در طی سالهای دهه ۶۰ و ۷۰ که جبهه ملی ایران زیر فشار شدید امنیتی و خفقان و ممنوعیت فعالیت بود، افزون بر سازمانهای جانشین که توسط اعضای فعال جبهه ترتیب داده شده بود، مانند هیئت حسن نیت، و پس از ممنوعیت آن تعاونی توکل، برخی رهبران جبهه ملی هر ماه در خانه من نشست های ماهانه به عنوان میهمانی شام داشتند که همیشه بانو اردلان همراه با شوهرشان علی اردلان حضور پیدا میکردند. پس از درگذشت شادروان اردلان، بانو مهلقا به خانه خیابان شیراز نقل مکان کرد و در آنجا بود که نشست های سازمان استادان و پژوهشگران جبهه ملی ابران و نیز تعاونی توکل تشکیل میشد. نشست های خانه بانو اردلان یکی از پربارترین گردهمایی هایی بود که من در آن شرکت میکردم. همه از اندیشمندان جبهه ملی یا هواداران جبهه ملی بودند و تبادل افکار در آنجا دستکم برای من بسیار آموزنده بود.
سرزندگی بانو اردلان با بیماری دختر بزرگش مینا به پایان رسید. او مینا را در همان خانه خیابان شیراز پرستاری میکرد و همچنان که مینا تحلیل میرفت بانو اردلان هم تحلیل میرفت. من شاهد رنج تمام نشدنی این بانوی فداکار بودم. مرگ نابهنگام مینا بانو اردلان را شکست. از آن پس دیگر آن زن کنشگر، سرزنده و خندان نبود. همگام با افسردگی روحی تحلیل جسمی ایشان هم رخ میداد.
فعالیت بانو مه لقا اردلان، استاد بازنشسته دانشگاه و مسئول سازمان استادان و پژوهشگران جبهه ملی ایران توجه وزارت اطلاعات را هم جلب کرد، بطوریکه ایشان را در ۲۶ آذر ۱۳۹۰، احضار و اخطار کردند که نه نشست دوهفتگی سازمان استادان و پژوهشگران و نه نشست های تعاونی توکل وابسته یه جبهه ملی ایران را حق تشکیل ندارند. همراه با این خبر، رسانه ها گزارش دادند که:
"بانو اردلان عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران هستند. ایشان سال گذشته به دلیل جو نامناسب در هیئت اجرایی و عدم امکان فعالیت سازنده، از معاونت هیئت
اجرایی جبهه ملی ایران کناره گیری کردند. بانو اردلان، همسر شادروان علی اردلان، یکی از رهبران برجسته جبهه ملی ایران و وزیر دارایی دولت موقت بازرگان، که سالها عمر خود را در زندانهای رژیم شاه و نظام کنونی گذرانده هستند."
عضویت و فعالیت بانو مه لقا در شورای جبهه ملی ایران که پس از درگذشت شوهر و انتخاب شدن در پلنوم 1382 آغاز شد، نه آسان بود و نه بی دردسر. از برخی رفتار و گفتار توهین آمیز دو سه تن از اعضای شورا بشدت آزرده و ناراحت بود. رفتار و گفتار همان اشخاص در شورا با خود اردلان هم بود که ایشان را همیشه خشمگین به خانه میاورد. مخالفت همان معدود اعضای شورا با عضویت خود ایشان بود که در اینجا ذکر نمی کنم چون توهین به خرد انسانی است، ولی ناراحتی و خشم خود علی اردلان از موانعی بود که همان اشخاص در برابر فعال شدن و موضعگیری قاطع جبهه ملی بود. بانو وزیری کم کم اعتراضات خود را علنی کرد. برای مثال اطلاعیه ایشان در رابطه با شورای مرکزی جبهه ملی در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، بشرح زیر:
"از همفکران عزیزم که دعوت من را برای شرکت در جلسه شورای مرکزی تاریخ ۲۱/۰۲/۹۴، پذیرا شدند نهایت تشکر و امتنان را دارم. ولی متاسفانه، از اینکه دستور جلسه تغییر پیدا کرد و انتخاباتی انجام شد که مورد تایید همگان قرار نگرفت، از دعوت شدگان توسط اینجانب پوزش میخواهم."
یکی دیگر از فعالیت های سیاسی و حقوق بشری برجسته ایشان ایجاد کارزار "به خاطر صلح و آزادی" در ایران توسط نُه تن از کنشگران ایران مانند محمد ملکی، احمد صدر حاج سید جوادی، بابک احمدی، علیرضا جباری، محمد علی عمویی، اسماعیل مفتی زاده و دیگران بود که دو هدف داشت: صلح و آزادی برای ایران، پرهیز از جنگ، و کاهش تحریم ها.
نگاشتن تصویر درخوری از این زن دانشمند و کُنشگر سیاسی، و همزمان پشتیبان فداکار شوهرش علی اردلان، در این چند دقیقه نمی گنجد و من قصه را دراز نمیکنم، هرچند که سر دراز دارد.
با سپاس از وقتی که به من دادید
کورش زعیم
۲۵ دی ۱۳۹۷خ