خیزش مردمی ۳٠ تیر هنوز تنها نماد دموکراسی خواهی ملت ایران است که مصدق برای مردم به ارمغان آورده بود. مصدق، براي نخستين بار در تاريخ، آزادی بیان، آزادی رسانه ها، آزادی حزب ها و فعالیت های سیاسی و مدنی، حقوق بشر، و یک نظام دموكراتيك راستين را به ما چشاند. در رویداد ۳٠ تیر او که قرباني قدرت طلبي شده بود، مسالمت آمیز کنار رفت تا مردم خود تصميم بگيرند. او مي خواست اين باور خود را بيازمايد كه ملت ايران ديگر زير بار خودكامگي و تمركز قدرت در دست يك نفر ناپاسخگو نمي رود. با خيزش انقلابگونه مردم در پشتيباني از دولت ملي خود، بار ديگر اراده ملت براي حفظ نظام مردم سالار بدست آمده حاكم شد. هرچند كه برخی قدرتهاي بيگانه براي حفظ سلطه و منافع خود به دخالت پرداختند، و روحانيان محافظه كار هم همكاري نمودند تا بار ديگر استبداد بر مردم ايران تحميل شود. يك دولت متكي بر راي مردم به سود منافع هيچكدام نبود.
ما پس از یک سده هنوز در جستجوي آزادي و حاكميت ملي هستيم. چه عاملي در درون جامعه ما وجود دارد كه حقوق فردي و اجتماعي مردم را باور ندارد، به خواست ملت براي استقرار حاكميت ملي بي اعتناست، مردم را فاقد صلاحيت راي دادن و مشاركت در سرنوشت خود مي داند و براي حفظ تك صدايي و استبداد، فساد سياسي و اقتصادي و عقب ماندگي و تحقير ملي را در اين سرزمين اهورايي تحمیل مي كند؟
مصدق رییس دولت یک قانون اساسی دموکرات بود که کامل اجرا نمی شد و او اصرار بر اجرای کامل آن داشت تا دموکراسی برقرار باشد. ولی یک دولت برآمده از یک قانون اساسی سلطه گرا و تبعیضگر هرگز نمی تواند دموکرات باشد و حقوق مردم را تضمین کند، و یک مجلس شورای غربال شده به وسیله این قانون اساسی هرگز نمی تواند یک مجلس شورای "ملی" باشد و برای منافع ملی قانونگزاری کند، کما اینکه هیچکدام از مجلس های جمهوری اسلامی "ملی" نبوده اند و طرحی در راستای منافع "ملی" تصویب نکرده اند. مصوبات این مجلس ها بیشتر برای هموار کردن راه برای هدفهای جناحی یا فرقه ای، حفظ استبداد و کنترل و زهرچشم گرفتن از مردم بوده است.
کورش زعیم، هموند شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران - ۳٠ یر ۱۳۹٤خ