|
|
|
|
جزئیات مطالب |
|
|
بزرگترين دشمن دانش و تفاوت نبوغ و حماقت- استيون هاكينگ و البرت اينشتين |
|
بزرگترين دشمن دانش، ناداني نيست
توهم دانايي است
استيون هاكينگ
:ترجمه فارسي
ما گرفتار آن كسان هستيم كه ندانند و ندانند كه ندانند
تفاوت ميان حماقت و نبوغ اينست كه
نبوغ محدوديت دارد
البرت اينشتين
:ترجمه فارسي
ما همه نابغه هستيم، بقيه جهان احمق هستند. |
|
بازدید صفحه: 2493 |
|
|
|
|
|
|
درود دوباره
یک وبلاگ وجود داشت با عنوان کانون حکمت وسخن یا شبیه این که توسط بلاگفا بسته شد مطالبش جایی دیگر ذخیره سازی نشده؟
چرا ایرانشهر یا تبریزیا اهواز؟
در مورد تبریز فکر نمیکنید احتمال اینکه قدرت به دست پان ترک ها بیفتد وشروع به ترک سازی ایران کنند ممکن است زیاد شود؟
همینطور در مورد اهواز وجریانات پان عربیسم!
در مورد بلوچستان وایرانشهر هم نزدیکی با افغانستان وپاکستان رو. یک نقطه منفی نمیبینید؟
منصور |
1- نام وبلاگ بود: كانون انديشه و سخن. متاسفانه پس از آخرين زندانم بدستور مقامات امنيتي بسته شد. بيشتر مطالب آن در بخش "پيشنهاد و نوآوري" اين تارنما هست.
2- نه، اتفاقا بروز هرگونه شيطنت بيگانگان را خنثي مي كند.
|
|
|
با درود به جناب استاد زعیم جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست؟ با سپاس
http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/32/bodyView/1904091
نظر فرمانده آمریکایی درباره زیردریایی های ایرانی
سعید |
انديشه ساخت زيردريايي هاي كوچك، در سالهاي واپسين جنك هشت ساله آغاز شد. نخست نيروي دريايي دست به اين كار زد و از من هم كمك در طراحي خواستند. ولي همزمان سپاه دست به ساخت يك نمونه زد و پروژه جهاد نيروي دريايي كنار گذاشته شد. شايد هم كه بعدها با هم همكاري كردند، من نمي دانم. وقتي از من براي اصلاح دشواري ثبات زير آب و سيستم تنفسي در زيردريايي كوچكشان نظر خواستند، من همانجا گفتم كه ترجيح مي دهم زيردريايي هاي بزرگتر اقيانوس پيما ساخته شود. در هر حال، پيشرفت زيادي در اين رابطه شده. انگيزه ساخت زيردريايي هاي كوچك همانند قايق هاي كوچك جنبه دفاع ايذايي دارد. مي شود اين سامانه دفاع را با مين گذاري در يك ستون رده بندي كرد. البته قايق ها براي كارهاي پليسي و جلوگيري از قاچاق كارآيي زيادي دارند. زيردريايي هاي كوچك كنوني كه كارآيي خوبي دارند، همانگونه كه فرمانده امريكايي گفته مشكل رديابي توسط سونار ناو ها را دارند، چون هم صداي كمي ايجاد مي كنند و هم گرماي كمي. ولي با گسترده كردن پوشش سوناري و كاربرد تكنولوژي هاي نوين كه براي نصب روي ناوهاي جنگي تا كنون ضرورت نداشته، اين دشواري را بزودي حل خواهند كرد. از ماهواره هم مي شود براي رديابي استفاده كرد. در هر حال يك رقابت است. |
|
|
با درود خدمت مهندس زعیم گرامی وآرزوی بهترین ها برای شماوخانواده محترم.
یک مسئله ای که چند وقت است که دارم بر رویش تحقیق میکنم بحث صنعتی سازی وتوسعه اقتصادی است من در این باب توسعه سیاسی رو پیش نیاز توسعه اقتصادی میدانم تجربه اروپا منو به این نتیجه رسانده(امیدوارم بتونم حاصل تحقیقاتم رو جمع آوری کنم وروزی به شما نشان دهم)در اروپا ابتدا ماکیاولی ها وجان لاک ها و... ظهور کردند وبعد از سیر رشد فرهنگ فلسفی وسیاسی شاهد انقلاب صنعتی بودیم از لحاظ رشد سیاسی بخشی از مردم تهران به این درجه از رشد رسیدن(البته نه همه)ولی این رشد رو من در جایی دیگر به نحوی که چشمگیر باشد ندیدم به نظر شما مردم ایران به این درجه از رشد سیاسی رسیدند؟
یکسری مسائل بسیار مهم است ولازم است تا در موردشان از الان پیگیری شود بحث پایتخت سیاسی ایران است متاسفانه تهران دیگر جای مناسبی برای میزبانی پایتخت سیاسی ایران نیست هوای آلوده.جمعین بسیار زیاد ومشکلات دیگر که بی شک باید این مشکلات را حل نموداما من فکر میکنم پایتخت سیاسی ایران جایی دیگر باشد بهتر است البته تهران میتواند پایتخت تجاری ایران باشد مثل اصفهان که نقش پایتخت فرهنگی ایران را در آینده بازی میکند یا تبریز و....
با سپاس
منصور |
من باور دارم و هميشه گفته ام كه خرد سياسي، يا به گفته شما رشد سياسي، ملت ايران از اكثريت كشورهاي جهان بالاتر است. استثناء چندين كشور هستند كه تجربه و تمرين دموكراسي را براي چند نسل داشته اند.
