مصاحبه تارنمای گویا نیوز (امیدرضا میرصیافی) با کورش زعیم
20 بهمن 1386
الف) رژیم حقوقی دریای مازندران
پرسش 1) در حال حاضر دو نظر و دیدگاه در مورد رژیم حقوق
دریای مازندران وجود دارد. یکی دیدگاه مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر حق 11 درصدی
ازمنابع دریای مازندران و یکی هم دیدگاه افکار عمومی، احزاب و گروه های مخالف
جمهوری اسلامی و کارشناسان و صاحبنظران مستقل از حکومت که بر حق 50 درصدی ایران
تکیه دارند. به نظر شما مفاد قراردادهای 1921، 1931، 1940 و 1954 بین دولتهای وقت
ایران و روسیه تایید کننده کدام یک از دو دیدگاه است؟
کورش زعیم:
همانگونه که شما در پرسش خود تلویحا ابراز کرده اید،
اظهارات مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی کمتر از پیش اندیشه شده، کارشناسی شده و با
دانش، واقعییات و خرد سیاسی سازگار بوده است، و حتا رگه ای از غرور ملی در آنها
بگوش نخورده است. ما این بی خردی و بی توجهی به منافع ملی ایران را نه تنها در
مورد دریای مازندران، بلکه در موارد پرشمار دیگر از جمله خلیج پارس، سه جزیره،
اروند رود، انرژی هسته ای، عراق، افغانستان، روسیه، امریکا، شورای امنیت، اقتصاد و
روابط خارجی تجربه کرده ایم و گرفتار پیامدهای آنها هستیم.
در فصل یازدهم پیمان 26 فوریه 1921 آمده: "نظر به اینکه مطابق
اصول بیان شده در فصل هشتم این عهدنامه منعقده در دهم فورال 1828 مابین ایران و
روسیه در ترکمان چای نیز که فصل هشتم آن حق داشتن بحریه را در بحر خزر از ایران
سلب نموده بود، از درجه اعتبار ساقط است، لهذا طرفین معظمتین متعاهدتین رضایت می
دهند که از زمان امضاء این معاهده هر دو بالسویه حق کشتی رانی آزاد در زیر بیرق
های خود در بحر خزر داشته باشند."
در فصل چهاردهم آمده: "با تصدیق اهمیت شیلات سواحل بحر خزر برای
اعاشه روسیه دولت ایران پس از انقضاء اعتبار قانونی تقبلات فعلی خود نسبت به شیلات
مزبوره، حاضر است که با اداره ارزاق جمهوریت اتحادی اشتراکی شوروی روسیه قراردادی
در باب صید ماهی با شرایط خاصی که تا آن زمان معین خواهد شد منعقد نماید. همچنین
دولت ایران حاضر است که با دولت شوروی روسیه داخل مطالعه وسایلی که حالیه نیز تا
رسیدن موقع شرایط مذکوره در فوق امکان رساندن مواد شیلات مزبوره را به روسیه در
نظر ادارات ارزاق جمهوری اشتراکی روسیه تامین بنماید بشود."
بنابراین، بر پایه این پیمان، منع دریانوردی ایران در دریای مازندران
لغو و مالکیت و بهره برداری مشترک و مساوی ایران و روسیه شوروی تاکید شده است. در
مورد دریانوری هم تفکیکی میان کشتی های بازرگانی و جنگی نشده است. در پیمان 1927،
فقط به ماهیگیری در جنوب دریای مازندران که مرکز تجمع ماهی خاویار است پرداخته شده
است.
در پیمان 25 مارس 1940، دو نکته مهم وجود دارد. یکی اینکه در ماده 13،
ایران و شوروی موافقت کردند که هیچ کشتی به جز کشتی های دو طرف حق حضور در این
دریا را ندارد و دوم اینکه در نامه نویسی های رسمی میان دو وزیر خارجه در مورد این
پیمان، دریای مازندران را دریای ایران و شوروی خواندند. یعنی اصل مالکیت مساوی
تاکید شده و نیز اینکه "با توجه به اهمیت خاص" این دریا، این دو کشور آن
را به روی کشورهای بیگانه بستند. تنها انحصاری که در این پیمان بوجود آمده، منطقه
انحصاری اقتصادی برای ماهیگیری است که برای هر کشور تا 16 کیلومتر از ساحل تعیین
شده بود.
