آنچه من در خرداد 1371، پیشنهاد کردم این بود که ایران بایستی بی درنگ یک بازار مشترک با جمهوری های آزاد شده از شوروی تشکیل دهد و به این وسیله آغوش خود را، برای منافع مشترک، به روی آنها باز کند. شوروی هنوز گیج ضربه ای که خورده بود، توان جلوگیری از نزدیک شدن ایران به بخش های از دست رفته خود را نداشت. ایجاد یک بازار مشترک، مهمترین گامی بود که رشته های فرهنگی، تاریخی و اقتصادی گذشته را دوباره پیوند می داد. اعضای این بازار مشترک ایران، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و قرقیزستان می بودند؛ و افغانستان نیز پس از رهایی از چنگ طالبان می توانست به این بازار بپیوندد. شرایط پیش زمینه یک بازار مشترک به شرح زیر بود:
1- داد و ستد و انتقال کالا بدون عوارض گمرکی.
2- آزادی استفاده از راههای ترانزیت زمینی، دریایی و هوایی و بندرهای ایران.
3- قابل تبدیل بودن پول های رایج جمهوری ها با ریال ایران.
4- آزادی حق مالکیت املاک و اموال، و ثبت و مالکیت شرکتها.
5- حقوق برابر همه شهروندان در قوه قضائیه یکدیگر.
6- آزادی رفت و آمد مردم بین جمهوری ها بی نیاز به روادید.
چنین پیمانی نه تنها بازار عظیمی را به روی تولیدات ایران باز می کرد و تحولی در پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایجاد می نمود، که همبستگی و اشتراک منافع ژرفی که از آن به وجود می آمد، ضامن بقاء و رشد گستره فرهنگی ایران زمین می بود و نطفه یک قطب قدرتمند اقتصادی را می ریخت.
ولی دولت جمهوری اسلامی نه تنها چنین راهی را نپیمود که از ترس آزرده کردن روسیه حتا استقلال آنها را هم برسمیت نشناخت؛ تا اینکه دومای روسیه خود این کار را کرد. پناهجویان افغانستان هم که می پنداشتند از وحشت طالبان به آغوش مام کهن پناه برده اند با زشت ترین و غیرانسانی ترین رفتار جمهوری اسلامی روبرو شدند. من در همان دهه 1370 بارها در گفتگو با رسانه های داخلی و خارجی از این رفتار شرم آور انتقاد کردم.
ما آنقدر تعلل کردیم تا ترکیه با ثروتی که از دلالی نیازهای ما و عراق تحت تحریم های بین المللی بدست آورده بود، خود را از فقر و عقب افتادگی به پیشی گیری از ما رساند، و نزدیک شدن و سرمایه گذاری و چیره شدن بر این جمهوری های تازه را در راستای طرح باززنده سازی امپراتوری عثمانی آغاز کرد.
ولی امروز ما در سراسر مرزهای خود با دشمنان بالفعل و بالقوه روبرو هستیم. با این سیاست نابخردانه، شما مرزهای ایران را نه تنها به همسایگان ایراندوست و هم میهنان کهن ما باز می کنید، که مرزها را بروی عاملان تروریسم، جنگهای مذهبی و داعش هم باز می کنید. همان سیاست نابخردانه دولت دهم که روادید را یکسویه با همسایه شمالی از مرز آستارا لغو کرد، ولی دولت باکو به اندازه ای محتاط بود که نه تنها رواید ایرانیان را لغو نکرد، که سیل جاسوسان و عاملان خرابکاری و ترور را در میان مسافران واقعی به کشور ما سرازیر کرد، که من در نامه دوازدهم فروردین 1393، خود به وزیر اطلاعات کنونی نسبت به آن هشدار دادم.
در هنگام بررسی روادید است که شما می توانید پس زمینه مسافران را تجسس کنید. وقتی روادید نباشد، شما از کجا تشخیص می دهید که در میان گردشگران تروریست نباشد، داعش و القاعده که هر دو بطور رسمی ایران را هدف نهایی خود اعلام کرده اند نباشد، و یا چگونه می توانید وارد شوندگان را که در سراسر کشور آزاد می گردند زیر نظر داشته باشید؟ آیا توانسته اید هزاران تن آدم های مشکوک را که در میان مسافران راستین بدون روادید از مرز آستارا وارد شده اند شناسایی کنید؟ یا پشتیبانان داخلی آنان را شناسایی کنید؟
این حرکت شما، هرچند از روی حسن نیت و برای انجام قولهای انتخاباتی آقای روحانی باشد، روش بازگرداندن «احترام» را به گذرنامه ایرانی نیست. گذرنامه ایرانی هنگامی احترام پیدا می کند که کشورهای دیگر خواهان ورود ما به کشورشان باشند. این یک نابخردی هولناک خواهد بود که پای جهادگرایان و پانهای تجزیه طلب و جاسوسان و خرابکاران دولتهای دشمن شده، که ما در منطقه کم نداریم، را به ایران باز خواهد کرد. دولت شما هنوز نتوانسته مراکز مخفی صدور شناسنامه جعلی ایرانی به اینگونه "گردشگران"، یا حتی اسیدپاشان وطنی را شناسایی و کشف کند.
برخلاف گفته ساده اندیشانه آقای حسن قشقاوی در مورد «امنیت گردشگران» و اینکه «ایران جزیره امن و ثبات برای گردشگران خارجی است و در چند سال گذشته هیچگونه اتفاقی برای گردشگران ورودی به ایران نیفتاده است و در این زمینه اطمینان کامل داریم»، من هشدار میدهم که ناامنی زیر پوست کشور است و این اظهارات بسیار ساده اندیشانه و عاری از دوراندیشی امنیتی است. شما در حال حاضر بهتر است فقط گردشگران را با روادید کمتر سختگیرانه فرابخوانید تا دستکم آنان که به کشور وارد می شوند شناسایی شده باشد؛ دروازه های باز پیشکش. شما نخست باید به هم میهنان ما در درون ایران که به خاطر مذهب و آیین متفاوت از مذهب رسمی از بنیادی ترین حقوق شهروندی محروم نگهداشته شده اند روادید برای حق مشارکت در اداره کشور بدهید تا مرزهای ما در ژرفا مستحکم شوند.
در کشوری که بخش عمده ای از مردم آن از بنیادی ترین حقوق شهروندی محروم هستند، و نیروی انتظامی و تجسس و امنیتی عمده توان خود را برای روسری زنان و بشقابهای ماهواره بکار می برند، و نیروهای امنیتی بخش قابل توجهی از توان خود را برای زهرچشم گرفتن از نخبگان و دانشجویان بکار می برند، و کشف چند نفر اسید پاش و آمران آنها برایشان یک معضل است، و اجازه می دهند جو وحشت بر شهروندان خود تحمیل شده باشد، چگونه خواهند توانست عاملان توطئه بیگانگان را یا طرحهای تروریستی را کشف کنند، بویژه آنها که پشتیبانی داخلی هم داشته باشند. از رویدادهای این روزها در فرانسه عبرت بگیرید که کشور ما باید در انتظار خشونت های وارداتی بسیار بدتر از آن باشد. چنین عملیات خونبار را برای داعش و القاعده آسان نکنید.
ما البته همکاری و یکپارچگی با همسایگان خود را باید بانجام بدهیم و این کار را خواهیم کرد، ولی نخست کشور باید از محفل های پشتیبان بی ثباتی و تروریسم و خیانت و جاسوسی بیگانگان پاکسازی شود. مهمتر از آن، همه مردم ایران، بلا استثناء، باید این کشور را میهن خود بدانند و از حقوق برابر برخوردار باشند. آنگاه خود مردم بهترین تضمین برای ثبات و خنثی کردن توطئه ها خواهند بود. در حال حاضر، همین راهی که شما برای برداشتن تحریم ها و کاستن فشار اقتصادی بر مردم، و افشای فساد حاکم بر کشور دنبال می کنید بسنده است، که اگر موفق شوید نیمه راه را رفته خواهید بود. بقیه آن را ملت ایران به کمک خواهد آمد.
با گرامیداشت،
کورش زعیم
هموندی شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران- 21 دی 1393