چرا باید روز جهانی زن داشته باشیم
تارنمای ادوار نیوز، 17 اسفند 1386
چرا باید روز جهانی زن داشته باشیم؟ به همان دلیل که روز جهانی حقوق بشر داریم، روز جهانی منع شکنجه داریم و روز جهانی برای آزادی مطبوعات داریم... و روز جهانی برای بسیاری آنچه باید باشد و نیست. زیرا هنوز در جهان حکومت های استبدادی مرد سالار بی فرهنگ و جاهل هستند که عقده حقارت و عدم اعتماد به نفس خویش را نسبت به بخش هایی از مردم کشورشان با ابراز قدرت و برتری نسبت به آنها تسکین می دهند. مانند آنها که نژاد خود را برتر از نژاد دیگران می دانند، مانند آنها که باورهای خود را برتر از باورهای دیگران میدانند و مانند آنها که جنسیت خود را برتر از جنس دیگر می دانند. اینها کسانی هستند که نژاد خود را در برابر نژادهای دیگر و باور خود را در برابر آن باور دیگر کوچک می شمارند، و مردانی که در برابر زنان خود را حقیر و بی شخصیت احساس می کنند.
زنان ستم دیده ترین قربانیان این فرهنگ جاهلیت هستند، زیرا شخصیتی مهربان تر، فداکارتر، بردبارتر، متعادل تر و بخشاینده تر دارند، از مردان باهوش تر و خردمندتر هستند، از حافظه بهتری برخوردارند، و مدیران بهتری نیز به شمار می آیند. اینها همه مردان حقیر را پریشان می کند، و وقتی این مردان حقیر و بی شخصیت در مقام های قدرت می نشینند، برای پنهان کردن عقده حقارت خود از زور خود استفاده می کنند تا زنان را از ابراز وجود بازدارند. آنان زنان را بردگان خانگی و برای خدمت به نیازهای شخصی خود می انگارند، از دانش آموختن و پیشرفت علمی آنها نگران می شوند، زیرا خود نادانند و توان رقابت ندارند. آنها زنان را از رسیدن به مقام هایی که شایستگی دارند باز می دارند، برای اینکه بی لیاقتی خودشان آشکار نشود. آنها قانون می گذرانند تا زن را محدود تر از مرد کنند و حقوق بشری او را انکار کنند تا زن همیشه سرگرم دشواری های زندگی خویش باشد. زن را نیمی از مرد می انگارند، زیرا می دانند که براستی خود نیمی از زن هستند. می خواهند که زن همیشه نیازمند مرد باشد، هرگز مستقل نباشد و یوغ خدمت به مرد را از گردن باز نکند. ما روز جهانی زن داریم تا به اینگونه مردان یادآوری کنیم که حقوق برابر نیمی از جمعیت را نمی تواند انکار کرد.
نیمی از جمعیت جامعه ما از حقوق مدنی و اجتماعی خود محروم است، زیرا گرفتار مردان خودخواه و نادان و بی فرهنگ هستند. برخی از ما مردان داستان می سازیم که خداوند سهم آفتاب را برای زنان نیمی از سهم مردان مقرر کرده یا حق نفس کشیدن آنها فقط نیمی از مردان است، ولی وقتی برف می بارد سهم بام آنها چهاربرابر می شود. ما این فرهنگ مذموم را در بسیاری کشورهای برده داری جهان داشته ایم که بخشی از مردم را به علت رنگ پوست، نژاد، زبان و یا زن بودن از حقوق برابر مدنی و شهروندی محروم می کردند، به بردگی می کشیدند و از زنان برای لذایذ مادی و جنسی بهره برداری می کردند، زیرا زور داشتند، هرچند که عقل نداشتند.
اکنون زنان ما هم گرفتار چنین فرهنگ واپس گرا و مطرود هستند؛ همانند زنان چند کشور عقب افتاده فرهنگی که هنوز در جهان وجود دارند. محدود کردن زن، آنهم زن ایرانی، که در کشورش هرگز برده داری وجود نداشته، که در کشورش از آغاز تاریخ ثبت شده، نه تنها از حقوق برابر برخوردار بوده بلکه همدوش مردان در همه شئون زندگی درخشیده و شایستگی خود را نشان داده پذیرفتنی نیست. در ایران چنان آزادی برای زنان وجود داشته که، در زمانی که دیگران زنان خود را زنده بگور یا خرید و فروش می کردند، در اینجا به فرماندهی نظامی می رسیدند، به وزارت می رسیدند، به فرمانروایی کشور می رسیدند؛ مانند آرتمیس هخامنشی که ثابت کرد خردمندترین و باهوش ترین فرماندهان نیروی دریایی ایران است. مانند آرته آ وزیر خزانه داری اشکانی که تا کنون وزیری به همتایی او نیامده است. مانند آزرمیدخت، که کمتر پادشاهی باهوش تر و خردمندتر بوده، مانند پورانداخت ساسانی، که کشور را از حالت جنگی دائم درآورد، صلح را به کشور باز گرداند و به اصلاحات داخلی از جمله لغو امتیازهای طبقاطی، گسترش عدالت در سراسر کشور، تعدیل مالیات ها و آزادیهای مدنی پرداخت. زنی که حمله تازیان به ایران را پیش بینی کرده بود و از فرماندهان ارتش خواسته بود که اختلافات را به کنار بگذارند و به نیرومند کردن ارتش بپردازند. اگر این زن چند سال بیشتر فرمانروایی می کرد، هرگز آن ضربه جبران ناپذیر به پیکر فرهنگ ایرانی وارد نمی آمد و ما گرفتار این فرهنگ زن ستیز نمی شدیم.
حال ما از شیرزنانی مانند دغدویه، مادر زرتشت، که با زورگویان مبارزه می کرد، از پورچیستای بی همتا، از پانته آی استثنایی که در به زانو درآوردن امپراتوری آشور سهم مهمی داشت، و از شیرین فرمانروای ارمنستان سخنی نمی گوییم. فهرست زنان نامدار در تاریخ ایران زمین آنقدر گسترده است که توان نام بردن از همه آنان نیست. زنان بزرگ تاریخ معاصر ایران را هم که همگان می شناسند و برخی شهرت جهانی یافته اند. ولی آنچه اثبات شده این واقعیت است که همیشه در شرایط برابر، زنان بهتر از مردان عمل کرده اند.
اکنون این حاکمیت کنونی ماست که در برابر زنان ایران احساس حقارت می کند و از رقابت با آنها می ترسد، زیرا می داند که در عرصه مقایسه شایستگی و خرد، خود بسیار نادان و ناشایسته جلوه خواهد کرد. زنان ما
را آزار می دهد، به زندان می اندازند، انسانیت او را انکار می کنند، برابری او را و حقوق شهروندی او را انکار می کند.
آری، اگر هیچ کشوری نیاز به روز جهانی زن نداشته باشد، ما داریم، تا به مردان ناشایسته ای که ابتدایی ترین حقوق بشری زنان ما را انکار می کنند بفهمانیم که آنان باید بجای اینکه زن ایرانی را تحقیر کنند و پایین بکشند، بکوشند خود را تا حد زن ایرانی بالا ببرند.
کورش زعیم