بیست سال نخست جبهه ملی پس از انقلاب همه تهدید بود و ممنوعیت بود و زندان برای آنان که مطیع نبودند. در بیست سال دوم، جبهه ملی دچار یک بیماری درونی شد. مرد بزرگی چون علی اردلان که ستون جبهه ملی پنجم بود آنقدر از شرایط تحمیلی و محدود کننده درون شورای مرکزی جبهه ملی زیر فشار بود خشمگین بود و فریاد ناامیدی میزد که سرانجام سکته کرد؛ و مرد بی همتایی چون دکتر پرویز ورجاوند که او هم در پیکار داخلی برای پویا کردن شورای جبهه ملی ایران و قدرتی که مانع جوانگرایی و پویایی آن میشد، چنان تلاش بی وقفه میکرد که سرانجام بر اثر فشارها و تهدیدهای نظام حاکم و دسیسه های درون شورا بسیار زود و ناگهانی از میانمان رفت. امروز هم اعضایی را که تلاش دارند جبهه ملی را جوان و چابک و پویا و اثرگذار کنند، افزون بر فشارها و تهدیدهای بیرونی، از درون هم هدف انواع ترورهای شخصیتی و حذف سازمانی هستند، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی هم آنان را احضار میکند، تهدید میکند و به زندانهای درازمدت محکوم میکند تا در صحنه نباشند. خدا میداند اگر اصرار بورزند چه بلایی بر سرشان میآورند.
ما از اعضای قدیمی شورای مرکزی جبهه ملی ایران در این سالها انتظار داشتیم که رهبری و اجرایی جبهه ملی دستکم در مورد رویدادهای سرنوشت ساز کشور حساسیت بخرج بدهند و اظهار نظر کنند، راهکار عرضه کنند و راهبردی را برای برونرفت از بحرانها ارائه دهند. ولی آنان تنها به بیانیه های تکراری بسنده کرده اند و مردم ایران را ناامید از خود. تنها تولید آنها در این سالها، بیانیه های ادواری و تکرار شعارهای کهنه امریکای جهانخوار، شیر پیر استعمار، شعبان بی مخ و پری بلنده و شاه خائن، بوده است؛ انگار هنوز از خواب
۶۴ ساله
بیدار نشده اند.
از بی خبری و بی حرکتی چند سال گذشته آقایان که بگذریم، در همین ماههای پر تنش و تاریخ ساز اخیر، ما سخنی یا حرکتی از رهبری و اجرایی شورای مرکزی جبهه در هیچکدام از موارد زیر ندیده ایم:
- افشاگری های فساد گسترده و ژرف در همه سطوح جمهوری اسلامی.
- اتلاف ذخیره آب هزاران ساله، خشکاندن رودخانه ها، دریاچه ها، تالاب ها و نابودی کشاورزی، بعلت نادانی، فساد مالی و بی اعتنایی به منافع ملی و آینده.
- تخلیه و فروش ذخیره نفت کشور در این چهار دهه، به مقدار بیشتر از تمامی مقدار استخراج نفت از زمان دارسی تا انقلاب، و دزدیدن پول آن بوسیله انواع کلاهبرداری ها و اختلاس ها و اتلاف ها و انتقال به حسابهای شخصی در خارج کشور.
- گریزاندن صدها تن از دانشمندان و مغزهای کشور، میلیونها شهروند ایرانی و میلیاردها سرمایه های کشور بعلت نبود امنیت و آرامش و فرصت فعالیت.
- تظاهرات دی ماه
۹۶
، مردم در یکصد شهر ایران و حدود چهل شهر خارج از کشور.
- تظاهرات دختران کشور علیه حجاب اجباری.
- تظاهرات دهها گروه کارگری علیه فساد و بیکاری که ماهها حقوق نگرفته بودند .
- دهها هزار کارخانه و صنعت کشور که خوابیده، ورشکست شده یا کمتر از ۳۰٪ ظرفیت تولید میکنند.
- سالانه دهها میلیارد دلار کالای قاچاق و مواد مخدر که، آسانتر از کالاهای ضروری برای صنایع، وارد کشور میشود و آسیب جبران ناپذیر به صنعت و اقتصاد کشور زده است.
- کودکان ما که هر ماه در هفتاد هزار کیلومتر مربع مین گذاری شده زمان جنگ بخشی از اندام یا جان خود را از دست میدهند، زیرا جمهوری اسلامی مین ها را رها کرده و حتی از عضویت سازمان جهانی ضد مین خودداری می کند.
- رویداد اعتراضات هم میهنان عرب ما در اهواز.
- ستم به کولبران ستمدیده هم میهن ما در کردستان.
- بی اعتنایی به شرایط قربانیان زمین لرزه های غرب کشور که زمستان را در چادرهای باران زده و در سرمای زیر صفر به سر بردند.
- کلاهبرداری های بانکهای فرمایشی با مجوز رسمی بانک مرکزی، متخصص در دزدیدن سپرده های مردم و گریختن از کشور، که هزاران خانواده را بیچاره کرده اند؛ و پرداخت بخشی از پولهای اختلاس شده از بودجه کشور بجای تعقیب و باز پس گرفتن آنها از سارقان که از سردمداران و آقازاده ها هستند.
- واگذاری یک کوره راه به نام مصدق بزرگ، وقتی که بزرگراه ها بنام کسانی نامگذاری شده اند که به کشور و مردم بجز آسیب نزده اند و یا در قتل عام ها شرکت داشته اند.
- تنها حرکت مشاهده شده از اجرایی شورا، درخواست ب
ُ
زدلانه از رییس جمهور و وزارت کشور برای گردهمایی یا تظاهرات، وقتی که قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت آن را اجازه میدهد؛ و لغو گردهمایی وقتی حکومت پاسخ نداده است!
- و دهها مورد دیگر که تنها در سال گذشته روی داده و یک سازمان سیاسی ملی باید نسبت به آنها هشیاری و حساسیت نشان داده اظهار نظر کند، نه اینکه خود را بخواب زده فقط مصدق مصدق کنند!
بدتر از همه هنگامی که آقایان سر خود و در تخلف اساسنامه عضو وارد میکنند و عضو اخراج میکنند، و نه تنها برای اعضای زندانی خود اعلامیه در پشتیبانی نمیدهند که نامشان را از آگهی های تسلیت هم حذف می کنند؛ منتخب شورا را که برخلاف میل و اراده خود و تنها بخاطر محبوبیت، و با وجود حملات غیراخلاقی برخی اعضای شورا، انتخاب شده بدون تشریفات قانونی اساسنامه ای و با تکیه بر دروغ و فریب حذف مینمایند. این تصویری از بازمانده مهمترین و خوشنام ترین سازمان سیاسی ملی کشور است که در بحرانی ترین دوران میهن ما در طی چهار دهه بی اثر شده است.
مهندس محمد اویسی (سازمان مهندسان)، جمال درودی (شورای مرکزی)، مهندس آرش رحمانی (سازمان دانش آموختگان)، یونس رستمی (شاخه ایلام)، مهندس اشکان رضوی (سازمان مهندسان و شاخه قزوین)، کورش زعیم (شورای مرکزی- زندانی سیاست خفقان اندیشه)، دکتر شاهین سپنتا (شاخه اصفهان- شورای مرکزی)، مجتبی موسوی (شاخه اهواز)، امیرمسعود موگویی (فریدونشهر)، فتح اله نجاتی مازگر (شاخه تبریز)،
چهارم اردیبهشت ۱۳۹۷خ