دولت جبهه ملی مصدق برای نخستین بار در تاریخ چند هزار ساله کشور، حاکمیت ملی را به معنای راستین و جهان پسند آن در ایران برقرار کرد و نه تنها ملت ایران، بلکه همه ملتهای منطقه را نسبت به حقوق طبیعی و سیاسی خود آشنا نمود. این معنای راستین ملی گرایی یا ناسیونالیسم در ایران است. ملی گرایی ایرانی یعنی گراییدن به ملت، نه به یک فرد یا به یک ایدئولوژی یا به یک ابرقدرت.
ملی گرایی ایرانی معنایی متفاوت از معنای ناسیونالیسم در دیگر کشورهای جهان دارد. ملی گرایی ایرانی از زمانی که ایران بنا نهاده شده، در خون ایرانیان آزاده جریان داشته است. آنان که می پندارند و می نویسند که ناسیونالیسم در ایران از زمان جنبش مشروطیت بوجود آمده و از غرب نفوذ کرده، هزاران سال وجود این اندیشه و احساس را در ایران نادیده میگیرند. باید به ۲۶۰۰ سال پیش برگردید و از آن تاریخ ناسیونالیسم ایرانی را پیگیری کنید. ناسیونالیسمی که کورش بزرگ شناساند و عمل کرد و بیانیه حقوق بشر خود را سنگ زیربنای آن نهاد. ناسیونالیسم ایرانی از آغاز مردمی و جهانگرا بود. گرامیداشت حقوق شهروندی و بشری همه مردمان، قوم ها، مذهب ها، باورها و آیین ها بخش های جدانشدنی ملی گرایی ایرانی بود و هست. ایرانیان همیشه چنین بوده اند و چنین کرده اند، بجز دوران های کوتاه حاکمیت قومهای مهاجم نامتمدن و انیرانی های حاکم شده بر سرنوشت مردم ما.
از دید مصدق، بازگشت اعتماد به نفس و استقلال فکری کشور که دو سده بود زیر نفوذ و خشونت بیگانگان، و فساد و خیانت فرمانروایان انیرانی کشور از بین رفته بود مهمتر از درآمدی بود که از تولید ملی و پیشرفت اقتصادی کشور بدست نیامده باشد. زندگی کردن با استخراج و فروش ذخایر طبیعی یک کشور شایسته یک ملت هوشمند، کوشا، صنعتگر و نوآور نبود. باید نخست خودباوری ملت بازگردانده شود تا بدون اتکا به درآمد بی زحمت نفت بتواند با پشتوانه اندیشه و نوآوری و کار و تولید خودش زندگی کند. اعتماد به نفس ملی پیش زمینه استقلال فکری و در نتیجه استقلال اقتصادی و سیاسی است. پیشرانه این خودباوری، ملی گرایی ایرانی بود که مصدق و جبهه ملی ایران بازآورد.
شما اگر تاریخ مبارزه مصدق را برای احقاق حقوق ملت ایران بخوانید، به معنای راستین ناسیونالیسم ایرانی پی می برید. مبارزه با قدرتمندترین و خطرناکترین دشمن که در جنگ جهانی یکم نیمی از جمعیت کشور ما را قتل عام کرده بود، با معزول و تبعید کردن شخص اول کشور ما را تحقیر نموده و اکنون هم سربازان خود را در مرز کشور و ناوگان جنگی خود را در آبهای ایران مستقر کرده بود. مبارزه مصدق در شرایطی انجام میگرفت که دموکراسی کامل در کشور برقرار بود، اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت میشد، و همه رسانه ها و مخالفان آزاد بودند، انجام می گرفت. مصدق از پشتیبانی کامل ملت برخوردار بود، زیرا ایرانی می اندیشید و ایرانی رفتار می کرد. در دورانی بحرانی و حساس، اقلیت های قومی و مذهبی ما به علت همین دموکراسی و آزادی، با غرور ملی که خردمندی و عدالت گستری دولت در آنان تقویت کرده بود، نه تنها جذب هیچ توطئه تجزیه طلبی برای ناتوان سازی دولت نمی شدند که خود عامل بازدارنده اینگونه توطئه ها بودند. چه بسا همسایگانی که آن روزها همبسته و پشتیبان ما بودند و امروزه به علت عملکرد جاهلانه حکومت دشمنان ما شده رویای کندن پاره ای از تن ما را در سر می پرورانند. در آن زمان آنها رویای بازپیوستن به میهن را در سر می پروراندند. در ناسیونالیسم ایرانی ذره ای احساس برتری جویی نژادی یا عقیدتی، سلطه طلبی سیاسی یا گسترش مرزی وجود ندارد. ناسیونالیسم ایرانی با فرهنگ خود، با خرد و دانش خود، و با دوستی و همکاری و گرامیداشت ارزشهای فرهنگی و آیینی دیگران، خود را در دل مردم و ملت های دیگر جا کرده بود.
جادوی خرد مصدق، ما را از دو سده سرخوردگی، از خود بیگانگی، فقر اقتصادی، وابستگی سیاسی و ناامیدی اجتماعی نجات داد و کشور تحقیر شده و لگدمال شده ما را در کوتاه مدت به اوج شناسایی و احترام جهانی بالا برد و سربلند کرد. ما مصدق را گرامی میداریم، زیرا او ما را به توانایی های نهفته در خودمان آشنا نمود و زنگ بیداری ملت را به صدا درآورد. ما اکنون در سده بیست و یکم بار دیگر بیدار شده ایم، هشیار شده ایم، و دیگر هرگز به خواب نخواهیم رفت.
کورش زعیم
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷خ