Monday, December 23, 2024   امروز ,   دوشنبه 3 دی 1403 خورشیدی

جزئیات مطالب  

   
20 آبان 1391
ايراني بودن يك فرهنگ جهاني است -سخنراني كورش زعيم در نشست جوانان حزب پان ايرانيست
سخنراني كورش زعيم در نشست جوانان حزب پان ايرانيست
آدينه 6 امرداد 1391 (27 ژوئيه 2012)

ايراني بودن يك فرهنگ جهانيست

شش سال پيش در اسپند 1385، در سخنراني خود در دانشگاه تهران، انديشه ناسيوناليسم ايراني را در برابر آنچه در جهان، بويژه كشورهاي غربي، ناسيوناليسم مي خوانند و به علت جنبه هاي فاشيستي و نژادپرستي آن منفور جامعه است، عنوان كردم. من ناسيوناليسم ايراني را، ناسيوناليسم مردم گرا و خردگرا تعريف كردم و براي به تصوير كشاندن اين انديشه، از عملكرد محمد مصدق بهره جستم كه به ما سه درس مهم داد.
نخست اینکه هر گونه سیاستگزاری در راستای منافع کشور، بویژه آنها که با جامعه جهانی ارتباط پیدا می کنند، باید با مطالعات کارشناسی لازم و حزم و احتیاط و خردورزی انجام شود. سیاستگزاری در یک جو توهم و ناآگاهی و ارزیابی های یکسونگرانه فقط به فاجعه منتهی می گردد.
دومین درس این بود که حتا یک اقلیت کوچک در مجلس شورا، اگر هوشمند و خردمند و شجاع باشند، و اگر فقط منافع کشور و سعادت ملت را در سر داشته باشند نه منافع شخصی و گروهی را، می توانند سرچشمه تحولاتی چشمگیر و سرنوشت ساز شوند. مجلس ششم كه اكثريت آنان هوشمند هم بودند و نيت خدمت داشتند، از آنجا كه شجاعت لازم برخوردار نبودند و منافع شخصي ديدشان را غبارآلود كرده بود، نتوانستند از این مثال سرمشق بگیرد.
 
سومین درس که از عملكرد مصدق می گیریم اینست که در هر مبارزه  برای احقاق حقوق ملت، میتوان با خردمندی و برنامه ریزی هوشمندانه، و توجه و احترام به قدرت و توان طرف مقابل، بر او پیروز شد. در صحنه بین المللی، مبارزه باید مبارزه در عرصه آگاهی، هوشمندی و شعور باشد نه شعار و تهديد. مصدق در تمام طول مبارزه اش که هدف آن رهایی اقتصاد کشور و رهایی روحیه ملت از استیلای ابرقدرتهای زمان بود،  یک بار شعار نداد، مبارز نطلبید، خشونت گرایی نکرد، رسانه ها را نبست، مخالفان را به بند نکشید، به مردم دروغ نگفت، به جامعه جهانی دروغ نگفت؛ و مهمتر از همه، در مبارزه ای جهانی که میان ما و ابرقدرت زمان برای خلع ید از او و احقاق حقوق ملت ایران در گرفت، دولت ايران با خردمندی و رعایت کلیه قانونهای بین المللی در دادگاه بین المللی تحت قانون های مورد قبول دو طرف و با استفاده مثبت از افکار عمومی جهانی به سود ایران، دشمن را در زمین بازي خودش شکست داد. در این راه، نه تنها دولت ایران یا دولتمردان ایران و یا کشور ایران منزوی و منفور جهانیان نشد، و استهزای جهانیان را بر نیانگیخت، بلکه محبوب آنان نیز شد. بطوری که مصدق هر جا که رفت، با استقبال گرم و پرشور مردم، همانند یک قهرمان جهانی، روبرو شد.

این براي من معناي ناسیونالیسم  يا ملي گرايي ایرانی است، یعنی خردگرايي و يعني گراییدن به خواست ملت، نه به یک شخص یا به یک ایدئولوژی یا به یک ابرقدرت
شما اگر تاریخ مبارزه مصدق را برای دفاع از منافع ملي ایران را بخوانید، به معنای راستین ناسیونالیسم ایرانی پی می برید. مصدق مبارزه با قدرتمندترین و خطرناکترین دشمن را که سربازان خود را در مرز و ناوگان جنگی خود را در آبهای ایران مستقر کرده بود، در شرایط حاكميت دموکراسی کامل در کشور، رعايت كامل اعلامیه جهانی حقوق بشر، آزادي كامل رسانه ها و آزادي بيان كامل براي مخالفان، انجام داد. در آن دوران بحرانی حساس، که اقلیتهای ما به علت همین دموکراسی و آزادی ها، و آن غرور ملی که خردمندی و عدالت گستری دولت در آنان ایحاد کرده بود، نه تنها جذب هیچ اندیشه تجزیه طلبی نشدند که خود عامل بازدارنده توطئه های تجاوز به مرزهای ایران بودند. چه بسا همسایگان که اکنون دشمنان بالقوه ما هستند، ولی در آن زمان رویای بازپیوستن به ما را در سر می پروراندند. در ناسیونالیسم ایرانی ذره ای برتری جویی، سلطه طلبی، نژادپرستی یا گسترش مرزی وجود ندارد. ناسیونالیسم ایرانی با فرهنگ خود و خرد و دانش خود و با دوستی و همکاری و احترام به ارزشهای فرهنگی و آیینی دیگران، خود را در دل مردم و ملتهای دیگر جا می کند. فردوسی سرشت ناسیونالیسم ایرانی را به خوبی ترسیم کرده است:

همه یک به یک مهربانی کنید     به ایران زمین پاسبانی کنید

و دشمنان خارجی و داخلی ما همگی در طول تاریخ می دانستند و اکنون نیز باید بدانند که در صورت تجاوز به این سرزمین اهورایی، هرچند که
 مسائل امروز را گروههای حاكم بي اعتنا به منافع ملي بوجود آورده اند، یا در صورت تجاوز از طريق مزدوران داخلی به مردم ما، در نهایت با ناسیونالیسم ایرانی رویارو خواهند شد، که همیشه از این شعار پیروی کرده که: 

چو ایران نباشد تن من مباد    بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

ناسیونالیسم ایرانی معنایی بسیار متفاوت از معنای ناسیونالیسم در دیگر کشورهای جهان دارد. ناسیونالیسم ایرانی از زمانی که ایران بنا نهاده شده، در خون ایرانیان آزاده جریان داشته است. آنان که تصور می کنند و می نویسند که ناسیونالیسم در ایران از زمان جنبش مشروطیت بوجود آمده و از غرب نفوذ کرده، هزاران سال حضور این اندیشه و احساس را در ایران نادیده می گیرند. باید 26 سده به عقب برگردید و از آن تاریخ ناسیونالیسم ایرانی را پیگیری کنید. ناسیونالیسمی که کورش معرفی و عمل کرد، یک ناسیونالیسم مردمی و جهانگرا بود. او به همه ملتها و آرمانهایشان و باورهایشان و آیین هایشان احترام می گذارد، و نه تنها آنها را در اداره امور خود آزاد می گذاشت و در برابر دشمنانشان از آنها حفاظت می کرد، بلکه به آنها اجازه گزینش فرمانروای خود را هم میداد. 

آنچه در طول تاریخ ایران درباره ناسیونالیسم، نمایی یکسان دارد، اینست که همه مبارزان ملی گرای ما، از بابک و یعقوب و مرداویج گرفته تا سربداران و رنگین جامگان و آل بویه، و حتی جنبش شیعی زمان صفویه، برای بازپس گیری مناطق از دست رفته و  بازگردانی و حفاظت از مرزهای ایران زمین بوده، نه برای تجاوز به مرزهای دیگر کشورها. اگر بخاطر ناسیونالیسم قدرتمند و خردمند ایرانی نبود، اکنون اثری از ایران و ایرانی نمی یافتیم مگر در کتابهای تاریخ.
 
دهها مثال روشن از تجلی قدرت و یکپارچه گرایی ناسیونالیسم ایرانی را در طی تاریخ چندهزار ساله ما می توان برشمرد که بارها و بارها ایران عزیز ما را از ورطه های خطرناک نجات داده است. اکنون نیز فقط خرد ناسیونالیسم ایرانی، که تحت خفقان حاکمیت بسر می برد، می تواند ایران از بحران هولناکی که در آن گرفتار آمده رهایی بخشد.

امروزه، ناسيوناليسم ايراني بايد، مانند هميشه در درازناي تاريخ پرافتخار خود، بايد خود را با واقعيات زمان تطبيق دهد. ناسيوناليسم نبايد به معناي كهنه گرايي باشد كه افزون بر فرهنگ ملي، به سامانه هاي كشورداري گذشته هم گرايش داشته باشيم. يعني نبايد بگوييم كه هر چه در گذشته بوده خوب بوده، ايراني بوده و بايد تكرار شود.

اگر به پادشاهي كورش و داريوش و ديگران مي باليم، براي پادشاه بودن آنان نيست، براي آن كارهايي است كه آنان كردند، براي فرهنگي است كه آنان ساختند. وگرنه بايد به پادشاهي يزدگرد و سلطان حسين و ناصرالدين شاه هم افتخار كنيم، چون شاه بودند. بايد مصدق را طرد كنيم، چون پادشاه نبود. ما عملكرد دولتهاي خوب خود را عملكرد ايراني مي دانيم. هر دولتي در هر كجاي جهان عملكردي در چارچوب باورهاي فرهنگ ايراني داشته باشد، براي ما ايراني است. آنچه ما به آن مي باليم، فرهنگي است كه در اين هزاره ها در اين سرزمين ساخته شده، از زرتشت تا مصدق. اگر به دين ها و باورهايي كه در اين سرزمين آفريده شده اند يا پذيرفته شده و در اين سرزمين تكامل يافته اند مي باليم، براي آموزه هايي است كه براي ما بجاي گذاشته اند.

