حزب دموکراتیک خلقها بیشترین رای خود را در بخش خاوری
آناتولی که کردنشین و ارمنی نشین است، و در گذشته بخشی از خاک ایران و خاک
ارمنستان بوده، آورد. حزب جمهوریخواه خلق
[2]
که ۲۵%
رای خود را در بخش باختری (یونیه) آورده، یک درصد و سه نماینده از انتخابات گذشته
کاهش داشته است. این حزب سوسیالیست میانه رو و لائیک را کمال آتاتورک بوجود آورد و
مهمترین اوپوزیسیون اسلامگرایان حزب عدالت و توسعه بشمار میآید.
در هر حال، حزب عدالت و توسعه
[3]
که
اردوغان با نقض قانون بیطرفی رییس جمهور، برای آن تبلیغ کرد تا بتواند رای کافی
بیاورد و قانون اساسی را تغییر دهد تا ریاست جمهوری بجای مقام تشریفاتی کنونی یک
قدرت اجرایی شود، تنها ۹/٤٠% رای آورد و به کمتر از ٤۷% مجلس، یعنی ۲۵۸ از ۵۵٠
کرسی، دست یافت. هرچند مقدار رای از انتخابات ۲٠۱۱ تنها ۹% کاهش داشته، ولی ۲٠% نمایندگان
مجلس را، از ۳۲۷کرسی انتخابات گذشته، از دست داده و از دوسوم رای لازم برای تغییر
در قانون اساسی بسیار دور شده است. از دیگر عوامل شکست اردوغان می توان تضاد او با
محمد فتح الله گولن (رهبر جنبش اسلام آناتولیایی) که نوعی اسلام میانه رو را ترویج
می کند، مشکل با کردان شورشی تجزیه خواه، مداخله نظامی شکست خورده او در سوریه،
کمک تسلیحاتی و آموزشی و درمانی به داعش، و در نهایت قصد اجرایی کردن سمت رییس
جمهور است که ملت ترکیه را هشیار کرد که این سیاستهای ماجراجویانه می تواند آینده
پرتنش و خطرناکی را برای ترکیه در پیش داشته باشد. حزب پان ترکیستی حرکت ملی
[4]
هم
مانند حزب دموکراتیک خلق ها ۸٠ کرسی در مجلس بدست آورد که از ۵۳ کرسی انتخابات
گذشته (۲٠۱۱) جهش چشمگیری را نشان می دهد. من پیشرفت این حزب را بیشتر در رویارویی
با اسلامگرایی حزب حاکم می بینم تا افزایش گرایش پان ترکیستی.
من مشارکت هر گروه مخالف و ناراضی در این کشور را مثبت می
دانم. اجازه مشارکت در سرنوشت کشور و پرهیز از تبعیض مذهبی یا قومی، و احترام به
حقوق شهروندی امنیت ملی را تحکیم می بخشد و ستیزگری مسلحانه را تبدیل به چالشگری
در مجلس شورای ملی و در رسانه ها می کند. در یک کشور دموکراتیک چالشگری و مبارزه
نرم افزاری برای پیشبرد دیدگاه های حزبی یا شخصی یک ضرورت است نه یک امتیاز. با
تحولاتی که در ترکیب مجلس شورای ملی ترکیه رخ داده، من پیش بینی می کنم که در
سالگرد آینده نسل کشی ارمنیان بدست ترکان عثمانی، دولت و مجلس ترکیه از هم میهنان
ارمنی و آشوری خود و همه جهانیان، پس از یک سده انکار، دلجویی و پوزشخواهی کنند.
من در سال ۱۳۷٦ (۱۹۹۷) در مقاله ای درباره حکومت دیکتاتوری
نظامیان در ترکیه نوشتم که
[5]
"
رژیم
کنونی تحت کنترل نظامیان ترکیه باید درک کند که این کشور بر پایه دموکراسی
بنیانگذاری شده است. در یک دموکراسی مردم ابرقدرت هستند و رای مردم بالاترین فرمان
است. اگر مردم تصمیم بگیرند که می خواهند فرد دیگری با اندیشه متفاوتی کشور را
اداره کند، باید همان شود. ایستادن در برابر خواست مردم، راهبرد برنده ای نیست
."
