بخش دو
امور اجتماعی و فرهنگی
فصل چهارم: حقوق بنيادين مدني و اجتماعي
بند 1- اعلاميه جهاني حقوق بشر:
ما میخواهیم که
پایبندی به کلیه میثاقهای بین المللی، از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین
المللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و
کنواسیون رفع تبعیض علیه زنان را جزوی از قانونهای حاکم بر اداره کشور گردانیم.
ما تاکید
میکنیم که همه شهروندان ایران، چه زن و چه مرد، بی توجه به نژاد، زبان و باورهای
شخصی باید بتوانند آزادانه درهمه فعالیت های اجتماعی، سیاسی و اداری کشور مشارکت
داشته باشند و هردرجه یا مقامی را، چه انتخابی وچه انتصابی، که استعداد وتوانشان
اجازه می دهد احراز نمایند.
مابه آزادی
مطبوعات وهمه رسانه های گروهی، با توجه به حفظ همبستگی ملی و استقلال کشور، اعتقاد
داریم. رسانه ها، بویژه رسانه های دیداری و شنیداری، مسئولیت خطیر آگاهی رسانی و
انتشارحقایق را دارند و میتوانند در آموزش و بالا بردن سطح آگاهیها، ترویج فرهنگ
كلان ملی و پاسخگو گرداندن مسئولان به ملت، نقش بسیار موثری بازی کنند.
بند 2- آزادي هاي بنيادين:
ما به آزادی اندیشه،
سخن، مذهب، نوشتار، گردهمایی، سفر، گزینش آزاد شغل و جای زندگی، امنیت فردی و
اجتماعی و مصون بودن فرد از آزار و ستم و خشونت حکومت، برابری زن ومرد وبرخورداري
همه شهروندان ازحقوق یکسان معتقدیم، وتامین حقوق و آزادی های فردی را در چارچوب
ضوابطی که قانون مبتنی براعلامیه جهانی حقوق بشر تعیین کرده است، ازاهمّ وظایف
دولت ملی میدانیم. تاریخ زندگی ملت ها روشنگر آنست که ملت های آزاد و رها از خشونت
حکومتهای استبدادی، امکان آن را یافته اند كه استعدادها و نیروهای سازنده خویش را
در کار ساختن جامعه ای توانمند و پویا بکار گیرند.
بند 3- برابري حقوق و فرصتها:
جبهه ملی ایران بر
اين باور است که همه شهروندان ایران باید بطور برابر از همه مواهب زندگی و حقوق
اجتماعی وسیاسی برخوردار باشند، بویژه زنان که همیشه درفرهنگ و تاریخ ایران زمین
ازجایگاه ویژه ای برخوردار بوده اند. همه مردم، بي توجه به باور، جنسيت، مذهب،
زبان يا نژاد بايستي از فرصتهاي برابر براي پيشرفت در تحصيل و در فعاليت هاي
اقتصادي، اجتماعي و سياسي برخوردار باشند. هرگونه تبعيض عليه يك شهروند ايراني جرم
بشمار خواهد آمد و قابل پيگرد قانوني خواهد بود.
بند 4- آزادي رسانه ها:
با توجه به اهميت
حياتي نقش رسانه هاي گروهي، اعم از چاپي، شنيداري، ديداري يا اينترنتي، درخبردهي
وآگاه كردن مردم و نظارت بر عملكرد سه قوه اداره كننده كشور، جبهه ملي ايران رسانه
ها را به عنوان ستون يا قوه چهارم اداره كشور به رسميت مي شناسد. رسانه ها با آگاه
كردن مردم از عملكرد سه قوه ديگر، سنجش كيفي آنها و ارائه ديدگاههاي گوناگون،
رسالتي بسيار مهم و حساس در گسترش فرهنگ عمومي، استوارسازي همبستگي ملي، بقا و
تكامل دموكراسي و جلوگيري از هرگونه پنهانكاري، فريبكاري و فساد مسئولان اداره
كشور را به عهده دارند.