ما حتا به جغرافياي گذشته نبايد بباليم يا براي از دست رفتنش افسوس بخوريم. مرزهاي سياسي، مردمان را از هم جدا نمي كند، مديريت ها را از هم جدا مي كند. اگر جغرافياي ما بعنوان يك امپراتوري سياسي هنوز براي ما غرورانگيز است، پس بايد تحمل كنيم كه امپراتوري مغول و امپراتوري بريتانيا و امپراتوري عثماني و ديگر كشورگشايي ها هم براي شماري از مردم جهان غرورانگيز باشد. همين غرور دروغين نسبت به جغرافياي از دست رفته است كه اكنون بريتانيا را مورد بي اعتمادي مردمان آسياي غربي و خيلي جاهاي ديگر نسبت به سياست هايشان كرده است. ما نمي خواهيم بخاطر چنين غرور دروغين و غير ضروري بدگماني هيچ مردمي را برانگيزيم. ما چون ايراني هستيم، نبايد خود را به اين غرورهاي كاذب آويزان كنيم و از ادامه فرهنگ سازي ايراني غافل شويم. اگر هميشه نگاه به عقب داشته باشيم جلوي پاي خود را نمي بينيم و فرصتها و قدرت آينده سازي خود را از دست مي دهيم.

ما بايد اين غرورهاي ناسازنده را كنار بگذاريم. آنچه ما براي ميهنمان مي كنيم و خواهيم كرد بايد غرور آفرين باشد، نه تنها آنچه ديگران كردند و رفتند. ما بايد نشان بدهيم كه از اين فرهنگ آدم ساز خود چه بهره اي برده ايم. 
هويت ايراني را نبايد محدود به مرزهاي سياسي خود بدانيم. ايراني يعني آزاده. هر كس آزاده باشد ايراني است. ايراني يعني پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك. هر كس از اين پند بزرگ انسان ساز پيروي كند ايراني است، حتي اگر شهروند ايران سياسي نبوده و نباشد. ايراني يعني گرامي دارنده حقوق بشر. آنچه كورش را چنين بزرگ كرد گراميداشت حقوق بشر بود، نه كشورگشايي او. اين يك فرهنگ ايرانيست، پس هر كس در هر جاي جهان حقوق بشر را گرامي بدارد، او ايراني است.

ايراني يعني شادي آفرين، يعني زيبايي آفرين. كساني كه شادي را از ما مي گيرند و با سوگ و غم و افسردگي جايگزين مي كنند ايراني نيستند، حتا اگر در مرزهاي سياسي ما زندگي كنند.

ايراني بودن الگوي يك زندگي زيبا، سازنده و سالم است. ايراني بودن يك صفت شايسته است و تنها يك هويت ملي نيست. ما ايرانيان از اين بخت بزرگ برخوردار بوده ايم كه نياكان ما اين روش زندگي را براي ما تبديل به يك فرهنگ ملي كرده اند. همين فرهنگ ملي يا روش زندگي، بيگانگان نامتمدني را كه به كشور ما بارها تاختند و كشتند و سوختند و غارت كردند جذب نمود و آنان را كم كم به روش ايراني زندگي كردن خو داد.
پان ايرانيسم بايد ترويج دهنده اين روش ايراني زيستن باشد: پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك. ما مي توانيم با اين جنگ افزار قدرتمند و شكست ناپذير، جهان را فتح كنيم. اين فرهنگ آدم ساز از بمب اتمي كاربرد موثرتري در تسخير جهان دارد. آنان كه تصور مي كنند با ابزار خشونت، با ترساندن، با اعدام و بريدن سر و دست و پا مي توانند جهان را مطيع خود كنند، خود برده ذهنيتي خودنابودساز هستند. 

ايراني يعني از رنگها و آواهايي كه خداوند براي ما آفريده بهره و لذت بردن. كساني كه رنگارنگي زندگي را از ما مي گيرند و ما را سياهپوش و تكرنگ مي كنند، كساني كه آواهاي زيباي طبيعت و موسيقي را از ما مي گيرند و تك صدايي غم زده و سوگ پسند را بر ما اجبار مي كنند، ايراني نيستند. ايراني يعني عشق به زندگي، عشق به طبيعت، عشق به يكديگر، آنان كه عشق را درك نمي كنند و برده شهوت افسارگسيخته خود مي شوند ايراني نيستند.
 
اكنون هر كجاي جهان كه پاي بگذاريد جاي پاي فرهنگ و زبان ايراني را مي يابيد. آييني در جهان نيست كه برگرفته از آيين هاي فرهنگ ايراني نباشد. زباني در جهان نيست كه از زبانهايي كه ايرانيان اكنون و در گذشته به آن سخن مي گفته و مي نوشته اند برخوردار نشده باشد. ايران همه جا حضور دارد، از چين تا امريكا و از روسيه تا افريقا. ما همه جا هستيم و بايد ارزش اين فرهنگ گستران زيباي آزادگي و نيكي را بشناسيم و ستايش و ترويج كنيم.

آنان كه ايران بزرگ را گسترش مرزهاي سياسي ايران مي دانند گمراهانند. ما با محدود كردن فرهنگ ايراني به مرزهاي سياسي، خود را كوچك و تحقير مي كنيم. ايران بزرگ هم اكنون وجود دارد. حتا آن همسايگان كهنه انديش كه مي پندارند هويتشان در گرو تفكيك مرزها حفظ مي شود، نمي دانند كه هويت آنان هم برگرفته از هويت ايراني است. خود آنان هم ايراني هستند و فرهنگ و زبانهايي كه مي خواهند ترويج كنند بر گرفته ار فرهنگ و زبان ايراني است. 

ما بجاي ستيزگري و توهين و تمسخر برخي همسايگان و حتا دشمنان كشور، بايد به دوستي و مهرباني بگرويم. ما بايد از خشونت و كينه گرايي و انتقامجويي حتا نسبت كه كسان و گروهها و فرقه هايي را كه زندگي ما جهنم كرده اند بپرهيزيم. ما بايد به همه مردم ستمديده و تحت خفقان و حكومتهاي خشن و فاسد جهان نصيحت كنيم كه در دل ديكتاتورهاي خود ترس ايجاد نكنند، آنها را عفو كنند و اطمينان بدهند كه در حكومت مردمي آينده همه خواهند توانست در امنيت و آرامش به يك زندگي سازنده بپردازند. حتا اگر يك نفر در راه رسيدن به آزادي و دموكراسي جان خود را از دست بدهد، يك سرمايه بالقوه ملي از دست رفته است. حتا اگر يك روز آغاز بازسازي و سازندگي كشور عقب بيافتد، يك روز دست نيافتني از كف مردم خواهد رفت و در يك رويارويي و چالشگري متقابل هيچ تضميني نيست كه چرخه اي درازمدت از خشونت و خفقان و عقب افتادگي تكرار نشود. بياييد دست در دست هم بدهيم و با كردار خود ثابت كنيم كه ايراني راستين هستيم؛ آنگاه پيروزي از آن ما خواهد بود.  

كورش زعيم
7 امرداد 1391 (28 ژوئيه 2012)
بازدید صفحه: 4200
 



yeki az dardnaktarin mesdaghe goosfand boodanemoon ine ke too hame jayeh donya, too har teami n ta chini o hendio o arab o mexiki o siahpoost daran mese adam ba ham kar mikonan va mese adam be ham ehteram mizaran. ma gharneh 21, gir dadim befahmim lora khartaran ya torka. yeki az kasiftarin chizayeh tooo farhange ma ine ke nejadparastim. age kasi arab bashe fohshe. ye goosfandi mese to ham fek mikoneh age zakariyayeh razi arab bood bad bood hala ke farse khoobeh. sage araba ham be ma arzesh dareh. sage afghania be ma arzesh dareh ke injooori ba tanafor rajebeshoon harf mizanim. agha ma raftim dige. kollan asabamo be ham rikhti! shashidam be maghbareye koorosh e kabir.
ششسیب
***

nasa ro eshtebah neveshtam ye sefr kam gozashtam.
ششسیب
***

دمت گرم اینقد بیکاری جواب دادی. منم از تو بیکارتر که بحث میکنم. کلا اهل بحث تو وب لاگهای دوزاری نیستم مگه اینکه یکی خیلی عصبانیم کنه که شما کردی. حالا بحث درست حسابی. sharmandeh hal nadaram farsi type konam. 1. girim zakaria o korosh o abooreyhan o ina kasi boodan. be ma che??? che rabti be ma dareh??? ma alan yeki az bifarhangtarin keshvaraye donya hastim. bifarhangtarin mardom e donya. hamamoon. roshanfekremoon ye joor daghooneh sonatimoon ye joor. man n ta keshvar zendegi kardam hich ja mardom be bifarhangiyeh mardom e khodemoon nadidam. nemigam mardom badan man khoobama. manam ye goosfand mese baghiyeh. hala girim halghe ezdevaj o ma dorost kardeh bashim. ya tooaletamoon behtar bashe in bavar ha va sonathayeh irani ke payegozariyeh gharb o kardeh kojast ke ma nemibinim. girim ham ke asan bashe. ma 10000 sal pish ye chi boodim ke omran naboodim. hala ke hich gohi nistim? kollan mellat e tanbal e tamakareh, bisavadim ke hame mikhaim sare ham kolah bezarim, ye shabe pooldar shim. ya ahmaghim ke fek mikonim bayad beshinim dolat noon bede bokhorim, ya mikhaim ye shabeh ba ghaltagh bazi ye chi beshim. modgara boodan e mellat ham ke hal beham zaneh. man doostaye iranam hame behtarin laptop o behtarin gooshi mobile daran ke omran be kareshoon nemiad. too in n ta keshvar, on average, hame be marateb kammasraftaran. manteghitaran. ghiafeye kheili az mellate too redlight district e amsterdam maghooltar az ghiafehayeh too iran e. ki gofteh ma hamejayeh donya basavadtarinayim?????????? baba chera inghad tavahom mizanin akhe. nasa ye chizi too ordere 50'000 ta karmand dareh. ba baghiyeye daftar dastakeshoon ke biroon e nasa e. yani age iran hodoodan 2% e jamiat e donya bashe rond kardam rahat bashe yani ma age bekhaim average e donya bashim, bayad 1000 nafar too nasa irani bashan. hala 2 ta irani dare koooone khodemoon o pare kardim ke ma donya ro fath kardim. ya inke bababozorge founder e ebay irani boodeh. mani ke 200% iranian halam be ham mikhoreh az iran, hala shoma gir dadin in badbakht ke ye epsiloon irani toosh namoondeh hamash eftekhare shomast. jam kon in bandeh basat o akhe. az hame badtar in arajife rajebeh manshoore koorosh. kodoometoon raftin tarjomasho bekhoonin bebinin che cherto pertiyeh. girim ham ke asan khafantarin bayaniyehye bashari bashe. be ma che akhe? yani by 100% chance ye nafar ye gohi khordeh 2000 sal pish, ma hanooz fek mikonim ma ham gohi hastim. hich gohi nisti. too daneshgahayeh donya bia bebin ma inghad fek mikonim donya ro gereftim, dar moghabele hendia o chinia o almaniya o n ta keshvareh dige hichi nistim. hamin 2 ta irani ham ke hastan inja 90% e zendegishoon taghalobeh. bad ye goosfandi mese shoma neshasteh ba khodesh tavahom mizaneh ke hame donya hamechishoon o madyooneh ma an. tanbali too farhang e mast. javgiri too farhange mast bisavadi too farhangeh mast ghaltagh bazi too farhang e mast mozahemat dorost kardan vase dokhtara too khiaboon too farhange mast. girim takhti too khiaboon tikke nemindakht be kasi. be ma che? ma ke mindazim. to ham ye javgir e bisavadi mese baghiyeh. manam ye adam e ahmagh ke neshestam bara to comment mizaram. orzeh technology o science o engineering ina ke nadari. be ja chert o pert neveshtan boro sare ye zamin bill bezan ke hadeaghal dame mordanet ba khodet fek koni manam ye soodi vase in donya dashtam. be dardeh ye chizi khordam.
ششسیب
***

