پرسش 2: آقای مهندس زعیم، برخی بر این
باورند که تمدید مذاکرات در 24 نوامبر، پیروزی دیپلماتیک و برخی بر این باورند که
شکست وعده های تیم سیاست خارجی آقای روحانیست و برخی هم بر این باورند که هیچ
دستاوردی نداشته است، هیچ به هیچ. نگاه شما چیست، پیروزی بود، نشست بود، یا نه هیچ
دستاوردی نداشته؟
کورش زعیم
: انتظار ما
و حتمن ملت ایران خیلی زیاد بود. ولی مذاکرات تنها کاری که کرد وجهه فرهنگی ایران
را که در دوران احمدی نژاد بشدت آسیب دیده بود تا حدی بهبود داد. ولی خود مذاکرات دستاوری
برای ما نداشت. من نتیجه این مذاکرات را یک شکست برای ملت ایران خوانده ام.
هر
دو گروه مذاکره کننده در طی مذاکرات بندبازی می کردند و می خواستند همه مخالفان
بومی خودشان را هم راضی کنند یا دستکم نیمه راضی کنند. این شیوه مذاکره نشان از
نداشتن اختیارات دارد، و در موضوع های راهبردی شما نمی توانید اینجور مذاکره کنید.
آینده مذاکرات هسته ای به شدت در معرض خطر است و ممکن
است به بن بست برسد یا ازهم بپاشد
تیم ایران بسیار واضح بود که زیر فشار سیاست
راهبردی امریکا ستیزی دیکته شده از تهران در تصمیم گیری فلج بود. اوباما هم دست
خود را خوب بازی نکرد. نگرانی از واکنش تندروان کنگره و اینکه لابی قدرتمند اسراییل
در امریکا چه می اندیشد، و نتانیاهو و عربستان و ترکیه چه می اندیشند، تیم او را هم
فلج کرده بود. تیم اوباما و تیم روحانی هیچکدام برای ریسک کردن سیاسی آمادگی
نداشتند.
پرسش 3: آقای زعیم، یکی از سئوالات
مهمی که در سالهای گذشته مطرح بوده است، رابطه بین ادامه پروژه هسته ای ایران و منافع
ملی است. بعضی بر این باورند که انرژی هسته ای تامین کنند منافع ملی ایران هست و
برخی بر این باورند که ادامه این سیاست کاملا در تضاد با منافع ملی است. شما چه
دیدی دارید، در واقع ادامه این سیاست و اصرار بر داشت پروژه هسته ای در ایران
متضمن منافع ملی خواهد بود؟
کورش زعیم
: در زمان
آقای روحانی تنها تغییری که کرده اینست که ما ماهی پانسد میلیون دلار از داراییی
خودمان را می گیریم و تغییری دیگر نکرده.
باید توجه کرد که طبق گفته های مقام های
مسئول جمهوری اسلامی، تحریم ها سالی
54 میلیارد دلار
برای ایران زیان دارد، ولی به باور من هزینه ثانویه این زیانها محاسبه نشده که
میزان آن را بسیار بیشتر می کند. مثل اینکه سیاستمداران راهبردی کشور که جیب های
خودشان پر است، از تاثیری که این زیان ها بر اقتصاد و زندگی مردم داشته بی خبر
هستند. از تعارف و ملاحظات امنیتی که بگذرم، می گویم که ادامه این سیاست ادامه
خیانت به کشور است.
اگر تیم ایران تعهد توقف همه فعالیت های
هسته ای ایران را هم می داد، چیزی بجز یک چاه ویل را از دست نمی دادیم؛ و اگر این
کار را می کردیم، پس از فرونشستن گردودخاک و رفع تحریم ها می توانستیم برپایه
پروتکل ان پی تی دوباره فعالیتی را که نیاز داریم آغاز کنیم. از سوی دیگر، این
تاکتیک، طرفهای مذاکره را در شرایطی قرار می داد که مجبور می شدند دستکم تحریم های
مربوط به فعالیت هسته ای را بردارند. اوباما حتا می توانست تحریم های کنگره را هم
برای مدتی به تعلیق درآورد، به عنوان دوران راستی آزمایی. دیگر اینکه هر موافقتی
می کردند کنگره کنونی می توانست آنرا تصویب می کرد. چانه زنی بر سر شمار
سانتریفیوژها بجز اینکه این یک بازی کودکانه و پرهزینه و برای ما نتیجه منفی داشته
باشد تاثیری نداشته است.
دشواری در اینجاست که تا هفت ماه دیگر،
جمهوری خواهان مخالف اوباما در کنترل کامل مجلس نمایندگان و سنا خواهند بود و
تصویب هرگونه توافقی با دولت امریکا با بهانه جویی آنان روبرو خواهد شد. توجه کنید
که بیش از دویست نفر از اعضای کنگره امریکا و نهادهای بانفوذ یا تصمیم گیرنده در
سیاست خارجی امریکا، هرچند تبعه امریکا هستند، ولی تبعه اسراییل هم هستند و دو
گذرنامه در جیب دارند و همه آنان از ثروتمندترین در امریکا بشمار می آیند و نفوذ
بسیار بسیار زیادی دارند.
از پیامدهای مثبت حل مسئله هسته ای، اگر فقط
تحریم سرمایه گذاری برداشته شود، دهها شرکت عمده امریکایی و اروپایی در صنایع عمده
و اشتغال زای نفت و گاز و پتروشیمی و صنایع وابسته هستند که آماده ورود فوری به
ایران و سرمایه گذاری بوده اند و هستند. در غیر این صورت ما باید فقط با شرکت ملی نفت
چین و شرکتهای روسی کار کنیم که فقط میگیرند و چیزی نمی دهند. در سال 1986 همین
دولت چین، که اکنون منبع سرمایه گذاری و تکنولوژی برای ما شده، از من به عنوان یک کارشناس بین المللی دعوت کرد
و از جمله از من خواستند که صنعت نفت ایران به کمک آنها ببرم و با تخصصی که ایران
در صنایه نفت دارشت و در جهان شناخته شده بود، در آنجا اکتشاف و استخراج و پالایش
و صنایع نفت چین را ایجاد کنند. وزیر وقت نفت ایران تنها واکنشش به من این بود که
مرا نپذیرد و توسط معاونش پیغام بدهد که "شما به چه حقی برای جمهوری اسلامی
پروتکل امضا می کنید؟". من گفتم من برای ایران کردم نه برای شما. معاون
دیگرش، آقای نژادحسینیان، از من عذرخواهی کرد و گفت که چین هیئت های ما را نمی
پذیرد و ویزا نمی دهد. از من خواست که آنها را وادار کنم هیئت ایشان را دعوت کنند،
که من این کار ر کردم و آنها از ایشان دعوت کردند و نه از وزیر. حالا ببینید اکنون
صنعت نفت ما کجاست، به علت بی لیاقتی سیاست های غلط ضد ملی جمهوری اسلامی، و آنها
به کجا رسیده اند.
اکنون ما نیاز حیاتی داریم که دوباره
توان فنی خود را بسازیم. حضور شرکتهای بزرگ امریکایی و اروپایی هم نیاز ما به
تکنولوژی را برطرف می کنند، و هم در ایران ضمانتی علیه اقدامات تند از جانب
مخالفان کنگره امریکا می شوند، چون بسیاری از آنان خودشان یا پشتیبانان آنها از
سهامداران همین شرکتها هستند. اقتصاد ما در مسیر رشد قرار می گرفت، طرح های عمرانی
فعال می شدند، جهانگردی فعال می شد؛ و در پس همه این کارها، روحانی می توانست با
اقتدار با مردم گفتگو کند و تندروان مخالفش را که برخی هم در خدمت بیگانگان هستند
خنثی یا دستکم ساکت کند. ولی من چنین خردی را مشاهده نکردم.
پرسش 4: به عنوان سئوال پایانی، آقای
مهندس زعیم، آقای ظریف وزیر امور خارجه می گوید اگر عزم جدی در طرف مقابل وجود
داشته باشد، این امکان وجود دارد که حتا پیش از پایان مهلت هفت ماهه ای که در 24
نوامبر به مذاکرات داده شد، می توان به یک تفاهم نامه جامع دست پیدا کرد. شما که
سالها روی این موضوع کار کرده اید، نظرات متفاوتی را هم داشته اید و ارئه کرده
اید، بنظر شما راه شکست شدن قفل این تفاهم نامه چیست و با چه عامل یا عواملی طرفین
می توانند به یک تفاهم نامه جامع دست پیدا کنند؟
کورش زعیم
: مهمترین
عامل ایسنت که دو طرف این تعهد و خواست را داشته باشند که از خیلی خواسته های
غیرضروری و حالت آبروداری خودشان بگذرند، بویژه جمهوری اسلامی. یعنی چیزهایی که ما
داریم رویشان اصرار می کنیم و بخاطر آنها زندگی اقتصادی خودمان را نابود کرده ایم
و فساد را در کل سیستم دولتیمان ریشه دواندیم همین درخواستها و سیاستهایی است که
بهیچوجه برای کشور ضروری نیست. ولی
من امیدوارم که مذاکرات پیش
از سال نو میلادی هنوز فرصت دارد که پیشرفتی چشمگیر کند. وارد کردن مسایل حاشیه ای
که مورد علاقه عربستان و ترکیه و دیگران هست، با توجه به شرایط و روابط منطقه ای،
به نتیجه رساندن مذاکرات را پیچیده و ناممکن می کند و به باور من تلاش مذاکره
کنندگان امریکا و جمهوری اسلامی برای راضی کردن عربستان و ترکیه در ملاقاتهای حضوری
که هر دو کردند در مسیر مذاکرات کار اشتباه بوده است. این کار را می توانستند با
بیانیه ها و مصاحبه های رسانه ای انجام دهد که همه جهان از ادعاها و خواستهای آنها
آگاه شوند. جمهوری اسلامی بهتر است در گام اول مسئله فعالیت هسته ای خود با جامعه
جهانی حل کند و هیچ جای گمان و شبهه ای باقی نگذارد تا هم تحریمهای مربوط به
فعالیت هسته ای بشود که برداشته شود و هم بتواند پس از راستی آزمایی از امکاناتی
که عضویت در ان پی تی فراهم می کند بهره ببرد.
غنی سازی اورانیوم برای دو نیروگاه
بهیچوجه اقتصادی نیست. من بارها نوشته ام
برای اینکه غنی سازی باصرفه شود در یک کشور دستکم ده تا دوازده نیروگاه
هزار مگاواتی لازم است. من همچنین ده سال پیش پیشنهاد کردم که برای تولید سوخت
هسته ای در کشور، بهتر است ایران با پنج کشور هسته ای مشارکت کند، بطوریکه سهم
ایران به تنهایی توان تصمیم گیری نداشته باشد. این پیشنهاد هنوز می تواند یک پیشنهاد
جدید از سوی مذاکره کنندگان ایران باشد. در هر حال، من می پندارم که اگر تا ژانویه
مسئله هسته ای حل نشود، سال آینده آبستن شرایطی بسیار متفاوت برای جمهوری اسلامی
خواهد بود
من
اولین بار این پیشنهاد را زمان آقای خاتمی دادم، ولی ایشان متاسفانه این پیشنهاد
را به شکل ناروشن و مخدوشی به یک حالت ناباورانه در پاریس طرح کردند. و پس از آن
همین پیشنهاد را آقای احمدی نژاد به شکل تشکیل کنسرسیوم با کشورهای اسلامی ارائه
کرد، که من در نامه ای به این روش نابخردانه اعتراض کردم.
در
هر حال پیشنهاد من برای حل مسئله غنی سازی، که اینقدر جمهوری اسلامی بی دلیل روی
آن پافشاری می کند، که خوشبختانه برخی از تحلیلگران بین المللی هم اخیرا آن را
تایید و مطرح کرده اند، این است که سه قدرت اروپایی و حتا روسیه همراه با امریکا،
بیایند هم در اکتشاف و استخراج و غنی سازی اورانیوم در خاک ایران، و نیز در خود نیروگاههای
هسته ای ایران بصورت یک مشارکت مالکانه ۵۰/۵۰، سرمایه گذاری کنند. به این ترتیب
خواهند توانست کاربرد اورانیوم و ضایعات سوخت هسته ای را مستقیما کنترل کنند. آنها
در این سرمایه گذاری از سه راه سود خواهند برد: سود ناشی از پیمانهای ساخت و تجهیز
نیروگاهها، سود ناشی از فروش اورانیوم غنی شده و نیروی برق، و البته سود سهام، و
بالاخره احساس امنیت درباره کاربرد اورانیومی که در ایران غنی شده است.
از
سوی دیگر، ایران، بجای گذاشتن فشار مالی روی گرده مردم ایران، هزینه را با شریکان
خود تقسیم می کند، میزان سرمایه گذاری خود را کاهش دهد و اعتماد جامعه جهانی را
نیز نسبت به نیاتش بدست آورد. پژوهشگران و دانشگاهیان ایران خواهند توانست، با این
ترتیب، در یک محیط بین المللی زیر نظارت سازمان جهانی انرژی اتمی و با آخرین
تکنولوژی به کار و پژوهش خود ادامه بدهند. من بار دیگر از مذاکره کنندگان ایران
دعوت می کنم که این پیشنهاد را بررسی کنند و آنرا به عنوان یک برنامه سازشی در
جلسه مشترک بعدیشان با اروپاییان و امریکا مطرح نمایند. در شرایط فعلی هم طرح چنین
پیشنهادی از جانب ایران می تواند موضع ایران را در ادامه مذاکرات تقویت کند و به
اصطلاح توپ را در زمین غرب بیندازد.
بهرنگ:
من تشکر می کنم از شما آقای مهندس کورش زعیم عزیر که در برنامه امروز شرکت کردید.