در بازگشت به ایران دچار دشواری هایی با ساواک شد و هنگام بررسی زمین لرزه بویین زهرا دچار تصادم شدیدی شد که چند ماه او را در حالت فلج بستری کرد. آنگاه در آزمون استادیاری دانشگاه تهران شرکت کرد و قبول شد، ولی ساواک از استخدام او جلوگیری کرد. وساطت برخی استادان برجسته ملی (مانند دکتر سیاسی، دکتر صدیقی، دکتر صفا)، منجر به اجازه تدریس بدون حقوق برای او شد. افزون بر آن، مسئولیت بخش مردم شناسی و ایلات و عشایر در موسسه پژوهش علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز به دکتر ورجاوند سپرده شد. ایشان به علت علاقه شدیدی که به فرهنگ و تاریخ ایران داشت، همزمان مسئولیت مرکز آموزش جلب جهانگردان را بر عهده گرفت و زمینه را برای پرورش نیروهای کاردان برای صنعت جهانگردی را فراهم نمود.
پس از تشکیل سازمان حفاظت آثار باستانی، ایشان بعنوان مشاور عالی و مسئول بخش پرورش نیروی متخصص برای نگهداری و بازسازی بافت های قدیمی و مجموعه های باستانی و تاریخی به فعالیت پرداخت که عمده متخصصان معمار و باستان شناس سازمان میراث فرهنگی از دانش آموختگان آن دوره هستند. از جمله فعالیت های موثر ایشان در زمینه میراث فرهنگی، انتشار مجله های باستان شناسی و هنر و فرهنگ و معماری بصورت دو زبانه بود. و دیگر، فعال ساختن بخش پژوهشهای مردم شناسی و ایلات و عشایر بصورت میدانی و افزودن این شیوه به برنامه های باستان شناسی دانشگاه در سطوح کارشناسی و کارشناسی ارشد بود.
پژوهشهای میدانی، بررسیهای باستان شناسی و مشارکت در کاوشهای خود ایشان، زمینه ساز مقاله ها و کتابهای بسیار بوده است که بعنوان مثال، کاوشهای هفت تپه، بیشاپور، تخت سلیمان، و رصدخانه مراغه را که کل مسئولیتش با خود ایشان بود را می توان نام برد.
بررسی ها و مشاوره های ایشان درباره روشهای بازسازی و بازپیرایی شمار زیادی از جایگاه های عمده باستانی کشور مانند تخت جمشید، بناهای دوران صفوی اصفهان، آذربایجان، کاشان، و شمال کشور، تا سال 1357 ادامه داشته که همه آنها در قالب صدها مقاله و رساله در داخل و خارج کشور، بویژه در دانشنامه ایرانیکا، دانشنامه اسلامی، دانشنامه تشیع، دانشنامه بزرگ فارسی و دانشنامه زنان ایران چاپ شده است.
افزون بر آن، دکتر ورجاوند تا کنون بیش از بیست کتاب در زمینه های انسان شناسی، ایلات و عشایر، جغرافیای تاریخی، آثار باستانی مناطق مختلف ایران، سبک شناسی معماری، باستان شناسی و هنر، شیوه مرمت بناهای تاریخی، رابطه فرهنگ و توسعه و غیره نوشته که بچاپ رسیده است. کتاب سه جلدی تاریخ و فرهنگ قزوین از جمله کارهای عمده و ماندگار ایشان بشمار می رود.
فعالیت سیاسی دکتر ورجاوند پس از بازگشت از اروپا در گردهمایی ها، مقاله و مصاحبه ها در چارچوب جبهه ملی ایران در رسانه ها ادامه یافت. هنگام تشکیل دولت موقت انقلاب، به دعوت شادروان مهندس بازرگان برای مدتی سرپرستی وزارت فرهنگ و هنر را به عهده گرفت. بزرگترین چالش ایشان در آن دوران پرآشوب و آشفته، که کوششی فداکارانه و خستگی ناپذیر را می طلبید، حفظ میراث فرهنگی کشور از دست خرابکاران و غارتگران بود.
در سال 1360، دکتر ورجاوند همراه با شمار زیادی از اعضای جبهه ملی ایران دستگیر و به زندان افتاد. دوره سه ساله زندان چنان اثرات منفی سنگینی را بر تندرستی ایشان گذاشت که تا واپسین روز زندگی با ایشان بود. پس از بسته شدن دفتر مرکزی جبهه ملی ایران و غیرقانون اعلام کردن آن توسط نظام جمهوری اسلامی، ورجاوند و چهل نفر دیگر مبارزه را در چارچوب هیئت حس نیت که همگی اعضای فعال و شناخته شده جبهه ملی بودند، ادامه داد.
دکتر ورجاوند از سال 1358 عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران بود. در سال 1373 به عضویت هیئت اجرایی و در سال 1379 به هیئت رهبری جبهه ملی ایران و سخنگویی برگزیده شد. ورجاوند را می توان به عنوان یک از فعالترین، خوشفکرترین، نوآورترین و پرآوازه ترین عضو جبهه ملی ایران شمرد که میان دوست و دشمن از احترام زیادی برخوردار بود. مرگ نابهنگام و غیرمنتظره او چنان ضربه ای به پیکره جبهه ملی و جنبش ملی ایران زد که هنوز پس لرزه های آن را احساس می کنیم.
دکتر پرویز ورجاوند یک فرزند راستین ایران زمین بود: با سواد، با فرهنگ، هوشمند، خردمند و فداکار. عشق او آزادی، رفاه و سربلندی مردم ایران و بازپس گیری و بازسازی جایگاه ایران در صحنه جهانی و احترام سزاوار ملت ایران در افکار عمومی جهانی بود. ورجاوند همیشه در ذهن ایرانیان خواهد ماند. ورجاوند مردی برای آینده ایران بود که زودهنگام به گذشته پیوست و ایران مردی را که می توانست در سازندگی و باز زنده سازی ایران عزیز مشارکتی بسیار موثر داشته باشد. ولی تخم میهن پرستی که ورجاوند در دل جوانان ما کاشت، اکنون جوانه زده است.
کورش زعیم