امریکا به احتمال قوی پایگاههای دریایی و هوایی
خود را در جزیره "دیگو گارسیا" تقویت خواهد کرد و در آنجا موشکهای
میانبرد مستقر خواهد ساخت و آنجا را به یک مرکز فرماندهی منطقه ای مبدل خواهد کرد.
علاوه بر آن، امریکا احتمالا در خاک کویت یا در یکی از جزایر کوچک این کشور اقدام
به تاسیس یک پایگاه دریایی خواهد کرد و یک از پایگاههای هوایی خود را در عربستان،
دور از مراکز جمعیت، در سطح فرماندهی استراتژیک وسعت خواهد داد. شگفت آور نخواهد
بود اگر آمریکا حتی یک پایگاه زمینی در عربستان ایجاد کند، و بین دیگوگارسیا و
کویت جز بحرین در جست و جوی جای مناسبی برا احداث یک پایگاه هوایی باشد.
در چنین موقعیتی،
اصرار علنی ایران برای
شراکت در یک طرح امنیتی هیچ زمینه منطقی ندارد. ایران نباید طی پیمان نظامی با
کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس برای سیاست خارجی منطقه ای خود محدودیتهای غیرضروری
ایجاد کند و ضمنا خود را با چند رژیم استبدادی و نامحبوب که آینده روشنی نیز
ندارند همسنگر سازد. اظهارات رهبران ایران که "بدون ما امنیت خلیج فارس تامین
نخواهد شد،" می تواند توسط کشورهای عرب یک تهدید غیرمستقیم تلقی شود و آنها
را بیشتر به سوی آمریکا گرایش دهد.
سیاست ایران در رابطه با یافتن جای خود در
معادله امنیت خلیج فارس بایستی بر پایه واقعیات تاریخی، اقتصادی و نظامی حاکم بر
منطقه باشد، نه براساس ملاحظات زودگذر به صرف دعوت شدن به عضویت باشگاهی که در آن
ایران حکم یک زندانی سیاسی محترم را پیدا خواهد کرد.
به نظر نمی رسد که عضویت مصر و سوریه و شاید
بعدها عراق در این نظام امنیتی دوام زیادی داشته باشد و این سیستم پس از مدت زمان
اندکی فقط همان شورای همکاری خلیج فارس کنونی خواهد شد
. زیرا این کشورها از رقابتها و درگیریهای سنتی
خود دست برنخواهند داشت و یکدیگر را حذف خواهند کرد. عربستان ثروتمند هم پس از
گذشت مدتی از بحران کنونی و خلع سلاح عراق و ایجاد روابط دوستانه با ایران، حاضر
نخواهد شد هزینه حضور کشورهای فقیری را که هر کدام در پی منافع و مطامع خود هستند
به عنوان شریک در حفظ امنیت خلیج فارس بپردازد.
ایران باید با کشورهایی پیمان نظامی یا امنیتی
ببندد که در آن منافعی برایش متصور باشد. مثلا
یک پیمان نظامی با سوریه یا اردن
اشتباه است زیرا آنها هیچ گونه کمک موثری هنگام درگیری ایران نمی توانند بکنند.
ولی یک پیمان نظامی با کویت، شمال خلیج فارس را برای ایران قابل کنترل خواهد کرد.
در عوض، ایران کویت را در برابر تجاوز عراق یا عربستان حفاظت خواهد نمود. از
این راه ایران به شورای همکاری خلیج متصل خواهد شد بدون این که مستقیما چنین
منظوری داشته باشد.
یک پیمان نظامی با عمان، دهانه جنوبی خلیج فارس
را برای ایران قابل کنترل خواهد کرد.
چنین پیمانی از نظر تاریخی، استراتژیکی و منافع
مشترک بسیار طبیعی و پراهمیت است. در این وضعیت ایران فی المثل خواهد توانست با
احداث یک پایگاه دریایی در شمال عمان- دهانه تنگه هرمز- و یک پایگاه بزرگ دریایی،
هوایی و موشکی در جزیره قشم یا هرمز کلیه رفت و آمدها و فعالیت ها در خلیج فارس و
دریای عمان را کنترل کند و عملا بر خلیج فارس مسلط شود و از آنجا نفوذ خود را به
کرانه های اقیانوس هند بگستراند.
یک پیمان نظامی با پاکستان در حالی که می تواند
در حفظ امنیت بلوچستان مفید واقع شود. نباید مانع روابط حسنه بین ایران و هند شود
. هند می تواند بازار بزرگی برای محصولات ایران
باشد که جمهوری اسلامی نه به آن فکر کرده و نه آنرا شناخته است، و اهمیت آن برای
ایران بیشتر از پاکستان است. هند با وجود یک ارتش قوی و صنایع وسیع کشور بسیار
فقیری است که نه می تواند از محل تولیدات داخلی نیازمندیهای مردمش را تامین و نه
توانایی مالی آن را دارد که از کشورهای پیشرفته خرید کند. ایران می تواند با ایجاد
یک سیاست مشوقانه و دادن امتیازات و قراردادهای مناسب بازار عظیم هند را به روی
صنایع خود باز کند.
بنابراین، هر پیمان نظامی با پاکستان باید مشروط به وجود یک
پیمان عدم تجاوز بین هند و پاکستان باشد.
در خاتمه لازم است اشاره شود که ایران نباید
درخواست کند که در طرح امنیت خلیج فارس به بازی گرفته شود، بلکه باید خود یک طرف بازی
باشد و هم پیمانهای امنیتی و نظامی خود را به دقت انتخاب کند. -0-