ملی ششم بود تا بار دیگر سکوت به ضرب زور ادامه یابد و فاسدان در جمهوری اسلامی فرصت غارت بیشتر و ویرانی بیشتر میهن ما را داشته باشند. شما بی تردید توان ارزیابی و مقایسه شرایط کنونی میهن ما را با شرایط آغاز انقلاب دارید که از اوج قدرت و توان و رفاه نسبی مردم و احترام در منطقه و جهان به حضیض ذلت که دستاورد جمهوری اسلامی حاکم بر ایران است را دارید؛ پس پشت به دشمن و رو به ملت کنید. دست از سر جبهه ملی ایران هم بردارید که در حال حاضر با طرح انتقال مسالمت و صلح آمیز و امنیت برای همه سردمداران جمهوری اسلامی میتواند منجی این کشور از خطر واقعی فروپاشی سرزمینی و پرهیز از یک جنگ خونین خانمان و سرزمین برانداز باشد.
کورش زعیم
جبهه ملی ایران – سامان ششم
21 آذر 1398خ