مصاحبه آژانس خبری آینده سازان با کورش زعیم (عضو شورای
مرکزی جبهه ملی ایران)
5 آذر 1382
تمرکز زدایی و عدالت اجتماعی
پرسش
:
شما در این باره این نظریه که عدالت اجتماعی و وحدت ملی
ایران در گرو عدم تمرکز گرایی است و سیاست تمرکز گرایی که از زمان پهلوی آغاز شد موجب
بروز محرومیت ها و تبعیض و اجحاف، بویژه
در مناطق مرزی شد و تداوم آن مهاجرت روستاییان را به شهرهای بزرگ پایه گذاری نمود؟
پاسخ:
من تصور می کنم که در این پرسش، دو معنای مختلف "تمرکز
گرایی" آمیخته شده است. یک معنا اینست که دولت مرکزی فقط متصدی سیاست خارجی و
دفاعی باشد و در امور داخلی فقط اداری و هماهنگ کننده باشد و قدرت و کلیه مسئولیتهای
دولت مرکزی میان استانها بخش شود، چیزی شبیه فدرالیسم. یک معنای دیگر اینست که با
وجود یک دولت مرکزی مقتدر، مسئولیتهای اداری و اجرایی کشور با اختیارات لازم به
استانها واگذار شود. قدرتمند بودن دولت مرکزی و تمرکز همه تصمیم گیریهای استراتژیک اقتصادی و
سیاسی در پایتخت، ارتباطی با دوران خاصی از حکومت در ایران ندارد. در طول تاریخ، یکپارچگی ایران و وحدت ملی ایران مدیون همین
تمرکز گرایی است که از زمان کورش بزرگ آغاز شد و کشور را از یک مجموعه فرمانروایی
های پراکنده تیدیل به یک دولت مرکزی نیرومند جهانی کرد. این کار بارها در ایران،
بویژه پس از پراکندگیها، خودمختاریها و ملوک الطوایفی های ناشی از یورشهای بنیان
کن تازیان، مغولان و ترکان، تکرار شده و ایران را از تجزیه و چندگانگی حکومتی نجات
داده است.
باید توجه کرد که
قدرتمند بودن دولت مرکزی و تمرکز تصمیم گیریهای کلان اقتصادی، سیاسی و نظامی در
مرکز کشور، خود بالنفسه باعث ضایع شدن عدالت اجتماعی، عدم توزیع عادلانه ثروت و
فرصتها، و یا تبعیض و محرومیت نیست. یک دولت مرکزی قدرتمند متضمن استقلال و یکپارچگی
کشور است. توزیع قدرت و ایجاد مراکز متعدد برای تصمیم گیریهای کلان فقط باعث
سردرگمی و تضاد در سامانه مدیریتی کشور می شود. دموکراسی و عدالت اجتماعی ارتباطی
با قدرت دولت مرکزی و تصمیم گیریهای کلان در مرکز کشور ندارد. شما هیچ کشور مردم
سالاری را نمی یابید که از یک دولت مرکزی قدرتمند برخوردار نباشد و یا اینکه تصمیم
گیریهای کلانش در استانها و مناطق تابعه اش صورت گیرد. آنچه در اداره یک کشور
متضمن عدالت اجتماعی است، مردم سالاری است، یعنی نمایندگی متناسب همه مردم در همه
مناطق گوناگون کشور در سامانه قانونگذاری و تصمیم گیری کشور. مجلس شورای ما باید
ملی باشد و بایستی از نمایندگان واقعی مردم سراسر کشور در تناسب با جمعیت و با رای
بی واسطه و مستقیم و آزاد مردم صورت گیرد تا همه شهروندان بدون توجه به وابستگی
های قومی، عشیره ای، زبانی و مذهبی، خود را پاره ای از دولت مرکزی احساس کنند و
درقانونگذاری ها وتصمیم گیریها خودرا سهیم بدانند. ما هیچ ممنوعیت آشکار یا
ناآشکار برای هیچ قشری ازشهروندان کشور نباید داشته باشیم، که بدبختانه بعلت
انحصار گرایی قشر اکثریت حاکم ، اکنون این مسئله را داریم، و همین باعث نارضایتی
ها و احساس حذف و اجحاف در برخی مناطق شده است.
آنان که بعلت
نارضایتی های بحق خود، تحث تاثیر تبلیغات ضد ایرانی بیگانگان می شوند و تجزیه
خواهی را راه حل مسائل خود می پندارند، نه اینست که می خواهند پس از هزاران سال از
ایران طلاق بگیرند، بلکه می خواهند از حاکمیت غیر عادل مرکزی فرار کنند.
کاستن از قدرت دولت
مرکزی نباید هدف باشد، بلکه کاستن از مسئولیتهای اداری و اجرایی دولت مرکزی و
واگذاری آنها به استانها همراه با اختیارات مربوطه. دولت مرکزی بجز تصمیم گیریهای
کلان کشوری، مانند تنظیم بودجه کشوری، آموزش، بهداشت، تامین اجتماعی، راه و
ارتباطات سراسری و جهانی، حفظ امنیت، مرزبانی، حفظ و گسترش منافع کشور در سطح
جهانی، سیاست خارجی و دفاع ملی، کار دیگری
نباید داشته باشد. حالا اگر یک حکومت مرکزی داریم که در همه کار و همه چیز در همه
جا دخالت می کند، این عیب مدیریتی است که بایستی با تدوین قانونهای مناسب رفع
گردد.
معنای واقعی عدم
تمرکزگرایی که غالبا مطرح می شود، دیدگاه مدیریتی آن است. به این معنا که به جز
تصمیم گیریهای کلان که بایستی، برای تضمین یکپارچگی و استقلال کشور، و حتی برای
تضمین توزیع عادلانه ثروت کشور و فرصتها، درانحصار دولت مرکزی باشد، همه کارها به
مناطق مربوطه واگذار گردد. واگذاری مسئولیتها همراه با اختیارات، یکی از اصول مهم مدیریتی در
راستای ایجاد کارآیی و پویایی است. همین کار، بسیاری از کاستی ها، محرومیت ها و
نارضایتی ها را در سراسر کشور می کاهد. دولتهای ما تا کنون بطور مسخره ای همه
تصمیم گیریها، و حتی روزمره اداری را هم در تهران متمرکز کرده بوده اند. این امر
نه تنها خلاف جهت برقراری عدالت اجتماعی و ضرورت مشارکت همه شهروندان در اداره
امور محل اقامت خود می باشد، بلکه از دید مدیریتی هم دشواری زا و موجب ضایعات
زمانی، بودجه ای و نیروی انسانی می شود. مردم برای کوچکترین مسئله اداری مجبور به
سفر به تهران را داشتند. سرمایه گذاران برای نزدیک بودن به مرکز تصمیم گیری های
روزمره، از سرمایه گذاری در نقاط دور افتاده پرهیز می کرده اند و در نتیجه زمینه
های اشتغال در مرکز و شهرهای بزرگ فراهم میشده است. مسئولان در مرکز نشسته، از
مسائل مردم در جاهای دیگر ناآگاه یا غافل بوده اند، و همین ها موجبات ناامیدی و مهاجرت
از روستاها وشهرهای کوچک را فراهم می ساخته است.
سیستم ناعادلانه کنونی
ما اجازه مشارکت در سرنوشت کشور را برای همه شهروندان یکسان نساخته است. برای تصدی
امور، وابستگی اصل است نه شایستگی. ایرانی بودن کافی نیست. اول می پرسند مذهبت
چیست، نه اینکه چه می دانی و چه بلدی؟ بعد می پرسند آیا به ما که اکنون انحصار
حاکمیت را بدست داریم وفادار هستی یا نه؟ ما ربع قرن است که از شایستگی های قشر
هوشمند و دانشور کشور که آزاده هستند و زیر بار این تعهدات نمیروند بی بهره هستیم،
ربع قرن است که مغزها و استعداد های خود را فراری می دهیم ،و ربع قرن است که از
گنجینه توانایی های برخی هم میهنان خود، فقط به علت اینکه مذهبشان مذهب اکثریت
نیست و یا اینکه پیرو دینهای آسمانی دیگر هستند، بی بهره مانده ایم، و چه بسیاری
از آنان که در جستجوی فرصت فعالیت و بروز استعدادهای خود به خارج مهاجرت کرده اند
و در سرزمینهای بیگانه نشان داده اند که ما چه گوهر های گرانبهایی را از دست داده
ایم.
بنابراین،
مسئله ما
در این کشور نبود دموکراسی و حاکمیت ملی است نه تمرکز قدرت. اگر ما در این کشور
روزی موفق شویم که مردم سالاری را نهادینه کنیم، واسطه های خودساخته میان مردم و
نمایندگانشان کنار بروند، و هیچ کس که مردم او را برنگزیده باشند نتواند بر ما
حکومت کند، حاکمیت ملی برقرار خواهد بود، قانونها خود بخود مردمی و متضمن منافع
همه مردم در سراسر کشور خواهند شد و هیچ تبعیض یا محرومیت ساختاری وجود نخواهد
داشت. در این حال، عدالت اجتماعی بدست خود مردم برقرار خواهد شد، همگان توان خود
را برای پیشرفت کشور بکار خواهند انداخت، همگان فرصت برابر در تدوین قانونها و، در
نتیجه، در بهره مندی از منابع و ثروت کشور را خواهند داشت. دیگر هیچ کس خود را در میهن خود
غریبه یا شهروند درجه دو نخواهد انگاشت، و دیگر هیچ کس به ندای وسوسه انگیز توطئه گران
بیگانه گوش نخواهد داد و مرزهای کشور امن خواهند شد.
آن روز، دولتهای همسایه ما
باید نگران جاذبه ایران مردم سالار، قانونمند، ثروتمند و پیشرفته برای هم میهنان
سابق ما باشند.