همه
با هم زير يك پرچماین
ایرانی نما ها و پادوهای استعمار سعی بر این دارند که با ایجاد تنش های قومی و پراکندن
تخم نفاق، آب را به سود اربابان خود گل آلود سازند و راه را برای تکه تکه کردن ایران
هموار سازند. اینان آنچنان از فرهنگ و تمدن ایران بدوراند و نمیدانند که قرنهاست این
اقوام درهم آمیخته و تشکیل یک ملت واحد را داده اند.
امروز
نمی توان در ایران خانه ای را بیابید که از اقوام مختلف شکل نگرفته باشد. هیچگاه در
سازمان ها و تشکیلات سیاسی، ادارای، نظامی، فرهنگی وقوای مقننه و مجریه و قضاییه مسئله
ای به نام قومیت مطرح نبوده و نیست.
ارتش
ایران تشکیل شده از جوانان یک یک شهرها و روستاهای ایران؛ ازکرد، بلوچ، آذری، خراسانی
و گیلک ..... که همه در زیر یک درفش طی قرن ها از تمامیت سرزمینی این مرز و بوم دفاع
کرده اند. اگر شما قوم گرایان با تاریخ ایران بیگانه هستید حتما جنگ ایران و عراق را
بیاد دارید. آنرا مورد بررسی و تجربه و تحلیل قرار دهید و از خود بپرسید در حالیکه
صدام از نژاد عرب بود، پس از حمله به خوزستان چرا قوم عرب زبان در کنار دیگر مردم خوزستان
در مقابل آن سرسختانه ایستادگی کردند؟ و چراجوانان از اقوام دیگر از آذری، فارسی، خراسانی،
کرد و بلوچ، لر، بختیاری بیاری آنان شتافتند و در کنار هم بدون طرح مسئله قوم گرایی
بزرگترین حماسه های میهنی را آفریدند؟
درآن
کارزار، خون و آتش آنچه مد نظر بود ایران بود و استقلال ایران و تمامیت سرزمینی آن.
در
یکی از نوشتار های این قوم پرستان خواندم:
"
به راستی ایران چیست که عده
ای فارسی زبان کفن پوشان برای حفظ چار چوب آن با قمه و دشنه و چاقو به جان مردم افتاده
اند؟ و برای همچون کشوری تاریخ جعلی می سازند؟ فارس زبانان نظیر شصت تن مجبورند برای
ادامه استثمار ملتهای (!) غیر فارس و پروسه ی استعماری خود مدام در صدد جعلیات تاریخی
باشند ..."
این
لاطائلات بیشتر به جوک شبیه است و از بی سوادی و بی خردی نویسنده آن حکایت می کند و
ارزش پاسخگویی ندارد. خوانندگان خود قضاوت خواهند کرد و دراین مدت از این قبیل باده
سرایی ها که از مغزهای علیل و بیمارگونه تراوش کرده بسیار دیده و خوانده ایم. حتا جسارت
و حقارت و ذلت را به جایی رسانده اند که زیر پرچم اجنبی رفته وآن راجزء افتخارات خود
می دانند و چنین می گویند:
"
آذریها، ارمنیها و گرجیهای قفقازی
با هزار و یک آرزو از ایران جدا شدند. و برای رهایی از شر ایرانی بودن، فرشته نجات
خود را یافتند و روس ها به کمکشان شتافتند... عربها، کردها، بلوچ ها، و ترکمن ها درآروزی
به دست آوردن شرایط گرجیها و ارمنی ها وآذری های خوشبخت آذربایجان شمالی هستند."
شرمت
باد ای فرزند ناخلف که برای اقوام سلحشور و غیور و میهن پرست ایران زمین این چنین آرزویی
را داری. یک انسان آزاده و با شرف هزاران بار مرگ را به زیر پرچم بیگانه رفتن ترجیح
می دهد و هر گز حاضر نیست زیر بار این ننگ ابدی برود. من نمی دانم اقوام ایرانی که
این مرز بوم خانه و کاشانه آنان است، این توهین بزرگ را چگونه پاسخ می دهند. آیا این
مردم ستم کشیده و رنج دیده آذری و ارمنی و گرجی که سالیان سال زیر چکمه های قزا ق های
روس قرار گرفتند و سپس به پشت دیوار آهنین رفتند این را برای خود افتخار و نوعی آزادی
می دانند؟ اگر شما قوم پرستان چنین برداشتی از آذریها دارید بیاد بیاورید یک بار در
سال سال 1324 فرقه دموکرات آذربایجان به زعم شما موفق شد نجات بخش (!) آذری ها باشد
ولی این مردم میهن پرست و غیورآذربایجان با قیام خود آنان را فراری دادند و بار دیگر
در کنار هم میهنان خود قرار گرفتند و به این افتخار کردند، نه به زیر سلطه اجنبی رفتن
را جدای طلبان و قوم گرایان از شما می خواهم بیاندیشید و سپس پاسخ دهید، یک ایران پاره
پاره شده به نفع چه کسانی است؟
آیا
این تنها خواسته استعمار گرایان نیست؟ آیا فکر نمی کنید یک ایران متحد و قدرتمند و
مستقل برای منافع آنان درد سر ساز خواهد بود؟ البته یک ایران تکه تکه شده و از هم گسسته
برای آنان قابل هضم تر است و درآن شرایط بهتر می توانند همین اقوامی را که شما امروز
سنگ آنان را به سینه می زنید یک به یک به زیر سلطه خود در آورند. و با این نتیجه مطلوب
برسند تفرقه بیانداز و حکومت کن فرزندان گمراه ایران، اگر هنوز ذره ای وجدان و احساس
میهن دوستی و انسان دوستی در وجود خود می بینید بیایید خود را از تعصبات قوم گرایی
و تامین خواست بیگانان برهانید. بیاید تخم کین را به دور افکنده و با اتحاد دوستی و
برادری دست در دست هم دهیم و بسازیم ایرانی آزاد، آباد و قدرتمند را و افتخار کنیم
به ایرانی بودن خویش که بی گمان اینگونه می توانیم به خواست به حق همه ملت ایران یعنی
همان دموکراسی و رفاه اجتماعی و آزدی دست یابیم. که این مهم آرزوی یک یک شهروندان و
باشندگان این سرزمین است.
پاینده
ایران
جمال
درودی
عضو
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران
9 تير 1391