Monday, December 23, 2024   امروز ,   دوشنبه 3 دی 1403 خورشیدی

جزئیات مطالب  

   
12 فروردين 1392
گفتگوي راديو فردا (محمد ضرغامي) با كورش زعيم - درگذشت احمد صدر حاج سيد جوادي
درگذشت دكتر سيد احمد صدرحاج سيدجوادي
درروز يكشنبه 11 فروردين 1392  


گفتگوي محمد ضرغامي (راديو فردا) با كورش زعيم

11  فروردين  1392  

كورش زعيم: شادروان دكتر احمد صدر حاج سيد جوادي، به باور من، برجسته ترين چهره حزب نهضت آزادي ايران بود كه سراسر عمر فعالش را فقط در خدمت به مردم پرداخت. من هميشه ارادت ويژه نسبت به شخص ايشان داشته ام. ايشان كه افزون بر دانش آموختگي در حقوق و وكالت، در علوم سياسي دكترا گرفته بود. او مردي بود كه وارد جنجال هاي سياسي نمي شد، ولي سخن خود را بسيار سنجيده، صريح و با شجاعت ادا مي كرد.

فعاليت سياسي ايشان پس از كودتاي 28 مرداد و شكل گيري نهضت مقاوت ملي توسط آيت الله طالقاني و مهندس مهدي بازرگان و دكتر يدالله سحابي كه از جبهه ملي ايران جدا شده بودند، به رهبري آيت الله سيد رضا زنجاني، آغاز شد.

دكتر حاج سيد جوادي فعالترين و شجاعترين وكيل مدافع زندانيان سياسي در زمان شاه بود. از جمله شخصيت هايي كه وي بصورت رايگان وكالت آنان را بر عهده گرفته بود، آقايان سيدعلي خامنه اي، علي شريعتي و حسينعلي منتظري بودند. البته خودش هم در اين مسير بارها بازداشت و زنداني شد. حاج سيد جوادي هيچ وكالتي را بجز پرونده هاي زندانيان يا متهمان سياسي و عقيدتي را نمي پذيرفت.

ايشان در سالهاي پيش از انقلاب در تشكيل انجمن طرفدران حقوق بشر و انجمن دفاع از زندانيان سياسي شركت داشت. وي همچنين يكي از كميته پنج نفري بود كه از سال 1355 با شاه درباره تغييرات بنيادين سياسي و ايجاد يك دولت ملي مذاكره مي كرد.

پس از انقلاب، حاج سيد جوادي وزير كشور دولت موقت و سپس وزير دادگستري شد، در شوراي انقلاب عضويت داشت، و در دوره اول مجلس شوراي ملي، كه بعدا با تصويب قانون اساسي موجود به مجلس شوراي اسلامي تغيير نام داد، نماينده قزوين بود.

در طي سالهاي رياست جمهوري آقاي دكتر محمود احمدي نژاد، كه روند رو به سقوط كشور سرعت گرفت، بويژه از سال 1388 به بعد كه همه زيربناي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و موجوديت يكپارچه كشور به ويراني گراييد، دكتر حاج سيد جوادي كه كشور را با سرعت در حال سقوط اقتصادي و اجتماعي و در نهايت فروپاشي مي ديد با نوشتن نامه هاي اعتراضي متعدد موضع خود را خيلي روشن و شجاعانه بيان كرد.

از جمله نامه هاي مهم او، يكي به مراجع تقليد شيعه بود كه از آنها خواست سكوت خود را در برابر مظالم و فجايع داخلي بشكنند. به عنوان يكي از راهكارهاي جلوگيري از ستمكاري و فاجعه، ايشان تعطيلي دادگاههاي انقلاب را پس از سي سال موجوديت از رييس قوه قضائيه خواستار شدند.

در نامه ديگري كه به رهبر جمهوری اسلامی نوشت، وکالت بدون حق الوكاله خود در دفاع از وي را در پيش از انقلاب يادآوري كرد و از ايشان خواست « ضمن صدور دستور آزادی تمامی زندانیان سیاسی و اعلام آشتی ملی، زمینه‌ی بازگشت به نظم و آرامش را فراهم نمایند».

در نامه ديگري به مراجع بین المللی خواستار موضع گیری آنان علیه ظلم به زندانیان سیاسی ایران و پیگرد حقوقی عاملان و آمران فجایع بعد از انتخابات 88 شد.

وي در نامه‌ای سرگشاده به کنشگران سیاسی مقیم خارج، خواهان کنارنهادن اختلافات، و توجه به منافع ملی و ترجیح دادن اشتراکات بر افتراقات شد.

صدرحاج سیدجوادی در پیامی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس نهضت آزادی ایران خطاب به ملت ایران، ضمن ابراز نگرانی از تصمیمات نادرست و مغاير منافع ملي دولت دهم و رييس آن در عرصه‌هاي سياست، اقتصاد و فرهنگ، اظهار داشت: " از حمله‌‌ي مغول به اين سو، چنين يورش و تهاجمي عليه " ايرانيت و اسلاميت " به نحو توامان رخ نداده است".

البته من خود باور دارم كه ايشان به حمله مغول كم لطفي كرده اند. مغولان فرهنگ و زبان ايران را پاس داشتند و هرگز چنين ويراني بنيادين بوجود نياوردند.

همه اينها نشان مي دهد كه احمد صدر حاج سيد جوادي، شخصيتي بود كه هميشه با تخصص خود و با انديشه هاي خود فقط در خدمت ملت ايران و در راستاي منافع ملي و آزادي و حقوق بشر بود. مردي مذهبي و با اخلاق كه ضمن اينكه در اعتلاي باورهاي ديني خود دايره المعارف تشيع را پژوهش مي كرد و مي نوشت، هرگز سخني يا كنشي مگر در راستاي حاكميت ملي، آزاديهاي مدني و حقوق بشر و، مهمتر از همه، يكپارچگي ملي انجام نداد.  

بازدید صفحه: 2438
 



جناب استاد بنابراین ایران آینده نمیتواند با احزاب و گروههای لبنان و دیگر کشورهای منطقه ارتباط نداشته باشد!
سعید
عدم تماس باید ابتکار آن حزب های یا سازمانهای سیاسی و قانون های کشور گیرنده باشد، وگر نه همه کشورهای صاحب نفوذ مایل هستند در آنها نفوذ کنند.

درود به استاد گرامی جناب استاد سوال من درباره عربستان و لبنان با توجه به پاسخ شما به پرسش من بود: "دولتها هرگز نباید با حزب ها در تماس باشند، زیرا آن حزبها مشروعیت خود را از دست می دهند و اعتبارشان نزد مردم پرسش انگیز می شود. این وظیفه حزبهای همسو است که روابط فرهنگی ومشاوره داشته باشند و بسیاری از سیاستهای مورد نیاز مردم کشورشان را با تشکیل سمینارها و کنفرانس های مشترک و امثال اینگونه فعالیت ها با هم بررسی کنند."
سعید
درست است، ولی در مرد لبنان که زمین بازی چندین قدرت بین المللی و منطقه ایست، قبح این مسئله ریخته و آن کشور برای حفظ موجودیت خود مجبور است روی خط نازکی راه برود. گذشت آن دورانی که لبنان فقط زیر نفوذ فرانکستان بود و یکی از مدرن ترین و موفقتزین کشورهای خاورمیانه و بیروت عروس خاورمیانه تلقی می شد.

درود به استاد گرامی جناب استاد با توجه به پاسخ شما به پرسش قبلی من درباره ارتباط دولتها با احزاب کشورهای همسایه و مطلب زیر آیا دولت عربستان در ارتباطات خود با لبنانی ها اشتباه میکند؟ با سپاس http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1915263/%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85+%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%B1+%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%BA+%D8%B3%D8%A8%D8%B2+%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86.html
سعید
نخست وزیر توافقی باز هم با کارت های حزب الله بازی می کند؟ تمام سلام منتظر چراغ سبز عربستان. اینجور نیست که نویسنده مقاله استنباط کرده. این نخستین بار است که جمهوری اسلامی و عربستان روی یک نخست وزیر در لبنان توافق کرده اند. همچنین بناست که کابینه هم شامل برخی وزیران زا سوی حزب الله و هم چند نفر مورد تایید عربستان باشند. جنبلاط هم نمایندگانی در کابینه خواهد داشت. بنابراین، اگر این آرایش بهم نخورد، دولت لبنان دلخواه نخواهد بود ولی خواهد توانست لبنان را از بحران سوریه در امان نگه دارد.

اسراییل اجازه نخواهد داد اعراب هر اندازه هم سلاح بخرند از نظر قدرت نظامی به سطح بالای فنی و آموزشی دست یابند تا برتری نظامی اش بر آنها کاهش یابد.
نظامی ایرانی
البته اسراییل روی نوع و کمیت ابراز نفوذ می کند، ولی آنچه برای آنها مهم است توانایی های الکترونیکی آنها است. رمزها را امریکایی ها نگه می دارند و به هیچ خریداری نمی دهند، حتا ترکیه، تا در هنگام ضرورت توان مانور هواپیما را کاهش بدهند.

مدیریت نظامی ای که بخواهد بر اساس بزدلی در برابر دشمن تعظیم کند و فقط به درجه های روی شانه اش بنازد و بگوید "من فرمانده باهوشی هستم" برای جرز دیوار خوب است! چنین مدیریتی بهتر است همانند فرماندهان ژاپنی خودکشی کند و برود.
نظامی ایرانی
مدیریت نظامی نباید بزدل باشد، ولی سیاستگزاری هم نباید بکند. وقتی گفتند بجنگ باید با دلاوری بجنگد.

آرزوی روزی را دارم که نیروی هوایی ایران با همکاری اسراییلی ها تمام هواپیماهای آنها را روی باند نابود کند!! ایران هرگز نمی تواند بپذیرد که در خلیج پارس قدرت نظامی بلامنازع(همانند قبل از انقلاب)نباشد و اعراب حتی احساس برابری نظامی با ایران کنند.هرگز
نظامی ایرانی
ما نیاز به اسراییلی ها نداریم، همینقدر که شیطونی نکنند برای ما بسنده است. من پیشتر گفته ام که، طرحی دارم که بیشتر هواپیماهای آنها را از آن ما خواهد کرد.

آفای زعیم اگر آمریکا دخالت نکند ما با همین امکانات موجود در طی چند هفته آنها را به زانو در می آوریم..100 میلیارد سلاح خریده‌ اند ولی هنوز از آمریکا می خواهند امنیتشان را تامین کند و از منطقه نرود!! چون خودشان هم می دانند توان جنگ ندارند‌ که اگر داشتند خودشان 22 سال قبل کویت را آزاد می کردند نه نیم میلیون سرباز غربی!!! همه جیبشان نمایشی ست. "نیروهای سپر جزیره" که فقط توان سرکوب مردم بی دفاع بحرین را دارند نه هیچ کار دیگری!! اما اگر بر فرض محال صحبتهای شما درست باشد ما باید در ایران آینده یا سلاح اتمی داشته باشیم یا نیروی هوایی خود را از نظر کمی و کیفی از مجموع توان آنها قدرتمندتر کنیم و مانع فروش سلاح به آنها شویم.
نظامی ایرانی
البته که بی کمک قدرتهای بزرگ جرات جنگ ندارند و هر چند می توانند با جت هایشان آسیب های جدی بر ما وارد آورند، ولی حریف ما روی زمین نمی شوند. نیروهای سپر جزیره برای عملیات پدافندی است نه آفندی. ما نیاز به سلاح اتمی نداریم. در خاورمیانه مرزها بهم نزدیکند و یک بمب اتمی در هر کجا که منفجر شود به همه جا آسیب خواهد رساند. ما فقط نیاز داریم از قمپز در کردن پرهیز کنیم و روابط خود را با همه کشورهای جهان عادی سازیم؛ و ثروت این ملت رنجور را هزینه هوسبازی نکنیم.

لطفا قدرت ایران را دست کم نگیرید هواپیماهای آنها 30 سال استکه بدون(جرات)استفاده کهنه میشوند و مدل جدید خریداری میشود و آنها هم زنگ میزنند و این چرخه ادامه دارد. کدام نیروی قدرتمند در جنوب!!؟
نظامی ایرانی
تنها کسانی که هرگز نباید با احساسات قدرت خود و دیگران را ارزیابی کنند، مدیریت نظامی یک کشور است. وقتی ما به چند تا اف 4 و اف 5 می خواهیم قدرت نظامی خود به رخ "دشمن" بکشیم، خودمان را مسخره کرده ایم. خیلی شبیه کره شمالی که امریکا را با بمب اتمی تهدید به ویرانی می کند! امریکا هم فقط محترمانه آنها را مسخره می کند. ما باید بخود آییم. همه دنیا می دانند ما چه داریم و توانمان چیست و در چیست. اگر جنگی با اشاره امریکا در بگیرد و کشورهای جنوبی حمله هوایی به ما بکنند، ما توی گل گیر خواهیم کرد.

درود به شما آقای زعیم کدام نیروی هوایی قدرتمند در جنوب!؟ به گفته خودتان اسباب بازی!؟ اسباب بازیهایی که تا مغز استخوان براي استفاده از آنها وابسته به غرب هستند!! اگر انقدر اعراب قوی هستند جرات دارند بیایند و جزایر را بگیرند
نظامی ایرانی
در جهان سیاست و نظامیگری نباید هیچگاه داوری ایستا کرد. آنها روز بروز خود را نیرومندتر می کنند. من گفته بودم که نیروی هوایی آنها با پاکستان و انگلستان قرارداد آموزش دارند. اکنون در میان خلبانان بومی آنها چندین خلبان هستند که می توانند با تیم اکروباتیک هوایی امریکا بپرند. اینکه آنها جرات دارند یا ندارند همانگونه که گفته بودم بسته به سیاست بین المللی بویزه امریکا دارد. هرگز به تنهایی دست به کاری نمی زنند. نیروی هوایی آنها بی شک می تواند ویرانی های زیادی به بار آورد، ولی برای پیروزی در جنگ این کافی نیست. اسباب بازی به این دلیل که اراده استفاده از آن نیرو را ندارند و باید از خارج دستور و پشتیبانی باشد.

جناب استاد با توجه به اینکه قسمت اعظم مبادلات تجاری اکثر کشورهای مناطق پیرامونی ایران(که کشورهای عقب مانده اقتصادی) هستند با کشورهای پیشرفته دنیاست آیا طرح شما برای تشکیل اتحادیه منطقه ای همانند اتحادیه اروپا(که کشورهای دمکراتیک و پیشرفته هستند و 70 درصد مبادلاتشان درون اروپایی است) حتی در آینده دور از ذهن نیست؟ با سپاس
سعید
طرح به این سادگی نیست و تا حدودی پیچیدگی های حقوقی، اقتصادی و سیاسی دارد. اینگونه حرکت ها به همین دلایل بصورت مرحله ای انجام می گیرد. من یک دوران ده ساله برای انسجام اتحادیه در نظر گرفته ام. البته مشروط به دموکرات بودن حکومت و راه اندازی یک برنامه پویای پیشرفت اقتصادی در همکاری و مشارکت با همه جهان.

با درود به استاد زعیم گرامی جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست؟ با سپاس http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1915108/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1+%D9%82%D8%B7%D8%B1+%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA+%D9%86%D8%B1%D9%85+%D8%A8%DB%8C+%D9%86%D8%B8%DB%8C%D8%B1%DB%8C+%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF.html
سعید
نوزدهمین بخش از مصاحبه عمرو موسی با روزنامه الحیات: امیر قطر قدرت نرم بی نظیری دارد. من برداشت عمرو موسی را درست می دانم. پیشتر هم در همینجا و در برخی نوشته هایم گفته بوذم که نظام سیاسی قطر با همه کشورهای عرب جنوب ما متفاوت است و مدیریت سیاسی آنها هوشمندتر از همه حکومتهای دو سوی خلیج پارس است.

با درود به استاد زعیم گرامی جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست؟ با سپاس http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1915173/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4++%D8%A8%D8%B1+%D8%AF%D9%88+%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C+%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%82%D8%AA++%DB%8C%D8%A7+%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html
سعید
دوره کودتای نظامیان پاکستانی سر آمده است: ارتش بر دو راهی رفاقت یا سیاست. من این مقاله را خواندم، و تحولات پاکستان را هم از نزدیک دنبال می کنم، زیرا رویدادهای آنجا برای ایران بسیار اهمیت دارد. مشرف اگر مطمئن از پشتیبانی ارتش و سیاست بین المللی نبود به پاکستان برنمی گشت. برخلاف باور نویسنده مقاله، من می پندارم که پاکستان اکنون نیاز به یک سامانه اداری نظامی دارد. اوضاع آنجا چنان درهم ریخته که قدرت اصلی به دست القاعده و طالبان و عواملشان در اس آی اس و پلیس فاسد آنجاست، از آنجا که پاکستان اکنون لانه خطرناکترین سازمان تروریستی جهان است و یک دولت دموکرات حریف آنها نمی شود، تنها راه ریاست جمهوری شخصی مانند مشرف است چه با رای مردم و چه با زور ارتش. با حضور یک سامانه نظامی در پاکستان، ایران می تواند احساس امنیت بیشتری کند.

با درود به استاد گرامی جناب استاد طبیعی است که هر کشوری می خواهد دولتهای همسایه اش بیشترین همسویی را با سیاستهایش داشته باشند و به این دلیل(و همچنین داشتن نفوذ سیاسی) با احزاب کشورهای همسایه ارتباط برقرار کرده و حتی در مواقعی به آنان کمک هم می کنند. جمهوری اسلامی هم در برابر منتقدان داخلی برای توجیه سیاستهایش در لبنان،بحرین،عراق،یمن و کل منطقه همین استدلال را بکار می برد.جبهه ملی هم یکی از دوراندیشانه ترین اقداماتش (همانند دولت در سایه) کمک به تشکیل جبهه ملی افغانستان و تاجیکستان بود. سوال من این است ایران آینده‌ چگونه باید با احزاب و گروههای سیاسی در کشورهای منطقه بخصوص همسایگان رابطه داشته باشد تا هم نفوذ ایران حفظ شود و هم دخالت در امور داخلی آنها نباشد تا بهانه ای برای دشمنی با ایران نشود؟ با سپاس
سعید
من امیدوارم که بزودی جبهه ملی ازبکستان را هم داشته باشیم. در حال بررسی امکانات در جمهوری باکو و بحرین هم هستیم. دولتها هرگز نباید با حزب ها در تماس باشند، زیرا آن حزبها مشروعیت خود را از دست می دهند و اعتبارشان نزد مردم پرسش انگیز می شود. این وظیفه حزبهای همسو است که روابط فرهنگی و مشاوره داشته باشند و بسیاری از سیاستهای مورد نیاز مردم کشورشان را با تشکیل سمینارها و کنفرانس های مشترک و امثال اینگونه فعالیت ها با هم بررسی کنند. البته من وارد جزییات نمی توانم بشوم.

با عرض درود فراوان خدمت استاد زعیم گرامی استاد به نظر شما آیا شبه جزیره کره درگیر جنگ خواهد شد نقش دولت چین در درگیری احتمالی چه خواهد بود؟من بر این باورم که خطر جنگ کم است و این لفاظی های دولت کره شمالی بیشتر برای هراس افکنی است. با سپاس
hossein bodaghi
نه. جنگی در نخواهد گرفت. من این را در اوج تهدید به جنگ اتمی توسط کره شمالی گفتم. دلیل ندارد جنگ بکند. از دید نظامی، کره شمالی می داند که تنها کره جنوبی می تواند آنها را سخت شکست دهد. امریکا آنجا هست که چین دخالتی نکند. از سوی دیگر، آنها سخت به کمکهای اقتصادی کره جنوبی و امریکا نیازمندند، وگرنه یک شورش مردم گرسته سران کره شمالی را قتل عام خواهد کرد و اکثریت سربازان فرار خواهند کرد یا به مردم خواهند پیوست. فرماندهان نظامی آنجا در همان روزهای اول پناهنده خواهد شد یا به مردم خواهند پیوست یا کره جنوبی را برای اشغال کشورشان یاری خواهند داد. من می پندارم که رهبر جوان کره شمالی که در انگلستان تحصیل کرده زیاد در سمت جدیدش تحویل گرفته نشده است. او ابن تندروی را برای این می کند که فرماندهان عاقلترش به او بگویند کوتاه بیاید و خطرات آن را گوشزد می کنند. آنگاه او که خود را تندروتر از تندروان نشان داده، می تواند ادعا کند که با درخواست آنها کوتاه آمده. از آن پس سخن او شنونده بیشتری خواهد داشت. آنگاه خواهد توانست به امریکا با مذاکره مستقیم نزدیکتر شود و مذاکرات یکی شدن دو کره را جدی تر دنبال کند.

با درود به استاد گرامی جناب استاد با توجه به مطلب زیر آیا علت فروش صرفا سود کلان اقتصادی و اشتغالزایی است یا تهدید(نمایشی) ایران هم در این میان نهفته است؟ با سپاس http://www.radiofarda.com/content/o2_us_arms_deal/24963106.html
سعید
فروش به اسراییل که عادی است. با ورود هواپیماهای پیشرفته تر که آخرینش V22 هواپیماهای قدیمی تر مانن F15 ها باید به مشتریان خارجی فروخته شود. من تصور نمی کنم V22 به عربستان و امارات بدهند. در هر هال، هم فال است و هم تماشا. همه جنبه اقتصادی دارد و هم می خواهند به جمهوری اسلامی بفهمانند که فشار پیوسته بیشتر و بیشتر خواهد شد و آنها نمی توانند به اف 4 و اف 5 از عهده پرنده های همسایگان برآیند. این نیروی هوایی قوی در جنوب ما می تواند آسیب های زیادی به ما برساند و ما نباید کماکان خودمان را بخواب بزنیم.

درود به استاد زعیم گرامی جناب استاد توجه شما را به یک سخن خنده آور جلب می کنم با سپاس http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1915104/%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C+%D9%88%D8%B2%D8%B1%D8%A7%DB%8C+%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87+%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C+%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1+%D8%A8%D8%A7+%D9%85%D9%86+%D8%B5%D9%81+%D9%85%DB%8C+%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86%D8%AF.html
سعید
ایشان در زمان وزارت خارجه خود گند زدند، که مهمترین آن سوزاندن فرصت الحاق آران و لنکران و نخجوان به ایران بود. برای این سیاست بسیار ابلهانه ایشان باید محاکمه شوند. من نمی دانم این وزیران خارجه از چه کشورهایی بودند که صف می کشیدند. کشورهای فقیر که دستشان دراز بود، مانند بورکینا فاسو و غنا و سومالی... یا...؟

چرا درباره"روز ارتش" مطلبی در سایت منتشر نشده است!؟ ارتش همیشه قهرمان ایران باید قدرتی بیشتر از مجموع قدرت کشورهای عربی داشته باشد.
a.m
البته من برای ارتش حرمت زیادی قایل هستم، ولی سپاه هم همه آن نیست که کیفیت سخنان و ادعاهای برخی فرماندهانش نمایش می دهند. شما حدود 90% سپاه را با حدود 99% ارتش یکی بدانید. روزی ما آنها را یکی خواهیم کرد، البته بر پایه سنجه های ارتش.

با عرض درود فراوان خدمت استاد زعیم گرامی استاد به نظر شما در صورت کاندیدا شدن مشایی رد صلاحیت خواهد شد؟واکنش تیم احمدی نژاد در این صورت چه خواهد بود. با سپاس
hossein bodaghi
من وارد درگيري هاي درون نظام نمي شوم. بايد بگذاريم همديگر را بخورند.

درود به استاد زعیم گرامی جناب استاد آیا تابستان92 برنامه خود را درباره ناتو منتشر خواهید کرد یا تابستان سال آینده؟ بی صبرانه منتظر هستم. با سپاس
سعید
شايد هممين تابستان، بشرط اينكه ناتو درگير جنگي نباشد.

درود به استاد زعیم گرامی جناب استاد با توجه به مخالفت شما با عضویت ایران در ناتو، چگونه باید مزیت شراکت کشورهای عربی با ناتو را خنثی کنیم؟ امضای یک پیمان شراکت استراتژیک میان ما و ناتو؟ با سپاس http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1914898 افتتاح دفتر امارات در مقر ناتو
سعيد
نه. به هيچوجه. اينها همه خنثي خواهند شد اگر ما به يك نظام دموكراتيك دست بيابيم. و من برنامه اي كه براي نقش آينده ناتو در نظر دارم تابستان آينده منتشر خواهم كرد.

با درود به استاد زعیم گرامی جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست؟ با سپاس http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1914856 سوریه تاوان هم پیمانی با ایران را می دهد
سعيد
سوريه تاوان هم پيماني با ايران را نمي پردازد. سوريه تاوان ترس جمهوري اسلامي را از ليبي شده مي پردازد. تئوري حاكم اينست كه اول برنامه سرنگوني نظام سوريه بوده و سپس با خنثي كردن سوريه و حزب الله و حماس، سراغ جمهوري اسلامي خواهند آمد. اين تحليل خود من بود كه هم نوشتم و هم در بازجويي هاي خود عنوان كردم.

درود به شما آقای مهندس زعیم شما در یکی از مصاحبه هایتان فرموده بودید" در آمریکا اگر کسی زبان انگلیسی نداند تابعیت آمریکا را به او نمی دهند" حال سوال من این است چرا ما که از نظر پیوند چندهزار ساله با آمریکای 200 ساله قابل مقایسه نیستیم باید با تاسیس مدارس و آموزشگاههای غیر زبان پارسی به جدایی زبانی دامن بزنیم؟
رضا
اينجا سخن از مهارجران نيست، سخن از شهروندان يك كشور است كه مايل هستند به فزندانشان زباني متفاوت از زبان رسمي را هم بياوزانند.

با درود به شما آقای مهندس اگر"در مدرسه های غیردولتی بتوانند كودكان خود را به هر زبانی كه مي خواهند آموزش بدهند"به قول شما برای سفر به هر جای ایران باید مترجم مخصوص داشته باشند که این مساله غیرقابل قبول است،چون به قول شما آغازی است برای پروژه جداسازی.
رضا
خانواده ها آزادند فرزندان را با هزينه خود آموزش دهند. اين بودجه دولت است كه بايد فقط براي حفظ منافع ملي هزينه شود.

درود به استاد گرامی جناب استاد زعیم با توجه به سخنان و نوشتار شما درباره موضوع اقوام و زبان چند سوال مطرح می شود: 1.آیا آموزش و تحصیل به زبان محلی در کنار آموزش به زبان فارسی(که در تمام مدارج و مقاطع اجباری است) امکانپذیر است؟ چون شخص که نمی تواند همزمان در دو جا تحصیل کند و وقت خود را بیهوده مصرف کند! پس باید یکی را انتخاب کند، یا آموزش و تحصیل به زبان فارسی یا به زبان محلی در مدارس خصوصی که در این صورت به قول شما باید برای سفر به هر جای ایران مترجم مخصوص داشته باشد که این مساله هم غیرقابل قبول است،چون به قول شما آغازی است برای پروژه جداسازی. 2.چرا افرادی چون براهنی و امثال او انقدر روی این مساله مانور می دهند!؟ من شخصا به ایراندوست بودن آنها و نیات واقعیشان مشکوک هستم!
رضا
آموزش زبان دوم ميتواند زبان "مادري" باشد. البته كه امكانپذير است، ولي كودك نميتواند همان كتابها را به دو زبان بخواند و تازه زبان بين المللي مانند مثلا انگليسي را هم بياموزد. در مدرسه ها غيردولتي مي توانند كودكان خود را به هر زباني كه مي خواهند آموزش بدهند. 2- اين آقايان وقتي با كشور بخاطر يكتاتوري و خفقان حاكم قهر مي كنند و آن را ترك ميي كنند، كشورشان را با حكومت حاكم اشتباه مي گيرند و در جو اعتراضي كه وچود دارد، به آن مي گرايند كه نشانه مخالفتي شديدتر باشد.

با درود آقای مهندس زعیم حتی اگر ما از کشورهای دیگر که چندان هم در زمینه نظامی عقب افتاده نیستند( مانند روسیه و چین) کپی کنیم، آنقدر مهندس و جوان باهوش داریم که با مهندسی معکوس بهتر آنرا بسازیم.نمونه های آنرا در پیشرفت صنایع نظامی ایران در 25 سال گذشته دیده اید.
نظامی ایرانی
چين در سال 1986 كه از من "تنها ايراني يا تنها آسيايي در ميان حدود 100 تكنولوژيست غربي" هم به عنوان يك نفر كه شايد بتواند به پيشرفت و توسعه صنعتي چين كمك كند دعوت كرد. از ما مي خواست كه تكنولوژي صنعت نفت ايران را به چين ببريم و ايران در انجا فعال شود و آموزش دهد. از ما مي خواست كه صنايع مادر را كه بسيار قديمي و درب و داغون بودند روزآمد كنيم. ما خيلي خيلي پيشرفته تر بوديم. كره جنوبي هم در سال 1977 همين درخواست را از دولت وقت ايران كرده بود كه با صنايع خودرو سازي ايران قرار بود آغاز شود. مسئولان رده بالا و دست اندركاران بي خرد ما موقعيت را درك نكردند و من را سرزنش كردند كه چه حقي داشتم كه براي ايران سخن بگويم و براي جمهوري اسلامي تعيين تكليف كنم. فقط نژادحسينيان معاون وزير نفت و وزير صنايع سنگين بعدي و انگشت شماري از اينها عظمت كار را درك كردند. شوروي هم در سال 1355 از من خواسته بود اختراعات صنعتي آنها را براي بازار جهاني ارزيابي كنم و براي كاربرد نوين آنها اقدام نمايم. از ترس دخالت ساواك نپذيرفتم. وقتي شوروي فروپاشيد، از جمهوري آذربايجان و ارمنستان سراغ من آمدند كه روسها همه قظعات مهم صنايع سنگين را با خود برده اند و پرسيدند آيا من مي توانم كمكشان كنم. از من نپرسيد آقايان چه واكنشي نشان دادند. به صنايع ايرلند كمك كرده بودم، و وقتي وزير صنايع انجا به ايران امد و درخواست ملاقات با من را كرد، قول دادند و دعوتم هم كردند و لي به ساختمان جاي ملاقات راهم ندادند. نخسين رابطه صنعتي ميان ايران و افريقاي جنوبي و مالزي در زمان ماندلا و ماهاتير محمد را من ايجاد كردم. نپرسيد اينها چه كردند. به صنايع دفاع گفتم بجاي دنبال كپي كردن تسليحات ديگران ما بايد طرحهاي منحصربه فرد خودمان را داشته باشيم و بايد برنامه فضايي داشته باشيم. پيشرفته ترين تكنولوژي و مشاركت در هواپيما سازي "ويژه" را آوردم، صنعت كشتي سازي بزرگ با مشاركت استراليا و هلند، تكنولوژي قايق هاي تندرو آلومينيومي، و غيره. از من نپرسيد اين آقايان چه كردند. آري، ما جوانان ومهندسان فوق العاده باهوش و مبتكر داريم. اگر سياست اين آقايان "جلوگيري" نبود اكنون ما به كره شمالي و چين طرح مي داديم نه آنها به ما. آنهم با هزينه اي هزاران برابر كمتر. نگوييد 25 سال گذشته، بگوييد ده دوازده سال گذشته.

درود به آقای زعیم آفای مهندس مطلب زیر از یکی از سایتهای وطن فروش تجزیه طلب است! لطفا نظر خود را درباره آن و به خصوص بخش مربوط به تاریخ ایران بیان فرمایید. "نقطه نظرات دکتر رضا براهنی یکی از هزاران مفاخر آزربایجان در مورد حقوق پایمال شده آذربایجانیها در ایران: تعجب می کنم که عده ای در کشور چندزبانه ای مثل کانادا زندگی کنند و ده ها مجله به زبان فارسی داشته باشند و شبانه روز درجلسات مختلف از هر چیزی دفاع و به هر چیزی حمله کنند، اما وحشتشان از این باشد که مبادا درشهری مثل تبریز تابلوی مغازه ای به زبان مادری آن مردم باشد و میلیونها آذربایجانی و کرد و ترکمن و بلوچ حق یادگیری زبان مادری خود را در مدارس و دانشگاه ها نداشته باشند. و آخر مگر این کشور با این همه زور که به مردم آن گفته می شود، تجزیه ی بالقوه نیست؟ من می گویم نگذارید آن بالقوه به بالفعل تبدیل شود. نه تقصیر من است نه تقصیر شما که ایران از نظر زبانی کشوری است تجزیه شده، امانه از نظر حدود و ثغور. بر شماست که تجزیه ی زبانی را از بین ببرید، و معنای آن بریدن زبان مادری خلایق میلیونی نیست، آفریدن تمهیداتی است برای جبران مافات، جبران خسران های چندین قرنی، بویژه خسران حاضر، که در آن یادگیری زبان مادری به معنای حفظ سلامت روانی جماعات انبوهی از مردمان کشور ماست، به دلیل اینکه شقاق روانی حاکم بر جامعه را تنها با درک علوم جدید می توان حل کرد.مردم را به دلیل عدم درک مسائل قومی و زبانی گرفتار مسائل روانی و هزار عقده کرده اید وزبان مادری خود را بر زبان های مادری دیگران در کشور خود ترجیح می دهید و یک بار حتی به ذهنتان نمی رسد که با گفتن فارسی برای همه، در واقع به حق مادری خود نیز خیانت می کنید، چرا که اگر یک ترک، کرد، ترکمن و بلوچ و عرب شما را به دنیا می آورد، مزه ی خیانت به مادر را شما هم می چشیدید، مخصوصاً اگر یک قوز بالاقوز تاریخی را هم متحمل می شدید که یکی از یک زبان دیگر شما را نصیحت کند که آقا جلو تجزیه طلبی را بگیرید!آخر همین حرف شما مشوق تجزیه طلبی نیست؟چه چیز شما را تشویق می کند که این همه در مورد زبانتان کاسه ی داغ تر از آش باشید؟ آیا شرم ندارید که پنجاه کتاب زبان مادری شما به قلم من باشد، و شما به من تکلیف کنید که مبادا کتابی به زبان مادری خود من باشد، آن هم موقعی که شما خود نه تنها تاجی به سر زبان مادری خود نزده اید، سهل است کفش کهنه ای هم در بسیاری مقولات جلو پای آبله ی این همه صاحبان زبان های بومی اقوام تحت ستم ایران جفت نکرده اید؟ این همه زبان درازی که از سراپایش تعصب زبانه می کشد، از کدام خرمن نژادپرستی سرچشمه می گیرد؟ اولاً شما چه گلی بر سر زبان خود زده اید که گل هایی را که احتمالاً و در کمال خضوع قلم من بر سرتان زده، خار چشم زبان مادری من می کنید؟ در کجایجهان دیده اید که قومی بر یک زبان قرنها زادهباشد، و زبان رسمی اش ناگهان زبان یک قوم دیگر بوده باشد؟ زبان رسمی کردستان کردی است. زبان رسمی آذربایجان ترکی است. برگردید تاریخ را بخوانید. شاه اسماعیل صفوی به زبان مادری خود شعر می گفت، . فارسی زبان رسمی فارسی زبانان است نه زبان رسمی سراسر ایران. فارسی زبان مشترک تحصیلی بوده، از زمانی که تحصیل به صورت جدید معرفی شده. باید صاحبان زبان های بزرگ در ایران، یعنی صاحبان میلیونی زبان های ترکی، کردی و غیره تدریس می شدند، در خود آن محل به عنوان زبان رسمی شناخته می شدند و فارسی را هم، موقعی زبان مشترک یا رسمی انتخاب می کردند که حق بیان و تحصیل مکتوب زبان خود را پیدا می کردند.هر کسی که فارسی را زبان رسمی ایران بشناسد، طبق اعلامیه ی جهانی حقوق بشر محکوم است. فارسی زبانرسمی فارسی زبان های ایران است.. وقتی که در چند نوبت روس ها به آذربایجان لشگر کشیدند، یک سرباز غیر آذربایجانی در منطقه نبود. عباس میرزای دلیر ـ یک ترک ـ از خاک ایران دفاع کرد. سلطان محمود خودش ترک بوده، که هند را برای شما تسخیر کرد.نادرشاهش از اقوام افشار بوده که قومی است ترک که باز هند را برای شما تسخیر کرده، و آقامحمدخان به رغم ظالم بودنش آن همه خارجی را از ایران بیرون رانده گورستان های ایران، بویژه گورستان های آذربایجان مدفن مقدس جوانانی است که در شهرهای خوزستان کشته شدند. بمب های صدام دیوانه بر سر مردم تبریز در همان روزهای اول جنگ ریخته شد. چرا کودکان آنان حق درس خواندن به زبان مادری خود را نداشته باشند؟ دفاعاز کشور را شما گمان می کنید به زبان شیرین فارسی به آنها یاد داده بودند، یا به همان زبان ترکی، که شما آن را ـ اگر خدای نکرده ترکانایران به صورت مکتوب هم یاد گرفتند و به کار بردند ـ عامل تجزیه ی کشور می دانید؟مگر فرزندان شما حاضرند به زبان مادری آنان درس بخوانند که شما می خواهید فرزندان آنان زبان فارسی یاد بگیرند، اما فراموش کنند که زبان مادری هم داشته اند. اهانت نژادپرستانه ایمثل "ترک خر" را صد سال پیش یک وزیر ساخت، به دلیل این که ترکان نمی توانستند زبان فارسی ِ مادری فارسها را به زیبایی خود آنان تکلم کنند، آن هم درست در زمانی که مشروطه خواهان آذربایجان ترک، علیه شاهان ترک قیام کرده بودند و نهایتاً هم گردن آنان گذاشتند که فرمان مشروطیت را صادر کنند. تجزیه طلبی این است؟ و ستارخان را در کجا کشتند؟ در تهران. و ستارخان چه کرده بود؟ چرا مادر را با بریدن زبان بچه اش به خاک سیاه می نشانید؟ مگر شما از دموکراسی دفاع نمی کنید؟ زبان رسمی قشون گاهی قرنها در ایران ترکی بوده، زبان دربار هم. کی شاهان ترک، زبان فارسی زبانان را بریدند؟ بزرگ ترین دشمن ایران در شاهنامه ی فردوسی توران است، یعنی سرزمین ترکان. در هزاره ی فردوسی، تقریباً هزار سال بود که ترکان بر ایران سلطنت کرده بودند. اگر شاهان ترک فارسی را قدغن می کردند، شما ادبیات فارسی نداشتید. به این دلیل قدغن نکردند که انساندوست بودند.کمی تقدم و تأخر با دنیای انگلوساکسون. مشروطیت ما نوعی تجدید حیات در عرصه ی تاریخ ما بود، و از این نظر، معلمان اولیه ی ما در مشروطیت، تربیت و رشدیه، مدارس دوزبانه را پیشنهاد کردند به فارسی و ترکی. بخش اعظم ریشه های آزادیخواهی مردم ما، در واقع مردمان ما، در کنار هم، از آن نهضت بزرگ تاریخ، به نظر من این است: هرقدر شعور قومیت های ستم زده ی ایران، در فراز و نشیب حوادث آینده بالا برود، اما هنوز نژادپرستی بنیادی تحمیل یک زبان بر صاحبان زبان های مادری دیگر، به صورت کنونی ادامه یابد ـ تحت هر عنوان و به هر دلیلی ـ سایه های دور جدایی طلبی ملیت های ستم زده و صاحبان زبان های سرکوب شده نزدیک تر خواهد آمد، مه می گیرد که اساسش بر تعلیمات انقلاب کبیر فرانسه، و پیش از آن تجدد حیات معنوی در رنسانس بود."
رضا
من نمي خواهم وارد بحث هاي جنجالي و متعصبانه قوم و زبان شوم. بايد توجه كنيد كه كشور ما دويست سال است كه با ترس از توطئه بيگانگان براي كوچك سازي ايران زندگي كرده. هيچ كشوري در جهان اينقدر هدف تجزيه توسط بيگانگان نبوده است. ايران خار چشم آن ابرقدرتهاييست كه با حضور فرهنگ ايراني بصورت يك واحد سياسي نمي توانند هميشه آن را زير نفوذ و بهره برداري خود قرار دهند. يك از غني ترين سرزمين هاي چهان از لجاظ منابع طبيعي، كشاورزي و صنعت. يك جمعيت فوقالعاده هوشمند و يك فرهنگ غرورآميز كه نخستين دولت جهان و بسياري نخستين هاي ديگر را آفريده. گسترده ترين نفوذ را در فرهنگ و زبانهاي جهان داشته و در شرايط بد خوب جنگيده. اين كشور را بايد پار پاره كرد. بارها پاره كردند، در آن ويروس عوامل خائن و جاسوسان خرابكار گماشتند و آسيب هاي بسيار زدند، ولي هنوز ما ايستاده ايم به جهان فخر مي فروشيم و مهاجران ما در هر جاي جهان از بهترين ها بوده و هستند. به اعتراف اسناد آزاد شده محرمانه كشورهاي درگير عليه ما در جنگ 8 ساله هر سه طرف، امريكا و انگلستان و روسيه مي خواستند عراق و ايران با يك جنگ طولاني قدرت خود را از دست بدهند. پس از طريق مزدورانشان جنگ را بي دليل ادامه دادند. اكنون بيش از هر زمان ديگر جاسوسان بيگانه همراه با خائنان وطني با دامن زدن به ناراحتي هاي جزيي و بحرانسازي كردن، همراه با ايجاد نفرت در همسايگان كه ما با آنها هميشه رابطه خوب داشته ايم، قصد ايجاد يك جنگ داخلي و تجزيه ايران را دارند. برخي از هم ميهنان ساده لوح ما كه از عملكرد نظام ناراضي هستند فريب اين مزدوران پنهان را مي خورند. اگر هم ميهنان آذري ما، يا به قول واژه جديدي كه براي آنان ساخته اند تا فاصله ما را زياد كنند (تورك) ما، هميشه كشور ما را اداره مي كردند، پس مشكلشان چيست. اكنون هم اداره مي كنند، بخش عمده اي از اقتصاد در دستشان است و شهرهاي آذربايجان بطور ميانگين از همه شهرهاي ديگر بطور ميانگين غني ترند. چرا به الهام عليف مي نازند كه طبق آمار منتشر شده فاسدترين و دزدترين و جنايتكارترين حاكم جهان است؟ چرا به زنده سازي امپراتوري عثماني مي نازند كه فاسدترين و خونريزترين و بجز غارت و تجاور بي خاصيت ترين حكومت جهان از زمان آشور بود، ولي زبان ديواني آن فارسي بود و زبان فارسي را از چين تا اروپا ترويج داد و پادشاهانش به فرزندان خود تاكيد مي كردند كه زبان فارسي را خوب بياموزند تا از فرهنگ والاي ايراني بهره ببرند، حتا سلطان سليم و سلطان سليمان كه از جنايكاران تاريخ بودند؟ مگر زبان تركي خط داشت تا كمال پاشا آن را ايجاد كرد؟ مگر مهاجمان مغول و تاتار و سلجوق همگي داوطلبانه زبان فارسي را نپذيرفتند و دانشمندان و شاعران فارس زبان را بپروراندند؟ حالا مي خواهند زبان "مادري" تركي را آموزش بدهند؟ چه مانعي دارد؟ اكنون زبان تركي آذري يكي از زبانهاي مهم ايران است. ولي قصد بيگانگان اين نيست. آنها برنامه "ختنه" زباني را داشته و دارند كه در آذربايجان فقط تركي آموخته شود تا نسل آينده يكلي با بقيه هم ميهنانشان بيگانه شوند و زبان يكديگر را نفهمند. گام بعدي: اعلام استقلال يا پيوستن به حكومت باكو. آيا باكو بهتر از تهران است؟ نه، صد برابر بدتر است. وقتي همين آقاي براهني را در سالهاي پس از انقلاب به عنوان گرايش كمونيستي دستگير كردند، نام من را مي توانيد در تيتر اول روزنامه هايشان در اعتراض و محكوم كردن دستگيريش ببينيد. من جبهه ملي يك كمونيست را كه با ديدگاهش مخالف بودم پشتيباني كردم. شما اگر راهكار من را براي حل اين مسئله زبان و قوم و برابري و عدالت اجتماعي و عدم تبعيض و غيره براي يك حكومت مردم سالار آينده بخوانيد، متوجه مي شويد كه هر گروه و قوم و زباني مي تواند بيايد در يك مجلس و مهستان بدون دخالت هيچ نهاد بجز راي مردم نماينده شود و ديدگاه خود را مطرح كند. مي خواهد زبان رسمي تركي يا عربي يا هر چيز ديگري باشد، لايحه بياورد و استدلال كند. اگر راي آورد همان خواهد شد. ولي بيگانگان اين را نمي خواهند، آنها درگيري و خونريزي و تنش و نفرت ميان ما را مي خواهند تا كشور را چند تكه كنند و همانها را كه جنگ داخلي را در اطاعت از انها هدايت مي كنند به حكومت برسانند. تا ديكتاتورهاي فاسد و خونريز هر تكه از ايران باشند تا بتوان آنها را مانند الهام عليف نوكر خود كرد. اگر براستي دموكراسي مي خواهند، و در دموكراسي فقط راي مردم حرف مي زند، بيايند دست در دست بگذارند تا باهم تلاش كنيم و با هم به اين آينده برسم.

با درود به استاد گرامی جناب استاد بنابراین سرمایه گذاری آینده ما باید روی نیروی هوایی و ساخت توپخانه متحرک(و تانکهای سریع که پیشتر به آن اشاره کرده بودید)باشد؟ با سپاس
سعید
من ديدگاه و طرخ خود را براي ارتش آينده ايران و اينكه چه قدرتهايي را بايد داشته باشد، راهبرد پدافندي، طرح جنگ افزارهاي آينده نگر و سامانه سازماندهي و مديريتي يك ارتش همساز با نيازهاي 25 سال دوم سده بيست و يكم تا حكومت ايران يك دموكراسي مردم پايه پيدا كند نخواهم داد. تا آن هنگام مي توانند بروند از كشورهاي عقب افتاده كپي برداري كنند.

جناب استاد زعیم در یک جنگ میان دو ارتش منظم راه حفاظت از توپخانه چیست؟ پوشش هوایی؟پدافند غیرعامل؟ یا ترکیبی از هردو؟ با سپاس
سعید
1- پيش از ورود راهبردي هواپيما به ميدان جنگ، كه براستي در جنگ دوم بود نه جنگ اول، توپخانه سنگرها، توپخانه يا تانكهاي دشمن را مي كوبيد تا توان زرهي آنها كاهش پيدا كند و در يك يورش پياده نظام آسيب جاني كمتري وارد آيد. بمب افكن ها و سپس جنگنده هاي موشك انداز كه وارد شدند، جبهه جنگ سه لايه شد. به اين معنا كه جت ها يا بمب افكن ها مواضع، زرهي و تاسيسات پشتيباني و لجيستيك را مي زدند. پشت سر هواپيماها، توپخانه به توپخانه دشمن و بطور كلي زرهي و سنگرها را مي زد تا مقاومت يا توان حمله را باز بيشتر كاهش بدهد و سپس پياده نظام پشت سر زرهي وارد ميدان جنگ مي شد. اين يك كاريكاتور ساده ماجرا بود. ولي در جنگ هاي آينده نقش توپخانه تغيير خواهد كرد و شايد بكلي منتفي شود. 2- يادم مي آيد كه در جنگ خليج پارس كه امريكا به براي نجات كويت به عراق حمله كرد، من درمقاله اي در كيهان هوايي عزم و زمان مناسب براي حمله را پيش بيني كرده بودم. از جمله گفته بودم كه امريكا حدود چند صد (عدد را يادم نيست) هدف را بمباران خواهد كرد و در تعقيب عراق از كويت، نيروي زميني تا حدود 25 كيلومتر پيشروي خواهد كرد و خواهد ايستاد و غيره و غيره. يكي از فرماندهان ارشد سپاه در صدا و سيما در توضيح جنگ سيستمي را شرح داد كه برگرفته از تاكتيكهاي جنگ دوم بود. وقتي يكي از آنها به من زنگ زدند كه برنامه را ديده ام يا نه، من خنديدم و گفتم اين تاكتيكها ديگر بايگاني شده. آنچه من نوشتم در راستاي سياست جنگ است كه فقط مهار صدام حسين است نه سرنگوني او. دليلي ندارد كه امريكا نيروي زميني خود را در اين فصل بارندگي از لجنزارهاي مسير بگذراند و طعمه جنگ و گريز مدافعان كند و تلفات بدهد. جنگ همينجا پايان خواهد يافت و نيروهاي امريكا از همين چند كيلومتر هم خارج خواهند شد. 3- در جنگ عراق براي سرنگوني صدام حسين هم همين ماجرا تكرار شد. من باز ديدگاه خود را در جنگ عراق كه هنوز رخ نداده بود سه ماه زودتر نوشتم. حدود 3 تا 4000 هدف بمباران و حركت سريع زرهي از كويت به سوي بغداد بدون ورود به شهرهاي مسير و غيره. من حتا نوشتم امريكا براي به زانو درآوردن قدرت زرهي و دفاعي صدام حسين بايد پيش از حمله زميني براي يك ماه روزي 2000 سورتي براي بمباران اجرا كند. تفسير نظامي در صدا و سيما دوباره اين بود كه امريكا نتوانسته يا ترسيده شهرهاي مسير را تصرف كند و از جاده كناري استفاده كرده تا به بغداد برسد! باز در تلفني كه به من كردند (البته من هيچگاه تلفن كننده را نمي شناختم و خود را معرفي هم نمي كرد) گفتم كه تفسير شما مربوط به جنگهاي تاريخ گذشته بود. وقتي هدف يك حمله به زانودرآوردن يك حكومت و سرنگوني اوست، دليلي ندارد شهرهاي مسير را تصرف كنند و ارتش خود را دچار تلفات غيرضروري كنند. بايد بسرعت بسوي هدف برود. جالب اينجاست كه امريكا بمباران ها را با روزي 100 تا 150 سورتي آغاز كرد، ولي كم كم به علت ناكارآمدي آن سياست تا 3000 افزايش داد. در مقاله تشريحي ارتش امريكا كه چند ماه بعد منتشر شده بود، خواندم كه ميانگين سورتي ها روزي 2000 بوده است! 4- در جنگهاي آينده، مگر بين كشورهاي عقب افتاده، توپخانه نقش چنداني ندارد. توپخانه امروزي جايگاهي چون تفنگهاي باروتي در جنگ دوم خواهد داشت، تا شما لوله را باروت بريزي و بكوبي، چند بار مرده خواهي بود. توپخانه بيشتر عليه تانك كارآيي دارد، آنهم تانكهاي سنگين و كندروي كنوني. شما كجا ديده ايد امريكا در هزاره 21 توپخانه بكار ببرد؟ آخرين باري كه توپخانه بطور سنگي بكار برده شد و موفقيت آميز بود در جنگ كارگيل 1999 ميان هندوستان و پاكستان و در جنگ اوستياي 2008 ميان گرجستان و اوستياي جنوبي بود. ولي تانكهاي آينده كوچك و سريع (تا 150 كيلومتر در ساعت) و همه جا رو با تيراندازي مستمر تحت نشانه گيري رايانه اي و با بدنه اي كه حتا گلوله هاي پوشيده از اورانيوم ضعيف شده نخواهند توانست نفوذ كنند. تانك هايي كه ديد 360 درجه خواهد داشت و در 360 درجه تيراندازي خواهند كردة هم زمان رادار هوايي آنها جت هاي جنگي را رديابي خواهد كرد به آنها شليك خواهد كرد وحتا بمب هاي انداخته شده آنها را در ميان راه خواهد زد. تانكهاي آينده توپخانه سر خود خواهند بود. توپخانه سنتي ديگر بي معني خواهد بود.

با درود به استاد زعیم گرامی جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست؟ با سپاس http://www.radiofarda.com/content/f8-cameron-on-atomic-weapons/24948182.html
سعید
محافظه كاران بريتانيا همراستا با نومحافظه كاران امريكا هستند كه ضمن تلاش براي افزايش قدرت نظامي، از گروه هايي مانند القاعده در سراسر جهان پشتيباني مخفيانه مي كنند تا كشورهاي ديگر را، بويژه مسلمان كه در حال رشد جمعيتي هستند، سرگرم خودشان كنند. آنها به تئوري هانتينگتن و انديشمندان ديگري در غرب كه افزايش جمعيت مسلمانان را خطر يزرگي براي جهان غرب مي دانند اعتقاد دارند. برنامه كوچك سازي كشورهاي مسلمان هم در همين راستاست. كوچك را بهتر ميتوان كنترل كرد، بويژه اگر در دست حكومتهاي خودكامه و فاسد باشد. آنها با برنامه هاي هسته اي كره شمالي و ايران مخالفتي ندارند، زيرا به آنها بهانه مي دهد كه توان خود را بالا ببرند. آنها مي دانند كه كره شمالي را ميتوانند در چند روز با خاك يكسان كنند و بيشتر جمعيت آن را بكشند. درباره ايران هم خيالشان راحت است، زيرا در كشورهايي مانند ايران مامور و خائن زياد دارند و وارد كردن آسيب جدي به ايران كار بسيار آساني است. آنچه اين ابلهان به آن نمي انديشند آسيب بسيار جدي است كه به خودشان وارد مي شود، كه اين خود بحث ديگري است و فعلن وارد آن نمي شويم.

با درود به استاد گرامی جناب استاد زعیم در صورت حمله کره شمالی آیا راهبرد نظامی زیر توسط آمریکا و کره جنوبی می تواند در مقابله و درهم شکستن ارتش کره شمالی موثر باشد : 1.حملات سنگین هوایی آمریکا-کره جنوبی به تمامی توپخانه های کره شمالی تا شعاعی که سئول از تیررس خارج شود(که این امر مستلزم داشتن اطلاعات دقیق از مکان استقرار توپهای کره شمالی توسط ماهواره های جاسوسی ایالات متحده است) 2.موج دوم حملات هوایی و حملات سنگین موشکی توسط موشکهای کروز و تام هاوک به تانکهای کره شمالی که احتمالا به سمت جنوب حرکت خواهند کرد 3.دفع حملات موشکی کره شمالی توسط سیستمهای پاتریوت و سیستمهای دفاع ضدموشکی موجود در ناوهای ایالات متحده
سعید
كره شمالي به هيچ كشوري حمله نخواهد كرد. اين تهديدها طراحي شده تا پيش زمينه مذاكرات جدي براي يكپارچه شدن دو كره باشد. اگر اين سروصدا را راه نمي انداختند، رهبر كره شمالي را در پيشگامي مذاكرات متهم به ضعف مي كردند. شما خواهيد ديد كه دود فروكش خواهد كرد و آتشي ديده نخواهد شد. 1- توپخانه شناسايي شده است و در طي يك روز مي توان آنها را خاموش كرد. 2- دفع تانكها هم با حملات هوايي انجام خواهد گرفت. تصور نمي كنم نيازي به درگيري نيروي زميني باشد. 3- سامانه پدافندي موشكي كه امريكا در كره و در گوام و ژاپن مستقر كرده بخوبي از عهده انحراف موشكهاي كره شمالي يا انفجار آنها در جاي خود يا در خاك كره شمالي را دارند. 4- هر گونه حمله از سوي كره شمالي، به كره جنوبي و امريكا بهانه خواهد داد كه به كره شمالي حمله كنند. پايگاههاي نظامي را بكوبند. اعلاميه بر شهروندان و بويژه سربازات پخش كنند كه سلاح زمين بگذارند و به جنوب بپيوندند. من پيش بيني مي كنم كه پس از چند روز نظاميان شورش خواهند كرد و فرماندهان خود را نابود خواهند كرد و رهبر "جاويدان" خود را از سوراخ موش بيرون خواهند كشيد، هر چند كه من تصور مي كنم خود "رهبر" كه اكنون زورش به فرماندهان بسيار فاسد ارتش نمي رسد، خود پرچم شورش را بدست بگيرد.

با درود به استاد گرامی جناب استاد شما پیشتر فرموده بودید که پول بدون اقتصاد پیشرفته نمی تواند نفوذ ایجاد کند و کشوری را جذب نماید! با سپاس
سعید
من نگفتم عربستان در مصر نفوذ زيادي دارد. من گفتم سلفي ها در اخوان المسلين امروز نفوذ زيادي دارند. اخوان هم كه فعلن دولت مصر را در دست گرفته و براي اقدام به توسعه اقتصادي نياز به پول دارد. عربستان هم پول دارد و مي خواهد خود را به مصر نزديك كند.

با درود به استاد زعیم گرامی جناب استاد نظر شما درباره مقاله زیر چیست؟ با سپاس http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1914483 روابط ایران- مصر مصلحت سنجی است یا منفعت طلبی؟ ناز و نیاز قاهره و تهران
سعيد
تحليل نويسنده درست است. آن وقت كه مي توانستند روابط را به روند طبيعي و همكاري برگردانند، بخاطر همين اخواني ها نام قاتل سادات را از روي خيابان وزرا برنداشتند. اكنون كه اخواني ها سر كار آمده اند ديگر با جمهوري اسلامي كاري ندارند و منافعشان را با عربستان همسو كرده اند، زيرا اكنون سلفي ها كنترل الازهر را بدست گرفته اند و نيز اين عربستان است كه مي تواند پول به اقتصاد بيمار مصر تزريق كند. در حاليكه سياست شيعه گستري و فقر اقتصادي ايران كمكي براي مصر نيست. ديپلماسي دولت نسبت به مصر آنقدر احمقانه و براي ملت ايران تحقيرآميز بوده كه آدم شگفت زده مي شود چطور اين اقايان ابتدايي ترين الفباي ديپلماسي را هم نمي فهمند. بد نيست اين نوشتار من را در سال 82 درباره مصر بخوانيد: http://kouroshzaim.org/DetailsData.asp?IDdata=479

حسن شریعتمداری، کارشناس سیاسی مقیم هامبورگ، در مورد رأی بالای ٩٨ درصدی که پس از رفراندوم سیاسی سال ١٣٥٨ اعلام شد، چنین می گوید: «به هر صورت عده زیادی از مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند اما رقم ٩٨ درصد درست نیست و همانطور که من در کتاب خاطراتم به نقل از مهندس صباغیان گفته ام، چون در آن زمان فشار از طرف بیت آقای خمینی زیاد بود آقای صدر حاج سید جوادی پیشنهاد داد که در همان زیرزمین وزارت کشور حدود هزار تا از گونی‌ها را بشمرند و تعداد آرای موافق را در تعداد کل رأی‌دهندگان ضرب کنند.»
 حمید
***

شما می توانید نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

   
 : نام ونام خانوادگي
 : توضیحات

کد امنیتی را در کادر زیر وارد نمائید
 
   
   
 

      



 

جستجو در سایت

 

 

فهرست موضوع ها

 

      جمهوری اسلامی
      انتخابات در ایران
      حقوق بشر در ایران
      سیاست خارجی ایران
      اقتصاد ایران
      میراث فرهنگی و تاریخی
      کورش بزرگ
      پاسارگاد و تخت جمشید
      دموکراسی و سکولاریسم
      جنبش های ملی ایران
      جنبش ملی کردن نفت
      جبهه ملی ایران
      چهره های ملی ایران
      بحران هسته ای ایران
      خلیج پارس
      دریای مازندران
      سازمان ملل متحد
      شورای امنیت
      شورای حقوق بشر
      دیوان کیفری بین المللی
      یونسکو
      آسیای میانه و قفقاز
      خاور میانه
      خاور دور
      اروپا
      امریکای شمالی و جنوبی
      درباره من
      فرتور ها (عکس ها)
      English
 
 
 

 پیشنهاد ها و نوآوری ها

 

کلیه حقوق این وب سایت مربوط به کوروش زعیم ،محفوظ می باشد و هرگونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد