Saturday, January 11, 2025   امروز ,   شنبه 22 دی 1403 خورشیدی

جزئیات مطالب  

   
22 ارديبهشت 1396
پیشینه و آینده خشکسالی در ایران - گفتگوی تلویزیون آبانگان (نیک آیهنگ کوثر) با کورش زعیم

پیشینه و آینده خشکسالی در ایران


گفتگو ی تلویزیون آبانگان (نیک آهنگ کوثر) با کورش زعیم

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶

نیک آهنگ کوثر: خیلی ممنون که با برنامه آبانگان در باره مساله مهم خشکسالی و بحران آب گفتگو میکنید.

پرسش: خشکسالی سابقه ای طولانی در ایران دارد.

کورش زعیم: در دوران آخرین یخبندان که شمال اروپا و روسیه را یخ فراگرفته و تهی از سکنه بود، ایران سراسر جنگل و دریاچه بوده است. کویرهای کنونی ما را دریاچه های بزرگی فراگرفته بوده که بخار آنها فراوانی باران را سبب می شده، و همچنین بادهای شمال باختری بخار آب یخبندان اروپا را به پشته ایران می آورده که باعث فراوانی باران می شده است. در شمال فلات ایران ما دریاچه خوارزم (اورال) و دریای کاسپی و دریاچه ارومیه را داشته ایم که بسیار بزرگتر از اندازه کنونی بوده اند.

در آن زمان که حدود پانزده تا ده هزار سال پیش از میلاد است، خلیج پارس یک رودخانه بوده و در دو سوی آن روستاهایی وجود داشته که پس از دوران آخرین یخبندان و آب شدن کوههای یخی و بالا آمدن سطح اقیانوس ها، دره جنوبی فلات ایران هم پر آب و تبدیل به خلیج شده و در نتیجه آثار آن تمدن ها به زیر آب رفته که هنوز توسط قواصان قابل مشاهده است.

شبه جزیره عربستان که به افریقا نزدیک بوده، با فشار تخته قاره افریقا به سوی ایران رانده شده و این رانش هنوز ادامه دارد. فشار شبه جزیره عربستان به ایران باعث چین خوردگی های فلات ایران و نیز برآمدن رشته کوههای البرز و زاگرس شده است؛ که با بلندای ۴ تا ۶ هزار متر مانع گذشتن ابرهای باران زای شمالی و شمال باختری که بلندای آنها زیر ۴ هزار متر و اغلب در بلندای دو هزار متری هستند، شدند و سطح بارش در فلات ایران بشدت کاهش یافت. این فشارها هنوز ادامه دارد.

به این ترتیب ما به تدریج بیشتر متکی به باران های موسمی ناشی از تبخیر آبهای داخلی خود و کمتر به ابرهای وارداتی شدیم. کم کم دریاچه های داخلی ما مانند کویر لوت و نمک و خوارزم و ارومیه و کاسپی (یا دریای مازندران) کم آب یا خشک شدند، نمک ناشی از خشک شدن برخی از این دریاچه ها و آبگیرها باعث تبدیل جنگلها به درختزار، درختزارها به بیشه ها و بیشه ها به بیابانها و به این ترتیب کویرها نمایان شدند. کشور ما از یک سرزمین سراسر بیشه و سبز و جنگلی و پرآب تبدیل به منطقه ای شد که امروزه در زمین در زمین شناسی  منطقه خشک و کم آب نامیده شده است

از آن زمان تا کنون ما بارها شاهد کم و زیاد شدن میزان بارش در فلات ایران بوده ایم. برای مثال، از تاریخ اساطیری ما بر می آید که حدود هزاره ششم تا هفتم پیش از میلاد (دوران کیومرث و هوشنگ) ما کاهش باران و خشکسالی را تجربه کرده ایم؛ و در حدود ۴هزار سال پیش از میلاد (دوران هوشنگ و جمشید و ضحاک) خشکسالی دیگری داشته ایم، که پس از ۵۰۰ سال بارندگی آنقدر زیاد شد که سطح دریاچه ها بالا آمدند. حدود دو هزار سال پیش از میلاد و نیز حدود ۷۰۰ تا ۸۵۰ سال پیش از میلاد که خشکسالی های دیگری را .تجربه کردیم که دوران فریدون تا زرتشت بوده است


