کرباسچی تنها شهرداری بود که از درون این سیستم بسته بیرون
آمد و با اعتماد به نفس خود ابتکار عمل و مدیریتی قدرتمند نشان داد. عملکرد او در
بازسازی اصفهان با حفظ اصالت و زیبایی های تاریخی و بدون تزریق معماری و اندیشه
های مدرن ناسازگار، نشان داد که چگونه می توان یک شهر اصیل و تاریخی ولی نیمه
مخروبه را با حفظ هویت، با نیازهای جامعه نوین و تکنولوژی روز همگام کرد. اکنون
اصفهان را می توان به عنوان یکی از زیباترین شهرهای جهان نام برد، در صورتی که پیش
از آن فقط در این باره شعار می دادیم.
در تهران، مسئله کاملا متفاوت بود. شهری بدون هویت و بدون
اصالت تاریخی و حاصل از مجموعه بناها و ساختارهای زیربنایی ناهنجار و بی برنامه و
ناهماهنگ که فقط در مقاطع مختلف تاریخی برای رفع نیازهای فوری و مقطعی ایجاد شده
بود و از دانش شهرسازی و فرهنگ و خدمات ضروری شهرنشینی به شدت فاصله داشت، بایستی
اصلاح می شد.
شهری شلوغ و کثیف و غیرقابل تحمل با خیابان بندیهای بن بست
و گلوگاه های مضحک، مردمی فراموش شده در جنوب شهر محکوم به زندگی در محله هاي مملو
از آلودگیهای زیست محیطی و اجتماعی، و جمعیتی فزاینده همراه با افزایش بیکاری و
کاهش خدمات شهری و فقدان امکانات فرهنگی و تفریحی، که هر شهرداری را ناامید و
مستاصل می کرد. کما اینکه بارها دولتمردان کشور قصد کردند که با انتقال پایتخت از
این شهر اصلاح نشدنی از مسایل شهری تهران فرار کنند. اکنون تهران هنوز از آنچه
باید باشد فاصله زیادی دارد، ولی از آنچه بوده است هم فاصله زیادی گرفته و قابل
زندگی است، و می توان آن را بدون شرمندگی یکی از شهرهای مهم و زیبای جهان شمرد.
مهمترین اثر عملکرد شهرداری تهران الگو شدن فعالیت های
عمرانی آن برای شهرهای دیگر بوده است. ترس سنتی شهرداران از ابتکار عمل ریخته شده
و آنها متوجه شده اند که اگر مانند گذشته کاری برای مردم انجام ندهند طرد خواهند
شد و دیگر این مردم بیدار را نمی توان با شعار مشغول کرد. اکنون دیگر معیاری برای
مقایسه پیدا شده بود. دیگر مردم نمی گویند کدام شهردار خوب یا فعال است، بلکه می
گویند کدام شهردار بد و بی عرضه است. فعال بودن و ایجاد تسهیلات رفاهی و خدمات
مردمی به حق کمترین توقع مردم شده است. این تغییر معیار، همه شهرداریهای سراسر
کشور را به جنب و جوش آورد، هرچند که غالب آنها هنوز فقط درجا می جنبند و مردم جوش
می خورند.
شاید بسیاری از صاحبان سرمایه از شهردار تهران ناراضی باشند،
که آنها را مجبور به پرداخت مبالغ هنگفت برای ساختمان سازی کرده است. شاید بسیاری
از فعالیت های پولساز شهرداری مانند نشر روزنامه، ایجاد فروشگاههای زنجیره ای و
سرمایه گذاری در طرحهای عمرانی و تجاری جزو وظایف آن نبوده است، ولی عامه مردم از
نتیجه هزینه این پولها و این ابتکارات خارج از برنامه که در راستای ایجاد تسهیلات
رفاهی و خدمات شهری بوده راضی هستند. شاید اعمال فشار و زورگویی شهرداری به صاحبان
سرمایه در مرز قانون بوده، و شاید شهردار تهران سلسله مراتب را رعایت نمی کرده و
زیر بار نفوذ کسی نمیرفته، ولی در حالی که قانون برای برخی از صاحبان زور و زر فقط
یک مزاحمت تلقی میشود و زیر پا گذاشتن آن نمایانگر تشخص، قدرت و روابط است، مردم تهران
احساس باخت نمی کنند. وقتی مردم احساس باخت نکنند، کسانی که این احساس را لگدمال
کنند خواهند باخت.
ولی هیچ گونه خدمتی توجیه چشم پوشی از قانون شکنی یا فساد
نیست. شهرداری تهران به علت اینکه به طور مستمر زیر ذره بین مردم و رسانه ها بوده
طبیعتاً فرصت و جرات کمتری در این باره می توانسته داشته باشد.
البته هیاهو درباره شهرداری تهران موجب شده است که قوه
قضائیه مجبور نباشد به فساد گسترده و ژرف در سازمانها و نهادهای دیگر توجه کند و
آنها را به پای میز حسابدهی بکشاند. ولی آنچه قوه قضائیه نمی تواند تصور کند این
است که توجه زیاده ازحد به تخلفات ظاهراً به نسبت کوچک شهرداری موجب شده که مردم
دقیق تر و عمیق تر متوقع رسیدگی به تخلفات و فساد در دستگاههای دیگر شوند. تخلفاتی
که وقتی آشکار شوند بسا مهیج تر و پر سر و صداتر خواهند بود. شاید بزرگترین خدمت
کرباسچی همین متهم شدن او باشد. کرباسچی ناخواسته اسب چوبی تروا شده که قوه قضائیه
وارد شهر کرده است ... و من پیش بینی می کنم که سال ۱۳۷۷
سال خوبی برای پاکسازی خواهد بود .
کورش زعیم