به دکتر ورجاوند گفتم اگر مخالف نیستید، من به نمایندگی از جبهه ملی ایران به آیین های نوروزی هر دو حزب نهضت آزادی و شورای ملی مذهبی میروم تا یخ را بشکنم. ایشان موافقت کرد و من این کار را کردم. وقتی دکتر ابراهیم یزدی در مراسم خودشان و مهندس عزت الله سحابی در مراسم خودشان من را دیدند، هر دو با خوشرویی استقبال کردند و کنار هم نشستیم. من دیدگاه خودم را برای هر کدام از ایشان جداگانه شرح دادم که مورد پسند و تاییدشان قرار گرفت. همانجا پیشنهاد من را که برای نشان دادن همبستگی سازمانهای ملی بیانیه های مشترک بدهیم پذیرفتند. من گفتم ما بیانیه را می نویسیم و برای تایید شما میفرستیم و اگر تایید شد فهرست اعضای شما را هم زیر بیانیه می گذاریم.گفتند ما هم بیانیه می نویسیم برایتان میفرستیم. به شوخی گفتم بیانیه شما را من امضاء نمی کنیم چون ادبیات زبانی نیمی از آنرا نمی فهمم!
این همکاری آغاز شد. زنده یاد محمد بسته نگار با وجود اینکه مردی متین و آرام و دوست داشتنی بود مشتاقانه و پر انرژی داوطلب گردآوری فهرست های شورای ملی مذهبی و نهضت آزادی شد. ما در طی نیمه اول دهه ۸۰، چند بیانیه مشترک با امضای ۳۰۰ تا ۷۰۰ تن دادیم. ادوار تحکیم وحدت هم به ما پیوسته بود. شما تصور کنید که نظام مقدس ناگهان با یک همبستگی چند صد نفره از شخصیت های شناخته شده اوپوزیسیون روبرو شده بود!
در تمام این مدت و پس از آن تا زمانی که بیماری و بستری شدن اجازه فعالیت چندانی به او نمیداد، بطور مستمر با شادروان محمد بسته نگار برای حفظ پیوند میان سازمانهای سیاسی ملی و جلوگیری از سوء تفاهم ها در تماس بودم. خوشبختانه همه او را دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند، و این کار را برای ما آسان کرده بود، زیرا کسی حرف یا درخواست او را زمین نمی گذاشت. سختی ها و زندان رفتن های او در نظام گذشته او را آبدیده کرده بود و با همه آرامش و لبخند همیشگی چون کوهی استوار و خم ناشدنی بود. بسته نگار نعمتی بود برای همبستگی نیروهای سیاسی ملی در ایران.
هر چه بگویم نمی توانم ارزش راستین این مرد را برای جامعه فعالان و مبارزان سیاسی کشور ادا کنم. جایش در آینده ایران خالی خواهد بود.
کورش زعیم
یکشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۷خ