اهمیت تضمین امنیت مرزهای ایران در بحران خلیج فارس
از: کورش زعیم
هفته نامه افتخارات ملی، شماره 280، 4 دی 1369
تجاوز و تصرف کویت توسط عراق دو مسئله مهم سیاسی و استراژیک را برای ایران بوجود آورده است. یکی اینکه ایران هرگز نباید در شرایطی بسر برد که کشور کوچکتری در منطقه بتواند بدون نگرانی مناطقی بسیار مهم و استراتژیک را به تصرف خود درآورد. دوم اینکه با انضمام کویت، عراق پایگاه مهمی را در خلیج فارس بدست آورده و تنها کشور منطقه در طول تاریخ سیاسی چند هزار ساله خلیج فارس است که ثروت اقتصادی و قدرت نظامی آن را دارد که ادعای سروری خلیج فارس بکند و رقیب سرسختی برای نقش سنتی و طبیعی ایران در خلیج فارس و دریای پارس گردد. موضع سیاسی ایران مبنی بر عدم دخالت در جنگ و اصرار به خروج عراق از کویت موضعی صحیح است، هرچند که ایران بایستی در شرایطی می بود که کشورهای نگران منطقه دست به دامن نیروهای بین المللی نمی شدند. با وجود این، بحران خلیج فارس می تواند فرصت های تاریخی مناسبی را برای پیشرفت اقتصادی- سیاسی ایران بوجود آورد. در یک بازی استراتژیک، همیشه لازم نیست کشوری درگیر مبارزه با جنگ شود تا بتواند از فرصت های ناشی از آن به سود خود بهره گیرد. در جنگ عراق علیه ایران، مثلا، ترکیه بدون درگیری با هیچیک از طرفین اقتصاد ورشکسته خود را با ثروتهای ایران و عراق ساخت و خود را از جدول کشورهای عقب افتاده بیرون آورد و اکنون شانه به شانه بازار مشترک اروپا می مالد.
ورود نیروهای بیگانه به خلیج فارس به سود ایران نیست، زیرا نفوذ سیاسی- اقتصادی ایران را در کشورهای منطقه تضعیف می کند و گسترش قدرت دریایی ایران را محدود می سازد. ورود نیروهای بیگانه به خاک عراق از آن نیز زیانبارتر خواهد بود. اگر نیروهای بیگانه، بویژه امریکا و انگلیس، وارد خاک عراق شوند و آن سرزمین را زیر نفوذ نظامی خود قرار دهند، مرزهای ایران تحت تهدید بیشتری نسبت به حضور خود عراقی ها قرار خواهند گرفت. در صورت شکست عراق، که احتمال آن نزدیک به یقین است، معاملات زیادی در سطح بین المللی انجام خواهد گرفت. در این معاملات کویت، ترکیه، اسراییل و احتمالا سوریه و کردستان [عراق] ذینفع خواهند بود. در این شرایط، ایران زیر فشارهای تحمل ناپذیری برای سازش و پذیرش بازنگری های مرزی قرار خواهد گرفت و در این مورد موضع دفاعی خوبی نخواهد داشت.
در صورت درگیری یک جنگ زمینی، که امریکاییان ترجیح می دهند در جبهه های شمال عراق آغاز شود، ترکیه با قدرت اقتصادی- نظامی جدید خود که در طی هشت سال گذشته بدست آمده و با پشتوانه نظامی پیمان ناتو و حمایت بازار مشترک اروپا برای تضمین آینده پیشرفت اقتصادی خود، برنامه استراتژیک خود را، مبنی بر دستیابی بر مناطق نفت خیز کرکوک، زیر عنوان کمک در سرکوبی عراق به مورد اجرا خواهد گذارد و سپس به استناد مالکیت امپراتوری عثمانی کوشش در ضبط آن خواهد نمود.
ایران نیز می تواند ادعاهای مشابهی را در مورد بخش بزرگی از خاک عراق بکند، مناطقی که در طول تاریخ در اثر بی کفایتی دولتمردان ایران و نیز خیانت از دست رفته اند، ولی در جامعه کنونی جهان هیچگونه ادعای مالکیت سرزمین های از دست رفته مسموع نیست. کشورهای متمدن جهان در راستای برداشتن مرزها، همکاری و یگانگی سیاسی و اقتصادی گام بر می دارند، کما اینکه کشورهای اروپایی پس از پایین آمدن دیوار آهنین، مرزهای یکدیگر را که در جنگ جهانی دوم شدیدا دگرگون شده بود تضمین کردند. بهمین دلیل است که جامعه جهانی علیه تجاوز صدام حسین به کویت هم آوا و همبسته شده و به احتمال قوی او را وادار به عقب نشینی خواهند کرد تا برای دولتهای ابله دیگر نمونه نشود.
ولی جامعه جهانی هرگز نمی تواند کشوری را که در یک بحران خطرناک در راستای تضمیم امنیت مرزهای رسمی خود عمل می کند و حتی آماده مبارزه می شود سرزنش کند. تا هنگامی که جنگ علیه عراق هوایی و دوربرد باشد، ایران بایستی خود را خردمندانه از آتش دور نگه دارد، زیرا جنگ هوایی هیچ مسئله سیاسی را حل نمی کند. در صورت ورود نیروهای زمینی امریکا و دیگر کشورهای متحد غربی از جنوب و نیز نیروهای ترکیه از شمال به خاک عراق، مرزهای شناخته شده ایران زیر خطر قرار می گیرند. این خطر هنگامی جدی خواهد شد که این نیروها مناطق مجاور مرزهای ایران را تصرف کنند یا تحت نفوذ نظامی خود بگیرند. ایران هنگامی می تواند از اجرای پیمان مرزی 1975 مطمئن باشد که عراق، امضاء کننده آن پیمان، همسایه باشد. اگر طرف ایران در آن سوی مرز نیروهای نظامی کشورهای دیگر باشند، مسئله آینده روشنی نخواهد داشت.
یک دولت هوشمند بایستی پیش از وقوع حادثه ای که غیرقابل رویارویی خواهد بود، چاره آن را بیاندیشد و به عملیات پیشگیرانه بپردازد. من پیشنهاد می کنم که دولت ایران پیش از آغاز درگیریها و سررسید 25 دی که توسط شورای امنیت [برای خروج عراق از کویت] تعیین شده، مستقیما و نیز از طریق سازمان ملل به نیروهای بین المللی هشدار دهد که ورود آنها به یک نوار امنیتی در امتداد مرزهای ایران در خاک عراق ممنوع است، و اینکه حفاظت از این نوار امنیتی به عهده نیروهای نظامی ایران خواهد بود.
این نوار مرزی شامل شبه جزیره فاو و حد فاصل مرز ایران و امتداد رودخانه دجله از بصره تا تیسفون، خواهد بود. از تیسفون در امتداد رودخانه دیالا (غرب رودخانه خراسان) تا دریاچه دربندخان و سپس سلیمانیه تا دریاچه دوکان و از آنجا با خطی تقریبا مستقیم به نقطه مرزی ایران و ترکیه خواهد پیوست.
سیاست ایران بایستی کماکان عدم درگیری ولی حفاظت نیرومندانه از نوار امنیتی و سپس استرداد آن به نیروهای عراقی پس از پایان جنگ باشد. در حالیکه نیروهای ایران در صورت احترام به این ممنوعیت در درون مرزهای خود باقی خواهد ماند، در صورت مشاهده ضعف عراق در حفظ آن مناطق و احتمال اشغال آن، نوار مرزی را موقتا و فقط به قصد حراست و تضمین امنیت مرزهای رسمی ایران اشغال کنند و همزمان اعلام نمایند که ایران هیچ چشمداشتی به خاک عراق ندارد و، با وجود اینکه در گذشته این مناطق متعلق به ایران بوده، پس از خروج نیروهای بیگانه از عراق و اطمینان از امنیت مرزهای ایران، آنجا را تخلیه خواهند کرد.
من تصور می کنم که دور از شعارها و لجاجت ها، در صورتیکه این سیاست خردمندانه اعلام شود، جامعه جهانی با آن مخالفت نخواهد کرد و ایران یک فرصت استثنایی و تاریخی دیگر را که در اثر اشتباه مجدد عراق پیش آمده از دست نخواهد داد.
-0-