ايراني بودن يك فرهنگ جهانيست؟؟؟؟ اقا چی میکشی شما؟ بگو ما هم بکشیم. هر كس آزاده باشد ايراني است؟؟؟؟ با خودت فکر کردی اینو به یه خارجی بگی چی می گه؟ نصف دوم مشکلات ما شما پیرمردا هستین که به جای اینکه برین پارک قدم بزنید سر پیری "های" میشین تفکرات خیلی با منطق تون رو با بقیه شیر می کنید.
ششسیب
آقاي گرامي كه نامت را پنهان كرده اي. شما مي توانيد با اندكي مطالعه پي ببريد كه دو سوم جهان به زبانهاي سخن مي گويند كه هندو ايران و پارسي كهن برخاسته. باورها و سنت هاي اين كشورها (غرب آسيا، اروپا و امريكاي شمالي و جنوبي) از باورها و سنت هاي ايراني سرچشمه گرفته و فلسفه و دانش و فن غرب را عمدتا ايرانزمين پايه گذاري كرده است. اين حرفها به گوش شما خيلي گنده است، ولي اگر برخي ادعا مي كنند زكرياي رازي يك عرب است يا مولوي تاتار است باور نكنيد! شما تنها در امريكا ببينيد كدام گروه مهاجران بلاترين سواد، بالاترين موفقيت شغلي و موثرترين در نوآوريهاي علمي، پزشگي، كيهان نوردي و غيره را دارند. حتا جلقه اي كه (اگر متاهل هستيد) به انگشت شماست حلقه پيمان فرهنگ ايراني است. كمي نامغرضانه مطلعه كنيد، سپس با هم بحث خواهيم كرد.

Mighty useful. Make no mistake, I arppecitae it.
Tita

سپاس از شما جناب استاد
سعید

در مورد پاکستان یک اتحاد بین ایران وهند ضروری است هندوستان واقعی همین سند وپنجاب است که بین هند وپاکستان تقسیم شده است نام هند در واقع سندوستان یا سیندوستان بوده که در زمان حاکمیت هخامنشیان به آن داده شده است وبه مرور بخاطر اختلاف لهجه به هندوستان تغییر یافته اتحاد با پاکستان حتما کمک به رشر آن اشتباهی بسیار بزرگ است چون نه فرهنگ درستی دارند ونه تمدن درستی پاکستان یک کشور تازه به وجود آمده خطرناک است که چیزی جز ضرر ندارد بهترین راه اتحاد با هند برای تقسیم پاکستان در دراز مدت است پشتونستان وبلوچستان که حق مسلم ماست چون سرزمین های ایرانی هستند در مورد کشمیر هم بعد تصمیم گرفته میشود یا کشور واحد شود یا بین ایران وهند تقسیم شود کشمیری ها فرهنگ ایرانی دارند سند وپنجاب ودیگر نواحی هم که مال هندی هاست یعنی سیاست چقدر کثیف است هندی های واقعی الان هویت دگر دارند.
منصور
بهتر است نخست قاچ زين را بچسبيم!

با پوزش از شما جناب استاد نامه ای که ادرس ان را داده اید نامه به اقای اوباما است. منظور من نامه ای بود که در زمان جنگ ایران و عراق جبهه ملی در پاسخ به پرزیدنت ریگان نوشته بود. با سپاس
سعید
آن نامه را من نوشته بودم. تا فردا آن را روي تارنما مي گذارم. عنوانش بود: "آقاي ريگان، وحشي كيست؟"

اقای زعیم اگر این طور است که شما می فرمایید من واقعا احساس نگرانی می کنم.باید مسئولان اذربایجان شرقی که این حرفها را زده اند و به خصوص صدا و سیمای تبریز را برکنار و توبیخ کرد.
...
شما بايد بيش از اين حرفها نگران باشيد. جريان جداسازي مردم آذربايجان از بدنه كشور توسط بسياري از شخصيتهاي پنهان كشور سرعت داده شده و اكنون با شهامت آشكارا صورت مي گيرد. صدا و سيماي مركز زمين لرزه را از روز دوم خيلي مختصر پوشش داد. كيهان روز اول و دوم پوشش نداد و چند روزنامه ديگر مانند رسالت، ابرار، ملت، آفرينش و غيره و سايتهاي رسمي همينطور. باز خدا را شكر كه رييس سازمان مديريت بحران كشور براي رفع بلاياي طبيعي با حوزه علميه تفاهم نامه امضاء كرده بود، وگرنه كارمان زار مي بود. شما اگر عمق مسئله را مي دانستيد از من خشمگين تر مي شديد. بوي باروت و خون به مشام من مي رسد. بايد تا پاي جان از آذربايجان دفاع كنيم.

با درود به شما جناب استاد زعیم جناب استاد ایا منظور شما از نگه داشتن توپها روی هوا روابط متوازن با هند و پاکستان است؟در این صورت و اگر ما با هند پیمان دفاعی ببندیم احتمال اینکه پاکستان به طرف عربستان و چین نزدیکتر شود وجود دارد بنابراین یا باید با هند روابط نظامی بدون امضای پیمان دفاعی داشته باشیم یا بتوانیم با میانجیگری و امضای پیمان صلح میان هند و پاکستان یک پیمان دفاعی سه جانبه در جنوب اسیا تشکیل دهیم تا هم هند و هم پاکستان را در کنار خود دشته باشیم. با سپاس
سعید
پيمان دفاعي ما بايد فقط با هندوستان باشد، زيرا پيش بيني مي كنم پاكستان تا مدتهاي زيادي گرفتار گروههاي تندرو مذهبي باشد. ما ضمن دوستي و همكاري بسيار نزديك با پاكستان، بايد با كمك هندوستان در بالابردن سطح سواد و رفاه مردم پاكستان بكوشيم و امكان دستيابي گروه هاي تروريستي يا راديكال مذهبي را به سلاحهاي هسته اي از بين ببريم. پاكستان تا ربع قرن ديگر براي افغانستان، هندوستان و ايران خطرناك خواهد بود.

حالا خوبه جناب ... که جرئت هم نداره اسمشو بنویسه به مطالب سایت نگاه نمیکنه اصولا یک اسلام ستیز به مراسم افطاری نمیره به جای این حرف ها به هموطنات کمک کن هموطنایی که احتمالا دیگر احساس هموطن بودن نداشته باشند.
منصور
مي پندارم اين فقط يك سوء تفاهم بوده و با توضيح من رفع خواهد شد.

1.جناب استاد علت اینکه در جنگ کارگیل امریکا اطلاعات سری ارتش پاکستان(هم پیمان خود)را به هند داد چه بود؟ 2.جناب استاد نظر شما درباره سخن زیر از هنری کیسینجر چیست؟ "یک ایران قدرتمند از وسوسه هند برای شکست کامل پاکستان جلوگیری کرد". با سپاس
سعید
1- اين مطلب را رييس ستاد ارتش هندوستان (درست يادم نمي آيد چه كسي بود) در يك مصاحبه گفته بود. پاكستان در آن هنگام به چين بيشتر نزديك بود تا به امريكا، و هند داشت كم كم از شوروي مي بريد و امريكا مي خواست قصد دوستي خود را نشان بدهد. هند لقمه بسيار گواراتري بود و در برابر چين مي توانست ديواري بلند باشد. 2- ايران با هندوستان بيشتر مي تواند همبستگي استراتژيك داشته باشد تا با پاكستان؛ از سوي ديگر، به علت دين رسمي پاكستان، نمي تواند مردم خود را سرخورده كند. پاكستان مهره حائل بسيار مناسب، هرچند دردسر ساز، ي براي ايران است. يك ايران هوشمند هر سه توپ را توي هوا نگه مي دارد.