از سوي ديگر، رسانه ها بايستي براي
پويايي فرهنگ ملي و باززنده سازي و گسترش حوزه فرهنگ ايران، با كمك ابزارهايي
مانند شعر فارسی، مقاله، نمايش، سينما، موسيقي، اپرا و غيره، به اعتبار و موقعيت
معنوي ايران در منطقه و جهان كمك كنند و نسل جوان ايراني را به نقش تاريخي و
پراعتبار آن در پيشرفت فرهنگ جهاني آگاه سازند.
فصل پنجم: سياست و هدفهاي اجتماعي
بند 1- آموزش و پرورش:
سامانه آموزش وپرورش
باید وسیله موثری برای افزايش دانش ورشد علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی
کشور باشد. آموزش برای همه کودکان تا پایان دوره راهنمایی رایگان و اجباری، و
دسترسی جوانان کشور به ادامه تحصیل و باروری استعدادهایشان بدون نگرانی های مالی،
باید فراهم گردد. گسترش امکانات آموزشی دبستانی و دبیرستانی به دورافتاده ترین
مراکز جمعیت، و امکانات تحصیلات دانشگاهی در سراسر کشور باید فراهم شود. در راستای
آموزش فن و پیشه، آموزشهای حرفه ای، و برای پژوهش و پیشرفت دانش و فن، مراکز
پژوهشی، بايد در سراسر کشور گسترش یابند.
استقلال
دانشگاهها ومراکز علمی و پژوهشی از دیوانسالاری دولتی از هدفهای مهم یک دولت ملی
است. دانشگاهها و كانونهاي آموزشي بايستي محيط هايي آزاد برخورد انديشه ها و تبادل
ديدگاهها، و عاري از هرگونه تهديد، ارعاب و تسلط جو خفقان، بسته انديشي و
يكسونگري، باشند تا بستري مناسب براي رشد و شكوفايي انديشه و دانش و آفرينندگي، و
پرورش نيروي متخصص و آگاه در راستاي پيشرفت و تكامل جامعه فراهم آيد. مدیریت
دانشگاهها باید توسط دانشگاهیان انجام شود. رییسان دانشگاهها توسط هیئت امنای هر
دانشگاه و رییسان دانشکده ها توسط هیئت علمی پیشنهاد و توسط رییس دانشگاه منصوب
خواهند شد. وزارت علوم هیچگونه قیمومیتی را در دانشگاهها اعمال نخواهد کرد و فقط
به نظارت و کنترل کیفی علمی و تدریس در دانشگاهها خواهد پرداخت. فعالیت های
اجتماعی، سیاسی و فرهنگی توسط دانشجویان کاملا آزاد خواهد بود.
بند 2- ورزش:
ما ورزش و
نيرومندسازي بدني افراد ملت را براي تندرستي بدني و روحي جامعه ضروري و يكي از
اركان آموزش و پرورش جوانان كشور مي دانيم. جبهه ملي ايران توجه ويژه به گسترش
ورزش در ميان همه شهروندان، بويژه كودكان و جوانان، را دارد و ايجاد ورزشگاهها،
انجمن ها و تيم ها و مسابقات ورزشي را در سراسر كشور، بويژه در مناطق محروم، و
رقابت در ميدانهاي ورزشي جهاني را تشويق خواهد كرد. با توجه به ارج نهادن به پرورش
تن و روان در فرهنگ ايراني از دوران كهن، خواهيم كوشيد تا بستر لازم را براي رشد
اخلاق و روش جوانمردي و گراميداشت پيش كسوتي در جامعه ورزش ايران فراهم سازيم.
بند 3- زن و خانواده:
خانواده، واحد
بنيادين جامعه ايران بشمار مي آيد و قانون بايد اسباب استواري آن را بعنوان هسته
اصلي جامعه، فراهم آورد.
ازآنجا كه
زنان نيمي ازنيروي انساني جامعه هستند، و باتوجه به نقش بزرگ مادر در پرورش
اجتماعي و فرهنگي فرزندان جامعه و بارور ساختن استعدادهاي آنان که بر عهده دارند،
ما باور داريم كه در همه برنامه ريزي هاي بنيادي ملي، بايد آگاهانه بر اين نيروي
گسترده تكيه شود و حقوق و احترام شايسته آن منظور گردد. زنان رسالتي بزرگ در ساختن
ايران آباد و آزاد فردا بر عهده دارند و بايد، ضمن توجه به گراميداشت ويژه اي كه
براي مقام زن و مادر قائل هستيم، موجبات مشاركت هرچه گسترده تر آنان را در همه
امور فرهنگي، اجتماعی، اقتصادي و سياسي جامعه، با حقوق شهروندی برابر با مردان،
فراهم سازيم.
بند 4- جوانان:
نسل جوان كشور امید
آینده این مرز و بوم از لحاظ نيروي اندیشه
و كار جامعه ما است. توجه ويژه به نيازهاي مادي، معنوي و جسمي جوانان، و بويژه
پرورش و رشد دادن به همه استعدادهاي نهفته آنان وفراهم آوري امكانات برخورداري از
سلامت تن و روان، از وظايف نخستيني هر دولت است تا جوانان ما آماده پذیرش مسئولیت
خود در جامعه شوند.
بند 5- همبستگي هاي صنفي و كارگري:
همه صنف ها حق ايجاد
همبستگي هاي حرفه اي در قالب کانون، سنديكا يا اتحاديه را دارند. كارگران،
كارمندان و ديگر گروههايي كه دربنگاههاي اقتصادي اشتغال بكار دارند، حق تشكيل
اتحاديه يا سنديكا را براي دفاع ازحقوق قانوني وتلاش براي بهبود شرايط زندگي وكار
و تضمين امنيت شغلي خود را دارا هستند. اتحاديه ها نيز حق دارند براي افزايش قدرت
رسیدن به هدفهای خود، اقدام به ايجاد ائتلافهاي موقت يا دائم بصورت فدراسيون كنند.
بند 6- آزادي فعاليت فرهنگي و هنري:
ما باور داريم که از
ایجاد جوّی که فعالیت های فرهنگی و آفرینندگی و آزادی هنرمندان و نویسندگان را
محدود کند، باید بشدت پرهیز شود و تمامی امکانات برای بالندگی و پویایی زبان و
فرهنگ وهنر ایرانی و شعر و ادب ایراني فراهم آید. همه شهروندان بايد آزاد باشند كه
درهررشته فرهنگي وهنري به آفرينندگي و آموزش بپردازند و موجبات سرزندگي و شادابي
در جامعه را فراهم سازند. با توجه به اهمیت فرهنگ و هنر در تمدن ایرانی، اهمیت
دارد که وزارتخانه ای برای تصدی امور مربوط به حفظ و ترویج فرهنگ و هنر بوجود آید.
بند 7- بهداشت و درمان:
با توجه به اهميت
بهداشت ودرمان درتندرستي و رفاه مردم و توانايي توليد و پيشرفت، ما باورداريم كه
بهداشت، پيشگيري و درمان يك امر ملي است و دولت بايد كليه امكانات بهداشتي و
درماني را در سراسر كشور فراهم آورد. ميزان درآمد مردم نبايد تاثيري در برخوردار
شدن آنان از نيازمنديهاي درماني چون پزشک و درمانگاه يا كيفيت آنها داشته باشد.
اعتیاد به مواد مخدر بلای خانمانسوزی
است که تندرستی و نشاط جامعه را از بین می برد، نیروهای سازنده کشور را به انگلهای
اجتماع تبدیل می سازد و امکانات سازندگی، پیشرفت، آسایش و امنیت جامعه را آسیب می رساند. جبهه ملی ایران عزم راسخ
برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر و ریشه کن کردن اعتیاد در جامعه دارد.
بند 8- بيمه هاي درماني:
حفظ تندرستي جامعه يك
وظيفه ملي است و مبارزه با بيماريهاي واگيردار، سياستهاي بهزيستي و سالم سازي
جامعه نه تنها آرامش و آسايش شهروندان را تامين مي كند، بلكه نيروي كار وقدرت
سازندگي و كارآيي جامعه را افزايش مي دهد. همه شهروندان بايستي در برابر بيماري ها
و نيازهاي درماني و دارويي بيمه شوند. تعرفه هاي بيمه هاي درماني و دارويي بايستي
در حدي تعيين شود كه بار سنگيني بر بودجه خانواده نباشد و جامعه پزشگي و بنگاههاي
درماني هم بتوانند بدون احساس تحميل و فشار، با رضايتمندي به انجام وظيفه
بپردازند.