اشاره به خشکسالی دوران ضحاک است که داریوش بزرگ آنرا به عنوان چیرگی دشمن و دروغ و خشکسالی بر ایران نام می برد. دشمن در فرهنگ ایرانی به اندیشه های زشت گفته می شده است. برخی تاریخدانان ضحاک را نماد خشکسالی سدها ساله در ایران میدانند که مردم را به دروغ و بزه وا می دارد. در فرهنگ کهن ایرانی دروغ ضد دین بوده و پدیده ای اهریمنی و عامل خشکسالی  بشمار میرفته است. شاید در آینده خشکسالی ایجاد شده در دهه های گذشته را پدیده اهریمنی حاکمیت دروغ بخوانند. نیایش باران که امروز روحانیت شیعه آنرا نماز باران می خواند، و گریه عاشورا که در ایران کهن مسئولیت زنان بوده برای تشویق آسمان به بارش، همگی از دوران اساطیری ایران بر جای مانده است. ایرانیان در دوران کهن هم برای باران و پایان دادن به خشکسالی نیایش و زنان گریه می کردند. 

در هر حال، فلات ایران منطقه سرسبزی بوده که قوم های مختلف به آن مهاجرت کرده اند؛ و بهمین دلیل مورد هجوم قومهای وحشی هم قرار می گرفته است. در فلات ایران وفور نعمت بوده، در حالیکه در سرزمین های شمال ایران سرما و یخبندان و در سرزمین های جنوب ایران مانند شبه جزیره عربستان گرما و کم آبی.

از زمان هخامنشیان با وجود بیابان کویری و شوره زار، فلات ایران سرسبز و پر از درخت و بیشه و جنگل و فراوانی حیوانات درنده و چرنده بوده است. بلوچستان، جیرفت و جنوب باختری ایران منطق ای سرسبز و حتا تا چند دهه پیش مرکز تولید خرما، مرکبات و انواع فراورده های کشاورزی بوده است. 

پرسش: اما بخشی از مشکل فعلی، بحران آب ناشی از مدیریت نابسامان منابع و حکمرانی اشتباه آب است.

کورش زعیم: دشواری کنونی با کمبود آب، ارتباطی با دوران های زمین شناختی و خشکسالی های طبیعی که مسئولان آنرا بهانه قرار می دهند ندارد. حتا گرمایش زمین هم اثری روی این بحران نداشته است. گرمایش زمین یخچال های شمالگان و جنوبگان را آب میکند، تبخیر آب و در نتیجه باران و سیل افزایش می یابد که کمک به پوشاندن اشتباهات راهبردی آقایان درباره ذخیره آب خواهد بود. هرچند اگر هم زمین شناسان تشخیص داده باشند که دوران خشکسالی نزدیک می شود یا اجتناب ناپذیر است، بایستی ترفندهای درازمدت آماده سازی کشور برای چنین بحرانی انجام بگیردف و هیچ ارتباطی با خشکسالی ناشی از عملکرد جهوری اسلامی ندارد. من سبب بحران کنونی آب را تنها نابخردی، بیسوادی و سودجویی می دانم.

اکنون نزدیک چهل سال است که پروژه های عمرانی کلان کشور بدون مطالعه کافی، بدون مهندسی حرفه ای و گاه حتی بدون کاربرد اقتصادی و نیاز به آنها انجام می گیرد. یک نمونه بارز آن پروژه های سد سازی است. حدود ۹۰٪ سدهایی که در جمهوری اسلامی ساخته شده، در جایهای نامناسب، بدون کاربرد اقتصادی و با هزینه ای بسیار بسیار بیشتر از اینکه اگر با نظارت و کنترل های لازم اعمال می شد انجام گرفته است. بسیاری از آنها در جاهایی ساخته شده اند که رودخانه یا دیواره های دریاچه پشت سد آبرفت دارند، سدها بلندتر از ضرورت هستند و آسیب های جبران ناپذیر به زیست بوم و حفاظت از آب زده اند. مانند سدهای پیشین، مدنی، پانزده خرداد، کارون، سیوند، و سدها سد دیگر. 

یک آسیب دیگر این سدها بخار شدن حدود سی درسد آب پشت سدها است. این بخار آب برخلاف برخی مسئولان جمهوری اسلامی دوباره برای ما نمی بارند، بلکه با باد به خارج از کشور یا در جایی که امکان بهره برداری از آنها نیست تبدیل به باران می شوند. رودخانه های جلوی سدها کم آب یا خشک شده اند، دریاچه هایی که از رودخانه ها تغذیه میکنند خشک و نمکی شده اند و نمک با باد پراکنده شده زمینهای کشاورزی پیرامون را نمکی و بایر میکند. دریاچه های بختگان، هامون، ارومیه از جمله این تلفات هستند.

از آنجا که سدسازی در دست نهادهای خاصی است که بهیچوجه کنترل پذیر و پاسخگو نیستند و قدرت بازدارنده هرگونه حسابرسی یا بازرسی را دارند، بهای تمام شده آنها بسیار بیشتر از هزینه واقعی به حساب مردم گذاشته میشود. مانند سد سیوند که قرار بود با سه میلیارد تومان ساخته شود، ولی در نهایت نزدیک ۱۰۰ میلیارد تومان پای ملت حساب شد.

دیگر اینکه ساخت سدهای بزرگ اکنون بیش از دو دهه است که در کشورهای غربی منسوخ شده، و مهندسان آنها ثابت کرده اند که از دید کاربردی و حفاظت منابع آب و زیست بوم بسیار آسیب زا هستند و امریکا حتی دستور تخریب دو سد بزرگ و سالم خود را داد. دانش مهندسی غرب آنها را به جایی رسانده که ما از سه هزار سال پیش بوده ایم. ما در تاریخ کهن خود بجز چند سد بلند حدود ۲۰ متری در جاهایی که توپوگرافی ما را مجبور می کرد نساختیم. ما همیشه برای فراهم کردن دسترسی به برای کشاورزان و مردم، آب بند های ۵ تا ۱۰ متری می ساختیم. ما پنج هزار سال پیش لوله کشی فاضلاب با تنبوشه داشتیم تا با آب مورد مصرف مردم آلوده نشود. امروز فاضلاب خود را وارد آبهای زیرزمینی می کنیم.

پرسش: به نظر شما، گروههای سیاسی و نهادهای اجتماعی چه وظیفه ای در قبال  وضعیت موجود دارند؟

کورش زعیم: نخست اینکه ما گروههای سیاسی مستقل که اجازه اظهار نظر یا انتقاد داشته باشند نداریم. جمهوری اسلامی بیش از ۲۴۰ حزب سیاسی درون حاکمیت درست کرده که مطیع سیاستهای رهبری هستند و از خود استقلال ندارند. بسیاری از سردمداران آنها در این تخلفات و آسیب ها دست داشته یا در مورد آنها سکوت کرده اند. دو سه سازمان سیاسی ملی داریم که اجازه فعالیت یا حتی بیان دیدگاههای خود را ندارند، مگر اینکه عاری از انتقاد از ناکارآمدی و فساد باشد. نهادهای اجتماعی هم به همین ترتیب، اگر از حکومت مستقل باشند، اجازه بیان ندارند. ولی در هر حال، اگر هم گروههای سیاسی یا مدنی مستقل باشند که بتوانند اظهار نظر کنند، تنها میتوانند سربسته انتقاد کنند و راه درست را بنمایند و نفوذی در تغییر سیاست حاکم ندارند، کما اینکه ما این را در مورد سد سیوند تجربه کردیم. این اظهار نظر ها هم کمابیش با هزینه زیاد آن انجام می گیرد. 