در سطح بین المللی، دو کنوانسیون مهم در مورد رژیم حقوق دریاها وجود
دارد، کنوانسیون 1958 ژنو و کنوانسیون 1982 جامائیکا، که هیچکدام به دریاهای محصور
در خشکی نپرداخته اند. بنابراین، تنها پشتوانه بین المللی در مورد رژیم حقوقی
دریای مازندران، دو پیمان 1921 و 1940 است. اصل کاندومینیوم کشورهای ساحلی که برخی
به آن اشاره می کنند، همان حاکمیت مشترک و مساوی میان ایران و شوروی سابق است.
آنچه حقوق کشورهای تازه استقلال یافته را تعیین می کند، در واقع، بیانیه 21 دسامبر
1991 آلماتی است که در آن بر پایه کنوانسیون 1978 وین مبنی بر "جانشینی
دولتها"، هر سه کشور نوین ساحل دریای مازندران که همراه با روسیه جانشین
شوروی شده اند، تعهد کردند که همه عهدنامه ها و تعهدات شوروی سابق را بپذیرند و به
آنها عمل کنند. این سرزمین ها که پیش از شرایط کنونی یا جزو روسیه و یا جزو ایران
بوده اند، امروز هم در یک اتحادیه مشترک المنافع با روسیه همسو هستند؛ بنابراین،
این روسیه است که باید از سهم خود میان آنها تقسیم کند، نه ایران. هر عملی که از
سوی کشورهای سه گانه رخ داده که باعث اختلاف با ایران شده از سال 1994 با تخلفات
آشکار جمهوری آذربایجان آغاز شد و منجر به ادامه و شدت این تخلفات مغایر با قوانین
بین المللی توسط هر چهار کشور طرف ایران شده است.
بدبختانه، دولت جمهوری اسلامی نه آگاهی لازم از قوانین بین المللی و
نه انگیزه ملی دفاع از منافع ملی ایران را داشته و نه بعلت سیاست خارجی ستیزگرانه،
غلط و دشمن ساز در موقعیتی بوده که کسی به آنها اعتنا کند. افزون بر آن، جمهوری
اسلامی چنان عمل کرده که حتا کشورهای قدرتمندی که می توانستند نفوذ خود را در
پشتیبانی و تقویت موضع ایران در برابر رقیبان استراتژیک خود در منطقه بکار برند،
ترجیح دادند علیه ایران و به سود رقیبان موضعگیری کنند.
پرسش 2) چندی پیش آقای منوچهر متکی در اظهاراتی پیرامون رژیم حقوقی
دریای مازندران، عنوان کردند آنهایی که دم از سهم 50 درصدی از دریای مازندران می
زنند، دشمن ایران و روسیه هستند. چگونه می شود دفاع از منافع ملی را مصداق دشمنی
با ایران دانست و اینگونه اظهارات ناشی از چه می باشد؟
کورش زعیم:
آقای
متکی ناآگاه ترین و بی خردترین وزیر امورخارجه است که من در طول عمرم دیده ام. ما
از زمان میرزا آغاسی، چنین برخوردی را با منافع ملی ایران نداشته ایم. جمهوری
اسلامی در این توهم گرفتار است که اگر دریای مازندران را ببخشد، روسیه در شورای
امنیت به سود یک ادعای خانه خراب کن و بی خردانه جمهوری اسلامی رای خواهد داد. این
آقایان حتا از تجربه قطعنامه های گذشته علیه ایران هم پند نمی گیرند. تازه، آیا می
ارزد که ما از سهم خود در بزرگترین دریاچه جهان با ذخایر غنی آبزیان، بزرگترین
ذخایر هیدروکاربن جهان و کشتیرانی و بهره برداری های بیشمار اقتصادی و استراتژیک
دیگر، بخاطر غنی سازی چند گرم اورانیوم بگذریم؟
من بر این باور هستم که ما باید از هرگونه توافق جمهوری اسلامی در
مورد دریای مازندران جلوگیری کنیم تا اینکه ایران دارای یک دولت مردمی و خردمند و
مورد احترام جامعه جهانی گردد. تنها یک دولت مردمی خواهد توانست حقوق و منافع ملی
ایران را در حد امکان نجات دهد و حفظ کند.