البته درست است كه توسعه اقتصادي بدون آزادي هاي سياسي ممكن نيست. اگر ممكن بود، كشورهاي ديكتاتوري جهان بايد جزو كشورهاي پيشرفته مي بودند، در حالي از عقب افتادگان هستند. عوامل مهمي كه توسعه اقتصادي را در فضاي حاكميت ديكتاتوري ناممكن مي سازد، نبود آزادي گزينش (انتخابات آزاد) كه شايسته سالاري را ناممكن مي سازد، نبود آزادي بيان (انتقاد از عملكرد دولتمردان و مسئولان) كه ناكارآمدي مسئولان را پنهان نگاه مي دارد و زمينه را براي فساد اداري فراهم مي آورد، نبود آزادي رسانه ها (تحليل پروژه ها، ارزيابي عملكردها، انتقاد و افشاگري) كه دولت و مسئولان را به بي دقتي در كار و پنهانكاري و آليگارشي و فرقه گرايي تشويق مي نمايد و سرانجام عدم رعايت حقوق شهروندي و بشري كه آرامش را از مردم مي گيرد و به زندگي در كشور نادلبسته نگاه مي دارد و چون پيشرانه براي مهاجرت و فرار مغز و سرمايه عمل مي كند.
جابجايي پايتخت نيازمند سرمايه بسيار زياد از درآمد كشور است كه در شرايط اقتصاد ورشكسته و فقر و نااميدي ملي دليل قانع كننده اي ندارد. ولي اگر روزي، شايسته سالاري بر كشور حكمفرما شد و اقتصاد روز به رشد فزاينده رفت، گزينه هاي نو بايد ارزيابي شوند. تبريز گزينه خوبي است، اهواز خوب است و من ايرانشهر را هم مي پسندم. |
|
|
با درود در صورت امکان-۱- توضیحی در رابطه با فلسفه وجودی «جبهه ملی» بدهید.-۲- با توجه به جمع اضدادی که خود را«جبهه ای» و پیرو مصدق میدانند مانند کسانی که خودشان را«ملی مذهبی!!- نهضتی و..»که معتقد به بکار گیری دین در امرحکومت هستند و ان طرفتر کسانی معتقد به جدایی دین ازحکومت ٬ که بنظر من این امر باعث قفل شدن و تخاصم بیشتر درون گروهی و هرز نیروهای هر دو تفکر شده است ایا اراده ای برای حل این مشگل وجود دارد و اگر جواب منفی است !چرا؟ اگرجواب مثبت است چه اقدام عملی انجام گرفته؟-۳- درشرایطی که حتا دست اندر کاران دیروز را درخارج کشور درحال مشاوره ودلالی برای پسته فروش و چه وچه میبینیم و ازطرفی اشخاصی با مارک جبهه ملی فقط در نشستهای این اصلاح «اسان» طلبها شرکت میکنند ایا نباید در این شرایط حساس بصورت فعالتر و با صراحت بیشتری به باز بینی مواضع خودتان اقدام کنید؟-۴- ایا نباید انتخاب سیستم حکومتی اینده به ارائ عمومی در یک فضای بدور از بحران واگذار گردد؟ یا اینکه شما تصمیم مصدق را اشتباه میدانید؟ در پایان نیاز است یادی کنم از سیاستمداری که حرف و حدیث راجع به او زیاد است «وجاهت ملی را ادمی کسب نمی کند که با خود بگور ببرد. بلکه بگاه ضرورت باید ان را برای منافع ملی اش هزینه کند» بله این شخص «احمد قوام» (۱۲۵۲ تهران-۱۳۳۴ تهران) است.
حميد |
1- فلسفه وجودي جبهه ملي فلسفه وجودي همه سازمانهاي سياسي و حزب هاست.
2- وجود اضداد سليقه اي يا كاربردي در هيچ سازماني، بويژه در سازمانهاي سياسي غيرعادي نيست. نهضت آزادي يك حزب جدا از جبهه ملي است، ولي از درون جبهه ملي بيرون آمده، ملي مذهبي يك شوراي سياسي است كه اعضاي آن هم هوادار آرمانهاي جبهه ملي هستند. هر دوي آنها نيز اكنون پس از تجربه سي ساله باور دارند كه براي حفظ احترام دين هم كه شده، دين بايد از حكومت جدا باشد، هرچند باور دارند كه آموزه هاي دين اسلام بايد در قانونها منعكس باشد. هيچ "تخاصم"ي يا قفل شدن مخالف ها ميان اين گروه ها وجود ندارد. كساني هستند در "بيرون" از اين سازمانها كه اظهارنظرهاي احساساتي و شعارگونه "شخصي" مي كنند كه هيچ ارتباطي با خود سازمانها ندارد. در طي چند سال گذشته كه باورهاي جبهه ملي درباره حكومت ديني تجربه شده، هر دو گروه به اين باورها بسيار نزديك شده اند و تفاهم خوبي ميان كنشگران آنها وجود دارد.
3- جبهه ملي برچسبي است كه هر كس كه خود وطن پرست يا ملي گرا فرض كند روي خود مي گذارد، چون جبهه ملي نام مورد احترام و پاكي است و انگ هاي سازمانهاي سياسي ديگر را با خود حمل نمي كند، برچسب دلچسبي به شمار مي ايد، و از آنجا كه جبهه ملي حق فعاليت در جمهوري اسلامي را ندارد، عضويت رسمي آن نامشخص است و كنترلي قابل اعمال نيست.
4- مصدق هيچگاه براي تغيير يا انتخاب سامانه حكومتي همه پرسي نگذاشت. ولي، آري من باور دارم كه تصميم هاي راهبردي كشور بايد برآمده از انتخابات آزاد باشد و يك قانون اساسي كه توسط برگزيدگان مردم تدوين شده باشد، و سپس شرايط امنيت كامل برقرار باشد تا مردم بتوانند در آرامش گزينه خود را اعلام كنند. سخن شما درباره درباره "وجاهت ملي" درست است و من احمد قوام را يك وطن پرست خردمند مي شناسم كه هدفش فقط خدمت به ميهن بود، البته در جامه اريستوكراسي ويژه خودش، و انگ هاي ناجوانمردانه دشمنان و حسودان را بجان خريد و راه خود را رفت. |
|
|
با درود دوباره به استاد زعیم
جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست؟(داشتن روابط خوب با همسایگان از اصول سیاست خارجی هر کشوری است اما به نظر می رسد اقای لاریجانی در این سخنان تلویحا به عربستان التماس می کنند و عزت ملی ایران را هرچه بیشتر می شکنند!)
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/07/120712_l45_larijani_hajj_iran_saudi_arabia.shtml
سعید |
نه، ايشان التماس نكرده. ايشان ضمن ابراز نياز به دوستي و همكاري كه بطور ديپلماتيك ابراز كرده، به واژه حجاز هم در رابطه با قلمرو آل سعود اشاره كرده كه خود دليل بر عدم برسميت شناختن حكومت آنها بر خاور عربستان است. من برخلاف بيشتر گفته هاي ايشان، در اين سخنان ايرادي نمي بينم. |
|
|
جناب استاد درباره مطلب زیر از دید نظامی چه دیدگاهی دارید(به خصوص در مورد تقسیم کشور به 5 منطقه نظامی)؟
با سپاس
http://www.radiofarda.com/content/b17-iran-military-maneuver/24641816.html
سعید |
اين همان طرحي است كه در طرح جامع دفاعي خود در سال 1364 يا 1365 به وزارت دفاع دادم. من جغرافياي دفاعي كشور را به پنج منطقه تقسيم كردم و هر كدام را زير پوشش يك پايگاه نظامي قرار دادم. طراحي فرماندهي طوري بود كه هر پايگاه بتواند در ضرودت مستقل تصميم گيري كند. هر پايگاه بطور چتري يا خوشه اي (بسته به شرايط طبيعي) عوامل دفاعي خود را مانند مانند لشگرها و تيپ ها و هنگ ها و حتي پاسگاه ها ايجاد و مديريت مي كرد، و غيره. |
|
|
با درود به جناب استاد زعیم
جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر از دید نظامی چیست؟ایا پنتاگون برای فروش سلاحهای بیشتر به کشورهای عرب چنین گزارشی را منتشر کرده است؟
با سپاس
http://www.radiofarda.com/content/f8-pentagon-says-iran-will-show-formidable-force-to-defend-itself/24642263.html
سعید |
اين اطلاعات درست است و همانگونه كه پيشتر هم گفته ام نيروي تهاجمي زميني ايران بسيار زياد است. بنابراين جنگ زمين با ايران بجايي نمي رسد. موشكهاي دوربرد و ميانبرد ايران هم روز بروز دقيقتر مي شوند، ولي كارآيي موشكها در جنگ زميني محدود است. اين مطلب واقعي است و براي فروش اسلحه به كشورهاي عرب نيست، زيرا آنها هرگز خود را درگير جنگ زميني با ايران نمي كنند. |
|
|
با درود به جناب استاد زعیم
1.جناب استاد در ایران اینده ما چگونه می توانیم در این مورد در کشورهای منطقه پیرامونی خود نفوذ داشته باشیم تا افرادی مانند
سپهبد العمعري قدرت را در دست نگیرند؟
2.ایا در شرایط روابط دوستانه ایران با قدرتهای جهانی اعراب توان جلوگیری از ابرقدرتی ایران را دارند؟
با سپاس
سعید |
1- مي توانيم، ولي روشهاي ظريف سياست خارجي صلاح نيست در اينجا مطرح شود، حتا اگر هيچگاه فرصت اعمال آنها را نيابيم.
2- در ايران آينده ما با همه كشورها روابط دوستانه برقرار خواهيم كرد. از آن پس موقعيت هر كشور بستگي به شايستگي مديران آن، منابع در دسترس و كارآمدي اجرايي خواهد بود. ما از قانون اول چنگيزخان ميلياردها فرسنگ دور خواهيم شد. |
|
|
بادرود
زنده باد آن كس كه هست از جان هوادار وطن! // هم وطن غمخوار او، هم اوست غمخوار وطن
دكتری فهميده بايد دست در درمان زند // تا ز نو بهبود يابد حال بيمار وطن
هر كه دور از ميهن خود در ديار غربت است // از برايش سرمهی چشم است ديدار وطن
تا خس و خار خيانت را نسازی ريشه كن // كی مصفا میشود بهر تو گلزار وطن
پيكر مام وطن دانی چرا خم گشته است // زان كه مشتی اجنبی هستند سربار وطن
به كه در فكر وطن، باشيم و فكر كارِ او // بيش از آن كز دستها بيرون رود كارِ وطن
پاینده ایران - محمد حسن معيری (رهی معیری)
حمید |
|
|
|
با درود به جناب استاد زعیم
جناب استاد نظر شما درباره مطلب زیر چیست(به خصوص پاراگراف زیر)؟
چرا کشورهای عربی نمی خواهند ایران مانند قبل از انقلاب قدرت برتر منطقه باشد؟و ایا در شرایط روابط دوستانه ایران با قدرتهای جهانی توان جلوگیری از ان را دارند؟با سپاس
"البته نگرانی آنها از پیشرفت هستهای ایران محیط زیستی نبود، بلکه سیاسی بود. کشورهای عرب منطقه، از بر هم خوردن توازن منطقهای بسیار نگران بودند. آنها گمان داشتند اگر غنیسازی آغاز شود و در آینده ۳۰ تُن اورانیوم با غنای سه و نیم درصد انبار کرده باشیم و سانترفیوژهای
نسل جدیدهم فعال شود، در آنصورت برای آنان ایجاد نگرانی خواهد کرد و توازن قوای منطقهای به لحاظ قدرت بازدارندگی، بهم میخورد. آنها از این مسئله نگران بودند و این نگرانی را در قالب مباحث زیستمحیطی مطرح میکردند".