‫‬ پرسش: نگاه جبهه ملی به این مساله چیست؟

کورش زعیم: جبهه ملی ایران هم یکی از سازمان های سیاسی ملی است که در خفقان کامل به سر می برد. با وجود این، برخی هموندان وظیفه شناس آن تا آنجا که امکان دارد وظیفه خود را که انتقاد سازنده است انجام می دهند، و هزینه آن را هم که معمولا زندان یا محرومیت از فعالیت است به جان میخرند. 

‫-‬ پرسش: مسوولیت شهروندان در قبال وضعیت فعلی چیست؟ آیا باید تا ابد منتظر دولت بمانند یا اینکه میتوان امیدوار بود که جامعه مدنی دست به کار شود و برای نجات میهن دست به چاره جویی و اقدام عملی بزند؟‬

کورش زعیم: شهروندان که نمی توانند در مسئولیتهای دولت دخالت کنند، تنها می توانند از خرابکاری های سردمداران رنج ببرند و راه به جایی نبرند. ما جامعه مدنی نداریم، جامعه حقوق بشری نداریم. هر کس که نهادی مردم نهاد برای فعالیت مدنی یا حقوق بشری بر پا کرد یا جایش در زندان بوده یا مجبور شده از کشور خارج شود. هر بار هم که فاجعه ای رخ میدهد، نظام های مهندسی، پزشکی یا حقوقی باید به گونه آن را ارزیابی و توجیه کنند که پای کسی یا نهادی به میان کشیده نشود.

‫‬ پرسش: بر اساس شواهد، خشکسالی و بحران آب سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ سوریه، نقشی عمده در مهاجرت میلیونی کشاورزان و دامداران و روستائیان شرق این کشور به مناطق غربی و نهایتا بحران اجتماعی این کشور داشته است. برخی معتقدند که همین بحرانها، زمینه ساز جنگ داخلی سوریه شده است. آیا بی توجهی در سطوح خرد و کلان کشور به خشکسالی فعلی و بحران آب ناشی از مدیریت غلط، نگران کننده است؟

کورش زعیم: خشکسالی در سوریه از ۹۰۰ سال پیش آغاز شده بود که ۵۰۰ سال پیش به حد بحرانی رسید. سعدی که در سده سیزدهم میلادی می زیسته و در بوستان خود از خشکسالی و قحطی در دمشق یاد کرده است. خشکسالی کنونی سوریه از سال ۱۹۹۸ به سبب نادانی در مدیریت منابع آب و کشاورزی در ۵۰ سال گذشته، یعنی از آغاز حکومت حافظ اسد و سپس بشار اسد، به بحرانی خطرناک تبدیل شد. همین بحران گفته میشود که نفوذ و یارگیری گروههای مخالف و تکفیری را آسان کرد. اکنون از ۱۸/۵ میلیون جمعیت سوریه ۴/۶ میلیون پناهنده شده یا مهاجرت کرده اند و ۷/۶ میلیون در کشور بیخانمان هستند. 

مدیریت آب و محیط زیست که در دوران جمهوری اسلامی بسیار ناکارآمد و غیرتخصصی بوده، از اواسط دهه ۱۳۸۰ بطور خارق العاده ای حماقت آمیز و شاید عمدی ویرانگر بوده است. ایران آبستن یک بحران بسیار خطرناک اجتماعیست که پایه گذارش همان حدود ۱۲ میلیون حاشیه نشینان شهرهای بزرگ خواهند بود. فقدان هفت میلیون از تحصیل کرده ترین و کارآمدترین شهروندان مهاجرت کرده از ایران و ناامیدی آنان که مانده اند، هرگونه تغییر مدیرت را ناممکن می کند. اگر مدیریت کشور در اقتصاد، سیاست خارجی و محیط زیست و آب بهمین ترتیب پیش برود، باید با جغرافیای سرزمینمان خداحافظی کنیم.