ب) توافقنامه 1975 الجزایر بین ایران و عراق در مورد تقسیم آب
اروندرود
پرسش 1) آیا اظهارات پرزیدنت «جلال طالبانی» در رابطه با توافقنامه
1975 الجزایر ناشی از رقابت های قومی و سیاسی در داخل عراق است یا نفوذ واشنگتن بر
دولت نوری مالکی؟
کورش زعیم:
ما از
آقای طالبانی انتظار اینگونه موضع گیری را نداشتیم، هرچند که ایشان بعدا سخن خود
را تعدیل کردند. البته ایشان برای تحکیم موقعیت خود به عنوان رییس جمهور هر سه بخش
قومی و مذهبی که عراق را تشکیل می دهند و جلوگیری از اتهام قوم گرایی می توانسته
چنین سخنانی را ایراد کرده باشد، ولی سنگی که ایشان به چاه انداخت، جمهوری اسلامی
توان درآوردنش را نخواهد داشت. آقای طالبانی نباید فراموش کرده باشند که ایران
برای حفظ و احترام به پیمان 1975، صدها هزار کشته و بیش از هزار میلیارد دلار
خسارت داد. اگر ایشان از رفتار جمهوری اسلامی نسبت به خود و کشورشان به حق ناراحتی
دارند، نباید ملت ایران را هدف بگیرند، زیرا خود متغلق به تاریخ و فرهنگ این ملت
است و منافع ایران با منافع کردان همسوست. تنها اختلافی در رابطه با پیمان 1975
وجود دارد، تعیین سه نقطه مرزی و مسئله لایروبی اروند رود است. این مسایل را می
توان با کارشناسی و توافق انجام داد، ولی پیمان 1975، پابرجاست و هیچگونه ادعایی
نسبت به آن پذیرفتنی نیست.
من تصور نمی کنم که منافع واشنگتن در منطقه با درگیر کردن ایران و
عراق همسو باشد. امریکاییان به خوبی می دانند که ملت ایران نسبت به مرزهای خود
چقدر حساس است، هر چند هم که سیاست های جمهوری اسلامی با این حساسیت همساز نباشد. همانگونه
که ما ادعایی نسبت به پیمان واگذاری سلیمانیه نداریم، عراق هم باید به پیمان
الجزایر وفادار باشد. عراق مطمئن باشد که پس از برقراری یک دولت مردمی در ایران،
همکاری دو کشور در اروندرود چنان خواهد بود که هیچکدام از طرفین احساس عدم مالکیت
هیچ بخشی از آن را نداشته باشند.
پرسش 2) اظهارات و مواضع مقام های عراقی و همچنین دیگر کشورهای
همجوار و طمعی که همسایگان ایران نسبت به تمامیت ارضی ایران دارند، ناشی از چه می
باشد؟ آیا این امر می تواند ناشی از انزوای کم سابقه بین المللی جمهوری اسلامی پس
از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد باشد؟
کورش زعیم:
بیشتر
کشورهای پیرامون ما تازه تاسیس هستند و از هویت تاریخی و فرهنگی مستقل و جدا از
ایران برخوردار نیستند، نزدیک به همه آنها در گستره فرهنگی ایران قرار دارند، و در
گذشته در قلمرو سیاسی ایران نیز بوده اند که در اثر دخالت های بیگانه مرزبندی و یا
مستقل شده اند. طبیعی است که دولت های این کشورها، که بیشترشان نمایندگان راستین
ملت های خود هم نیستند برای توجیه موجودیت خود و در راستای ایجاد یک هویت مستقل
تلاش کنند. همانگونه که جمهوری اسلامی همیشه در تلاش ایجاد یک هویت غیر ایرانی
برای کشور ما بوده، آنها هم تلاش می کنند خود را از فرهنگ فراگیر ایرانی جدا کنند.
آغازگر این روند، امپراتوری بریتانیا بود که تمام تلاشش را برای ایرانی زدایی در
هندوستان و کشورهای پیرامون آن بکار برد و موفق شد فارسی را که هشتصد سال زبان
رسمی هندوستان بود حذف کند، بلوچستان پاکستان و استان آریانا و هرات را از ایران
جدا کند، سلیمانیه و بصره را از ایران جدا کند. در امتداد این روند، زبان فارسی که
زبان رسمی امپراتوری عثمانی بود هم جانشین شد.
اکنون تندروهای این کشورهای جدید با تصور اینکه اگر فرهنگ ایرانی را
تحقیر و تحریف کنند و خود را وابسته به فرهنگی دوردست نمایند، می توانند هویتی نوین
برای خود بسازند، تیرهای خود را به سوی ایران نشانه گرفته اند. حاکمیت خشن و ضد
دموکراسی جمهوری اسلامی، تبعیض ضد بشری حاکم بر سیاست داخلی و ستیزگری دشمن ساز
سیاست خارجی جمهوری اسلامی و ناتوانی حکومت دینی ایران در ایجاد رفاه و امنیت برای
مردم، با وجود درآمد فوق العاده نفت، زمینه را برای سوء استفاده برخی همسایگان از
نارضایتی مردم از دولت مرکزی فراهم کرده است. نارضایتی گسترده مردم، تبعیض و ستم مضاعف
نسبت به بخش هایی از ملت ایران که در تیررس تبلیغات بیگانه هستند، انزوای سیاسی و
اقتصادی کشور و ترس و نفرتی که جمهوری اسلامی در دل مردم جهان ایجاد کرده، میدان
فعالیت را برای دشمنان تمامیت ارضی ایران باز کرده است. روی کار آمدن احمدی نژاد
ماهییت جمهوری اسلامی را تغییر نداد، فقط او قبای جمهوری اسلامی را پشت و رو پوشید
تا همگان درون آن را مشاهده کنند.
ج) رویدادهای داخلی ایران
پرسش 1) سرکوب شدید نهادهای مدنی، جنبش های دانشجویی و کارگری و
زنان، موج گسترده دستگیری، اعدام و شکنجه
فعالان مدنی و آزادیخواهان که همگی یادآور رویدادهای اوایل دهه 60 است، و دست آخر،
قلع و قمع داوطلبان نمایندگی مجلس هشتم و رد صلاحیت های گسترده ای که رخ داد، همگی
بیانگر این نکته است که جمهوری اسلامی تصمیم خود را برای یک دست کردن بیشتر حاکمیت
گرفته و به هیچ روی حاضر نیست به ندای فعالان مدنی و آزادیخواهان گوش فرا دهد. ضمن
تشریح مواضع جبهه ملی ایران در این مورد، بفرمایید که آیا با چنین اوضاع و احوالی
جایی برای امیدوار بودن به باز شدن فضای باز سیاسی و فرهنگی و تحقق دموکراسی در
چارچوب حکومت جمهوری اسلامی باقی مانده است؟
کورش زعیم:
شدت
گرفتن موج سرکوب، نشانه وحشت جمهوری اسلامی از لرزندگی ثبات موجودیت خود است.
خشونت های دهه شصت برای تثبیت قدرت بود، خشونت های 85 و 86 برای جلوگیری از دست
رفتن قدرت است. در دهه شصت همه رقیبان سیاسی را کشتند، زندانی کردند، فراری دادند
یا مرعوب کردند؛ اکنون رقیبان سیاسی در درون حاکمیت بیشتر از رقیبان بیرون از
حاکمیت هستند و حاکمیت می کوشد با ده انگشت یک مشک هزار سوراخ را مسدود کند. من
جمهوری اسلامی را بیشتر شبیه کسی می دانم که تلاش می کند با حرکات غیرارادی و دست
و پا زدن، حمله صدها زنبور را دفع کند. از آنجا که جمهوری اسلامی با لجاجت و بی
خردی گوش شنوا به نصیحت و راهنمایی ندارد و خود را در دنیای کوچک خود عقل کل می
داند، ما فقط می توانیم نظاره گر این مبارزه یک طرفه و کوتاه مدت باشیم. وظیفه ما
فعلا جلوگیری از بر باد رفتن منافع ملی ناشی استیصال حاکمیت جمهوری اسلامی است.
موضع جبهه ملی ایران در شرایط کنونی تلاش برای حفظ تمامیت ارضی و
منافع بنیادین ملت ایران است. البته اگر جمهوری اسلامی پیش از اینکه همه چیز و
خودش را بر باد دهد، تصمیم بگیرد به راه راست که همانا ایجاد شرایط آزادی های مدنی
و دموکراسی است برگردد، جبهه ملی ایران آماده اقدام است و منشور جبهه ملی ایران که
پس از سالها مطالعه توسط بهترین اندیشمندان و متخصصان کشور تدوین شده، راه گشا
خواهد بود. ما به آینده ایران امیدوار هستیم و ایمان داریم که ملت ایران از این
مصیبت رهایی خواهد یافت و دوباره خواهیم توانست شرایط حکومت مردمی مصدق را بازآوری
کنیم و تداوم دهیم.
پرسش 2) همانطور که می دانید، ایران اکنون در یکی از حساسترین دوره
های تاریخی خود قرار دارد و کشور در معرض خطرهای داخلی و خارجی قرار دارد. جبهه
ملی ایران برای برون رفت از این وضعیت و قرار گرفتن ایران در مسیر دموکراسی و
پیشرفت چه نظر و راه حلی را پیشنهاد می کند؟
کورش زعیم:
ما
بارها هشدار داده ایم که ایران در شرایط بسیار حساس و شکننده ای قرار دارد و به
جمهوری اسلامی نصیحت کرده ایم که دست از لجاجت و خود محوری بردارد و راه دمکراسی
را برگزیند تا هم کشور از این بحران مزمن سی ساله که کشور را عقب نگه داشته و مردم
را به عصیان کشانده نجات یابد و هم امنیت افراد خودش به خطر نیافتد. ما افزون بر
هشدارهای متعدد و موضع گیری های به هنگام، هر بار پیشنهادهایی برای برون رفت از
بحران ها ارائه کرده ایم، و نیز نقشه راه را برای ایجاد یک جامعه مردم سالار و در
راه پیشرفت، با انتشار منشور جبهه ملی ایران، ترسیم کرده ایم. جمهوری اسلامی چاره
ای این جز تسلیم به شرایط دمکراتیک و تضمین آزادیهای مدنی ندارد. البته ما
پیشنهادهایی برای دوران انتقال مسالمت آمیز و سازنده از دیکتاتوری جمهوری اسلامی
به دموکراسی داریم که در زمان مناسب اعلام خواهیم کرد.
د) میراث فرهنگی و آثار باستانی ایران
پرسش 1) نظر حضرتعالی در مورد تصمیم سازمان میراث فرهنگی مبنی بر
خصوص سازی اموال و اماکن تاریخی و فرهنگی که در تضاد با نص صریح قانون اساسی است.
کورش زعیم:
ما
بارها و بارها نسبت به سیاست و عملکرد جمهوری اسلامی نسبت به میراث فرهنگی و
تاریخی ایران، بویژه میراث پیش از اسلام، اعتراض کرده ایم و هشدار داده ایم. دامنه
تخلفات، تجاوزات و ستیزگری جمهوری اسلامی نسبت به تاریخ و فرهنگ ایران زمین آنقدر
گسترده، پیوسته و گهگاه سازمان یافته بوده است که مجبور شدیم پیشنهادهایی به
نهادهای بین المللی مانند یونسکو، شورای امنیت و دیوان کیفری بین المللی برای بین
المللی کردن پیگیری و مجازات اینگونه تخلفات ارائه دهیم. تنها مواردی که جمهوری
اسلامی علاقه به حفظ میراث تاریخی نشان می دهد، هنگامی است که بتوانند آن را
درآمدزا سازد. بنابراین، تصمیم دولت برای تبدیل ساختمانهای تاریخی که هنوز به نابودی
کشانده نشده اند به مراکز پولساز شگفت آور نیست.
پرسش 2) نظر حضرتعالی پیرامون شکایت «بنیاد میراث پاسارگاد» از اقای
اسفندیار رحیم مشایی به خاطر مشارکت مستقیم در تخریب آثار تاریخی و فرهنگی و معرفی
ایشان به عنوان «جنایتکار میراث فرهنگی و بشری ایران زمین».
کورش زعیم:
من این
شکایت را خود پژوهش و تدوین کردم. آقای رحیم مشایی نه تنها متهم به نابودسازی
میراث فرهنگی و تاریخی پیش از اسلام ایران است، بارها تنفر خود را از فرهنگ ایران
باستان ابراز داشته و مانده های تاریخی چند هزار ساله را مشتی خرده سنگ و استوان پوسیده
خوانده است. من ایشان را در صلاحیت داشتن مسئولیتی که به عهده اش گذاشته بودند
ندانستم و عملکرد ایشان را مصداق جنایت علیه فرهنگ بشری شمردم. بنیاد میراث
پاسارگاد که همواره در دفاع از حقوق فرهنگی ایرانیان پیشگام و پیشتاز بوده، در این
مورد هم قاطعیت و اراده خود را در این راه نشان داد، و آن را تا به انجام پیگیری
خواهد کرد. این هشداری به همه متجاوزان، نابودگران و غارتگران میراث فرهنگی و
تاریخی ایران زمین است که اکنون که حکومت اعتنایی به هویت ایرانی ندارد، ملت ایران
خود واکنش متناسب بروز خواهد داد.
-0-