بند 9- بيمه هاي بيكاري و بازنشستگي:
يكي ديگر از عوامل
عدالت اجتماعي، بيمه كردن همه شهروندان آماده به كار در برابر بيكاري و تامين
حداقل درآمد براي زندگي شرافتمندانه هنگام ركود در بازار كار است.
هزينه زندگي همه
شهروندان بايستي در هنگام بازنشستگي با بيمه اجتماعي تامين گردد تا هر ايراني كه
سالهاي جواني و توانايي عمر خود را به كار و سازندگي گذرانده بتواند بدون دغدغه
هزينه هاي روزمره دوران كهولت خود را در
آرامش و آسايش سپري كند.
بند 10- فراهم آوري مسكن:
هر خانوار ايراني
بايد از مسكن مناسب با نيازها و تامين تندرستي افراد خانواده برخوردار باشد. هرچند
كه فراهم آوري مسكن بايد با مشاركت خود مردم و همكاري بانكها در تامين تسهيلات
اعتباري لازم انجام گيرد، ولي تامين كمينه نيازها و فراهم سازي شرايط بهبود و
تكامل امكانات مسكوني در سراسر كشور، بويژه در نقاط محروم، از وظيفه هاي حمايتي
دولت است.
جبهه ملي ايران اعتقاد دارد كه كاستن
بار هزينه مسكن در بودجه خانوار، از راه تخصيص زمين هاي دولتي براي انبوه سازي،
اعطاي تسهيلات اعتباري درازمدت كم بهره امكان پذير است. ما بايد شرايطي بوجود
آوريم تا سهم هزينه مسكن در بودجه خانوار از بیست و پنح درصد فراتر نرود. دولت،
همچنين بايد با تدوين قانون هاي مناسب در روابط قراردادي مالك و مستاجر، امنيت
سرمايه گذاري در ساخت مسكن اجاره اي تامين و جاي خود را در بازار مسكن بيابد.
نرخ رشد جمعیت کشور که در طی ربع قرن
اخیر بیش از دو برابرشده است، بایستی بایک برنامه ریزی خردمندانه با توان خدمات
رسانی و هدفهای پیشرفت اقتصادی و کیفی کشور هماهنگ گردد.
بند 11- ايلات و عشاير:
هم ميهنان ايلي ما
بخش مهمي از شهروندان سختكوش اين سرزمين را تشكيل مي دهند. با توجه به فراواني و
پراكنده بودن ايل ها در سراسر كشور، و نيز ويژگيهاي ساختار اجتماعي آنان و
تفاوتهاي موجود ميان گروههاي گوناگون در رابطه با اوضاع جغرافيايي و نوع توليد،
ضروري است كه برنامه ويژه اي براي بالا بردن توان آموزشی، اقتصادي و اجتماعي آنها
به اجرا درآيد. كوچ ايلها به همراه رمه، پديده ايست همخوان با شرايط جغرافيايي و
اقليمي ايران كه اگر آگاهانه بوسيله كارشناسان انسان شناسي ساماندهي گردد، به
تامين امكانات رفاهي آنها در برنامه ريزي هاي كلان توجه شود، مي توان موجبات رشد
توليد و بهبود شرايط زندگي را براي آنها فراهم ساخت و سيماي عقب افتادگي را از
جامعه آنها زدود.
فصل ششم: گسترش زبان ملی فارسی و فرهنگ ایرانی
بند 1- زبان ملي و رسمي:
زبان فارسی میراث
مشترک و تاریخی همه ایرانیان و ساکنان حوزه تمدن ایرانی بشمار می رود. زبان فارسی
که در درازاي تاریخ چند هزارساله منطقه جایگاه ویژه ای درگستره پهناور فرهنگ
ایرانی داشته، در طی یکصد و پنجاه سال گذشته، در راستای زدودن مبانی فرهنگی ایران
زمین با چالش های ایرانی زدایی ازسوی سیاست های قدرتهای استعماری و سلطه گر بیگانه
روبرو بوده است. قدرتهای بیگانه برای تحمیل زبان و فرهنگ خود، و درنتیجه سلطه
استعماری، تلاش در کاهش نفوذ فرهنگی ایران در منطقه و پایان دادن به رواج زبان
فارسی بعنوان زبان اداری و بیرنگ ساختن آیین های ایرانی بوده اند. این قدرتهای
استعماری، به زدودن زبان فارسی درمناطق تحت اشغال نظامی خود مانند شبه قاره هند،
آسیای مرکزی، قفقاز و بحرین بسنده نکرده، برآن شده اند که زبان فارسی در پویش آموزش
و پرورش مناطق مزبور نيز جایی نداشته باشد و حاکمان دست نشانده محلی را به پیروی
این روند ترغیب و گاه مجبور می كرده اند.
درحالیکه زبان فارسی،
زبان رسمی کشور و مشترک میان همه شهروندان سراسر ایران زمین و وسیله ارتباط همگانی
و اداره جامعه می باشد و باید بعنوان زبان اصلی آموزش داده شود، همه شهروندان آزاد
هستند پیوند خودرا با زبانها و گويشهاي مورد علاقه خود حفظ كنند و به باروري آن
بپردازند.
بند 2- فرهنگ ملي:
هویت ملی ایرانی که
هزاران سال درگستره ای فراتر از مرزهای سیاسی امروز کشور است وجود داشته و در
اشتراک زبان، آیین ها و ادبیات حماسی متجلي بوده است، در بر گيرنده هویتهای همه
تيره ها و گروههاي قومی نيز میباشد که باحفظ زبانها و آیین های محلی خود، هویت
ایرانی را بعنوان کلّیتی فراگير وفرهنگی کُل نگر پذیرفته اند. همین همگرایی
تاریخی، پشتوانه همبستگی و رمز پایداری و دوام فرهنگی ایرانی بوده است. هویت ملی
به معنای بیرنگ کردن و نادیده انگاشتن پاره فرهنگها و هویتهای تيره اي يامحلی
نیست، بلکه بستری فرهنگی و تاریخی و چتری گسترده و فراگیر است که همبستگی ملی را
در گستره اي گونه گون تضمین و پاسداری می کند.
ما باور داريم كه در هيچ شرايطي نبايد
اجازه داد پيوند نسل كنوني ايران به فرهنگ ديرپا و پر ارج گذشته آن سست گردد. تنها
راه پايداري در برابر فرهنگ هاي بيگانه و حفظ هويت ملي، تكيه كردن بر فرهنگ ملي و
همه نمودهاي مثبت و سازنده آن است.
ما باورداريم كه فرهنگ ملي ايران
مجموعه شكوهمندي است كه طي هزاران سال، به ياري پاره فرهنگ هاي تيره هاي ايراني در
گستره بزرگ ايران زمين شكل گرفته و هويتي يگانه يافته است. از اينرو، براي تداوم
باروري آن، بايد به همه پاره فرهنگهاي موجود در كشور و فراسوي مرزهاي سياسي در
حوزه فرهنگ ايراني ارج گذاشته شود و بستر مناسبي براي رشد آنها فراهم آيد. در اين
راستا، بر آنيم تا موجبات پاسداري از همه گويش ها و زبانهاي رايج را در كنار زبان
ملي فارسي فراهم آوريم. ما برآنیم تا ازهمه گویش ها و زبانهای رایج در گستره فرهنگ
ایرانی درکنار زبان ملی و رسمی فارسی، در راستای هرچه غنی تر ساختن فرهنگ ملی و
ایجاد همبستگی بیشتر و گسترده تر باشندگان ایران زمین، پاسداری نماییم. دراين
راستا، ما برآنيم كه باايجاد پژوهشگاههاي توانمند در چارچوب فرهنگستان فرهنگ و ادب
ايران، بستر مناسب را براي پويايي زبانها و گويشهاي پهنه ايران زمين فراهم آوريم.
بند 3- پاسداري از ميراث تاريخي و فرهنگي:
ما پاسداری از
میراثهای فرهنگی و تاریخی ایران زمین و بازشناسی، نگهداری و باززنده سازی آنها در
محدوده جغرافيايي سياسي امروز، گستره فرهنگ ایرانی و در فراسوي آن، معرفی آنها به
همه جهانیان را یکی از مهمترین وظایف دولت ملی می دانیم. شناساندن فرهنگ ملي و
ايراني از ديدگاه توسعه صنعت جهانگردي كشور از اهميت بالايي برخوردار است.