پرسش: شما و همکارانتان سالها پیش به بررسی سد سیوند و آثار منفی آن بر منطقه و میراث فرهنگی تنگ بلاغی و پاسارگاد پرداختید. ممکن است در این باره تجربه خودتان را شرح دهید؟ سد سیوند در دولت احمدی نژاد افتتاح شد اما روند ساخت آن به دولتهای دیگر هم باز میگشت.  به نظر شما، آیا راهی برای پاسخگو کردن مسوولان ماجرا وجود دارد؟

کورش زعیم: ساخت سد سیوند آغازگر یک جنبش در سدسازی غیرضروری فقط برای سودجویی بود. به دلیل احتمال آسیب به پاسارگاد و میراث تاریخی ما که کمیته نجات پاسارگاد مرا هشیار کرده بود، من نسبت به ساخت این سد بسیار حساس شدم. ساخت سد سیوند را یک شرکت مهندس مشاور امریکایی مردود اعلام کرده بود. علاقمندان به ساخت آن کار را به یک شرکت مهندسی ایرانی وگذار کردند که آنها هم ساخت آنرا غیرضروری و مغایر با اصول مهندسی اعلام کردند. نهادی که اصرار به ساخت آن داشت، کار را از شرکت مشاور ایرانی هم گرفت و به یک شرکت خودی و فرمانبردار واگذار و بیدرنگ ساخت سد را آغاز کرد. 

با بررسی های مهندسی که با کمک یکی از بهترین مهندسان زمین شناسی بازنشسته وزارت نیرو انجام دادیم، مشخص شد که نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی که آقایان بکار برده بودند بکلی غلط بود، ارتفاع سد در ۵۴ متر که طراحی شده بود، ۴۴ متر بلندتر از توان آبگیری رودخانه پلوار بود، بویژه که دیواره های دریاچه آهکی و آبرفتی بوده و پشت سد توان نگهداری آب را نداشتند، و دریاچه که برای ۱۶۰ کیلومتر مربع طراحی شده بود بیش از ۶۰ کیلومتر مربع نمی توانست باشد. رودخانه زیر سد آبرفتی داشت و هر چند کیلومتر آب آن در مسیر خود در زمین فرومیرفت میشد و دوباره چند کیلومتر جلوتر از زمین بیرون میامد. در صورت آبگیری آب دریاچه کل تنگه بُلاغی را که ۱۷ کیلومتر با آرامگاه کورش فاصله داردُ و خود تنگه حاوی دهها جایگاه تاریخی از جمله آثار تمدن هفت هزار ساله ایرانی، کارگاههای صنعتی هخامنشیان و همچنین غارهای نشانگر زیست انسان در ۷۰ هزار سال پیش را به زیر آب می برد. دریاچه  در فصل های بهار و تابستان حدود ۳۰٪ آب خود با تبخیر از دست میداد، رودخانه در جلوی سد خشک میشد و در نتیجه دریاچه های بختگان که به این نیاز داشتند را می خشکاند و تبدیل به دریاچه نمک می کرد. نمک دریاچه ها پرندگان مهاجر را میکشت یا از آنجا فراری میداد، زمینهای کشاورزی پیرامون رودخانه که هزاران سال بود حق آبه داشتند و زمینهای کشاورزی  پیرامون دریاچه ها را خشک و لم یزرع میکرد. هیچکدام از این خطرات آقایان را که به سود ساخت سد دلبسته بود تکان نداد، و سدی که ساخت آن در طرح مهندسان سه میلیارد تومان برآورد شده بود نزدیک ۱۰۰ میلیارد برای خزانه ملی هزینه برداشت. 

با بسیج مردم و خبررسانی و حضور مکرر در محل، سرانجام بلندای سد به ۲۷ متر کاهش داده شد و آقایان گفتند که بقیه بلندای سد در زیر سد ساخته شده است! هیچکس قدرت پاسخگو کردن آن نهاد را ندارد، و آخرین شاهکارشان سد گتوند بود که با وجود هشدارهای مکرر که کوه آنجا نمکی است و نمک وارد رود کارون شده آب شیرین میلونها ساله کارون را شور می کند. آنها کار خود را کردند و بزرگترین فاجعه نابودسازی آب شیرین در تاریخ کشور را رقم زدند.

باید اشاره کنم که ایران ۸۰ میلیونی از لحاظ تعداد سدها سومین کشور جهان است، در جاییکه کشور پهناور چین با یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون جمعیت در جایگاه اول قرار گرفته است، ولی سدسازی را متوقف کرده اند. در تاریخ کهن ما ایرانیان، حتا پیش از هخامنشیان، ما برای حفظ آبهای زیرزمینی قنات را اختراع کردیم و با جاری کردن آب در زیر زمین به همه نقاطی که به آن نیاز داشتند، از تبخیر و آلوده شدن آن جلوگیری می کردیم. در دوران هخامنشیان، ما حتا در کشورهایی که میرفتیم، مانند شمال افریقا برای بومیان قنات ساختیم. در جمهوری اسلامی نه تنها قناتها را ویران می کنم، آب را در معرض نور خورشید برای بخار شدن قرار میدهیم که آنرا هم با زباله و فاضلاب خود آلوده می نماییم. این تکنولوژیکی پیشرفته ایست که، مانند غنی سازی اورانیوم توسط یک دختر ۱۵ ساله در آشپزخانه، به آن !دست یافته ایم


پرسش: کارشناسان بسیاری در حوزه های مهندسی و محیط زیست و اقلیم شناسی، با طرحهای انتقال حوضه به حوضه آب مخالفت میکنند. به نظر شما، علت تمایل وزارت نیرو و شرکتهای مشاور و پیمانکاران به این طرحها چیست؟

کورش زعیم: مهندسان متخصص و باشرف ما در وزارت نیرو همیشه با این طرحها مخالفت میکردند و حتی چندین سمینار برای ابراز مخالفت خود برپا کردند، که من هم در برخی آنها دعوت شده بودم. ولی هیچ تاثیری در توقف یا کاهش سدسازی های فرمایشی در سراسر ایران نداشته اند. دریاچه ارومیه هم فدای ساختن چندین سد غیرضروی روی رودخانه هایی که آنرا تغذیه میکردند شد. افزون بر سدسازی، دهها هزار چاه آب غیرمجاز یا "مجاز"های فرمایشی و دستوری در حوزه دریاچه ارومیه و نیز زاینده رود زده شد که سفره آب زیرزمینی را تخلیه میکنند، و نتیجه آنرا دیده ایم. طبق آمار وزارت نیرو حدود ۱۷۰ هزار چاه غیرمجاز وجود دارد، که اتاق بازرگانی سخن از ۴۰۰ هزار میکند، به اضافه دهها هزار چاه مجاز فرمایشی غیرقانونی. 

یکی از شاهکارهای مدیریت آب در دولت احمدی نژاد هنگامی بود که به فیروزکوه سفر کرده بود. در آنجا گفته بود، "مناطق ممنوعه یعنی چه؟ هر کس هر جا توانست چاه حفر کند،"! این نماد عقلانیت در جمهوری اسلامی در سراسر کشور شنیده شد و در همه جا آغاز به چاه کنی کردند که در آمار وزارت نیرو نیامده است.


پرسش: وزیر نیروی فعلی، در ابتدای دوره فعالیتش، از منتقدان سدسازی افراطی بود و به ساخت اشتباه برخی سدها اعتراف کرد، اما او نیز بعداً تغییر مسیر داد و در چارچوب آنچه “مافیای آب” خوانده میشود قرار گرفت. به نظر شما، علت این تغییرات چیست؟

کورش زعیم: دشواری ما در کشور همین است که هیچ طرح جامع کارشناسی برای حراست از آبهای سطحی و زیرزمینی نداریم. اگر هم داشته باشیم، یک عده که زور و نفوذ دارند و هیچ سیری برای انباشت ثروت شخصی ندارند کار خودشان را می کنند و حاکم بر سرنوشت کشور هستند. اگر در کشور بخاطر عملکرد آنها خشکسالی رخ دهد یا شورش های مردمی درگیرد، همه شان با ثروت این ملت به خارج فرار میکنند و ملت بیچاره در خشونت و خون رها می کنند.


