پرسش 2: فکر نمی کنید که این بخاطر شرایط خاصی که حاکم بر
فضای سیاسی ایران بود صورت گرفته باشد و آنچه شما تعبیرش می کنید به بی اعتنایی که
منظور رییس جمهوری ایران نبوده باشد؟
من فکر نمی کنم که منظور ایشان بی اعتنایی بوده باشد. در
این سفر روشن بود که همه برنامه ها، چه در ایران و چه در امریکا، از پیش تدوین شده
بود. این از رفتار و گفتار رییس جمهور و وزیر خارجه امریکا و دیپلماتهای سازمان
ملل بسیار مشهود بود. در ایران هم بطور کلی، بجز آن دو سردار سپاه که می خواستند
نیروی دریایی امریکا را نابود بکنند، صدای مخالفی برنخواست، بطوریکه برخی امامان
جمعه تندرو هم بنا بر دستور موضع خودشان را 180 درجه عوض کرده بودند در نماز جمعه
ها. ولی هنوز گروه های فشار قدرتمندی هستند که با عادی شدن روابط با امریکا و حل
مسئله هسته ای و رفع تحریم ها و عدم نیاز به وارد کردن غیرقانونی کالا و یا بستن
قراردادهای پنهانی و بدون پاسخگویی، امتیازهای مالی و انحصاری خودشان را از دست می
دهند، یا بدتر از آن، مجبور به پاسخگویی می شوند. بنابراین، آنها طبیعتا دست به
اخلال و گل آلود کردن آب خواهند زد. بسیج کردن گروهی جوانان ناآگاه برای استقبال
از روحانی با تخم مرغ و گوجه فرنگی، اینجور که من شنیدم، نمایش قبا سوخته ای بود
که نشان دهند مردم ایران در مورد مواضع دولت جدید یکپارچه نیستند.
پرسش 3: خوب، فکر می کنید، آقای زعیم، تا چه اندازه این
گروه هایی که به گفته شما می خواهند نشان بدهند که مواضع ملت و دولت از هم فاصله
دارد می توانند موفق باشند، گروه هایی که در ادبیات سیاسی به عنوان گروه فشار نام
برده می شوند؟
من همینطور که گفتم ایشان زیر فشار بوده که از خطی در نزدیک
شدن یا نزدیک نشان داده شدن در این ملاقانها گذر نکند. جو
سیاسی کنونی در ایران و فضای بین الملل نشان می
دهد که اینها هیچ قدرتی ندارند و صدایشان بجایی نمی رسد. اگر روحانی خودش محکم
بایستد، که فکر می کنم جریان ترتیب دادن آن تلفن این است که روحانی متوجه شد که ضعف
نشان داده است. ولی اگر روحانی محکم بایستد و اعتنایی به این تحرکات ضد میهنی
نکند، بزودی سرکرده های پنهانشان که هشت سال است کشور را اسیر گرفته اند، از ترس
رسوا شدن یکی یکی از کشور فرار خواهند کرد. البته اگر وزارت اطلاعات این بار کارش
را درست انجام دهد.