پرسش: چشم انداز توسعه صنایع کشور را با توجه به گزارش افق ۱۴۰۰
وزیر صنایع به رئیس جمهور چگونه می بینید؟
مسئله توسعه اقتصادی کشور برای ما بصورت یک آرزو است، که
متاسفانه به صورت یک رویا باقی مانده است. برای این منظور باید نخست مسائل و
مشکلات بنیادین و اقتصادی و صنعتی کشور را بررسی و سپس قضاوت کرد که آیا می توان
چنین چشم اندازی را ارائه نمود یا نه. طبق آمار منتشره رسمی دولت، در پایان جنگ
بیش از یک سوم توان صنعتی کشور مستهلک شده بوده، بي اینکه در این مدت سرمایه گذاری
جدیدی صورت بگیرد. بعبارت دیگر، ما در پایان جنگ دارای ۶۵ درصد ماشین آلات و
امکانات صنعتی اول انقلاب بودیم.
تقریباً می توان گفت از پایان جنگ تا به حال سرمایه گذاری
انجام شده در صنعت بسیار ناچیز بوده است. آماری که توسط وزارت خانه های مختلف و
دولت بعنوان افزایش تولید داده می شود، عمدتاً مربوط است به استفاده از بخشهایی از
ظرفیت موجود که قبلاً استفاده نمی شده است.
در طول جنگ، بعلت عدم تحویل مواد اولیه و مسائل ناشی از آن،
کارخانه ها با ۱۰، ۲۰ و یا ۳۰ درصد ظرفیت اسمی خود کار میکردند. این افزایش های
حجم تولید که هر روز توسط دولت اعلام می شود، غالباً و در واقع استفاده از همان
ظرفیت های استفاده نشده ی موجود است که از آن بعنوان رشد صنعتی یاد می شود. هنوز
هم بیش از ۵۰ درصد ظرفیت جاری بلااستفاده مانده است.
رشد منفی!
اشتباه است که این افزایش تولید را بعنوان رشد توليد و
سرمایه گذاری تلقی کنیم. طبق آمار منتشره ی وزارت صنایع، ما دارای یک رشد منفی
بوده ایم. در مقابل، کشورهایی که در گذشته از نظر رشد صنعتی عقب تر از ما بودند،
حالا با رشدی دو رقمی با سرعت در حال پیشرفت هستند. آنقدر جلو زده اند که اکنون
برای ما منبع تکنولوژی شده اند. این شرم آور است. ما حتی با گزینه ی رشد ۸ درصدی
ارائه شده هم نخواهیم توانست به جایگاه ویژه ای در صنعت برسیم.
بنابراین، تا بحال رشد صنعتی نداشته ایم. یک مقایسه ی ساده
بین اوایل انقلاب و حال نشان می دهد که با احتساب نرخ تورم و جانشینی استهلاک، از
نظر میزان سرمایه گذاری صنعتی عقب گرد داشته ایم، در حال حاضر این رقم از قبل از
انقلاب هم کمتر است.
بخش اعظم صنایعی که تابحال وارد خط تولید شده اند و برای آن
ها سرمایه گذاری شده، طیفی از صنایع هستند که تولید کننده ی کالاهای مصرفی اند. به
جز سرمایه گذاری بخش دولتی در صنایع زیربنایی و مادر مانند فولاد، پتروشیمی و نفت،
بخش خصوصی هیچگونه سرمایه گذاری در این صنایع اساسی انجام نداده و عمده ی فعالیتش
را معطوف به سرمایه گذاری در تولید کالاهای مصرفی کرده است. چیزی که از اهمیت
بالایی برخوردار است، عدم توجه دولت و بخش خصوصی در سرمایه گذاری برای تولید
کالاهای سرمایه ای است.
نشانه ی قدرت و اقتدار صنعتی هر کشوری، آن درصدی از تولید
ناخالص ملی است که به تولید ماشین آلات و کالاهای سرمایه ای اختصاص می یابد. این
رقم برای کشور ما در پیش از انقلاب، ۶ درصد از تولید ناخالص ملی بود، که در آن
موقع رقم بسیار پائینی بوده و می بایستي كه حدود ۱۵ درصد بوده باشد. اکنون این رقم
به ۴/۵ درصد کاهش پیدا کرده است. بعبارت دیگر، وابستگی صنعتی ما افزایش یافته است.
نقش دولت بعنوان سرچشمه اطلاعات و راهنمایی در صنایع بسیار ضعیف است. وزارت خانه
ها نه تنها اطلاعات درستی در اختیار ندارند، بلکه این اطلاعات را هم براحتی و
آزادانه در اختیار مردم و صاحبان صنایع قرار نمی دهند. این اطلاعات را عمداً پنهان
می کنند.
یک سرمایه گذار بعلت عدم دسترسی به این اطلاعات و ناآشنایی
با وضعیت بازار، کورکورانه و بدون مطالعه در بخشی از صنعت سرمایه گذاری می کند که
نیاز به افزایش ظرفیت ندارد. این باعث شده که در خیلی از صنایع ظرفیت اضافی تولید
وجود داشته باشد. به عقیده ی من، مقررات واردات و صادرات موجود، ضد صادرات است.
البته تغییراتی در این مقررات صورت گرفته ولی کافی نیست.
از سوی دیگر، ساختار بانک ها و عملکرد آنها که بخش اصلی وظيفه
شان وام دهی و ایجاد تسهیلات برای صنعت است، ضعیف و عمدتاً ضد صنعت است. در حال
حاضر، بیشترین توان مالی بانک ها صرف پرداخت وام های دراز مدت و بعضاً غیرقابل
برگشت به دولت و موسسات وابسته به دولت می شود. علاوه بر آن، بانک ها بخش بزرگی از
منابع خود را صرف پرداخت وام های تکلیفی می کنند، يعني با دستور دولت وام مي دهند.
وام هایی که هیچ توجیه اقتصادی ندارند، ولی با وجود اين، دولت بانک ها را ملزم به
پرداخت آن می کند. ادامه این روند، افزون بر مغایرت با اصول بانکداری، عاملی برای
تضعیف توسعه و پیشرفت است. آن بخش از تسهیلاتی که بانک ها به صنعت اختصاص داده اند
آنقدر ناچیز است که هیچگونه اثری بر فعالیت صنعتی تولید کالاهای سرمایه ای ندارد.
عدم امنیت اقتصادی و قضایی در بخش صنعت که سرمایه گذاران
بخش خصوصی با آن روبرو هستند، مشکل دیگر ماست. بهمين دليل، کشور ما همواره یکی از
بزرگترین صادر کنندگان مغز و سرمایه بوده است.
با وجود تمام این دشواری ها، گزینه های رشد صنعتی۷ و ۸
درصدی عنوان شده در برنامه افق ۱۴۰۰ چندان رشد کارسازی برای کشوری در موقعیت ما
نیست. ما امیدواریم که به این پیش بینی ها برسیم، هرچند که این پیش بینی ها بر
اساس فرضیه ها و آمارهاي نادرست عنوان شده باشد. دستیابی به این میزان رشد صنعتی
کار چندان مهمی نیست که نتوان به آن رسید. با وجود سیستم فعلی حاکم بر صنایع، بانک
ها و اقتصاد کلان کشور، رسیدن به این آرزو ها امکان پذیر نیست مگر با آمارسازی
ساختگي. برای رسیدن به چنین رشدی ما نیاز به یک تحول عظیم در سیاست گذاری اقتصادی
و صنعتی داریم. آن بخش از صنایع مادر، چون پتروشیمی، فولاد و نفت که دولت در آنها
سرمایه گذاری کرده و می کند به بخشی از این رشد دست خواهد یافت؛ ولی بخش خصوصی و
صنایع دیگر رشد بسیار کمی خواهند داشت. درصد ارزش افزوده صنعتی یک عامل مهم مقایسه
رشد صنعتی کشورها است.در سال های اخیر این رقم برای کشور ما بین ۸
تا ۱۶ درصد تولید ناخالص ملَی در نوسان بوده است. در حالیکه این رقم برای کشور های
جنوب شرق آسیا که در همین مدت از ما پیش افتاده اند بین ۲۵ تا ۳۵ درصد و در کشور
های پیشرفته به ۵۵ درصد می رسد.
پرسش: وضعیت صنایع موجود کشور از نظر استهلاک چگونه است؟
همانطور که قبلا گفتم این میزان در سال ۶۸ (سال پایان جنگ)
برابر با یک سوم کل صنایع موجود بوده است. در این مدت هیچگونه سرمایه گذاری جانشین
صورت نگرفته است. شاید نزدیک به یک درصد این میزان جانشینی شده باشد. با توجه به
اینکه میزان استهلاک در چند سال اخیر به مقدار زیادی افزایش یافته، این میزان
سرمایه گذاری جانشینی به طور کلی نا امید کننده است.
در برنامه ی افق ۱۴۰۰، هیچگونه اشاره ای به این مطلب نشده و
این آینده نگری ها بر این پیش فرض پایه دارد که صنایع مستهلک شده همچنان به روند
تولید خود ادامه مي دهند، که این امکان ندارد. به علت مستهلک شدن و قدیمی شدن
ماشین آلات، صنایع و کارخانه ها یکی پس از دیگری از روند تولید خارج می شوند، یا
کالای بدون کیفیت و خارج از استاندارد تولید می کنند که در بازار های کنونی جایی
برای عرضه محصولات آن ها وجود ندارد.
پرسش: به نظر شما ایجاد و ادامه ی روند فعالیت شهرک های
صنعتی قابل قبول است؟
متاسفانه این یکی از بیماری های تفکر صنعتی ایران است. برخی
از مسئولان بر این باور بوده اند که اگر یک محل را برای احداث شهرک های صنعتی در
نظر بگیرند و مجوز های مختلف صنعتی را به برخی افراد نا آگاه سرمایه گذار بفروشند،
صنعت و شهرک صنعتی خود به خود تشکیل می شود و رونق می گیرد. نزدیک به 90 درصد این
شهرک های صنعتی فقط زمین های فروخته شده و گورستان هايی از ساختمان های نیمه تمام هستند.
تمام افرادی که در این شهرک ها سرمایه گذاری کرده اند دلزده و نا امید هستند. این
یک روند غلط در سیاست گذاری صنایع است که همچنان ادامه دارد. صنعتی شدن نیازی به
ایجاد شهرک های مصنوعی ندارد. خود صنعت و ماهیت وجودی آن شهرک های صنعتی را بوجود
می آورد.
پرسش: گرایش ها و سیاست گذاری های صنعتی کشور چگونه بوده و
تابحال چه آثاری را به همراه داشته است؟
دولت برای حمایت از صنعت فعالیت های زیادی را بعمل آورده،
ولی قانون های متناقض و مقررات آنی و تغییرپذیر عواملی در جلوگیری از کوشش های
دولت هستند. این تعقییرات مداوم باعث ایجاد جو ناامنی و بي برنامگي شده است که
رونق فرهنگ دلالی و فرهنگ بازرگانی کوتاه مدت را در پی داشته است. در حد فاصل
صنایع مادر و صنایع مصرفی خلاء بسیار بزرگی وجود دارد.
پرسش: در روند توسعه صنعتی کشورهای پیشرفته، شاهد ادغام
واحد های کوچک تولیدی و ایجاد شرکت های بزرگ به همراه موجودیت واحد و متخصص هستیم،
که علاوه بر کاهش بسیاری از هزینه های اداری و عملیاتی، باعث افزایش بهره وری
تولیدی از نظر کمی و کیفی شده است.
به نظر شما ما در کجای این فرآیند و پروسه صنعتی شدن قرار داریم؟
ما از چنین روندی بسیار دور هستیم، سیاست کلی حاکم بر کشور
جلوگیری از رشد زیاد صنایع در بخش خصوصی بوده است. به این معنا که مانع از رشد
گروه های صنعتی شده که در مالکیت دولت نبوده اند. بر همین اساس معمولا شرکت های ما
تحت الشعاع شرکت های بزرگ خارجی هستند. در حالیکه اکثر کشور های در حال رشد ازین
مزیت برخوردارند.
در ایران هنوز شرکت بزرگ بین المللی بوجود نیامده است. مردم
و سرمایه گذاران بعلت موانع قانونی و فراقانونی عاجز از بوجود آوردن چنین شرکت های
بزرگی هستند. این ضرورت اقتصادی است که صنایع همساز باید ادغام گردند تا هزینه های
تکراری خود را کاهش دهد و کیفیت کالا را افزایش دهند تا بتوانند قیمیت کالاهای
تولیدی خود را در سطح قیمت های بین المللی نگاه دارند و توان رقابت در بازارهای
جهانی را بدست آورند.
پرسش: جذب سرمایه گذاری خارجی را تا چه حد مفید میدانید؟
ایران در جذب سرمایه های خارجی موفق نبوده است. بعلت فقدان
قانونهاي لازم و نبود امنیت کافی، سرمایه گذاران خارجی رقبتی برای سرمایه گذاری در
ایران نشان نداده اند. ما باید سعی کنیم که موانع موجود را از بین ببریم.
کشوری مثل چین با وجود تعصب ملی شدیدی که در بین دولتمردان
و مردم عادی آن دیده میشود، با تشویق سرمایه گذاری های خارجی، در چند سال اخیر، موفق
به جذب بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی شده است. ما نیاز به کمک سرمایه های
خارجی داریم. باید یک سری تمهیداتی را برای تشویق سرمایه گذاری خارجی فراهم کرد.
با وجود سرمایه اندک موجود در کشور و نیازهای فراوان جامعه، قادر نخواهیم بود در
روند توسعه صنعتی گام های بزرگی برداریم.
-0-