پرسش: رئیس جمهوری فعلی، تلاش کرده با انتقال آب خزر به سمنان، مشکلات استان خودش را کاهش دهد. همین انتقال آب از حوضه ای به حوضه ای دیگر در دوران روسای جمهوری پیشین به استانهای کرمان و یزد انجام گرفته است. آیا راهی برای بررسی و شفافسازی علل انتقال آب به استانهای روسای جمهوری وجود دارد؟

کورش زعیم: انتقال آب دریای کاسپی بخردانه نیست، زیرا مسیر بسیار دشوار و پرهزینه است و آب شور کاربرد کشاورزی و آشامیدن ندارد، شیرین کردن آب هم پرهزینه است. آب دریای کاسپی بعلت بسته بوده دریا امکان خودپالایی ندارد، بزرگترین منبع آن رود ولگاست که آلودگی بسیاری را وارد کاسپی می کند. کشورهای حاشیه دریا هم، مانند خودمان، رودخانه هایشان آب آلوده وارد دریا می کنند که جمهوری آذربایجان آلودگی های نفتی خود را هم به دریا میریزد. فیلتر کردن و پاکسازی آب آن اقتصادی نیست. من وارد دشواری های دیگرش نمی شوم مگر در یک نوشتار پژوهشی مهندسی. از این انتقال های نابخردانه در گذشته هم رخ داده است، مانند یک آبراه بسیار بزرگ پنهانی که در دهه گذشته آب کوهرنگ را به قم منتقل کرد، که رسانه ای هم نشد، و تاثیر منفی روی زاینده رود و کشاورزی آن منطقه گذاشت. مسئولان جمهوری اسلامی هیچگاه در پی یافتن بهترین را نبوده اند، بلکه آسانترین راه. 

پیش از انقلاب یک مهندس نوآور که نامش را فراموش کرده ام طرحی برای انتقال آب خلیج پارس به کویر را داد که آن را خواندم، ولی به علت هزینه زیاد، و بویژه رویداد انقلاب، راکد ماند. در سالهای گذشته خواندم که برخی دیگران هم چنین طرحی را ارائه داده اند. این طرح بطور کلی هوشمندانه و شدنی است که من در حد کمی روی چگونگی کارآمدی آن اندیشیده ام و آنرا با تغییراتی تکنولوژیک می پسندم. کویرهای ما در گذشته های دور دریا بوده اند که در اثر خشکسالی ها تبدیل به کویر نمک شده اند. شما اگر به کویر سفر کنید شاید هنوز بتوانید آثار قایق های کهن و اسکله چوبین را ببینید. آب ورودی به کویر تبخیر را افزایش و باران زایی می کند، و شاید آبادی های حاشیه کویر زنده سازی شوند و کشاورزی ممکن گردد. توجه کنید که استان بلوچستان ما یکی از سرسبزترین بخشهای سرزمین ایران بوده است. کارهای مهندسی جالب و خردمندانه ای میتوان انجام داد، ولی نه در شرایطی که همه به دنبال سود سریع هستند و بودجه کشور را صرف طرحهای کودکانه و کوتاه مدت می کنند.


پرسش: نشست زمین در استانهای مختلف ناشی از برداشت بی رویه آب به ایجاد فروچاله های بزرگ و مرگ زمین در دشتهای کشور انجامیده است. بر اساس شواهد، هیچ دوره ای به اندازه ۳۰ سال گذشته شاهد نابودی منابع طبیعی کشور نبوده ایم.  مسوولیت ایرانیان در قبال از دست رفتن سرزمینشان که سهم آیندگان نیز باید باشد، چیست؟

کورش زعیم: با خشکاندن رودخانه ها یکی از منابع بزرگ آبهای زیرزمینی هم از دست میرود. ما حدود ۷۸٪ از آبهای زیرزمینی خود را مصرف کرده ایم، مصرفی که بیشتر به هدر دادن میماند. یکی از معیارهای مصرف درست آبهای زیرزمینی تولید ناخالص ملی ناشی از آن است. ما نه تنها اجازه میدهیم که فاضل آب شهری وارد آبهای زیرزمینی شود و آنرا بی مصرف کند، با مصرف ۹۷٪ آب های زیرزمینی تنها ۱۳٪ به تولید ملی می افزاییم، در حالیکه در استان کالیفرنیای امریکا که بالاترین مصرف آب زیرزمینی را در ۹۲٪ را دارد، کشاورزی ۹۰٪ تولید ناخالص ملی استان را تشکیل می دهد. بهمین دلیل ما جزو ده کشور تولید گرانترین فرآورده های کشاورزی در جهان هستیم. 


پرسش: فرسایش خاک ایران، به حدی نگران کننده رسیده است. بسیاری از دشتها و تالابها، به منابع گرد و خاکی تبدیل شده اند که از طریق بادها و توفانها، به شهرهای کوچک و بزرگ منتقل میشود.  به نظر شما، راهی برای تغییر این روند وجود دارد؟ آن هم با وجود همین مسوولانی که وضعیت را به شرایط امروزی کشانده اند؟

کورش زعیم: از ۶۰۹ دشت کشور، ۱۹۴ دشت کشور دچار کاهش آبهای زیرزمینی شده و فرونشسته اند. خشکی دشت ها خاک کشاورزی را با باد پراکنده و زمینهای کشاورزی را بایر می کند. آسیب ها در دوران هشت ساله نهم و دهم خارق العاده بوده است. دولت گذشته حتا اجازه داده بوده خاک گرانبهای کشاورزی در استانهای جنوبی برای پرکردن دریا و ساختن جزیره های مصنوعی به امارات فروخته شود! تولید هر سانتیمتر خاک کشاورزی بسته به شرایط اقلیمی ۵۰۰ تا ۸۰۰ سال به درازا میکشد. هم اکنون برخی استانهای دچار توفانهای گرد و غبار هستند. باید منتظر توفانها خاکی و نمکی در بیشتر مناطق کشور باشیم که تا ۱۴۰۵ به سطح یک فاجعه ملی خواهد رسید. خوش به حال دزدان و غارتگران و قاچاقچیان عزیز که در تجمل و خیال راحت در اروپا و امریکا زندگی خواهند کرد، و ما در اینجا گرفتار قحطی و فقر و گرسنگی و مرگ و جنگ خواهیم بود.

 

    https://youtu.be/jdXg7gnSLwk  


بازدید صفحه: 583
 



aya nokostvaziri jomhouri iran bayad yek vezarateh aab tasis konad va in behtar nist?
soheyla javaadi
ضرورتی ندارد.

شما می توانید نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

   
 : نام ونام خانوادگي
 : توضیحات

کد امنیتی را در کادر زیر وارد نمائید
 
   
   
 

      



 

جستجو در سایت

 

 

فهرست موضوع ها

 

      جمهوری اسلامی
      انتخابات در ایران
      حقوق بشر در ایران
      سیاست خارجی ایران
      اقتصاد ایران
      میراث فرهنگی و تاریخی
      کورش بزرگ
      پاسارگاد و تخت جمشید
      دموکراسی و سکولاریسم
      جنبش های ملی ایران
      جنبش ملی کردن نفت
      جبهه ملی ایران
      چهره های ملی ایران
      بحران هسته ای ایران
      خلیج پارس
      دریای مازندران
      سازمان ملل متحد
      شورای امنیت
      شورای حقوق بشر
      دیوان کیفری بین المللی
      یونسکو
      آسیای میانه و قفقاز
      خاور میانه
      خاور دور
      اروپا
      امریکای شمالی و جنوبی
      درباره من
      فرتور ها (عکس ها)
      English
 
 
 

 پیشنهاد ها و نوآوری ها

 

کلیه حقوق این وب سایت مربوط به کوروش زعیم ،محفوظ می باشد و هرگونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد