نامه كورش زعيم به كمیسیونر عالی حقوق بشر
ژنو، سوییس
نامزد کردن جنبش زنان ایران
برای جایزه حقوق بشر
2008 سازمان ملل
عالیجناب،
از زمانی که جمهوری اسلامی حدود سه دهه پیش در ایران به
قدرت رسید، با زنان ایران مانند شهروندان درجه دو رفتار کرده و قانونهایی نیز برای
محروم ساختن زنان از ابتدایی ترین حقوق مدنی و بشری تصویب و به اجرا گذاشته است. قانونهای جدید نه تنها زنان ایرانی را از
برابری سنتی و تاریخی آنان با مردان بازداشته، بلکه ضد انسانی ترین مجازات ها را
برای عدم رعایت این محدودیت های جدید تجویز کرده است. در دادگاهها و اختلافات مدنی
و ارزش گذاری های مادی، زن نیمی از مرد بشمار می رود، هر چند که در هنگام مجازات،
زنان باید حتا سهمی از مجازات مردان را تحمل کنند. زنان ایران مجبور هستند جامه و
رفتار خود را با محدودیت های رسمی تطبیق بدهند و بطور مستمر در خیابان، در
گردهمایی ها و در محل کار مورد توهین، خشونت و بازداشت قرار می گیرند.
در طی سه سال گذشته، فشار روی زنان ایرانی به شدت و تا سطح
خشونت باری بالا رفته است. روزی نیست که شماری از اعتراض کنندگان و فعالان جنبش
آزادی زنان مضروب نشوند، بازداشت نشوند، به زندان نیافتند، مورد آزار جنسی قرار
نگیرند یا بطور مرموزی کشته نشوند، بدون اینکه کسی پاسخگو باشد. زن به عنوان تامین
کننده نیاز مرد تلقی می شود نه یک شخصیت مستقل با حقوق مستقل.
زنان ایران، از مادران سالخورده تا دختران دانشگاهی، در
اعتراض به رفتار غیرانسانی رژیم شرکت دارند. در طی سه سال گذشته، جنبش اعتراضات و
تظاهرات آزادیخواهی زنان کم کم به سراسر کشور سرایت کرده و ابعاد بین المللی به
خود گرفته است. هر چه این جنبش گسترده تر و رسانا تر شده، و صدای خود را به
دورترین زوایای افکار و وجدان عمومی جهانی رسانده، جمهوری اسلامی به خشونت خود علیه
فعالان و رهبران آن افزوده است. ولی، این فعالان دلاورانه ایستادگی کرده اند و تحت
بدترین شرایط آزاردهی، تهدید، خشونت و زندان ذره ای پس ننشسته اند.
جنبش آزادی زنان ایران، همانند جنبش دهه 1960 حقوق بشری
سیاهپوستان در امریکا، برای رهایی از بردگی نوین است. ولی آنچه جنبش آزادی زنان
ایران را از جنبش های مشابه در طول تاریخ ملت های دیگر متفاوت می کند اینست که
پیشینه تاریخی و فرهنگی زنان ایران برابری با مردان بوده و اینکه آنان همیشه از
فزصت برابر برای رشد و پیشرفت در همه زمینه های اجتماعی، حرفه ای و سیاسی برخوردار
بوده اند.
در حالیکه جنبش های دیگر زنان در سراسر جهان برای بدست
آوردن حقوق مدنی و بشری که سزاوار آن بوده ولی هیچگاه نداشته اند بوده است، جنبش
آزادی زنان ایران برای بازپس گرفتن حقوقی است که همیشه داشته اند و توسط جمهوری
اسلامی، بوسیله محدودیت ها و خشونت گرایی، از آنان سلب شده است. در حالیکه حقوق
برابر آرزوی همه مردم است، باید درک کرد که درد و رنج زنان ایرانی بسیار بیشتر
بوده و از دست دادن حقوق بشریشان بسیار مصیبت بار تر از آنانی است که هرگز برابری
را در طول زندگی خود تجربه نکرده بوده اند. ما باید سنگینی و پیامدهای چنین پس رفت
چشمگیر را در زندگی زن ایرانی، آن هم در جهانی که با سرعت به سوی پیشرفت و تحقق
حقوق بشر جهانی می رود، بشناسیم.
بنابراین، از آنجا که ما جنبش آزادی زنان ایران را نمادی از
اراده استوار، پایداری در برابر خشونت و بیرحمی رسمی، و در عین حال حفظ و ادامه
جنبش بصورت مسالمت آمیز، تلقی می کنیم، آن را شایسته دریافت جایزه حقوق بشر سازمان
ملل متحد در سال 2008، می دانیم. بگذارید میراث این زنان دلاور و بردبار در تاریخ
جنبش های حقوق بشری سراسر جهان جاودانه شود.
با گرامیداشت،
کورش زعیم ، از سوی شورای رهبری جبهه ملی ایران
تهران – 27 تیر 1387