با درود به استاد زعیم 1.جناب استاد علت اینکه شما در طرح نظام سیاسی اینده ایران، قوه مجریه را همانند امریکا(رییس جمهور و معاون رییس جمهور-بدون نخست وزیر)طرح ریزی نکرده اید چیست(با توجه به اینکه در کشورهایی که قوه مجریه شامل رییس جمهور و نخست وزیر است احتمال اختلاف میان رییس جمهور و نخست وزیر وجود دارد)؟ 2.ایا امکان دارد نامه جبهه ملی به پرزیدنت ریگان در دهه80 را در تارنما منتشر نمایید؟ با سپاس
سعید
1- در امريكا معاون رييس جمهور بيشتر جنبه تحميلي به مردم و براي راي آوردن از بخش احتمالا مخالف نامزد برگزيده رياست جمهوري مي شود. مردم هيچ تاثير مستقيم ندارند. چندين معاون رييس جمهور بوده اند كه رييس جمهورهاي خوبي نشدند: مانند ليندن جانسون، جرالد فورد و اگنو، در همين سي ساله. با وجود اين، معاون ها براي اخذ راي از مردمي است كه در غير اينصورت به نامزد اصلي راي نمي دادند. بنابراين، همان تضادي كه به آن اشاره مي كنيد در امريكا هم وجود دارد، بجز اينكه هر دو از يك حزب هستند و آن حزب با اين كار، از برگزاري انتخابات زودرس در صورت مرگ رييس جمهور جلوگيري مي كند. فلسف من درباره نظام ايراني، اين است كه با انتخاب نخست وزير توسط دو مجلس شورا، كه در هر حال تاييد رييس جمهور را هم لازم دارد، اگر حزب رييس جمهور اكثريت داشته باشد كه همان سيستم امريكا مي شود؛ ولي اگر حزب رييس جمهور در مجلس ها اكثريت نداشته باشد، اقليت دستكم در اداره كشور دست اندر كار مي شود، بدون اينكه در سياست گذاري كلان كشور دخالت موثر داشته باشد. از سوي ديگر، براي ابقاي نخست وزير در صورت مخالفت رييس جمهور، دو سوم هر دو مجلس بايد راي بدهند تا وتوي رييس جمهور باطل شود. اين بدان معناست كه دو سوم نمايندگان مردم با نخست وزير انتخابي موافق هستند، پس نخست وزير مشروعيتي مشابه رييس جمهور پيدا مي كند. 2- نامه در تارنما هست: http://www.kouroshzaim.org/DetailsData.asp?IDdata=520

من علت اسلام ستیزی و اهانتهای شما به مقدسات را نمی دانم اقای زعیم منظورتان از"روضه هاي شب قدر مهمتر هستند"چیست؟امدادرسانی به زلزله زدگان چه ربطب به شب قدر و مقدسات دارد!؟
...
هم ميهن گرامي، من هرگز اسلام ستيزي نمي كنم و به دين خودم احترام مي گذارم، چون بخشي از هويت خانوادگي من و فرهنگ ملي ماست. در آن لحظه از بي اعتنايي صدا و سيما نسبت به فاجعه اي كه رخ داده بود خشمگين بودم و احساس مي كردم كه عمدي و براي نااميد كردن مردم آذربايجان از مركز بوده، همانگونه كه مسئولان آذربايجان شرقي گفته بودند كه فقط از آذربايجان غربي و اردبيل و زنجان كمك خواسته اند و از تهران چيزي نمي خواهند! صدا و سيماي تبريز هم اصرار داشت كودكاني كه با آنان مصاحبه مي كرد فارسي حرف نزنند و به تركي پاسخ بدهند. شما پيدا كن پرتقال فروش را.

متاسفم!صدا وسیمای ملی هیچگونه پوششی اخبار زلزله را نداد! نمیدانم علل سانسور چیست؟
منصور
روضه هاي شب قدر مهمتر هستند.

با درود به شما جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر(به خصوص از نظر نظامی)چیست؟ با سپاس http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1905329
سعيد
من هيچ دليلي براي نصب سيستم هاي دفاع موشكي در كشورهاي جنوبي خليج پارس نمي بينم. اين كار فقط براي پويا ساختن صنايع دفاعي امريكا و كاهش ميزان بيكاري در آن كشور تا حدودي كارساز است. همانگونه كه بارها گفته ام،‌ ايران هيچ برنامه، انگيزه يا دليلي براي حمله موشكي به اين كشورها نداشته و ندارد. ولي حيف است كه اين شيخ ها پول هاي بادآورده نفت و گاز را كه براي رفاه مردم خود صرف نمي كنند، فقط صرف ساختن مستراح هاي خود از طلاي ناب كنند. اين تاسيسات فقط اسباب بازي هاي گران قيمتي است كه من هيچ استراتژي جنگي پشت آن نمي بينم، بجز بدبين كردن و بي اعتماد كردن بيشتر مردم ناآگاه اين كشورها نسبت به نيت هاي ايران.

با درود به جناب استاد زعیم جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست؟ با سپاس http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1905312
سعيد
من تصور مي كنم كه در شرايط كنوني نه امريكا و نه اسراييل قصد حمله به ايران را دارند، ولي اسراييل با اين دروغپردازي مي خواهند تنور را گرم نگه دارد. اين حركت اسراييل در راستاي برنامه نرم افزاري عليه يكپارچگي ايران است كه در حال شدت گرفتن است.

بله دلیل خشم من همان مسائلی است که شما به ان اشاره کردید.یک نمونه اش همین مسابقات المپیک است.کشوری مانند کره جنوبی خود را تا رده 5 کشور برتر دنیا بالا می کشد.از چین و امریکا اصلا حرف نمی زنم.ان وقت ما با 4 طلا(ان هم فقط در ورزشهای انفرادی و به لطف استعداد خود بچه ها) دلمان خوش است که فعلا در رده 14 هستیم.
ع.ب
عزيز من، اين درد ژرفتر از اين حرفهاست. بردبار باش.

درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايى را قناعت، بي‏عرضگى را صبر، و با تبسمى بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند. ( گاند ى ) مایه تعجب است که تا کنون تلاشی برای درمان کهنه درد خود نفرموده اید!! برای درمان سریعتر توصیه میکنم که نیم نگاهی به ژاپن - المان - شیلی - برزیل - ترکیه - ارژانتین - چین - و دهها مورد دیگر و تازه ترین انها کشور نام اشنای ویتنام بیندازید شاید درد کهنه بهبود یابد و وقتی بماند که امروزه روز را رصد کنیم و فکری بحال مریض رو به قبله امروز بشود . حیرت اور است هر کجا هر کس زبان به انتقاد می گشاید٬ شما در جواب خواستار تمرکز و نگاه به جلو میشوید اما طبق حکایت«مسلمانی که رفت و مسیحی شد و بعد از اجرای مراسم غسل تعمید و اعلان اینکه شما مسیحی شده اید تا چراغ سالن روشن شد بلافاصله طرف صلوات فرستاد» شما هم برکناری مصدق - کودتا - یا هر اسم دیگری که می خواهید برایش بگذارید را علم میکنید و ذکرمصیبت شروع میشود. من نمی دانم ایا یک نفر از شما بعنوان یک طرف قضیه هیچ احساس مسئولیتی در قبال این همه جانهایی که نابود شدند و این همه زندگیهایی که نشکفته پرپر شد و پاداشش فقط یک هیچ بود می کند؟ شاید طبق معمول باز توجیه بفرمایید که بله خدا برای اون کسی نسازد که به ما فرصت کافی نداد و ال و بل والا که رستم یلی بود در سیستان!! جنازه ای حی و حاضر بر زمین است و سرتا پا خون چکان و جناب عالی ناخوش از اینکه مابین شاه و مصدق چه رفته است؟ اقا جان سر شما سلامت مصدق ۴۶سال پیش مرد و شاه هم در۵ امرداد ۱۳۵۹ مرد «صاحب عزا رضایت داده ولی خیرات خورها ول کن قضیه» نیستند. بالاخره این هم یک نوعش است.کدامیک از فرندان حضرات بخاطر مشقات زندگی و کمبودهای خانوادگی به فحشا یا اعتیاد و هزار کوفت و زهر و مار دیگر گرفتار شد؟ کدامیک از حضرات دختر فراری یا خودفروش در خانواده دارند؟ عجب حکایتی است٬ این قبیل اتفاقات فقط در مملکت بی صاحب ایران اتفاق میافتد. حداقل حرکت شرافتمندانه در این رابطه عذرخواهی علنی از مردم است به دلیل شراکت در بوجود اوردن این فجایع و کناره گیری از سیاست. اما اقایان بربر در چشمان قربانیان این فاجعه نگاه می کنند و دوغورت و نیمشان هم باقیست. عجایب هفت گانه هم در مقابل این کم رویی بی جلوه ای مینماید.اگر بنا به هر دلیلی امکان فعالیت نباشد سکوت بهتر از ادرس عوضی دادن است. همین «ميل به فريب خوردن در آدمی سرکوب ناشدنی است» (نیچه) : توضیحات
حميد
من وقتي به آن كشورهايي كه نام برده ايد، مي نگرم دردم بسيار ژرفتر و عذاب آورتر مي شود. من شاهد برخاستن اين كشورها از قعر ذلت و فرورفتن خودمان به همانجا بوده ام. حميد عزيز، من هرگز به گذشته آويزان نشده ام و اگر نوشته هاي من را خوانده و گفته هاي من را شنيده باشي، مي داني كه من هم مانند شما همه آناني را كه توجيه وجوديشان را در گذشته جستجو مي كنند سرزنش كرده ام. ما فاجعه بزرگي روي دستمان است و بايد آن را با اعتماد به نفس، بردباري و خردمندي جبران كنيم. نااميدي فقط مانند خوره مي تواند وجود ما را از درون تهي كند.

ایرانی بودن امروز یک ننگ جهانی است
ع.ب
آقا يا بانو ع.ب. گرامي، ايراني بودن اكنون ننگ جهاني نمي تواند باشد، ولي يك شرمندگي سياسي مي تواند باشد. من خشم شما را درك مي كنم. اگر احساست از سياست و وضعيت اقتصادي و احترام جهاني كنوني ايران است، به تو حق مي دهم، ولي اميد هم مي دهم كه خيلي زودتر از آنچه مي پنداري خواهي توانست دوباره سربلند باشي. اگر دلايلي بجز سرافكندگي ملي داري، برايت افسوس مي خورم.

با درود وآرزوی سلامتی برای شما در جریان یافته های جدید در مورد مریخ وارسال کنجکاوگر که هستید؟ من فکر میکنم آینده علمی ونظامی و....... جهان دارد عوض میشود وهرکشوری که به دانش فضایی پیشرفته تری دست یابد در جهان دست بالا را دارد وابر قدرت بی چون وچرای جهان میشود گرچه هنوز در ابتدایی ترین مرحله هستیم که شاید حرف های من خنده دار هم به نظر برسد ولی دولت ها ی بسیاری مانند چین از حالا به فکر برای تسخیر منابع کرات دیگر هستند واین موضوع دست کمی نیست وچه خوب از حالا روی آن کار شود البته اگر گوش شنوایی برای شنیدن باشد. برای کشورم متاسفم که دیگران به مریخ میروند وما هنوز در خرافات وجهل به سر میبریم.
منصور
سخن شما بهيچوجه خنده دار نيست و كاملا درست است. كشور ما هم در اين راه گامهاي بلندي برداشته. آن جهل و خرافاتي كه ترويج آن را مشاهده مي كني، ابزار ماكياوليستي است نه واقعيت جامعه ما.