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/07/120711_l23_lp_neighbours_rowhani_hh.shtml
سعید |
كشورهاي عربي هيچوقت نمي خواستند ايران قدرت برتر منطقه شود. آنها خود مدعي بودند، ولي توانش را نداشتند. من بارها اين را گفته ام كه همه همسايگان ما از ديد اقتصادي، نظامي، سواد، روابط بين الملل و احترام جهاني از ما بسيار ضعيفتر بودند و جمع آنها توان رقابت با ايران را نداشتند. اكنون چرخ روزگار درست وارونه چرخيده و هر كدام از آنها مي تواند در برابر ما قد علم كند. حتا اگر در حجم اقتصاد از ما عقب باشند در رشد و پويايي اقتصادي همه از ما جلوتر هستند. اگر از ديد نظامي از ما ناتوان تر هستند، پشتيباني بزرگترين قدرتهاي نظامي جهان را دارند. اكنون ديگر مي توانند ضربه هاي كاري بر ما وارد آورند تا ما كوچكتر از آن شويم كه هرگز بتوانيم در منطقه قدرت اول شويم. |
|
|
با درود به جناب استاد زعیم
1.جناب استاد ایا واقعا اکثریت مردم قطیف ایرانی تبار هستند؟در این صورت در ایران اینده ما چه تاثیرگذاری می توانیم در انجا داشته باشیم که هم در راستای منافع ملی باشد وهم دخالت در امور داخلی محسوب نشود؟
2.با توجه به"نگرانی شما از مرگ مرموز سلطان قابوس و بدست گرفتن
حکومت توسط سپهبد العمعري"،در ایران اینده ما چگونه می توانیم در این مورد در کشورهای منطقه پیرامونی خود نفوذ داشته باشیم تا چنین افرادی قدرت را در دست نگیرند(چون اقای نوری زاده فرمودند:در پیش از انقلاب ایران بالاترین نفوذ را در عمان داشت بطوریکه سلطان قابوس برای جلب رضایت ایران بسیاری از عناصر ناصریست افراطی کابینه اش را برکنار کرد و حتی در جلسه رسمی هیات دولت با عصبانیت به انها
گفت"خلیج فارس ،خلیج فارس است نه نام مجعول بین اعراب")؟
با سپاس
سعید |
1- البته 97% منهاي جمعيت مهاجر از هندوستان و افريقا كه در آنجا كار مي كنند و برخي ماندگار شده اند. من آمار درستي از آنان ندارم، ولي مي دانم كه حد اكثر 15 هزار نفر از عربستان سعودي هستند. جمعيت قطيف مانند جمعيت بحرين يا ايرانيان كهن هستند يا مهاجران ايراني دوران پيش از اسلام. تمامي كناره جنوبي خليج پارس هميشه جزوي از امپراتوري ايران بوده و مردم آن ايراني (ايلامي و پارس و ماد) و از سرزمين ايران بوده اند.
2- سپهبد العمعري آدم ناراحتي است. او همگام با عربان تندرو عليه ايران مي انديشد. پارسال، سلطان قابوس او را به علت تندروي هايش (حمايت از صدام حسين عليه ايران، خواندن خليج پاري عربي، حمايت از حمله به ايران و غيره) از كار بركنار كرد. از آن زمان تا كنون خبري از اين سپهبد نداريم، ولي از كساني است كه در زواياي ديوار منتظر است و اگر پا بدهد و عربستان حمايت كند، حتي سلطان قابوس با مرگ مشكوك خواهد مرد. سلطان قابون هيچ فرزندي ندارد و ازدواج او در سال 1970 بي حاصل بوده، پس وليعهدي ندارد. گويا وليعهد خود را در نامه اي تعيين كرده و آن را نزد شوراي سلطنتي گذاشته. شايد هم كه شوراي سالطنتي را امر به تعيين جانشين كرده. در هر حال، ما وضعيت شكننده اي در عمان داريم. |
|
|
با درود به شما جناب استاد زعیم جناب استاد نظر شما درباره مقاله زیر چیست؟ با سپاس
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/07/120606_l23
_lp_neighbours_iran_oman_tehran_masqat_muscattehran_nt.shtml
سعيد |
مطالب كاملا با اسناد تاريخي همخوان است و روابط ايران و عمان را بدرستي توضيح داده است. ولي آنچه من را نگران مي كند، اينست كه در صورت تصميم قطعي كه وقوع جنگ با ايران، سلطان قابوس (كه گرايش به همزيستي و دوستي با ايران دارد) با مرگ مرموزي خواهد مرد و سپهبد العمعري كه دشمن سرسخت ايران است حكومت را بدست خواهد گرفت. |
|
|
جناب استاد نظر شما درباره مصاحبه زیر چیست؟ با سپاس
http://irdiplomacy.ir/fa/news/58/bodyView/1903955
سعيد |
ديدگاه مقاله واقع گرايانه است. سي سال است كه ايران داوطلبانه مصر را از دست داده است و اكنون حرف اول را در رابطه با مصر مي تواند عربستان بزند كه مي كوشد جانشين ايران در معادلات استراتژيك مصر شود، هرچند مصريان علاقه زيادي به نزديك شدن به عربستان ندارند. رابطه با ايران از پرستيژ بيشتري برخوردار بود، البته نه ديگر اكنون. |
|
|
با درود به شما جناب استاد زعیم جناب استاد نظر شما درباره مقاله زیر چیست؟ با سپاس
http://irdiplomacy.ir/fa/news/58/bodyView/1903886
سعيد |
من دو سال پيش در مصاحبه اي با يكي از رسانه هاي بين المللي و سپس در موارد ديگر، از جمله شايد در پاسخ به پرسشي از شما، اظهار كردم كه بحران اجتماعي-سياسي (يا بهار عربي) در عربستان از دو سال ديگر آغاز خواهد شد. در اين مقاله شورش مردم قطيف آغاز بهار عربي در عربستان بشمار آورده شده. ولي من مي پندارم كه اين يك جرقه است، و بحران اصلي هنوز آغاز نشده است. اگر امير سليمان پس از مرگ ملك عبدالله سلطان شود، مردم عربستان دست بكار خواهند شد.
بايد توجه كنيد كه منطقه قطيف از 3500 سال پيش جزوي از حوزه نفوذ سياسي، اقتصادي و نظامي و فرهنگ ايران بوده و جزوي از قلمرو ايران بشمار مي آمده است. همچنين تا شكست عثماني ها جزوي از بحرين بوده است. در جمعيت قطيف (خطي) كه چيزي كمتر از 500 هزار نفر است فقط 10 تا 15 هزار نفر عرب هستند، بقيه همگي شيعي و ايراني تبار مي باشند. علت شيعه شدن آنان هم ايجاد تمايز ميان خودشان و عربان بوده است. قطيفيان در زمان هخامنشيان و احتمالن تا حمله عرب به ايران براي ارتش ايران نيزه مي ساختند. نيزه سازي در آنجا مشهور بود. علت حساسيت دولت عربستان به قطيف، نزديكي آن به بزرگترين پالايشگاه عربسان و به بندر دممان و اينكه خط لوله بزرگ نفتي عربستان از ميان آن مي گذرد است. |
|
|
با درود به شما جناب استاد زعیم جناب استاد نظر شما درباره مقاله زیر چیست؟ با سپاس
http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/46/bodyView/1903888
سعيد |
پير محمد ملا رهي تحليل درستي از شرايط و موقعيت پاكستان و روابط جاري آن با امريكا دارد. |
|
|
جناب استاد با توجه به دیدگاه شما درباره علت مخالفت با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا به چه دلیل کشورهایی مانند بریتانیا که خود دارای جمعیت بالای مسلمان به خصوص از کشورهای متعصب مذهبی مانند پاکستان هستند از عضویت ترکیه حمایت می کنند؟
با سپاس
سعید |
مي پندارم كه انگلستان هميشه از ايجاد تفرقه و ايجاد نارضايتي در كشورهاي رقيب يا دشمن بهره برده است. ورود تركيه به اتحاديه اروپا بيشتر به كشورهاي عمده قاره مانند آلمان و فرانسه آسيب مي رساند و اين چيزي است كه انگلستان بدش نمي آيد. وگرنه خود انگلستان هيچ سودي از ورود تركيه به اتحاديه اروپا نمي برد و آسيب آن هم كمترين خواهد بود. |
|
|
با درود مثلی معروف می گوید«تنها مردگان اشتباه نمی کنند»حال با توجه به این ضرب المثل هر انسانی میتواند اشتباه کند بخصوص فعالان سیاسی ان هم بدلیل جزر و مد سیاسی در مناطق بحرانی مانند خاور میانه . اما« اخلاق سیاسی» حکم میکند که با پذیرش اشتباه سیاسیش و طبعات ان کناره گیری کند و اما اگر این اشخاص باز بعد از فجایعی که ببار اورده اند فکر میکنند راه حلی برای جبران راه رفته گذشته پیدا کرده اند اولین شرط برای جلب اعتماد دوباره مخاطبان باید اعلان کنند که دلایل انحراف فکری که ما راعاقبت بخیر کرد چه بوده؟ازغرور بی مورد بکاهند زیرا این جاده دوطرفه شده است و دیگر دوره فلان و بهمان نیست که اقایان بگویند و عوام با دهان باز گوش کنند و اکثر مواقع هم نفهمند حضرت چه فرموده الا اینکه در پایان شعار این مباد ان باد!! ببینیم خواجه عبدالله انصاری چه گفته؟ «اقوام روزگار به اخلاق زنده اند /// قومی که گشت فاقد اخلاق مردنیست» نظر خواجه مربوط به هزار سال پیش است و عمق فاجعه اینجاست که بعد هزار سال هنوز نتوانسته ایم به منور الفکر جامعه بفهمانیم تو در مقابل اعمالت مسؤلی .جامعه ای که مدعیان تحولات اجتماعیش معتقد به «دروغ مصلحت امیز به زراست فتنه انگیز»هستند و بعد طبق معمول همیشگی دنبال دست اجانب میگردیم!!شما معتقدید«با اشتباه سياسي افراد ميهن پرست نبايد با بي انصافي روبرو شد.» با مراجعه به دهخدا دریافتم که معنی میهن پرست یعنی« که میهن خویش در حد پرستش دوست دارد.» حالا اگر کسی درمقابل معبودش حاضر به اعتراف بخطا و سعی درتصحیح اشتباه نکند باید چه نامیده بشود؟ نمیشود اتش بپا کرد وحتی راضی به قبول اشتباه هم نبود.یاداوری فجایع وبلایا صرفا به منظور بررسی و ممانعت از تکرار دوباره است٬ همانطورکه میدانیم ایرانیها متهم میشوند به اینکه مردمی هستند بدون حافظه تاریخی به باورمن اینگونه برخورد با خطاها و فرهنگ لاپوشانیی و چشم بستن برفجایع حاصله از جانب دوستان درضمیر ناخوداگاه ما نهادینه شده و بالنتیجه نمی توانیم(نمی خواهیم) بیاد اوریم و از طرفی سزای منتقد بسته به انصاف خطا کار از طعنه دوستانه همراه با نگاه عاقل اندر نادان تا تهمتها و منع معاشرت پیش میرود که در نتیجه خیلیها را به سکوت و اغماض و چشم پوشی برواقعیتها وا میدارد .چرا راه دور برویم همین اتفاقات سه دهه گذشته را بررسی کنیم هرکسی سعی میکند تاریخ خودش را بسازد و مدعی میشوند که بله چون من لباس ازتن گرفتم و ناچار کنج عزلت نشین شدم این مسائل رخ داده !! هیچکس شهامت بررسی واقعی وقایع را ندارد که چرا اینطور شد؟ تعریف اشتباهی که به این سرانجام رسید چه بوده؟ در نتیجه نخواستن عده ای برای بازگویی حقایق ودرتنگنا بودن عده ای دیگر باعث شده که نسلها بعد ازهمدیگر مجبور به تکرار اشتباهات پدران خود بشوند و ناظران نااشنا با فرهنگ ما متعجب از اینکه چطور میشود این مردم زمانی بر بیشتر اسیا و اروپا حکمرانی میکردند و مانع ازاجحاف به دیگر ادیان و فرهنگها و امروزه از بزبان اوردن خطای خود عاجزو ناتوان اما همزمان درباره مسائل جزیره برمودا داد سخن می دهند!!نداشتن حافظه تاریخی را باید خطایی دیگر دانست که ازجانب روشنفکران درحق مردم ما روا شده .تحریف حقایق بزرگترین مشگل جامعه ماست که باعث هرز رفتن ثروتهای مادی و معنوی ما شده و میشود تا وقتی حضرات این پرده دروغین را از رخ واقعیات ندرند ما از این دور تسلسل رهایی نخواهیم یافت نمیشود گفت طرف را نیازارید چون نیتش خوب بوده مثلی معروف داریم که میگوید «کم نیستند انسانهایی با نیتهای ظاهرا خیرخواهانه مردمشان را به قعر جهنم واصل نمودند.
حميد |
من بطور كلي با شما م.افق هستم، ولي آنچه من مي گويم اينست كه در حاليكه از اشتباه ها درس مي گيريم و كاركرد خود را دقيق تر و خردمندانه تر برنامه ريزي مي كنيم، نبايد تا ابد احساسات و انرژي خود را صرف انتقادهاي تكراري كنيم. خطاهاي سياسي اگر از خودفروشي و خيانت نباشد كه به ندرت وجود دارد، از بي تجربگي و غرور خودبزرگ بيني ناشي از عقده حقارت است. ما اكنون در شرايطي هستيم كه بي توجهي ما به جلو و نگاه پيوسته ما به عقب برايمان فاجعه بار خواهد بود. |
|
|
با درودی دوباره چقدر خوشحالم در روزگاری زندگی میکنم که رهبری فرزانه مانند خمینی با برپایی انقلاب شکوهمند اسلامی که البته پایه ان در قیام تاریخی خرداد ۱۳۴۲ پایه گذاری شد را شاهد بودم و از نعمات ان بهره مند شدیم البته بودند افراد فریب خورده و نادانی که با تصور اینکه بدون وجود اینان زمین از حرکت باز می ماند با این انقلاب اسلامی همراه شدند و با نوشتن مقالات سوزناک که کوته فکری انان را میرساند میخاستند در دل امام رخنه کنند و بر خر مراد سوار شوند اما قافل از اینکه این ساده دلان امام را نمیشناسند اما امام حسابی این حضرات جو فروش گندم نما را میشناخت و در موقع خودش همگیشان یا «حیات خفیف خائنانه» [به گفتهی مهدی بازگان] دارند یا با بد نامی روی در نقاب خاک کشیدند. برای اگاهی بیشتر و شناساندن این دشمنان ایران و ایرانی سه مورد را ذکر میکنم -۱- علی اصغر حاج سیدجوادی از همین سنخ روشنفكران چند روز پیش از سقوط تهران و فروپاشی شاهنشاهی در تاریخ 7 بهمن ماه 1357در نشریهی «جنبش» متعلق به خودش نوشت: «امام میآید، با صدای نوح، با طیلسان و تیشهی ابراهیم، با عصای موسی، با هیئت صمیمی عیسی و با كتاب محمد، و دشتهای سرخ شقایق را میپیماید و خطبهی رهایی انسان را فریاد میكند…وقتی امام بیاید، دیگر كسی دروغ نمیگوید، دیگر كسی به خانهی خود قفل هم نمیزند، دیگر كسی به باجگزاران باجی نمیدهد، مردم برادر هم میشوند و نان شادیشان را با یكدیگر به عدل و صداقت تقسیم میكنند. دیگر صفی وجود نخواهد داشت؛ و صبح بیداری و «بهار آزادی» لبخند میزند. باید امام بیاید تا حق بجای خود بنشیند، و باطل و خیانت و نفرت در روزگار نماند…» ولی این تملقها کارگر نشد و با وجود سالها دربدری باز هم از اشتباهات خودش درس نگرفته«حداقل از مردم پوزش بخواهد» ولی طبق مثل ( نرود میخ اهنین در سنگ ) در همان سالهای قبل از انقلاب جا خوش کرده و هنوز نفهمیده که دیو بیرون رفت و فرشته جایگزینش شد.-۲- شخصی بود که در امریکا زندگی میکرد وبا تصور اینکه چون امام خمینی مصلح دوران درجوانی خطبه عقد ایشان راخوانده و چند بار هم این روحانی خدا ترس شب را در خانه این ساده لوح گذرانیده میخواهد بهره برداری سیاسی کند در نتیجه جبهه ملی در امریکا بختیار را خائن اعلام میکند و امینی پدر برای گرفتن سهم خودش از انقلاب راهی نوفل لوشاتو میشود و امام هم استانداری شیراز را به او میدهد و اما امام میدانست کسی که به دوست هم حزبی خودش خیانت بکند قابل اطمینان نیست و در اولین فرصت ایشان را هم بغل دست دیگر فرصت طلبان فرستاد -۳- حال امینی پسر به طمع ارث نداشته پدر با تیر انداختن در تاریکی فکر میکند میتواند دل رهروان امام دوران را بخود جلب کند!! فقط باید گفت زهی خیال باطل تجربه ثابت کرده که شمایان بدلیل فرصت طلبی قابل اطمینان نیستید و فقط مانع در راه اهداف مردم ایجاد میکنید در پایان فقط باید گفت با بودن شما ساده دلان دشمنان مردم غمی نخواهند داشت. : توضیحات
حميد |
با اشتباه سياسي افراد ميهن پرست نبايد با بي انصافي روبرو شد. |
|
|
بادرود
«اول اندیشه وانگهی گفتار// پایبست آمدهاست و پس، دیوار» مقدمه گلستان سعدی»
«بزرگترین افتخار این نیست که هرگز سقوط نکنیم، بلکه پس از هر سقوط، دوباره بپاخیزیم.» «کنفوسیوس»
«در برابر یک قدرت متشکل و منظم، فقط یک قدرت متشکل و منظم ِ دیگر تاب ایستادگی دارد. هرچند مایهٔ تأسف است، ولی من راه دیگری نمیبینم.» « درک صورتمسأله از حل آن مهمتر است »-«آلبرت اینشتین»
«آدمی فربه شود از راه گوش// جانور فربه شود ازحلق و نوش» «تیغدادن در کف زنگی مست// به که آید علم، ناکس را بدست» «حضرت مولانا» «جهالت بیش از دانایی احساس امنیت ایجاد میکند.» «چالز داروین»
«سر تو بذار رو نازبالش، بذار به هم بیاد چشت// قاچ زینو محکم چنگ بزن که اسبسواری پیشکشت» «فروغ»
«برای دشمنانت کوره را آنقدرداغ مکن که حرارتش خودت را نیزبسوزاند»«تملق خوراک ابلهان است.»شکسپیر»
«اگر نسل حاضر نمیداند به کجا میرود، دلیل آن این است که رؤیای اجداد خود را تعقیب میکند.» «ناشناس»
حمید |
پندهاي آموزنده اي هستند. |
|
|
با درود به شما جناب استاد زعیم
جناب استاد نظر شما درباره مقاله زیر چیست؟
با سپاس
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/07/120526_l23_lp_neighbours_iran_neighbours_ardeshir_zahedi.shtml
سعید |
ايشان حرف تازه اي نزده، فقط بازگويي رويدادهاي تاريخي را كرده است. اينكه امريكا يك تلفن زد و ما دويديم رفتيم به عربستان كمك كرديم و براي عربستان جنگيديم كه عربستان را به ما مديون نمي كند، به امريكا مديون مي كند كه به نوكرش دستور داد برود و براي عربستان بجنگد. |
|
|
1.جناب استاد به نظر شما اگر ارتش در سال1357از دولت دکتر بختیار حمایت می کرد و بیطرف نمی ماند امکان جلوگیری از فاجعه امکانپذیر بود؟
2.با توجه به اینکه در تاریخ20 خرداد1361(17 روز پس از ازادسازی خرمشهر)صدام حسین که در ضعیفترین موقعیت سیاسی-نظامی خود قرار داشت بیانیه ای مبنی بر امادگی برای عقب نشینی از 1200 کیلومتر باقیمانده از خاک ایران و گفتگو با ایران منتشر کرد و متعاقب ان طرح صلح سازمان کنفرانس اسلامی ارائه شد، به نظر شما ایا جمهوری اسلامی نمی توانست با پذیرش مشروط طرح صلح ،ضرب الاجلی برای خروج نیروهای عراقی از 1200 کیلومتر باقیمانده تعیین کند و در مدت زمان ضرب الاجل، ارتش به طراحی عملیاتی برای ازادسازی ان 1200کیلومتر بپردازد تا اگر در پایان ضرب الاجل نیروهای عراقی تمامی خاک ایران را تخلیه نکردند ارتش بلافاصله عملیات را شروع کند و با پیروزی حتمی در ان عملیات با بالاترین موضع قدرت در میز مذاکره پیروزیهای نظامی را به پیروزیهای سیاسی تبدیل کند؟(به جای ورود به خاک عراق-و بسیج غرب و شرق علیه ایران-و ان هم در شرایطی که هنوز 1200 کیلومتر از خاک ما در اشغال دشمن قرار داشت).
با سپاس
سعید |
1-تصميم شاه براي انتقال قدرت بسيار دير شده بود. وفاداري سران ارتش به شاه بود، و وقتي شاه فرار كرد، انها مدتي گيج بودند كه بايد چكار كنند. ژنرال هايزر هم برايشان دستور آورده بود كه ارتش يكپارچه بماند و خونريزي نكند. فردوست كه قدرتمندترين نظامي در كشور بود و بعدها فهميديم كه ايشان با درجه سرهنگي در بخش ام آي 6 سازمان اينتليجنت سرويس خدمت مي كرده از آقاي خميني پشتيباني مي كرد. همه اينها و موارد ديگر باعث شد كه ارتش اعلام بيطرفي كند. وقتي ارتش نسبت به دولت وقت و دشمنان دولت وقت اعلام بيطرفي مي كند، تكليف معلوم است. البته ارتش بهاي بسيار سنگيني براي اين بيطرفي پرداخت كرد و بهترين افسران خود را كه هر كدام اسطوره اي از مهارت جنگي و ميهن پرستي بودند از دست داد.
2- چرا مي توانست و صلاح كشور هم در اين بود، ولي در خبرها و بحثهاي خوانده ايد كه چه كساني و چرا مايل بودند جنگ ادامه پيدا كند. حتا عربستان و امارات هم براي ترغيب ايران به آتش بس 100 ميليارد دلار پرداخت مي كردند. من نمي خواهم اين بحث حساس را دنبال كنم، زيرا جمهوري اسلامي تحمل انتقاد از اشتباه هاي فاحش و سرنوشت ساز خود را ندارد. |
|
|
با درود به جناب استاد زعیم
1.با توجه به اینکه ترکیه از نظر اقتصادی از بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا تواناتر است و از نظر نظامی هم بزرگترین نیروی زمینی اروپا را دارد علت مانع تراشی اروپا در راه عضویت ترکیه چیست؟مسلمان بودن ترکیه و ورود به یک باشگاه مسیحی یا علل دیگر؟
2.جناب استاد اینده وضعیت سوریه را چگونه می بینید؟ایا سناریوی لیبی برای سوریه در حال پیچیده شدن است؟واکنش روسیه را چگونه میبینید؟
3.به نظر شما چرا ترکیه در لیبی و سوریه از اتحادیه عرب دنباله روی می کند؟
با سپاس
سعید |
1-فراموش نكنيد كه اروپا يك دوران هزار ساله تعصب مذهي و خشونتهاي و جنايتهاي برآمده از آن را پست سر گذاشته، بنابراين از تندروي، تعصب مذهبي و ايستايي انديشه اي مذهب كه آنها را صدها سال عقب نگه داشت وحشت دارند. از سوي ديگر، دهها سال با هم جنگيدند تا اينكه به اين نتيجه رسيدند كه با ستيزگري بجايي نمي رسند، ولي با همكاري و همياري خواهند توانست توانا و قدرتمند شوند و ملتهاي خود را مرفه و خوشبخت كنند. در برابر اين پس زمينه، شرايط كنون است كه اروپا مقصد هجوم اسلامگريان متعصب مذهبي به كشورهايشان زير عنوانهاي مهاجر و پناهنده شده است. اين مهاجران هم از لحاظ فرهنگي و هم امنيتي جامعه اروپا را سخت ترسانده اند. تركيه به عنوان تونل ورود اسلام و اسلامگرايي به درون اروپا با ابعاد كنترل نشدني شناخته مي شود و اصل دليل مخالف هم همين است.
2- رژيم اسد بي شك سرنگون خواهد شد و بشار اسد و برادرش صد در صد، اگر از دست مردم جان سالم بدر ببرند كه احتمالش را كم مي بينم، بهر كجا كه فرار كنند گرفتار دادگاه كيفري بين المللي بجرم جنايت عليه بشريت و حكم زندان ابد خواهند شد. اگر ذره اي عقل داشت، ماه گذشته كه روسيه پذيراي او مي شد، از فرصت استفاده مي كرد. روسيه مي داند كه ديگر نمي تواند پذيراي اسد باشد، زيرا آسيبهاي حيثيتي زيادي خواهد خورد. سوريه از ليبي خونين تر شده و غرب بي توجه به روسيه و چين كار رژيم را تمام خواهد كرد. روسيه مرتكب اشتباه استراتژيك بزرگي در پشتيباني از رژيم اسد و تكروي در شوراي امنيت شد. من تصور مي كنم كه انتقام غرب از روسيه بزودي بصورت آسيبهاي اقتصادي و شورشهاي درون كشوري نمايان خواهد شد.
3- تركيه شديدا تشنه احترام است. براي نخستين بار شرايط جلب احترام بين المللي را بدست آورده و مي خواهد نقش محوري منطقه اي براي خود كسب كند. آنچه سياستگزاران تركيه نمي دانند و يا مي دانند و خوش خيالي مي كنند، اينست كه كشورهاي عربي تا آنجا كه تركيه منافعشان را تامين كند آن را بدنبال خود مي كشند و پس از تامين مقصود، تركيه را مانند كشي كه كشيده شده باشد ول مي كنند. |
|
|
با درود به شما جناب استاد زعیم
1.جناب استاد ایا روزی فراخواهد رسید که همانند امریکا(حتی برای تامین بودجه عمرانی)یک قطره نفت هم صادر نکنیم و فقط انرا برای تامین خوراک مواد اولیه کارخانه های خودمان استخراج کنیم؟
2.در مورد صادرات گاز مایع و گاز طبیعی به اروپا،شبه قاره هند،چین، اسیای میانه،ژاپن و کره جنوبی چطور؟ایا صادرات گاز به این کشورها حتی پس از صنعتی شدن کامل کشور و بی نیازی به فروش نفت هم(برای وابسته ماندن انها به ایران)ادامه خواهد یافت؟
با سپاس
سعید مقامی |
1- برنامه اي كه من تدوين كرده ام، بي نيازي از فروش نفت، بي اينكه آسيبي به روند رشد و اقتصاد بزند، حدود پنج تا هشت سال طول خواهد كشيد. در اين مدت حجم دولت به حدود 30% كنوني كاهش خواهد يافت و بودجه كنوني نه تنها به همين نسبت 70% كاهش خواهد يافت، ضايعات بودجه كه اكنون حدود 40% شامل دزدي ها و خريدهاي دولتي با قيمتهاي تقلبي، ريخت و پاش هاي بي حساب به بهانه مراسم مذهبي توسط همه نهادهاي دولتي، و جلوگيري از تقلب و فساد فاحش در گمرگ ها است، تا حد زيادي كاهش داده خواهد شد. قاچاق سازمان يافته كه خود باعث كاهش درآمد دولت است جزو جرمهاي كبيره طبق فهرستي كه تهيه كرده ام خواهد شد. بنابراين، درآمد ماليات و گمرگ و سود صنايع كليدي كه تا ربع قرن دولتي خواهند ماند، نيازي به درآمد نفت نخواهد بود. درآمد فروش نفت انحصارا براي گسترش صنايع بزرگ و زيربنايي و ذخيره ارزي (براي حوادث غير مترقبه) بكار خواهد رفت.
2- درآمد فروش گاز منحصر به طرحهاي عمراني سراسري كشور، گسترش خدمات آب و برق و تلفن و ارتباطات جاده اي، ريلي و هوايي كشور، و از همه مهمتر گسترش آموزش رايگان خواهد شد. كودكان هيچ ده كوره اي بي مدرسه و وسيله رفت و آمد رايگان به مدرسه، بي درمانگاه و بي وسيله رفت و آمد به بيمارستانهاي مجهز نخواهند بود. روستاها چنان آباد خواهند شد كه با وجود جاده هاي امن و ارتباط آسان، و همه گونه امكانات رفاهي، بسياري ترجيح خواهند داد در روستا زندگي كنند. با طرحي كه من دارم، روستاييان كشور در طي كمتر از يك نسل به طبقه متوسط كشور خواهند پيوست.
بخش عمده اي از توليد گاز كشور، افزون بر توليد انرژي، مواد اوليه كارخانه پترو شيمي خواهد بود كه با برنامه اي كه تدوين كرده ايم با تغذيه صنايع پايين دست پليمري خواهد توانست تا ده درصد صادرات كشور را تشكيل دهد. البته اين درصدها را در شرايط كنوني مقايسه نكنيد، زيرا در طي ده سال فراورده هاي كشاورزي و صنايع كشاورزي تا 25% صادرات كشور را پر خواهند كرد و صادرات صنعتي ما بدون اختساب صنايع پايين دست كشاورزي، حدود 30% و صنعت توريسم 10 تا 15% درآمد كشور را تشكيل خواهند داد.
3- من به وابستگي كشورها به مواد اوليه ما عقيده ندارم، كشورها بايد به اقتصاد ما وابستگي پيدا كنند. وقتي همه مردم را باسواد كرديم و آموزش عالي گسترده شد و بجاي از دست دادن مغزهايمان مغزهاي ديگران جذب پويايي دانش و تكنولوژي ما شدند و پژوهش دانشيك توليد ملي ما شد، وابستگي ها واقعي و ژرف و پايا خواهد بود. |
|
|
|