بيانيه 80 تن فعالان فرهنگي
در محكوميت محدوديت هاي عليه افغانيان در ايران
پنجشنبه ۰۵ مرداد ۱۳۹۱
با توجه به چند فقره محدودیتی که برخی دولتمردان برای پناهجویان افغانستانی قائل شدهاند و بهویژه بهرهبرداری گسترده رسانههای بیگانه از آن خبرها که میکوشیدند چهرهای نژادپرستانه به ایرانیان و دولتمردان ایرانی بدهند و اختلافاندازیشان میان افغانستانیها و ایرانیها، بیانیهای که به تایید بیش از 80 تن از فعالان فرهنگی رسیده، صادر شده است.
چندگاهی است خبرهایی ناخوشایند دربارهی اعمال محدودیتهای تازه برای پناهندگان افغانستانی از زبان برخی مقامهای دولتی شنیده و یا صدور بخشنامههایی در این زمینه مشاهده میشود. نقطهی آغاز چنین برخوردی را میتوان جلوگیری از ورود اتباع افغانستان به پارک کوهستانی صفه در اصفهان، همزمان با سیزده بهدرِ سال جاری، دانست. شاید بتوان برای تلاش نیروی انتظامی جهت حفظ آسایش خانوادههای حاضر در پارک یادشده اعتبار قائل بود ولی نمیتوان به کمآگاهیشان خرده نگرفت که این موضوع قومیتی نیست و چنین برخوردی در شأن فرهنگ ایرانی نمیباشد و اگر تردیدی نسبت به توانمندی نیروهای انتظامی در برقراری امنیت وجود داشت باز هم نمیبایست انگشت را روی ملیت یا قومیتی خاص بگذارند. چنین دستوری جز ناآگاهی ملی مقامهای محلی و ناآشناییشان با تاریخ و فرهنگ ایران نمیتواند دلیل دیگری داشته باشد. همچنان که مدتها بعد استانداری مازندران با نیت حفظ امنیت شغلی کارگران روزمزد محلی، که اوج فعالیتهای کاریشان (شالیکاری) فقط در دورهای خاص در سال است، باز ناآگاهانه همان اشتباه را تکرار کرده و از ملیتی خاص نام برد؛ آن هم مردمانی همتبار و پناهجو، که حتا در هنگام سختیِ جنگ تحمیلی ذرهای از یاری کردن به آنها دریغ نورزیدیم، بهطوری که شخصیتها و محافل مستقل افغانستان همواره از رفتار ایرانیها با فراتر از سه میلیون پناهندهی افغانی به ایران قدردانی کردهاند.
چنین برخوردهایی نه تنها در تضاد با روحیه و فرهنگ ایرانی ــ که همیشه مهربانانه از میهمان پذیرایی کرده ــ است؛ و نیز نه تنها عدم شناخت مسؤولان از تاریخ ایران را ــ با وجود سر دادن شعارهای ملیگرایانه ــ میرساند که نمیدانند تیرههای گوناگونِ ایرانی، از جمله چند تیرهای که در کشور افغانستان ساکنند در کنار بسیاری تیرههای دیگر، از نگاه تاریخ بلندِ ایرانزمین تنها کوتاهزمانی است که میانشان توسط استعمار انگلیس و با یاری امپراتوری روسیه دیوارِ جدایی مرزهای سیاسی کشیده شده و در واقع فرزندانِ یک تاریخ و فرهنگند؛ بلکه بهانههای چندی را به دست ناآگاهان، ایرانستیزان و غرضورزان میدهد که ما را قیاس به نفس کرده و نژادپرست بخوانند، و حتی برخی بازیچهی دست آنان شده و کار را به اختلافاندازیهای نژادی و تباری بکشانند. از اینرو،
ـ ما امضاکنندگان بیانیه ضمن محکوم کردن برخوردهای دولتی از این دست، خواهان برچیده شدن محدودیتها و ممنوعیتها برای همفرهنگان افغانستانی هستیم و بهویژه خواهان آن هستیم که مسؤولان مملکتی، ضمن آشنایی با تاریخ ایران، دقایق سیاست را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند؛ همچنین، با توجه به ریشههای فرهنگی و تاریخی و زبانی و حتی دینی مشترک بین دو ملت ایران و افغانستان، از دولت خواستاریم تا شرایطی را فراهم کند که آن دسته از افغانیهای مقیم ایران که از راه قانونی وارد کشور شده و اقامت گزیدهاند از حقوق قانونی نیز برخوردار شوند و به ویژه شرایط ویژهای را برای آموزش کودکان آنها و شناخت بیشتر از مشترکات فرهنگیمان فراهم آورند تا در آینده که شرایط بازگشت آنها به افغانستان فراهم شد این نسلِ نوخواسته به عنوان سفیران فرهنگی، نقش مهمی در استحکامبخشیِ آن اشتراکات ایفا نمایند؛
ـ ما امضاکنندگان بیانیه ضمن محکوم کردن اِعمال خشونتی که در شهر یزد رخ داد، هر چند قلباً بر این باوریم که چنین عملی مردمی نبوده و از سوی گروههایی خاص هدایت میشده است، ضمنِ درخواستِ پیگیری وضع آسیبدیدگان، بهویژه از ایرانیان عزیز و میهندوست خواهانیم که مسؤولانه و هوشیارانه با چنین رویدادها و خبرسازیهایی برخورد کنند و نگذارند اخبار بر روی فرهنگ غنی مدارای ایرانی تأثیر بگذارد؛.