با درود به شما جناب استاد زعیم جناب استاد ایا پاسخ شما به این مفهوم است که عربستان از نظر نظامی توانایی سرنگونی جتهای اسراییلی را ندارد؟ با سپاس
سعید
تصور نمي كنم در اين راه كارآيي چنداني داشته باشند، زيرا خلبانانشان همه سعودي نيستند و ديگر اينكه امريكا كد رديابي جت ها را به آنها نداده است.

با درود به شما جناب استاد زعیم جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر از دید نظامی چیست؟ با سپاس http://www.radiofarda.com/content/f4_arabia_not_let_air_space_israel_attack_iran/24671606.html
سعید
من تصور مي كنم كه امريكا از كابوي بازي آقايان ناتانياهو و باراك نگران است، هر چند باراك آدم متعادل تري است. عربستان در اين واكنش، هم دستور امريكا را اجرا كرده و هم تهمت همدستي با اسراييل را در برابر احساسات كشورهاي مسلمان از خود دور نگه داشته است. اگر عربستان چنين اجازه اي بدهد، خاندان آل سعود سريع سقوط مي كند و شايد به سرانجام بدي برسند. اردن مانند هميشه فقط پس از ماجرا اعتراض خواهد كرد، و عراق توان بازدارندگي در نيروي هوايي برابر اسراييل ندارد. سوريه كه فعلا مطرح نيست، ولي تركيه احتمال دارد گذر موج اول جت هاي اسراييل را زير سبيلي در كند و پس از ماجرا اسراييل را تهديد كه كه در صورت تكرار هواپيماهاي اسراييل را هدف قرار خواهد داد.

با درود فراوان نظرتان درباره ترکیه اردوغان چیست؟به نظر تحلیلگران او قصد احیای امپراتوری عثمانی را دارد.روابط ایران آینده با ترکیه چگونه خواهد بود؟
hossein bodaghi
من هم همين ديدگاه را، ولي نه به آن غلظت، دارم. اختلاف نظر ميان اردوغان و داور اوغلو هم از همين آينده نگري است. پاسخ من را به "سعيد" و مقاله ايران ديپلوماسي در زير بخوانيد.

درودی دوباره به اقای زعیم اقای مهندس ایا گمان نمی کنید نظر اقای نوری زاده در مورد یمن درست باشد؟بهرحال چه ما راه را عوضی رفته باشیم چه نرفته باشیم یمن همسایه جنوبی عربستان است و صدها کیلومتر با ایران فاصله جغرافیایی دارد در نتیجه ناچار است که همیشه به نفوذ عربستان تن دهد.
رضا
چرا، همانگونه كه گفتم اين ديدگاه امروز درست است، سي سال پيش جور ديگري بود. همسايه بودن، دليل همبسته بودن نيست. جمهوري آذربايجان همسايه ديوار به ديوار است، ولي به علت سياست هاي ايران، خود را حياط خلوت تركيه كرده. سوريه صدها كيلومتر از ايران جداست، ولي حياط خلوت ايران شده. در جهان سياست هميشه مسافت زميني دليل همبستگي نيست.

با درود به جناب استاد زعیم جناب استاد در برنامه سه شنبه افق در صدای امریکا که با حضور اقای نوری زاده و خانم دکتر شیرین هانتر برگزار شد اقای نوری زاده در اظهاراتی"یمن را حیاط خلوت عربستان"دانستند.مشابه اظهارات قبلی ایشان درمورد بحرین که در جریان ان قرار دارید.گویا ایشان همه منطقه را حیاط خلوت عربستان می دانند و ادعای ایران دوستی نیز می کنند.جناب استاد نظر شما درباره این اظهارات اقای نوری زاده در مورد یمن چیست؟ با سپاس
سعید
يمن حياط خلوت عربستان شده، زيرا ما راه عوضي رفته ايم. ولي يمني ها عربستان را برادر بزرگتر خود نمي دانند، زيرا خود را تاريخي تر و متمدن تر مي شناسند. آنها با ايران بهتر زندگي مي كنند، البته نه ايران كنوني.

درود چرا شما را احضار کرده بودند؟
م
احضار كردند كه يادآوري و اخطار كنند كه مفاد راي دادگاه را مبني بر محروميت 5 ساله از انجام هرگونه فعاليت سياسي، مصاحبه، سخنراني، مقاله و هرگونه فعاليت رسانه اي و غيره رعايت نكرده ام و خطر تعزيري شدن سه سال حبس تعليقي مي رود يا بدتر.

درود بر شما امید که رفع کسالت شده باشد 
 حمید
كسالت من 59 ساله است و به اين زودي ها رفع نمي شود. 28 مرداد 32 مرا بيمار كرد و تا كنون از درد آن رنج مي برم.

با درود به جناب استاد زعیم جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست؟ با سپاس http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1905151
سعيد
سياست ابعاد پيچيده اي دارد. داود اوغلو وزير خارجه كشوري است كه در ميان بي اعتمادي ها به كشورش، مي كوشد از هر فرصت براي مطرح كردن دموكرات بودن و پشتيبان حقوق بشر بودن تركيه استفاده كند. داود اوغلو مي خواهد حيثيت بين المللي بر پايه معيارهاي روز براي تركيه بسازد كند، آقاي اردوغان و هم حزبي هايش مي خواهد جهان اسلام را هوادار نگه دارند تا بتوانند امپراتوري عثماني را در يك چتر اسلامي-تورك فرهنگي زنده سازد. جايي در اين ميان خط ها با هم تلاقي مي كنند.

با درود دوباره امروز، روزی است که باید تعارف را کنار گذاشت، باید بگوییم چی می‌خواهیم و چه نمی خواهیم.من در اینجا فقط با باز نویسی اطلاعات موجود ازان دوران قصد دارم عظمت کار انجام شده را نشان دهم و پیرو تائید نظر شما مبنی بر گلچین کردن کارهای مثبت در درازنای تاریخمان سعی در استفاده بهینه و امروزینش بنماییم ٬ یاداوری چند نمونه از شرایط و وضعیت مردم و مشغولیات زندگی«روز مرگی» انان٬ سطح امکانات روشنگران ان روزگار  باعث حیرت هر انسان  منصفی میشود. چند نمونه: با نگاهی هر چند کوتاه و گذرا به تاریخ ایران، دوران ناصرالدین شاه یگانه می‌نماید، البته که دلیلش شاه عیاش قجری نیست، برهان قاطع آن، یگانه دورانی است که در فین کاشان رگ زدند تا به مراد و استادش بپیوندد، استاد و مرادی که به دلیل قسم شاه در نریختن خونش، خفه شد تا شاه سوگند خویش نشکسته باشد. تحت انوار دارالفنون، نه فرنگ رفتگان، که عموم ایرانیان با مفاهیم جدید در دانش و تکنولوژی آشنا شدند، دریافتند علت شکست‌های خفت‌بار جنگ‌های ایران و روس را، دریافتند آنچه تعیین کننده نتیجه یک پیکار است، نه دلاوری‌های سرباز ایرانی به دلاوری پهلوان دوران، عباس میرزاست که حرف حق تنها از دهان توپ خارج می‌شود. زین پس بود که آشنایی ایرانیان با دانش و فنون جدید، به همراه فرنگ رفتگان و تحصیل کردگان دانشگاه‌های معتبر، موجب ریشه دواندن اندیشه مدرنیزم در میان روشنفکران ایرانی شد. به تاریخ این دوران که می‌نگری، سراسر فلاکت می‌بینی و ایران برباددهی، شاهان عیاش قجری، تنها به عیاشی می‌اندیشیدند و به زنان بیشمار حرمسرا، ملیجک‌ها و خواجه‌ها را نیز می‌افزودند، مردم در فقر و بدبختی، وبا و سیاه‌سرفه و کچلی دست و پا می‌زدند در حالیکه آن چهارتا آبنبار عهد شاه عباس هم آبش کرم گذاشته بود، مشاغل قالب مردم، چیزی جز کف‌زنی، معرکه‌گیری، پااندازی، گردنه بگیری، فاحشگی و لوطی شیری نبود، سرکتاب بازکردن و دعا‌نویسی که دیگر خودش شغل با سوادان و دانایان بود، البته بودند عده‌ای که راهزنی انسان‌پیشه کرده بودند، در فواصل زمانی چند، به اسم کافر و اهل ضمه به گرجیان نگون‌بخت حمله می‌کردند، زن و دختر و پسرشان را می‌ربودند و در بازارهای برده‌فروشی که ، کار حرامی نبود‌ به فروش می‌رساندند، بسیاری از این نگون‌بختان گرجی، سر از مکانی در تهران درمی‌آوردند که به کاروانسرای لختی‌ها مشهور بود، همان که بعدها، قلعه، معادلش شد مالیات و خراج این کاروانسرای لختی‌ها که محل انواع فسق و فجور از فاحشگی تا همخابگی با پسران نگون بخت ربوده شده از گرجیان، تا تریاک و شیره‌کشی و تا هر آنچه در دسترس بود، به سالی کرورها تومان بالغ می‌کردید. مدارس عبارت بودند از مکتب‌خانه‌ها در این میان، سوراسرافیل‌ها، دهخداها، میرزا جهانگیرخان‌ها و ملک المتکلمین‌ها در تنهایی مهر بر لب زده بودند و خون دل می‌خوردند، تا عصر بیداری ایرانیان آغازیدن گرفت، عده‌ای کنش‌های ابتدایی مشروطیت را فارغ از نتایج آن دانسته‌اند، شاید معنای عدالت‌خانه تنها فلک نشدن بازاریان و مردم عادی بود، اما در کوتاه زمانی به جنبشی همه‌گیر در جهت استقرار نهادها و اندیشه‌ای مدرن ره پیمود، این ادعا گزاف نیست، احزاب اعتدالیون و اجتماعیون، اساسنامه و مرامنامه نوشتند برای اولین بار و خانه ملت با مجاهدت مجاهدان صدر مشروطه برپاگشت. اما توپ‌های استبداد تنها مدتی از غرش باز ایستاد، حتی امروز نیز می‌توان صدای غرش استبداد قجری را از میان هیاهوها شنید، حنجره لیاخف، فرمان آتشی را می‌داد برعلیه آزادی‌خواهانی که توسط روسیه، مزدوران انگلستان خطاب می‌شدند، شاپشال خان، معلم روسی ممدعلیشاه نیز در این میان، لابد مغز متفکر ماجرا بود، چه خون‌ها ریخته شد در باغ‌شاه و چه خون‌ها دادند مجاهدان تا استبداد دوباره دست و پای خویش جمع کرد و به روسیه گریخت، در مدت قریب به دودهه پس از این حوادث، آشوب سراسر ایران را فراگرفت، ده‌ها دولت، که عمر دولت و وزارت آنها به سان آفتابی برلب بام است، آمدند و رفتند، آرمان‌های مشروطه نه تنها برزمین ماند، که بدست عوامل جهل در کوچه‌هایی تاریک، تکه‌تکه شد، مناطق مختلفی از مملکت در تحت سلطه و استیلای خارجیان متعدد بود. انگلستان برای خود پلیس جنوب تشکیل داده و سربازهای مستعمراتیش همه جا می‌لولیدند، روسیه و شمال نیز که جای خود، خطی نیز ایران را به دو منطقه نفوذ تقسیم کرده بود، شاهی نمانده بود، راستی چرا مانده بود، طفلی خردسال که تنها به مال‌اندوزی می‌اندیشد و کازینوهای اروپا. در مذکرات دیپلوماتیک، شرطش برای وزیرمختار انگلستان در جهت انتصاب رئیس الوزاری مورد علاقه و تابع انگلستان، مطالبه حقوق ماهی پانزده هزار تومان عقب‌افتاده خود است،«این همان احمد شاه معروف به  احمد علاف است که در سالهای کمبود غلات سعی در فروش هر چه گرانتر غله بمردم نگون بخت داشت» و متقلبین و دروغگویان و جاعلین تاریخ این مملکت بدروغ اورا شخص دمکراتی معرفی میکنند که بناحق خلع ید شده است.کشور ایران کم‌کم از قید و بند سُنت‌های اکثرا"رمال" ساخته رها شد، بانک، راه آهن، مدرسه، دانشگاه، احترام به زن و قانون مدنی، ارتش منظم، نهادهای بروکراتیک و همه مظاهر مدرنیته که آرزوی احزاب صدر مشروطه بود و در مرامنامه‌‌ها و اساسنامه‌هایشان به عنوان هدف آورده بودند، به وقوع پیوست. آنچه بدلیل هرج و مرج سیاسی بدست مجاهدین صدر مشروطه، عملی نشده بود، بعد از خلع ید شاه ناتوان و نوکر صفت انجام شد. صحبت بر سر یاداوری افتخارات یا کتمان ان و افتادن دوباره در دور تسلسل است هیچ انسان فرهیخته ای خودش را در گذشته تعریف نمی کند مگر کسانی که هیچ کار و فعالیتی ندارند الا در سایه مردگان زندگی و رانت خواری کردن. مثلا اگر خاطره «هاوارد باسکرویل» امریکایی را گرامی میداریم و به او لقب( شهید آمریکایی مشروطه)می دهیم جدای احترام به شخصیت و شجاعت او بازتاب دیدگاه و توقع ما از امریکاییان است و تلاش برای یافتن دوستانی که در بازسازی کشور ما را یاری دهند با رعایت احترام به  یکدیگر و یا در داخل با یاداوری و بزرگداشت رشادت رهبران مشروطه که اگر حمایت و پشتیبانی مردم ازچهار گوشه ایران نبود ان مهم سرانجام نمی گرفت. شما وقتی با یک٬ اذری-کرد-بلوچ-عرب-لر-بختیاری-گیلک مینشینید و راجع به مشکلات درد دل می کنید٬ نه مگر بر خاطرات خوش با هم بودن در طول تاریخ و تقاضای تکرار این همگرایی تاکید  می کنید؟ با توجه به ضریب سنی جامعه جوان ایران وقتی شما بدلبخواه و بدلیل اینکه بغض و کینه راه بر عقل بر بسته و ترس از اینکه بزرگداشت ۱۴ امرداد سالگرد مشروطه بنفع طرف دیگر تمام شود تاریخ را مخدوش میکنید و انگاه دم از احترام به بزرگان این مملکت میزنید. بایکوت جشن مشروطه یک خطای بزرگ سیاسی بوده و است نه درخواست  بزرگداشت ان ٬ وقتی هواداران و اعضای جبهه ملی بر سر زنان از ظلم رفته بر مسلمانان برمه می نالند و تاریخ خود را تحریف می کنند این همان در گذشته زندگی کردن است . اخر حوادث  برمه در معادلات سیاسی ما دارای چه جایگاه یا منزلتی است که خارج نشینان ما را وا میدارد که اعلامیه صادر کنند؟ اما همانها در رابطه با سالگرد مشروطه دچار الزایمر میشوند؟ شما با تاکید و تکرار اینکه تنها یک سیستم حکومتی را قبول دارید عملا قدرت مانور را از دست داده  و مجبور به مماشات بیشتر میشوید. سوال این است اگر جبهه ملی داخل بنا بهر دلیلی ازبزرگداشت مشروطه عاجز است چرا هواداران خارج نشین که دست بازتری دارند از بزرگداشت و حتا یک اعلامیه خشک و خالی هم دریغ کردند؟اگر  این یک حرکت برنامه ریزی شده نیست پس چه نامی میتوان بر ان گذاشت؟ 
 حمید

حق ناشناسی جزء حقوق بشر است «ناشناس» هر دم از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری میرسد! شما معتقدید که« وقتی ما ایرانیان امیدی به اینده نداریم در نتیجه به گذشته می اویزیم» دست شما درد نکند با توجیهتان اما گرامی اگر بناست به جلو بنگریم و گذشته را که بنا به صلاح دید حضرات تاریخ مصرفش انقضا شده بدور بیندازیم «البته این حق خوب و بد بودن گذشته» و دور ریختن و نگهداشتن را چه کسی داده خود جای بحث دارد . بهتر است است مثالی مشخص بزنم همین جبهه ملی ایران و نامی که بدان شناخته میشوید یعنی «مصدق» که البته مایه شرمساری است برای یک حزب سیاسی که مشخصه شناسایی ان باید کسی باشد که ۴۶ سال از مرگش میگذرد! نه برنامه و خط سیاسی حزب» . حال من مقداری اطلاعات موجود در کتابها و تارنماهای مختلف را روی میز می گذارم و قضاوت اینکه کدامیک جزء گذشتگان است و مکروه را به دیگران واگذار میکنم.«محمد مصدق» تولد سال ۱۲۶۱ خورشیدی و مرگ سال ۱۳۴۵ خورشیدی - زمان صدور فرمان مشروطه ۱۳ امرداد ۱۲۸۵خورشیدی یعنی در زمان صدور فرمان مشروطه مصدق ۲۴سال سن داشته و ازدواج هم کرده پس با یک حساب سرانگشتی میبینیم که مصدق ۲۴سال از فرمان مشروطه مسن تر است اما چون بدرد مظلوم نمایی میخورد باید مراسم تعزیه ۳۰ تیر را بپا کرد٬ هرسال باید جشن تولد برایش گرفت و اتش کربلای ۲۸ امرداد را روشن نگه داشت و مصیبت نامه برای حسین فاطمی تشکیل داد و اشک تمساح ریخت. حسین فاطمی تولد ۱۲۹۶-مرگ ۱۳۳۳ ایشان هم فقط ۱۱سال بعد از صدورفرمان مشروطه متولد شده اما چون در بورس است گریه کن و بگریان از همه مهمتر اگر مصدق و تیم همراه او در قضیه نفت و ۳۰ تیر و ۲۸ امرداد را هم از کارنامه جبهه ملی حذف کنیم حضرات چه کاره تشریف دارند؟ در همین امریکا هر سال صحنه های جنگ جنوبی ها با نیروهای شمال باز سازی میشود چون قسمتی از افتخارات این مملکت است شما که باید بهتر بدانید! معتقدید که «در اين شرايط بسيار حساس بايد به جلو بنگريم نه به گذشته». محترم این چیزی که شما گذشته و کهنه میدانیدش برگی از تاریخ این مملکت است چطور در رسای کورش سخنرانیهای اتشین میفرمایید ولی مشروطه کهنه است؟ اتفاقا همین مشروطه و ستار و باقر و یفرم و اسعد و یارممد وغیره ملات این خانه هستند و پیوند دهنده اقوام نه ایده های جماعتی سودایی و بلغمی مزاج که هر روز از جعبه مارگیریشان شعبده ای بدر میاید. کسانی که با یک کشمش گرمیشان شد و با یک مویز سردیشان و حالا هم دست در جیب و زیر لب زمزه میکنند که قاعدتا نباید این طور میشد چه صلاحیتی دارند که با تاریخ مملکت بازی کنند شما اگر فقط یک کشور را که مناسبات اجتماعی در انجا بروی اصول میگردد را نام ببرید که اینچنین سیاست پیشه گان ان ولایت بنا به سلیقه حوادث را عقب جلو میکنند و یا حذف من از شما پوزش می طلبم. بجای پیدا کردن راه حل برای مسئله با شجاعت صورت مسئله را پاک کردن وبدیگران نگاه عاقل اندرسفیه انداختن روشی ناپسند است. شما می توانید معتقد باشید به اینکه نظام جمهوری و یا پادشاهی پارلمانی کار امد است و در ان جهت تلاش کنید اما دیگر این حق را ندارید که افتخارات و تاریخ مملکت را زیر سوال ببرید و بحاشیه برانید.همانطورکه کورش٬ داریوش و دیگر پادشاهان جزو تاریخ ما هستند مشروطه و دلاوران ان دوران . در پایان اگرامکان دارد بیانیه هایی را که جبهه ملی داخل بمناسبت ۱۴ امرداد صادر کرده را در معرض دید مردم قرار دهید تا سره از ناسره تشخیص داده شود چون تاکنون به غیر از نوشته ادیب برومند که بری سر دراوردن از ان احتیاج به حضور خودش است برای ترجمه نوشته دیگری رؤیت نشده.
حميد
همه بزرگان ايران زمين براي ما گرامي هستند و همه رويدادهاي مثبت كشور هم همينطور. اينها به غرور ما و اعتماد به نفس ما كمك مي كنند تا دشواري هاي روز را بهتر حل كنيم. ولي در شرايط بحران، بجاي انديشه و جستجوي راه برونرفت از بحران، اگر هنر ما هميشه اين باشد كه تكرار كنيم و تكرار كنيم كه گذشته چه شد، و زمان كنون را به آينده بسپاريم، نشان مي دهد كه از گذشته درسي نگرفته ايم. با اين ترتيب، در آينده هم سوگ ديروز را كه اكنون امروز است خواهيم گرفت.