و همچنین که،
" امروز ترکیه در حال یک تغییر اجتماعی ژرف است. مردم ترکیه
در جستجوی هویت راستین خود هستند، که آیا اروپایی هستند، آسیایی هستند یا یک گونه
پیوندی جدیدی به نام پان ترکیسم؟ تاریخ کمک چندانی در این زمینه به آنها نمی کند،
و نه حاکمیت نظامیانی که پیوند خود را با مردم از دست داده اند. آنگونه که این
حاکمیت نظامی با دولتی که بطور قانونی و با رای مردم برگزیده شده بود رفتار کردند،
لگدمال کردن غرور مردم بود – غرور احساس احترام به خویشتن، به عنوان یک ملت که
شخصیتی بین المللی برای خود کسب کرده بود. مردم ترکیه این سیلی به چهره خود را
فراموش نخواهند کرد. این رفتار ضد مردمی آینده آسوده ای را برای نظامیان ترکیه رقم
نخواهد زد."
پرسش ۲.
در
صورت وجود انتخابات آزاد (که فعلا محتمل نیست) در ایران آیا امکان وقوع چنین وضعی
در کشور ما نیز وجود دارد که یک حزب قومی قادر بچنین موفقیت نسبی گردد که حتی با
دفاع از خواسته های جنسی در
کشوری که
دارای حزب اکثریت اسلامیست و با وجود تعصبات دینی که در کشور ما نیز بحد وفور وجود
دارد اصولا کرسی
در پارلمان بدست آورد وآیا چنین تحولی را در کشور ما نیز،
در آینده محتمل و اصولا مثبت تلقی میکنید یا نه؟
کورش زعیم:
در
ایران شرایط متفاوت است. رهایی از سلطه جامعه مذهبی بر سرنوشت کشور بسیار دشوارتر
از رهایی از سلطه نظامیان یا ناسیونالیستهای افراطی است. جامعه مذهبی به علت
پایبندی هویتی به باورهای قبیله ای هزاره های گذشته، همراه با تغییر و پیشرفت در
زندگی بشری تغییر و پیشرفت نمی کند؛ و برای حفظ موقعیت خود، کاستی های ذهنی و
تعصبات کور بخش کمتر هوشمند جامعه را دامن می زند. موج سواری یک حکومت بر تعصبات
مردم عامی منجر به سوء استفاده از قدرت و فساد می شود که ما اوج آن را در هشت سال
دولت نهم و دهم مشاهده کردیم.
ولی انفجار اطلاعات و گسترده شدن پخش اطلاعات از راه شبکه
های اجتماعی که خوشبختانه در میان طبقه متوسط به بالای ایران فراگیر شده و در حال
رشد است،
بسیاری از فریبکاری ها، دروغ ها
و فساد اقتصادی و اخلاقی را رسوا کرده و اخبار آن حتا به قشر زحمتکش زیر خط فقر هم
رسیده است. پخش اطلاعات درباره سوء استفاده از اعتماد مردم، غارت اموال عمومی و
اعمال فشار و خشونت برای ساکت نگه داشتن معترضان به غارتگری و فساد، به بهای فقر و
بدبختی جامعه و عقب افتادگی کشور، حتا پیروان کور یا جیره خوار حاکمیت را هم هشیار
کرده و ترس در دلشان انداخته است. اکنون حاکمیت دو راه بیشتر در پیش ندارد: یک
گزینه این است به خشونت و فشارهای فزاینده ادامه بدهد تا مردم همه چیز از دست داده
و ناامید از آینده به خیابانها بریزند و، با تحریک هزاران جاسوس نهفته در لابلای
حاکمیت، به جان نظامی و روحانی بیافتند و کشور را در آشوب و جنگ داخلی فرو برند تا
آنچه از آن هراس داریم رخ دهد. این گزینه خوبی برای حاکمیت نیست، زیرا اگر از دست
مردم هم رها شوند هیچ راه گریزی به هیچ کشور ندارند، و ثروت غارت شده از ملت
ایران، بعلت خطراتی که در برونمرز منتظر آنهاست، سودی برایشان نخواهد داشت. گزینه
دیگر اینست که روزنه را برای مشارکت مردم باز کنند، حقوق برابر همه اقلیت های مذهبی
کشور را محترم بدارند و اجازه دهند همه شهروندان در انتخاباتی مدیریت شده ولی آزاد
نمایندگان خود را به مجلس بفرستند تا پیش نیاز تغییرات مسالمت آمیز فراهم آید. البته
جنگ گسترده ای که برخی گروههای سیاسی
و
مالی جهان و برخی کشورها برای ما تدارک دیده اند، هرچند اکنون خطرش کم شده، ولی
هنوز باید آنرا یک گزینه تحمیلی دانست.
گرایش برنامه ریخته
شده به افشای فاسدان و غارتگران خزانه ملی که فعلن متمرکز بر دولت نهم و دهم است، اگر
حاکمیت در تداوم خودکامگی پافشاری کند بسیار گسترده تر و ژرفتر خواهد شد و به قوه
قضائیه و ساختار نظامی کشور هم کشانده خواهد شد. هرچه زودتر فضا برای انتخاباتی
قابل قبول و عدم دخالت ارگانهای نظامی و قضائی باز شود، امنیت سردمداران آن
ارگانها کمتر به خطر خواهند افتاد. نمایندگان راستین مردم و حضور نمایندگان همه سازمانهای
سیاسی جامعه در مجلس آینده، حفظ ثبات و خردگرایی سیاسی و جلوگیری از تنش های خشونت
آمیز را تضمین خواهد کرد. همه سازمانهای سیاسی اعم از ملی، مذهبی، قوم گرا یا
جدایی طلب، بشرط ترک راهکارهای مسلحانه، باید اجازه ورود به مبارزه انتخاباتی را
داشته باشند. هرگونه دخالت شورای نگهبان که وظیفه اش تنها نگهبانی از قانون اساسی
است، و هرگونه اجبار کردن نامزدان نمایندگی مجلس به التزام عملی به همه اصل های
قانون اساسی کنونی که طبق مفاد خودش قابل تغییر هستند، مردود می باشد. اجرای
اینگونه محدودیت ها مجلس آینده را هم مسخره خاص و عام می کند، زیرا بجز نوکری سران
نظام از آنان انتظاری نمی توان داشت. ما این رخداد تلخ را حتا در مجلس ششم دوران
اصلاحات تجربه کردیم، و مجلس کنونی که هیچ!
مذاکره با امریکا و غرب برای لغو تحریم هایی که خود حاکمیت
باعث آنها بوده، و بیشترین و سختترین آنها در دوران دولت نهم و دهم که تایید صریح
سران حاکمیت را داشته انجام گرفته، و کوشش دولت کنونی برای امید دادن به لغو تحریم
ها، ممکن است فرصتی تازه برای ایجاد تغییرات تدریجی بوجود بیاورد؛ ولی این در
کوتاه مدت نمی تواند رضایت مردم را جلب کند. من با احتیاط پیش بینی می کنم که، در
صورت ادامه محدودیت های انتخاباتی، در انتخابات آینده شاهد تغییراتی نمایشی مشابه
آنچه در مورد مجلس ششم رخ داد خواهیم بود. این راهکار کافی نیست و مردم را فریب
نخواهد داد و خرسند نخواهد کرد. حاکمیت باید دست از بازی دادن مردم بردارد، زیرا
خود بر تختی نشسته که پایه هایش را موریانه خورده است. اگر موج شتاب آمیز جدید
دستگیری و زندانی کردن نیروهای اوپوزیسیون سیاسی مستقل و حقوق بشری و نخبگان ادامه
پیدا کند، حاکمیت جمهوری اسلامی واپسین فرصت خردگرایی را از دست خواهد داد، و با
تحریک جاسوسان پرشمار بیگانه نهفته در ساختار حکومتی،شاهد
درگیری شدید و شاید خونینی میان غارتگران بیت
المال و دلواپسان حفظ قدرت خواهیم بود.
پرسش ۳.
نظرتان درباره توافق هسته ای احتمالی که در راه است و با وجود مخالفتهای شدیدی که
هم در ایران و هم در آمریکا از سوی نیروهای راست و محافظه کار با این توافق انجام
میگیرد چنانچه واقعا این توافق انجام گیرد چه تاثیری در روند انتخاباتی آینده
ایران خواهد داشت. پیش بینی خودتان چیست؟
کورش زعیم:
در
جریان مذاکرات، با وجود دشواریها، ناباوریها، دخالتهای گروههای مخالف ایران و لابیهای
ضدایران در امریکا و کشورهایی در منطقه که به جنگ و تجزیه ایران دل بسته اند، یک
توافق آبکی هم که شده انجام خواهد شد. توافق بیشتر تاکید بر آزادسازی تحریم های
اقتصادی خواهد داشت، مانند لغو تحریم بانک مرکزی و برخی بانکهای کلیدی، اعتبارات
اسنادی و انتقال پول، کشتیرانی، هواپیمایی مسافری، و تحریم های خزانه داری امریکا
از بانکهای کشورهای خارجی برای بلوکه کردن پولهای ایران، افزایش سطح سرمایه گزاری
در صنایع غیرنظامی و غیرهسته ای از ۲٠ میلیون دلار کنونی، و آزادسازی صادرات
فراورده های کشاورزی و فرش ایران. ولی عمده تحریم ها، بویژه آنها که در رابطه با
تاسیسات نظامی و جنگ افزار، فعالیت های هسته ای، صنایع بزرگ و کلیدی، سرمایه گذاری
های کلان، شرکتهای و اشخاص وابسته به فعالیت های هسته ای و نظامی، تحریم های حقوق
بشری و تروریستی، به این زودیها و بویژه در زمان تداوم نظام جمهوری اسلامی آزاد
نخواهند شد.
همانگونه که پیشتر گفته ام، تلاشهایی نمایشی برای آزاد جلوه
دادن انتخابات آینده در جریان است، ولی در حال حاضر حاکمیت قصد ندارد کسانی را که به
ساختار کنونی جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند اجازه فعالیت انتخاباتی بدهند. ولی می
پندارم که در هر حال در دو سه ماه آینده شرایط روشنتر خواهد شد.
پرسش ٤.
ثبات
و آرامش نسبی در ایران و عدم حضور نیروهای داعشی، طالبان و امثالهم و همچنین قدرت
رزمی و قدرت بازهم بیشتر ایران در آینده ظاهرا خوشایند عربستان سعودی، قطر و
امارات نیست و با صف بندی نظامی و ایجاد حملات تروریستی در حد کوچک و محلی و
همچنین تشویق و تحریک اختلافات قومی و دینی بین شیعه و سنی سعی در باز کردن پای
ایران بمیدان جنگ دارند. اصولا نظرتان درباره تحولات منطقه و نقش ایران چیست؟
کورش زعیم:
طالبان دیگر خطری برای ایران بشمار نمی آید و من در زمانی که می توانست برای ایران
خطرساز باشد دیدگاه خود را ابراز کردم
[6]
. ولی
نیروهای داعشی اکنون در ایران حضور دارند، در دو سه شهر هم سربرآوردند و ناپدید
شدند، ولی هنوز جرات اینکه به عملیات دست بزنند ندارند، زیرا راه لجیستیکی آنها
هنوز باز نشده؛ و نیز اینکه ما هشیارانه در مبارزه با آنها در بیرون از مرزها
پیشدستی و از نزدیک شدنشان به مرزهای ایران جلوگیری کرده ایم. خطر موجود اینست که
داعش تلاش دارد خط لجیستیکی خود را از افغانستان یا تاجیکستان به درون ایران از راه
خراسان باز کند. در پاکستان به علت حضور طالبان این امکان برایشان وجود ندارد. البته
احتمال اینکه در ایران به عملیات انتحاری دست بزنند همیشه وجود دارد. همانگونه که
من پیشتر نوشته ام، در مبارزه با داعش نیروهای رزمی کلاسیک کاربرد ندارند. ما باید
شکارچیان خوبی باشیم. آن کشوری که برای داعش برنامه ریزی می کند بخوبی می داند که
مردم ایران که بیش از دویست سال زیر حمله اول داعش بوده اند دیگر خوش باوری را
کنار گذاشته به ریسمان سیاه و سپید هم حمله می کنند. بهمین دلیل، سران برجسته
نظامی و امنیتی آنها بشدت با دولتشان برای درگیر شدن با ایران مخالفت می کنند، و
حتا وزیر دفاعشان که تا کنون سنگ جنگ با ایران را به سینه می زد، اخیرا ۱۸٠ درجه
چرخش کرده است.
مسئله تحریک اختلافات قومی و مذهبی در تاریخ معاصر ما، با
پاگذاردن بریتانیا به هندوستان و خلیج پارس به عنوان ابزار بی ثبات کردن و ناتوان
سازی ایران که تا دوران نادرشاه و زند و آقا محمد خان قدرتمندترین کشور جهان بود و
بزرگترین اقتصاد جهان را داشت، آغاز شد. حکومت های فاسد و بی لیاقت بعدی حاکم بر
ایران آن زمان، تامین منابع مالی خوشگذرانی و هوسرانی های خود را بر حفظ اقتدار
ایران و حتا دفاع علیه تجاور روسیه ترجیح می دادند؛ و در نتیجه ایران را در طی
کمتر از یک سده از اوج قدرت به دوسوم مساحت و پست ترین جایگاه جهانی کاهش دادند. هرچند
انقلاب مشروطیت اعتراض مردم ذلت و خفت کشیده به خودکامگی رژیم قاجار و سلطه
روحانیان بر کشور بود، ولی تا آن زمان بیگانگان تازه وارد به منطقه و همسایگان
آزمند به سرزمین ما چنان در تاروپود ساختار حکومتی ایران رخنه و لانه کرده بودند،
و جنگهای یکم و دوم جهانی حضورشان را تثبیت کرد، که ایران به تدریج جولانگاه
بیگانگان پنهان در وجودمان شد. ما هنوز از این بیماری رنج می بریم و درمان این
ویروس خطرناک را نیافته ایم.
عربستان سعودی، با یاری قطر و امارات، در توهم دست درازی به
سرزمین ایران، و در پیوندی شوم با ترکیه در رویای باززنده سازی حکومت عثمانی، و با
اسراییل نتانیاهو که همراه با پشتیبانان خود در امریکا تجزیه ایران را خواهان هستند،
داعش را با پول و تسلیحات و لجیستیک و اطلاعات پشتیبانی کردند، و همانگونه که در
نخستین اعلام مواضع رهبران داعش شنیده شد، هدف اصلی آنها ایران بود. بهمین دلیل من
نخستین کسی بودم که به محض ظهور داعش در سوریه، نسبت به خطر آن برای ایران هشدار
دادم و به ساختار نظامی ایران تاکید کردم که صبر جایز نیست و هم اکنون باید داعش
را چنان سرکوب کنند که در مورد ایران پشیمان شوند
[7]
. تاریخچه
دلایل وجودی داعش را نیز توضیح داده ام
[8]
. این
هدف هنوز پابرجا است و علت تشکیل "داعش خراسان" حمله از جناح پشت است.
البته احتمال آن با بازنگری امریکا و اتحادیه اروپا در سیاست راهبردی خود نسبت به
آینده خاورمیانه تا حدی کاهش یافته، ولی هنوز قطار بی ترمز این گروه تروریستی برای
سالها خطرآفرین خواهد بود. همکاری با افغانستان و ازبکستان، و شاید پاکستان، برای
پاکسازی جناح خاوری جنگ طراحی شده علیه ما حیاتی است.
در روند کنونی راهبردی جهانی، من سقوط دولتهای قبیله ای در
عربستان و قطر و بحرین در ماههای آینده و حداکثر در طی دوسال را بسیار محتمل می
بینم. همزمان در ایران هم تحولات ساختاری بنیادین صورت خواهد گرفت، حال یا با زبان
خوش یا با خشونت. اگر جمهوری اسلامی شرایط مشابه آنچه در شوروی رخ داد را،
)
من رویداد فروپاشی شوروی را طی ده تا دوازده سال آینده، در
سال ۱۳۵۸ (۱۹۸٠) در زنجیره مقالاتی در روزنامه میزان پیش بینی کرده و نوشته بودم،
(
نقشه راه قرار بدهد و از
اشتباه هایی که در روسیه رخ داد پرهیز کند، جایگاه بهتری در تاریخ خواهد داشت. من "
پیشنهاد
برای نجات میهن
[9]
"
خود را برای یک گذار خردمندانه و مسالمت آمیز، همانگونه که نخست در اردیبهشت ۱۳۸۸،
و پیش از برگزاری انتخابات، در پیش بینی تقلب گسترده انتخاباتی و اعتراضات و
رویدادهای خشونت آمیز ۸۸ عرضه کردم تا داستان غم انگیز آن سال و فساد و تباهی
گسترده چهار سال دولت دهم رخ ندهد، بار دیگر پیش از انتخابات پیش رو خواهم داد. بی
تردید با ساختار سیاسی کنونی، حتا اگر تحریم ها رو به رفع شدن بروند، ایران
نخواهد توانست به این زودی ها به سلامت اقتصادی و سیاسی و رعایت حقوق مدنی مردم
برسد.
من چندی پیش در یک جمله نوشتم که "
ایران باید برای
جنگی بزرگ آماده شود" و هنوز باور دارم که خطر یک جنگ بزرگ منطقه ای که
ایران را در خود درگیر کند غیرمحتمل نیست. برای پیشگیری و تحولی عمده در ساختار
نیروهای مسلح و دفاعی کشور که بتوانند از عهده حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی
برآیند نیز پیشنهادهای خود را ارائه خواهم داد. در پایان، من با اطمینان می گویم
که با ساختار حکومتی جمهوری اسلامی ما هرگز به پیشرفت، سربلندی و خوشبختی ملی
نخواهیم رسید. اگر جمهوری اسلامی پاکستان رسید ما هم خواهیم رسید و یا جمهوری های
اسلامی افغانستان و عراق، جمهوری های کمونیستی کوبا، شوروی و دیگر نظام های
ایدئولوژیک مشابه در گذشته، مانند دهه های واپسین ساسانیان. این در ارتباط با
ماهیت حکومت است نه نام آن. موفقیت برای کشورهایی که نظام ایدئولوژیک دارند
غیرممکن است، زیرا برای بقای نظام خود که ضد طبیعت بشری است، خودکامگی، خشونت و فساد
سیاسی، مالی و اخلاقی نیازهایی ایجابی هستند.
-پایان-