از خوشبختي چه كم دارم؟
پاسخ كورش زعيم به پرسش هفته نامه خوشه
شماره 25، شنبه 21 مهر 1335 (اكتبر 1956)
از خوشبختي چه كم دارم؟ خوشبختي ديگران را.
مي خواهم كسري خوشبختي خود را بجويم. راههاي گوناگوني به نظرم مي رسيد. آيا با يك ميليون يا يك ميليارد خوشبختي ام تامين مي شود؟...
ناگهان مردي يك ميلياردي را پيش خود مجسم مي كنم. آيا اين يك ميلياردي سرطان نمي گيرد و به زخم معده، سردرد مزمن، سينه درد و ... مبتلا نمي شود؟ آيا در آن لحظه اي كه درد مي كشد، حاضر نيست تمام ثروتش را در پاي سلامتي بريزد؟ ...
از اين راه بر مي گردم، ثروت را رها مي كنم و به راه ديگر مي روم. در هر راه خارهايي هست كه به پاي خوشبختي من مي خلد، و من (يعني آدمي كه خوشبخت است و عادت به درد و رنج ندارد)، اندوهگين مي شوم و خود را بدبخت و درمانده حس مي كنم.
خودم را كنار مي گذارم، تمايلات و خواهش هايم را كنار مي گذارم و بر اينهمه آز و حرص مهار مي زنم و در چنين حالتي باز به خوشبختي مي انديشم ... به ياد دستگاه خراب، اجتماع عقب افتاده، حرمان ها و مظلوميت ها، درماندگي ها و عدم وجودشان را با خوشبختي و آرامش خود قرين مي بينم.
مي دانم كه چنين خوشبختي و سعادتي از آسمان نازل نمي شود، با رمل و اسطرلاب بدست نمي آيد و با خرقه پوشي و اوراد تامين نمي شود. با علم به اين مطلب، با تمام كوشش و نيرويم تلاش مي كنم. همين تلاش بسياري از رنجها و تلخي هاي زندگيم را نابود مي كند. شايد هم در برطرف كردن عوامل بدبختي جامعه موثر شود
كورش زعيم