با درود به استاد زعیم جناب استاد چرا به نظر شما ژنرال الکسندر هیگ می توانست یک رییس جمهور تاثیرگذار باشد؟علت واقعی حضور کوتاه ایشان بعنوان وزیر خارجه در دولت پرزیدنت ریگان از نظر شما چه بود؟ایا به همان مسائل پس از ترور نافرجام پرزیدنت ریگان مربوط می شد یا علت اصلی چیز دیگری بود؟ با سپاس
سعید
هيگ از تجربه و مديريت و توان رهبري بالايي برخوردار بود و پست هاي مهمي داشت كه آگاهي او را كامل مي كرد. او دو اشتباه كرد كه دشمنان و حسودانش آن را بزرگ كردند و نامزدي او را براي رياست جمهوري منتفي ساختند. يكي كه پس از تيرخوردن ريگان، پيش از اينكه خود ريگان از بيمارستان تفويض كند يا بوش كه معاون رييس جمهور بود خبر شود، او به خبرنگاران گفت كه "اكنون من در كنترل هستم" تا معاون بيايد. سخنش خلاف قانون بود، ولي با قاطعيت نظامي مي گفت نگران نباشيد آب از آب تكان نمي خورد. دوم اينكه گفته بود يك بمب هسته اي هشداردهنده در اروپا، بازدارنده موثري نسبت به شوروي خواهد بود.

فرا رسیدن صد و ششمین سالگرد مشروطه را گرامی بداریم. مایه بسی تاسف است٬ در حالی که جبهه ملی با مظلوم نمایی سعی در ایجاد این شبهه در بین مردم را دارد مبنی بر اینکه گویا فقط حضراتند که پاسدار تاریخ کهن این مرز و بوم هستند اما از ان طرف طبق مثل معروفی که میگوید «دوم خروس را باور کنم یا قسمت را؟» در مقابل این حادثه تاریخی «صم و بکم» میشود! شرم و خجالت را بکجا باید برد؟ افتخارات تاریخی مملکت را تحریف میکنید انهم فقط بدلیل اینکه چهار تا «ملانقطی» متوهم شده که بعله گویا«علی اباد هم شهر است» سوال مشخص من این است شما که برای کشته شدن چند نفر در برمه وامصیبتا براه میاندازید و اگر منع نکنند ان دیگر را هم می کنید ایا نباید در رابطه با ۱۴ امرداد سالگرد جشن مشروطیت یک اعلامیه می دادید و این روز را بملت شاد باش می گفتید؟ از طرف دیگر ادیب بـرومـند قلم رنجه فرموده و با زبان اجنه خطوط کج و معوجی را بر کاغد سفید نگاشته است .این درد را کجا باید برد و به که باید گفت؟ همیشه از خودم میپرسیدم که چطور میشود دارای انچنان گذشته ای بود و بعد از حمله بیابان گردان در مدت کوتاهی بیشتر اثار و اطلاعات قبل از امدن بیابانیها اینچنین به نابودی کشیده شده باشد؟تا اینکه حرکت غیر مسؤلانه جبهه ملی را در قبال برگی از تاریخ این مملکت شاهد شدم .فقط باید گفت «پسر کو ندارد نشان از پدر تو بیگانه خوانش٬ نخوانش پسر» فقط برای یاد اوری به کسانی که توان شعر و شاعریشان فقط در حد شادی برای بدنیا امدن ناله و فغان در مردن بعضیها است لازم میدانم نظرات اديب الممالک فراهانی را یاد اورم شوم٬ ایشان « در قصيده اي که در سال ١٣٢٩ ه. ق يعني پنج سال قبل از نهضت مشروطه سروده است٬شعرا و ادبا را از پرداختن به مي و معشوق منع کرده و آنها را به مسائل سياسي و اجتماعي متوجه نموده است. تــــــا کــــي اي شــــاعر ســــخن پرداز // مـــــــي کني وصــــف دلبــــران طــــراز دفــــــــتري پـــــــرکني ز مــــوهومات // کــــــه مــــنم شــــاعر ســــخن پرداز... بگـــذر از ايــن فســون و ايــن نــيرنگ // ديگــــر از ايــن ســخن فســانه مســاز گــــر هـــواي ســخن بــود بــه ســرت /// از وطــن بــعد از ايــن ســخن گــو بـاز هــــــــوس عشــــــــق بازي ار داري /// بــــا وطـــن هــم قــمار عشــق بــباز... (ديوان٬ صص ٢٨٦ـ ٢٨٥) بنا به صلاحدید حضرات دیگر نباید نامی از ستار خان سردار ملی اورد! باقر سالار ملی را فراموش کنیم از یفرم خان تبری بجوییم سردار اسعد ودیگر سران بختیاری را بحاشیه برانیم چون دون کیشوتهای وطنی شهامت تجلیل ازمشروطه را ندارند زیرا میترسند مبادا مدعی مشروطه از ان بهره برداری سیاسی کند! شرم را باید دوباره معنی کرد. باید از این بینایان شهر کورها پرسید درکجای دنیای متمدن سعی در زدودن افتخارات تاریخیشان بنا به مصلحت کرده اند که شما پیرو انان شده اید؟ایا بزرگداشت و تجلیل از مشروطیت ارزشش کمتری از بزرگداشت تولد مصدق داشت؟ بعنوان یک ایرانی این حرکت ضد مصالح ملی شما را محکوم میکنم و بدانید این حرکت ضد همبستگی ملی شما بعنوان نقطه ای تاریک بر تارک جریان شما میماند . خانه از پایبست ویران است // خواجه در بند نقش ایوان است انحطاط اخلاقی و معنوی امروزه ما را جناب فردوسی هشتصد سال قبل از این پیش بینی کرده بود. برای عبرت زیان کسان از پی شود خویش // بجویند و دین آندر آرند پیش // چو بسیار از این داستان بگذرد// کسی سوی آزادگان ننگرد
حميد
حميد گرامي، احساسات آتشين شما نسبت به گذشته را ستايش مي كنم. ما ايرانيان وقتي اميدي به آينده نداريم، دو دستي به گذشته مي آويزيم. جبهه ملي درباره 14 مرداد بيانيه هايي داده است، ولي ما در اين شرايط بسيار حساس بايد به جلو بنگريم نه به گذشته. ما بايد حماسه اي ديگر بيافرينيم و كشور خود را نجات بدهيم. هر آنچه بود خوب بود، ولي ما چه چيزي براي آيندگان مي آفرينيم كه در آينده به ياد آن بگويند خوب بود؟

جناب استاد ایا به نظر شما نفوذ و اعتبار بند بن سلطان در دوران سفارتش در امریکا برابر و هم سطح با نفوذ و اعتبار اقای اردشیر زاهدی در دوران سفارتش در امریکا بود؟ با سپاس
سعید
من آگاهي چنداني از اين موضوع ندارم. سر انگشتي مي توان گفت كه هر دو نفوذ داشتند، هر چند بن سلطان بيشتر قابل اعتماد بوده، چون از ملي گرايي كمتري برخوردار بوده است. در اينجا ملي گرايي را در برابر قبيله گرايي بايد ديد.

با درود به استاد زعیم 1.جناب استاد من باراک اوباما را یکی از ضعیفترین روسای جمهور تاریخ معاصر امریکا می دانم.ایشان پرنسیب و اقتدار رییس جمهور بزرگترین قدرت دنیا را ندارد.وقتی ایشان را با امثال کندی،نیکسون،ریگان،بوش پدر و کلینتون مقایسه می کنم در می یابم که اقای اوباما حداقل 10 یا 15 سال بعد می بایست به این سمت می رسید.نظر شما در این باره چیست؟ 2.چرا به نظر شما ژنرال الکسندر هیگ می توانست یک رییس جمهور تاثیرگذار باشد؟علت واقعی حضور کوتاه ایشان بعنوان وزیر خارجه در دولت پرزیدنت ریگان از نظر شما چه بود؟ایا به همان مسائل پس از ترور پرزیدنت ریگان مربوط می شد یا علت اصلی چیز دیگری بود؟ با سپاس
سعید
ديدگاه من را درباره باران اوباما مي توانيد در اين دو نوشتار بخوانيد: http://www.kouroshzaim.org/DetailsData.asp?IDdata=510 http://www.kouroshzaim.org/DetailsData.asp?IDdata=520

با درود فراوان از شروع بحران در سوریه بیش از بیست هزار نفرکشته شده اند.جنایت علیه بشریت از سوی بشار اسد صورت گرفته است اما چرا جامعه بین المللی اقدامی عاجل برای پایان دادن به بحران سوریه نمی کند آیا مخالفت دول چین و روسیه و پشتیبانی رژیم ایران جلوی مداخله بشر دوستانه غرب را در سوریه را گرفته است؟با استعفای کوفی عنان تلاش های صلح به بن بست رسیده است،به نظر شما آینده سوریه چگونه خواهد بود؟ پیمانی امنیتی و دفاعی مشترک مابین ایران و سوریه می باشد در صورت مداخله نظامی ترکیه و غرب آیا امکان وقوع جنگی بزرگ در منطقه می باشد؟همچنین نیروی دریایی روسیه دو ناو جنگی را در بندر طرسوس مستقر خواهد کرد چرا سوریه تا این اندازه برای پوتین مهم است؟
hossein bodaghi
بحران سوريه يك معادله چند مجهولي است. 1- دولت جانشين مشخصي وجود نداشته است كه اكنون يكي انتخاب كرده اند، ولي مورد توافق همه نيست. 2- اقليت علوي كه اداره كشور را در دست دارد، نگران انتقامجويي سخت سني گرايان است. 3- احتمال تجزيه سوريه و جدايي بخش شمالي علوي نشين. 4- مسئله كردان در سوريه كه تركيه نگران خودمختاري، استقلال يا پيوستن آنها يه كردستان عراق است. 5- تنها پايگاه روسيه بيرون از روسيه در سوريه است كه از دست دادنش خفت بزرگي براي روسيه خواهد بود، اگر دولت جديد آنها را اخراج كند. البته امريكا اطمينان داده كه با پايگاه مخالفت نخواهد كرد. روسيه پروژه هاي كلاني در سوريه دارد كه ممكن است از دست بدهد. 6- روسيه به سوريه به عنوان يك سنگر در برابر كشور خود مي نگرد كه اگر سوريه برود، بعد ايران خواهد بود و در برنامه هاي آينده، آسياي مركزي و خود روسيه هم هدف قرار دارد. &- چين با وجود اينكه منافع زيادي در سوريه ندارد، از دست دادن اين سنگر، پروژه هاي دموكراسي خواهي و تجزيه غرب را به چين نزديكتر خواهد كرد. 9- ايران اگر سوريه را از دست بدهد، ارتباط حزب الله لبنان و فلسطين را از دست خواهد داد و تهديد اسراييل بسيار دشوار خواهد شد. 10- بشار اسد جايي براي فرار ندارد. همسرش چند هفته است كه از انگلستان به روسيه رفته و روسيه ممكن است گرايشي به پذيرفتن او نداشته باشد. ... فكر مي كنم همين ها كافيست. مجهول هاي ديگر گفتنش ريسكي است.

با درود به جناب استاد زعیم جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست؟ با سپاس http://newcoy.persianblog.ir/post/485/
سعید
من درباره اين بمب سنگر شكن 60 متري خوانده ام. خوانده بودم كه امريكا روي بمبي كه بتواند ژرفتر از 6 متر نفوذ كند كار مي كند. لابد موفق شده اند. ايران هم همانجور كه گفتم قدرت بتون را بسيار زيادتر از بتون هاي مقاوم معمولي كه اين بمب احتمالن بر پايه ان طراحي شده كرده است. از آنچه من مي دانم، به احتمال زياد بمب امريكا در سازه هاي بتوني ايران كه با اين آميخته بتون جديد ساخته شده باشند، نمي تواند تا 60 متر نفوذ كند. ولي قدرت لرزشي بمب مي تواند دامنه تخريب را تا شعاع زيادي بكشاند. احتمال اينكه در حال حاظر اين بتون جديد كاملا در سازه هاي بتوني پيشين جانشين شده باشد كم است.

بادرود شاید کامنت قبلی من حس همیناحساس حقارت امروز ایران کهن بود بالاخره باید آدم خودش رو دلخوش کنه ولی امیدوارم اگر از این اوضاع به سلامت بیرون رفتیم بحث اتحاد دوباره را حداقل مطرح کنیم.
منصور
ما بايد جوري باشيم و جوري عمل كنيم كه آنها خود بخواهند با هم باشيم.

درود اهورامزدا بر شما استاد گرامی گسترش مرزها گمراهی شاید باشد اگر یک ایرانی خواستاراحیای حاکمیت بر مصر و....به مانند هخامنشیان باشد بی شک گمراه است ولی درخواست سرزمین های ایرانی الاصل کشمیر.ارمنستان.آران.و... باشد یک ایرانی هوشیار است یعنی وقتی تاریخ بخوانیم وببینیم ارشک آباد ما را عشق آباد کردند.مادهای ماراترک کوهی خواندند.در چچن واوستیا وداغستان واینگوش هموطنان ما را به رگبار میگیرند وقلع وقمع میکنند آرام بگیریم ودلخوش به گسترش فرهنگ خویش باشیم؟ پس دیگر چه میخواهیم فرهنگ میترایی ایرانی در قالب مسیحیت اروپای متمدن را فراگرفته پس دیگر چه میخواهیم وقتی فرهنگمان جهانی شده(آن هم سده هاست)! من خودم را میگویم اگر به شما به عنوان یک مرجع علمی اتکا میکنم دانش شما رو برای پیشرفت صنعتی و... ایران مفید وروبه توسعه میدانم چون پیشرفت ایران فعلی را مقدمه یکپارچگی فلات ایران میدانم اگر مقصود از این همه تحقیق علمی و...فقط پیشرفت ایران فعلی باشد ما این پیشرفت رو نمیخوایم .نمیخوایم خودمان پیشرفته باشیم وهم میهنان ما در افغانستان.بلوچستان اشغالی.کردستانات.تاجیکستان از کمترین امکانات برخوردار نباشند.
منصور
منصور گرامي، چرا اين پيشرفت را براي ايران كنوني نخواهيم؟ ما دستكم بايد ثابت كنيم كه مي توانيم بهتر زندگي كنيم. ما اكنون نابود شده ايم. بيست سال پيش همه همسايگان ما به ما نياز داشتند و رو به ما داشتند. اكنون از ما وضعشان بهتر است، ما به قهقرا رفته ايم و پشت به ما كرده اند. ما چه جاذبه اي براي آنها داريم؟ براي همين است كه همانها كه دو دهه پيش مي خواستند به ما ملحق شوند، اكنون مي خواهند ما را به خود ملحق كنند! كجاي كار هستيد اقاي منصور گرامي. ما مانند اردك زشت شده ايم كه هر چند قلبي پر از عاطفه داريم، ظاهرمان همه را بيزار و گريزان مي كند. من بارها گفته ام، خطاب به تاجيكستان (سخنراني من را بخوانيد) و خطاب به افغانستان (نوشته هاي من را بخوانيد) و جاهاي ديگر، كه زندگي ما به عنوان ايراني كامل نيست اگر آنان نيز از امكانات ما بهره مند نباشند. ما اكنون چه داريم عرضه كنيم؟

پیروزی، همیشه نصیب کسانی می‌شود که در راه اصلی قدم برداشته‌اند. ( فرانس لیست ) با درود  لازم میدانم بسهم خود از تلاش شما برای ایجاد پلی بسوی سرمایه های این مرز و بوم یعنی جوانان مان سپاسگذاری کنم .زیرا انچنانکه شاهد بودیم با قطع ارتباط نسلها چه ضرباتی به منافع مادی و معنوی این مرزوبوم زدند که حکایت  مثنوی و هفتاد من کاغذ است. انتقال تجربه باعث جلوگیری از دوباره کاری است٫نبود تجربه و اطلاعات باعث خرابی مملکت میشود و اما ایجاد تشبه باعث سردرگمی ودامن زدن به اختلافات و ایجاد سیاه چاله هایی در صفوف مردم میشود شما را به گفتار خودتان توجه میدهم هنگامی که بدرستی به جوانان یاداور میشوید که باید احترام همسایگان را نگه داریم اما بعد میگویید« ما بايد از خشونت و كينه گرايي و انتقامجويي حتا نسبت كه كسان و گروهها و فرقه هايي را كه زندگي ما جهنم كرده اند بپرهيزيم. ما بايد به همه مردم ستمديده و تحت خفقان و حكومتهاي خشن و فاسد جهان نصيحت كنيم كه در دل ديكتاتورهاي خود ترس ايجاد نكنند، آنها را عفو كنند و اطمينان بدهند كه در حكومت مردمي آينده همه خواهند توانست در امنيت و آرامش به يك زندگي سازنده بپردازند» مثلی معروف داریم که میگوید«حساب حساب کاکا برادر» در هیچ کجای تاریخ کسانی را که دستانشان بخون بی گناهان اغشته است را در حاشیه امن قرار نمی دهند بلکه بطور شفاف اعلام میکنند  کسانی را که عمل جنایتکارانه ای انجام داده اند باید با توجه به تمام حقوق در یک دادگاه صالحه  بمحاکمه کشید البته قبل از بمحاکمه کشیدن امران و عاملان جنایات حکم اعدام لغو شده است زیرا در جوامع متمدن اعدام نشانه ای از همگام نبودن با دنیای امروز است. شفافیت  باعث میشود کسانی که فقط خدمت میکنند حساب کار خودشان را بدانند و در نتیجه دلهره اینکه فردا چه بشود هم کمتر میشود. 
 حمید
برخي هستند كه مشمول قانونهاي بين المللي مي شوند و ما دخالتي در آن نداريم. ولي در مورد بقيه، اگر آزاد باشند بيشتر شرمنده خواهند بود و تلاش خواهند كرد گذشته خود را جبران كنند. اگر انتقامگيري شود، مردم به خشونت در جامعه خود عادت خواهند كرد. من به هر شهروند به عنوان يك نيروي بالقوه سازندگي نگاه مي كنم. فكر مي كنم شما نخست مانيفست من "پيشنهاد براي نجات ميهن" را بخوانيد و سپس "زندان سازندگي" را. بعد بحث مي كنيم.

شما می توانید نظر خود را در مورد این مطلب بنویسید

   
 : نام ونام خانوادگي
 : توضیحات

کد امنیتی را در کادر زیر وارد نمائید
 
   
   
 

      



 

جستجو در سایت

 

 

فهرست موضوع ها

 

      جمهوری اسلامی
      انتخابات در ایران
      حقوق بشر در ایران
      سیاست خارجی ایران
      اقتصاد ایران
      میراث فرهنگی و تاریخی
      کورش بزرگ
      پاسارگاد و تخت جمشید
      دموکراسی و سکولاریسم
      جنبش های ملی ایران
      جنبش ملی کردن نفت
      جبهه ملی ایران
      چهره های ملی ایران
      بحران هسته ای ایران
      خلیج پارس
      دریای مازندران
      سازمان ملل متحد
      شورای امنیت
      شورای حقوق بشر
      دیوان کیفری بین المللی
      یونسکو
      آسیای میانه و قفقاز
      خاور میانه
      خاور دور
      اروپا
      امریکای شمالی و جنوبی
      درباره من
      فرتور ها (عکس ها)
      English
 
 
 

 پیشنهاد ها و نوآوری ها

 

کلیه حقوق این وب سایت مربوط به کوروش زعیم ،محفوظ می باشد و هرگونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد