Monday, December 23, 2024   امروز ,   دوشنبه 3 دی 1403 خورشیدی

جزئیات مطالب  

   
27 مهر 1392
گفتگوی روزنامه راه دیگر (مژگان مدرس علوم) با کورش زعیم - دستاورد مذاکرات 1+5 ژنو

گفتگوی روزنامه راه دیگر (مژگان مدرس علوم) با کورش زعیم

27 مهر 1392 – 19 اکتبر 2013

http://rahedigar.net/1392/07/29/diplomatha-jaygozin-latha/

دستاورد مذاکرات 1+5 ژنو

پرسش 1: آقای زعیم بعنوان نخستین پرسش بفرمایید ارزیابی شما از مذاکرات دو روزه ایران و گروه 1+5 در ‍ژنو چیست؟ آیا این مذاکرات را می توان آغاز دوره تازه ای در تعاملات دو طرف در نظر گرفت؟

کورش زعیم: این دوره مذاکرات با گروه 1+5 برای ایران بسیار سرنوشت ساز است. آقای روحانی می داند که وقت زیادی ندارد، زیرا کشور وقت زیادی ندارد. افزون بر احتمال اینکه خطر حمله نظامی یا آشوبهای داخلی تحریک شده از خارج ممکن است بار دیگر بر ما سایه بیاندازد، اقتصاد ایران با ضریب رشد منفی 4/5 درصد در حال سقوط آزاد است، تورم بالای 40%، بیکاری در بالاترین سطح در تاریخ ایران، و نیمی از مردم کشور زیر خط فقر هستند.   خزانه تهی است، صنعت و کشاورزی نفس های آخر را می کشند، تولید و صادرات نفت در پایین ترین سطح در نیم قرن اخیر، و درآمد ارزی کشور ناچیز و دسترسی مستقیم به همین ارز ناچیز هم ناممکن است. هشتصد میلیارد دلار درآمد کشور توسط دولت گذشته بر باد رفته و هشتصد میلیار دلار سرمایه و دهها هزار از نخبه ترین جوانان و مغزها از کشور گریخته اند.

بنابراین، باور دارم که تیم مذاکره کننده ایرانی، برخلاف لاتها و بیسوادهایی که در هشت سال پیش فرستاده می شدند، هم تیم توانایی است و هم به قصد حل بحران و رفع تحریم ها به ژنو رفته است. از سوی دیگر، سیاست امریکا و غرب هم به دلیل ارزیابی جدید از موقعیت ژئوپولیتیک ایران در منطقه، نسبت به ایران چرخش کرده است. به همین دلیل می توان این دور از مذاکرات گروه 1+5 را، برخلاف مذاکرات زمان خاتمی، که ایران کوتاه آمد ولی غرب آمادگی تعامل با ایران را نداشت، پنجره تازه ای به سوی همکاری های متفابل  در راستای برونرفت از بحران به شمار آورد.

پرسش 2: پس از اتمام مذاکرات برای اولین بار بیانیه مشترکی منتشر شد و طرف های شرکت کننده در ژنو، این دور از مذاکرات را نسبت به مذاکرات گذشته بسیار مفید و جدی ارزیابی کردند چه مسائلی این دور از مذاکرات را با دوره های پیش متفاوت کرده است؟

کورش زعیم: تفاوت این دور مذاکرات با دورهای پیشین، تغییرات چشمگیر شرایط ایجاد شده برای هر دو سوی مذاکرات است. در شرایط پیشین، جناح های قدرتمندی در غرب، مانند نومحافظه کاران تندرو امریکا (تی پارتی) که از قدرت اقتصادی عظیمی برخوردارند، لابی قدرتمند اسراییل در امریکا و بریتانیا و فرانسه، جناح تندرو اسراییل، مانند حزب لیکود به رهبری نتانیاهو و حزب ایسراییل بتنیو به رهبری آویگدور لیبرمن، و جناح بسیار کوچک و منزوی خاخام های تندرو تلمودی که خواهان نابودی کامل ایران هستند و ایجاد جنگهای داخلی را چاره ساز می دانند، همگی تلاش می کردند که یا امریکا را وادار به حمله نظامی به ایران بکنند و یا با ایجاد و دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی و زبانی، کشور را به آشوب و جنگهای مذهبی و تجزیه طلبی بکشانند. لازمه این کار نابود کردن اقتصاد، بالابردن سطح نارضایتی مردم تا حد استیصال، رواج اعتیاد و فساد اداری و گسستن زمینه های همبستگی اجتماعی بود. دولت آقای محمود احمدی نژاد در طی هشت سالی که به کرسی قدرت نشانده شده بود، تلاش خستگی ناپذیری در این راستا کرد، ولی هرچند که کشور را در همه این زمینه ها به سقوط و نابودی نزدیک کرد، ولی به علت قدرت ریشه ای اقتصادی ایران و توانایی مقاومت فرهنگ ایرانی در برابر تهاجم، به موفقیت نهایی نرسید.  

آقای اوباما و تیم او که باور دارند بحران های جهانی را می توان با تدبیر و مذاکره حل کرد، در دور اول ریاست جمهوری خود که دست دوستی هم به سوی ایران دراز کرد، مواجه با دولتی در ایران بود که از سوی جناح های تندرو جهانی تشویق وتایید می شد. هر چند اوباما در برابر فشار برای حمله به ایران با زدن به نعل و به میخ، وقت خرید و جلوی اسراییل را هم گرفت، ولی به علت اینکه می دانست اگر زیاد سرسختی نشان دهد جلوی انتخاب مجدد او گرفته خواهد شد، راه میانه را در پیش گرفت. اکنون اوباما در دور دوم ریاست جمهوری خود، که از اکثریت در سنای امریکا و حتا همراهی اکثریت خردمند جمهوریخواهان مجلس نمایندگان هم برخورار است، می تواند با قاطعیت آن انتظاری را که مردم ایران از او داشتند و شعار "با آنهایی یا با ما؟" سر می دادند پاسخ بدهد.

با این تغییر رویکرد، بسیاری از تبلیغات منفی و تجزیه گرایانه و توهین و تحریف تاریخ و فرهنگ ایران (مانند فیلم 300، مقاله هایی چون در اشپیگل و ایندیپندنت و نشنال جئوگرافیک و گوگل و تغییر نام خلیج فارس و غیره) نه تنها فروکش کرد، که به تبلیغات مثبت درباره تاریخ کهن و فرهنگ ملی ایران گرایید، و حتی همسایگان پرمدعای ما ساکت شدند. جناح جنگ طلب اسراییل منزوی شد و کشورهای همسایه ای که علیه یکپارچگی ایران توطئه می کردند، شاهد آثار گرفتاری های داخلی خود شدند. شکست اخیر نومحافظه کاران با گروگانگیری بودجه امریکا در مخالفت با اوباما، به باور من، بخاطر طرح بیمه های اجتماعی نبود، بلکه برای تنبیه اوباما به علت مقاومت در برابرجنگ طلبان بود. مخالفان سیاست دولت اوباما، کهمنافعشان در جنگ است، آدم هایی بسیار خشن و بیرحم هستند، و اوباما باید مراقب باشد که به سرنوشت جان کندی مبتلا نشود.

پرسش 3: به نظر شما فضای چالشی مذاکرات می تواند به یک فضای مبتنی بر منافع مشترک تغییر کند؟ لازمه این تغییر چیست؟

کورش زعیم: برداشت من این است که هر دو سوی مذاکرات به نیاز و اهمیت همکاری، بویژه برای حل مسائل سوریه و عراق و لبنان، پی برده اند. حضور و دخالت بیش از حد ونسنجیده ایران در سوریه، کشورهایی مانند عربستان و امارت و قطر را واداشت که در رقابت با ایران، گروههای خشن جهادی و آدمکش های القاعده، و حتا وسایل جنگ شیمیایی  را به آنجا بفرستند و با پول و اسلحه پشتیبانی کنند. نتیجه آن، مرزبندی های مذهبی و کشتن آرزوی مردم سوریه برای رهایی از دیکتاتوری خانواده جنایت پیشه اسد بود. بیش از یکصد و بیست هزار نفر درسوریه فدای عمدتا این گروههای جهادی و رژیم بشار اسد شده اند، و مبارزه حق طلبانه مخالفان رژیم اسد به حاشیه رانده شده است. امریکا و اتحادیه اروپا اگر به سوریه حمله می کردند، شکی نیست که بشار اسد شکست می خورد و سپاه پاسداران هم خود را از سوریه بیرون می کشید؛ آنگاه میدان به دست القاعده و دیگر گروههای تبهکار می افتاد و آنها یک پایگاه مهم را در نزدیکی اسراییل و اروپا بدست می آوردند. اگر کماکان هیچ دخالت نمی کردند، این احتمال میتوانست باشد که جمهوری اسلامی با پشتیبانی روسیه، مخالفان و تبهکاران القاعده را یکسره سرکوب و بشار اسد را تثبیت کند. در هر دو سناریو غرب بازنده می بود و تنها گزینه حمله نظامی آنها به ایران باقی می ماند. حمله هوایی به ایران، واکنش ایران را با کمک سوریه و حزب الله و شاید حماس یا جناحی از حماس به اسراییل در پی می داشت. نیروهای عرب از فرصت استفاده کرده به خوزستان و بوشهر حمله می کردند، دیکتاتور فاسد باکو با کمک پنهانی ترکیه به آذربایجان تجاوز می کرد. القاعده پاکستان بلوچستان را هدف قرار می داد، ایران در همه جا واکنش نشان می داد و کل منطقه   در آتش جنگ و خونریزی و بی ثباتی فرو می رفت که پایان محاسبه شده ای بر آن متصور نمی بود. در چنین جنگی درست است که اسراییل می توانست ضربه های کاری به توان نظامی ایران بزند، ولی در برابر موج انسانی حمله زمینی از لبنان و سوریه و غزه و "داوطلبان" ایرانی ناتوان می بود و جمعیت اسراییل ضربه مهلکی را متحمل می شد و به احتمال قوی موج مهاجرت یا فرار از اسراییل آغاز می شد.  

در ایران هم جمهوری اسلامی در این گیر و دار سقوط خونینی را تحمل می کرد و کشور به دست گروههای قومی و مذهبی انتقامجو می افتاد و ملوک الطوایفی مشابه پیامد حمله عرب به ایران تکرار می شد. اگر افغانستان و عراق پس از یک دهه جنگ هنوز بی ثبات و دچار فعالیت های گروههای تبهکار مذهبی و غیرمذهبی هستند، تصور کنید در ایران پهناور چه می تواند رخ دهد. کمترین آن، حمله های تروریستی یا نظامی به تاسیسات نفتی و گازی ایران و همچنین با برنامه ریزی ایران در عراق، قطر، عربستان و امارات و باکو می بود. تمام منطقه در بی ثباتی و حکومت گروههای تبهکار و تروریستی فرو می رفت. شما سوریه را در ابعاد تمامی منطقه خاورمیانه تجسم کنید که هیچ قدرتی در جهان قادر به آرام کردن آن نمی بود و آثار منفی آن به سراسر جهان، بویژه کشورهای غربی، سرایت می کرد.  

چنین سناریویی را هیچکدام از طرفین خواهان نبودند. بنابراین، خردمندان همه کشورهای درگیر تصمیم گرفتند عاقلانه رفتار کنند و دوستی دشمن خود در راه حفظ منافع طرفین بکار ببرند تا هیچ کس در این میان بازنده میدان نباشد.

پرسش 4: حرکت تندروهای ایران و آمریکا می توانند چشم انداز مثبت مذاکرات را از بین ببرد؟

کورش زعیم: هر دو گروه برای آینده ایران بسیار خطرناک هستند. فعلا که تندروان امریکا واسراییل یک عقب نشینی اجباری ولی تاکتیکی کرده اند. تندروان ایران هم به درون بطری جادو برگردانده شده اند، ولی در بطری باز است. سرعت عمل دو طرف کلید موفقیت است، که خودشان هم این را درک کرده اند و دیگر دفع الوقت نمی کنند.

پرسش 5: نظرتان در مورد اظهارات نمایندگان مجلس در مورد لزوم تصمیم‌گیری قوه مقننه درباره پروتکل الحاقی چیست؟

کورش زعیم: این درست است که پروتکل را تا مجلس تصویب نکند به صورت قانون در نمی آید. همین پروتکل در زمان دولت خاتمی امضا شده، ولی به علت مخالفت تندروان به مجلس نرسید. این بار هم به نمایندگان این مجلس نمی رسد. انتخابات بعدی مجلس در اسفندماه صورت می گیرد و امیدوارم که این بار دستکم چند تا آدم حسابی و باسواد وارد مجلس شوند.

پرسش 6: با توجه به شرایط بحرانی داخل کشور این مذاکرات می تواند نهایتا منجر به رفع یا کاهش تحریم ها شود؟

کورش زعیم: من در مصاحبه ای چند روز پیش گفتم که گام اول، آزادسازی دارایی های بلوکه شده ایران است. خوشبختانه امروز خواندم که امریکا این برنامه را پیش رو گذاشته است. از آنجا که دولت امریکا طرف اصلی مذاکره با ایران است، می تواند بخش عمده ای از تحریم های اقتصادی را رفع کند. از 36 فقره تحریمی که از سال 1979 تا کنون وضع شده، نیمی از آنها را دولت امریکا برقرار کرده و از این 18 فقره نیمی از آن را شخص رییس جمهوری میتواند بردارد. اگر همین 9 تحریم برداشته شوند، یخ اقتصاد ایران آب می شود. از تحریم های دستگاه اجرایی امریکا، 9 فقره باید با تایید کنگره برداشته شود، که کمی زمانبر است. کنگره امریکا خودش هم 10 تحریم علیه ایران وضع کرده که توافق برای لغو آنها کار آسانی نیست و ماهها و شاید تا دو سال طول بکشد. پارلمان اروپا هم 4 تحریم وضع کرده که لغو آنها کمی آسانتر از کنگره امریکا خواهد بود؛ چهار تحریم هم آنهاست که شورای امنیت در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد وضع کرده که تصور می کنم رفع آنها باید با پیشنهاد سازمان انرژی اتمی وارد دستور کار شود. در هر حال امیدوارم که این صد تا عاقل بتوانند سنگی را که به چاه انداخته شده بیرون بکشند. 

پرسش 7: رایزنی ها و گفتگوهای محرمانه و دور از چشم رسانه ها تا چه حد در شکل گیری ارتباطات مستقیم دو کشور و روند مثبت مذاکرات موثر است؟

  کورش زعیم: من باور دارم که همین سیاست محرمانه نگه داشتن تماس ها و توافق ها و مذاکرات، که فرصت سنگ اندازی و جنجال و هوچیگری را از هر دو گروه مخالف در ایران و امریکا می گیرد، منجر به موفقیت های نخستینی شده است. همین روش باید ادامه پیدا کند تا پیمان نهایی امضاء شود، که البته اگر با لغو شماری از تحریم های اقتصادی از سوی امریکا همراه شود، دهان خیلی ها را در ایران خواهد بست.  

بازدید صفحه: 1786
 



درود آقای مهندس من یک ملی گرا هستم نه فاشیست ولی می خواهم در ایران فقط ایرانیت ترویج داده شود نه غیرایرانیت. 2.در ناتو هم میان اعضا اختلافات مرزی که می تواند به جنگ منجر شود وجود دارد مانند ترکیه و یونان(یکی از دلایلی که ترکیه ارتش یک میلیون نفری خود را حفظ کرده است). سپاس
a.m
1- شما حق دارید دیدگاه خود را تبلیغ و ترویج کنید، ولی جق ندارید دیگران را به پذیرش آن مجبور کنید. 2- شما پاسخ خود را دادید.چون هر دو در ناتو هستند، حق جنگ با هم ندارند و فقط می توانند با مذاکره یا میانجیگری یا دادگاه مسئله خود را حل کنند.

درود بنابراین عضویت در ناتو به مفهوم مستقل نبودن اعضا در زمینه امنیتی و محتاج بودن آنها به آمریکاست.شاید مساله آلمان و ژاپن درس خوبی برای ما باشد تا با داشتن سلاح اتمی محتاج دیگران نباشیم. 2.در ارتباط با مساله جشنهای خارجی: امیدوارم در آینده "قانون مجازات ترویج مناسبتهای غیرایرانی" تصویب شود. سپاس
a.m
1- عضویت در ناتو به مفهوم ضرورت و منافع همکاری است و اینکه وقتی شما با همه کشورهای یک قاره هم پیمان برای حفظ امنیت یکدیگر شدید، دیگر لزوم نخواهدداشت بخش عمده بودجه کشور را از مسیر زاینده اقتصادی به مسیر خورنده نظامی منحرف کنید. در نتیجه اقتصاد شما پویاتر و مردم شما مرفه تر خواهد شد. 2- شما سیاست فاشیستی را در قانون کشور ترجیح می دهید.

درود به استاد گرامی جناب استاد حرفهای شما درباره ایرانیان خارج از کشور درست است اما متاسفانه شاهد هستیم برخی از هموطنان در داخل کشور هم چنین اقداماتی را انجام می دهند. با سپاس
سعید
بیشتر در میان جوانان است. گاهی برخی چیزها میان جوانان مد می شود. در کشوری که شادی جزو گناهان کبیره است و زن فقط یک گاو شیرده و میراث فرهنگی کشورشان کفر و الحاد، طبیعی است که جوانانش شورشی فرهنگی می شوند.

درود با این وضعیت آلمان همواره از نظر امنیتی وابسته به آمریکا خواهد بود.
a.m
درست است، ولی از زمان سازمان یافتن ناتو در 1949، آلمان اجازه دارد در چارچوب نیاز ناتو به تقویت نیروی نظامی خود بپردازد. اکنون همه کشورهای اروپای غربی برای امنیت خود وابسته به ناتو هستند و امریکا و انادا هم عضو آن است.

درود به استاد زعیم جناب استاد برای ایرانیانی که مراسم های بیگانه مانند ولنتاین،هالوین و... را جشن می گیرند و لباسهایی با پرچم کشورهای بیگانه را می پوشند باید متاسف بود.چرا یک ایرانی نباید مهرگان را بشناسد ولی هالوین غیرایرانی را جشن بگیرد؟ چرا یک ایرانی باید بجای سپندارمذگان ایرانی،ولنتاین غیرایرانی را جشن بگیرد؟ چرا یک جوان ایرانی باید لباسی را بپوشد که پرچم کشور بریتانیا روی آن نقش بسته است؟ مگر سوابق فراموش ناشدنی بریتانیا در ایران را فراموش کرده اند؟
سعید
والنتاین همان سپندازمذگان ایرانی است و هالووین هم همان چهارشنبه سوری ماست و همه آیین های این دو ایرانی هستند. ولی برای مهاجران ایرانی دو مشکل هست یکی اینکه ممکن است ندانند این آیین ها ایرانی هستند و یکی اینکه در کشور مهاجر پذیر شما چاره ای ندارید که برای پذیرفته شده همرنگ شهروندان آنجا شوید وگرنه همیشه از احساس پذیرفته بودن محروم خواهید بود و این احساس خوبی نیست. تنها چاره انجام آیین های ایرانی افزون بر ویرایش محلی آن است که به این وسیله پیوند خود را نیز با دیگر ایرانیان حفظ می کنید.

درود به شما سوالی داشتم: چرا آلمان سلاح اتمی نمی سازد تا قدرتش با فرانسه و انگلیس برابر شود و با داشتن بزرگترین اقتصاد اروپا به قدرت بلامنازع قاره تبدیل شود؟ از چه کسی می ترسند؟ با سپاس
a.m
پس از پایان جنگ جهانی دوم و اشغال آلمان توسط امریکا و شوروی، یکی از ماده های پیمان ترک مخاصمه و صلح، نداشتن نیروی نظامی آفندی برای آلمان بود. همین شرایط برای ژاپن هم تحمیل شد. بنابراین آلمان حق ندارد این کار را بکند. امریکا و ناتو که بعدا تشکیل شد ضامن دفاع از آلمان هستند. ضامن دفاع از ژاپن هم امریکاست.

درود به استاد گرامی جناب استاد منظور من عملیات سال۱۳۶۵ برای تسخیر بصره بود یعنی حدود ۸ ماه پیش از تصویب قطعنامه 598 شورای امنیت ۲.آیا به نظر شما جداسازی پدافند هوایی از نیروی هوایی و تعیین یک فرماندهی جداگانه برای آن(البته در هماهنگی با ستاد نیروی هوایی) کار درستی بود؟ با سپاس
سعید
1- من هم درباره همین عملیلت گفتم. در بهمن 64 تا فروردین 65. ما به 15 کیلومتری بصره رسیده بودیم که ما متوقف کردند، زیرا نمی خواستند ما پیروزمیدان باشیم. 2- من استدال جدا کردن پافند هایی را از آفند هوایی نمی دانم، ولی من آنها را اجزای یک اندام می دانم. پدافند هوایی از نیروی آفندی هوایی جدایی ناپذیر است. پدافند هوایی شامل جت های ردگیز و حمله موشکی زمین به هوا و هوا به هوا هم می شود. و از نیروی هوایی جدایی ناپذیر است. من نمی دانم استدلال جداکردن آنها چیست.

درود به استاد گرامی جناب استاد به نظر شما(در مقایسه با تسخیر فاو)علت عدم تسخیر بصره توسط ایران علیرغم رسیدن به 15 کیلومتری شهر در عملیات سال۱۳۶۵ چه بود؟ با سپاس
سعید
این داستان خیلی پیچیده تر و دردناکتر از اینست که بتوانم توضیح دهم. خلاصه این است که از ارباب دستور رسید که فاو را تخلیه کنید و قطعنامه 598 را هم بپذیرید وگرنه ما وارد عمل می شویم. البته این توضیح خیلی ساده لوحانه است، ولی برای جزئیات صبر کنید برخی از این آقایان که آبرویشان به این جریان بسته بمیرند، واقعییت خود بخود فاش خواهد شد.

آقای مهندس من می توانم چند مورد از تحلیلهای شما را در پاسخ به دوستان احساسی بدانم : 1- اینکه گفته بودید:اگر من بودم به سعودی چند ساعت مهلت می دادم تا از بحرین بیرون برود. 2-اینکه می فرمایید: من هیچ نگرانی بابت خریدهای نظامی کلان اعراب ندارم.آقای مهندس سران این کشورها که بیسواد نیستند.اگر بدانند تاثیری ندارد که نمی خرند.در همین تارنما آقایی به سخن رییس سرویس اطلاعات عربستان اشاره کرد که گفته بود"ما دیگر نمی خواهیم وابسته باشیم".این نشان از برنامه ریزی آنها برای استقلال کامل در همه زمینه ها از جمله نظامی از آمریکا دارد.وگرنه عربستان چطور به خود جرات می داد با آمریکا این گونه برخورد کند!؟
Arash
1- من بارها شرح دادم و اکنون هم خودم را تکرار می کنم: یک ایران دموکرات قدرتمند اقتصادی و دارای احترام در جامعه جهانی در برابر گستاخی یک همسایه پرمدعا می تواند بسیار متفاوت عمل کند تا یک کشور منفور ذلیل غوطه ور در فقر و فساد و خشونت و بی عدالتی نسبت به مردم خودش و تقبیح کننده فرهنگ خودش. آدم وقتی ابراز قدرت می کند و میتواند به یک همسایه فضول بگوید "برو بیرون" که افکار عمومی جامعه جهانی را پشت سر خودش داشته باشد. 2- خرید جنگ افزار از کشورهای دیگر وقتی خودت حتا یک پیچ را نمیتوانی سفت کنی، کجا خودکفایی می آورد؟ ما که از آنها هزار برابر تواناتر بودیم، امریکایی ها رفتند، اف 18 های ما زمین گیر شدند و برای تعمیر اف 4ها و اف5 ها مجبور شدیم به تایوان التماس کنیم. آقای رییس اطلاعات عربستان فقط در تزویر و توطئه مهارت دارد و اصلا معنای جمله "نمیخواهیم وابسته باشیم" را نمی فهمد. هر جا رفته توی دهنش زدند. این حرفها را به پوتین هم زد و پوتین در برابر گستاخی او گفت دست از پا خطا کنند عربستان را بمباران خواهد کرد. آقای بندر سلطان توی آینه خودش را هزار برابر بزرگتر از آنچه هست می بیند.

درود آقای مهندس زعیم من با نظر شما درباره عقل و احساسات موافقم اما فرماندهان هم باید وطندوست باشند و احساس ملی داشته می کنم آقای نظامی ایرانی بعلت وطن دوستی اش از اینکه کشور ما آنقدر ضعیف شده بسیار رنج می کشد. با تشکر
Arash
من بیش از هر کس دیگر رنج می کشم، ولی به دنبال چاره ام، همانگونه که در جنگ هشت ساله از نادانی ها و ندانم کاری ها رنج می کشیدم ولی با دانش خود آنچه را میتوانستم و بدون هیچ چشم داشتی جهت نجات جنگندگان و شهرها انجام دادم. من هرگز اجازه ورود احساساتم را به داوری و آینده نگری نمی دهم. غرور ملی خوب و لازم است، ولی جلوی چشمان را نباید پرده بکشد.

آقای زعیم: من نظامی بودم.سرفراز بودم چون در ارتشی سرفراز خدمت می کردم.اکنون دندانهای ما کشیده شده چون ارتش ما را چنان ضعیف کردند که به قول شما اسراییل می تواند به ما ضربه کاری بزند.دردآورتر آنکه عربستان و امارات ما را تهدید می کنند.ترکیه سالها قبل به حریم هوایی ما تعرض کرد. به یاد روزهای اقتدار قبل از انقلاب اشک می ریزیم.من دیگر نظامی سرفراز نیستم. خدا نگهدار
نظامی ایرانی
نظامی یرفراز سرخورده عزیز، یربلند باشد. آن دوران بهسر رسیده و بزودی ارتش را بازسازی خواهیم کرد. نخست نیروی انتظامی متحول خواهد شد. فعلن نیروی انتظامی را به درستی به وزارت کشور تحویل داده اند. این گام نخست طرح من برای نیروی انتظامی بود. امیدوارم در اینجا توقف نکنند.

با درود به استاد گرامی جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست؟گویا به قول شما"بندر بن سلطان نمره کفش پایش را فراموش کرده است". http://www.radiofarda.com/content/f12_us_says_cooperation_saudi_continue/25145597.html
سعید
بندر سلطان وزنه ای بود که نئوکانهای افراطی به پای ملک عبدالله بستند، ولی او از قد و قواره خود آگاهی ندارد و خاندان ابن سعود را با سیاستهای نا معقولش به زیر خواهد کشید.

1.جناب زعیم یکی از علل عدم حمله اسراییل به ایران در چند سال گذشته مخالفت نظامیان سابق و کنونی اسراییل بود با این استدلال که توان نظامی ما به تنهایی برای ضربه زدن به تاسیسات هسته ای ایران(چه برسد به کل توان نظامی ایران) را ندارد. 2.جناب مهندس من نمی توانم تحقیر قدرت نظامی کشورم را بپذیرم
نظامی ایرانی
ضربه کاری، یعنی ضربه تاثیرگذار یا فلج کننده. من شرح شرایط درگیری ایران و اسراییل را پیشتر داده ام. حتا در طرح جامع دفاع غیرعامل برای کشور در سال 64 ، درباره گزینه حمله اسراییل هم گزینه دفاعی را توضیح داده ام. پس شما سخن فرماندهان نیروی دریایی جمهوری اسلامی را که ادعا کردند همه نیروی دریایی امریکا را در خلیج فارس بکلی نابود می کنند لابد باور کرده اید! حال اگر من بگویم در عرض چند ساعت همه چیزتان را ابود یا فلج می کنند، می گویید من قدرت نظامی را تحقیر کرده ام؟ من عقل فرماندهان را تحقیر کردم. اگر شما نظامی رده پایین هستید احساسات برای شما خوب است و در دفاع از میهن به شما قدرت می دهد، ولی اگر رده بالا و فرمانده هستید، احساسات خود در خانه حبس کنید که می تواند شما را به شکست هدایت کند. من نگفتم اسراییل پیروز می شود، گفتم ضربه کاری می زند. یکی توی خیابان یک ضربه کاری به شما می زند و به زمینتان می اندازد، اگر شما هشیار باشید و آموزش و ابزار لازم را داشته باشید می توانید او را از پای درآورید. شما میتوانید از همه جامگانتان و چیزهای توی جیبتان برای دفاع یا حمله استفاده کنید و پیروز میدان شوید. 2- اتهام تحقیر قدرت نظامی را مرا به خنده می اندازد. از بزرگ بزرگترهایتان بپرسید!

با درود فراوان نظرات خوانندگان حذف شده است . درخواست دارد که این نقص را بر طرف بفرمایید . پی بردن به دیدگاه های خوانندگان هر مطلب نشان دهنده صحت و سقم مطلب است و نشان دهنده پندار جامعه است در باره مطلب .
( سیاوش)
من نظران خوانندگان را حذف نمی کنم. کدام نظر حذف شده؟

با سلام ۱.اسراییل توان"ضربه کاری زدن" به توان نظامی کشور بزرگی چون ایران را ندارد بلکه آمریکا چنین توانی دارد. ۲.باکو و اعراب به تنهایی جرات حمله به ایران را ندارند. ۳.عربستان و امارات در رقابت با ایران به سوریه تروریست نفرستادند. خود شما پیشتر گفته بودید"عربستان رقیب ایران نیست بلکه رقیب مذهبی است".
نظامی ایرانی
1- اسراییل توان ضربه کاری زدن به توان نظامی ایران را دارد. 2- باکو و اعراب، همانگونه که گفتم، هنگامی به کمک تجزیه طلبان ایران می آیند که کشور در آشوب و جنگ داخلی مانند سوریه غرق شود. شما جمله های من را دقیق نمی خوانید. شما که نظامی هستید که نباید با احساسات فکر کنید. نظامی همیشه باید با واقعییات محاسبات خود را انجام دهد. 3- عربستان به سوریه تروریست فرستاده و بمب شیمیایی هم فرستاده. بندر سلطان حتا به پوتین گفته بود اگر با کناره گیری بشار اسد موافقت کند جنگجویان جهادی را از چچن فراخواهد خواند. عربستان رقیب ایران نیست، ولی برای جلوگیری از کاربرد اسلحه مذهب در شیعه نشین عربستان، از فزصت ها استفاده خواهند کرد.

شما می توانید نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

   
 : نام ونام خانوادگي
 : توضیحات

کد امنیتی را در کادر زیر وارد نمائید
 
   
   
 

      



 

جستجو در سایت

 

 

فهرست موضوع ها

 

      جمهوری اسلامی
      انتخابات در ایران
      حقوق بشر در ایران
      سیاست خارجی ایران
      اقتصاد ایران
      میراث فرهنگی و تاریخی
      کورش بزرگ
      پاسارگاد و تخت جمشید
      دموکراسی و سکولاریسم
      جنبش های ملی ایران
      جنبش ملی کردن نفت
      جبهه ملی ایران
      چهره های ملی ایران
      بحران هسته ای ایران
      خلیج پارس
      دریای مازندران
      سازمان ملل متحد
      شورای امنیت
      شورای حقوق بشر
      دیوان کیفری بین المللی
      یونسکو
      آسیای میانه و قفقاز
      خاور میانه
      خاور دور
      اروپا
      امریکای شمالی و جنوبی
      درباره من
      فرتور ها (عکس ها)
      English
 
 
 

 پیشنهاد ها و نوآوری ها

 

کلیه حقوق این وب سایت مربوط به کوروش زعیم ،محفوظ می باشد و هرگونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد