كد اخبار: 105
|
تاريخ: 20/6/1381 بازديد: 2481
|
نويسنده:
محمد رضا آباديان
|
چرا گسترش
تكنولوژي كامپوزيتها براي كشور اولويت دارد؟
(ديدگاه
مهندس کورش زعيم)
نيازهاي داخلي، افق صادرات، مزيت نسبي كشور و نيروي متخصص
ارزان كشور نكات مهمي هستند كه لزوم توجه به كامپوزيتها را در صنايع كشور گوشزد
مينمايند. در اين زمينه مهندس كورش زعيم، مهندس مشاور و كارشناس امور صنعتي شركت
مديريت مهندسي پارسوماش، در گفتگويي با شبكة تحليلگران ايران (ايتان) به بررسي
موارد بالا پرداخته است :
حركت
به سوي كاربرد و گسترش تكنولوژيهاي نوين امري گريزناپذير است، حوزههاي گوناگون
فناوري نوين همچون نرمافزار، ميكروالكترونيك، بيوتكنولوژي و مواد صنعتي نوين از
مهمترين مواردي هستند كه بايد مورد توجة سياستگزاران دولتي و سازمانهاي اشاعهدهندة
تكنولوژي، بخشهاي نظامي و خصوصي قرار گيرد. در اين راستا توجه به نكات مهم زير
جهت روشنتر شدن لزوم حركت به سوي كاربرد تكنولوژي مواد نوين به ويژه كامپوزيتها
ميتواند سودمند باشد:
الف) فرصت
بهرهگيري از عرصههاي نو در توسعة صادرات طي فرآيند جهاني شدن
پيوستن كشور ما به سازمان تجارت جهاني امري قطعي و زودهنگام است. ما وظيفه داريم
صنايع خود را در فرصت محدود باقيمانده آمادة رويارويي با شرايط نوين اقتصادي
كنيم. در اين راستا توان عرضة محصولات در بازار گسترده و باز بينالمللي كليد
موفقيت صنعت يك كشور ميتواند تلقي گردد. ما در زمينة صنايع قديمي نسبت به فناوريهاي
نوين از جهان بسيار عقبتر هستيم و عملاً عمدة بازارهاي مربوطه را از دست دادهايم.
اما در زمينة تكنولوژيهاي نوين به شرط تصحيح اشتباهات، اين شكاف راحتتر و سريعتر
قابل ترميم ميباشد
.
فناوري مواد مركب يكي از فرصتهاي مناسبي است كه در صورت مغتنم شمردن آن، ميتواند
نويد بخش حضور محصولات صادراتي كامپوزيتي كشور در عرصة بازار بينالمللي و دستكم
كشورهاي همسايه گردد. اما متاسفانه حركتهاي در حال انجام در كشور بسيار كند است
و با اين سرعت يقيناً اين فرصت را نيز همچون بسياري فرصتهاي ديگر از دست خواهيم
داد.
ب) لزوم
غنيمت شمردن مزيت نسبي كشور در عرصة كامپوزيتها
كشور ما از ذخاير بسيار غني نفت و سيليس و ديگر مواد كاني صنعتي برخوردار است كه
منابع اصلي مواد مركب به شمار ميآيند. به اين ترتيب مشاهده ميگردد كه ايران در
زمينة توليد رزينهاي پليمري و الياف شيشه نسبت به بسياري از كشورهاي پيشرو در
مواد مركب داراي يك مزيت نسبي و پتانسيل بهرهبردارينشده ميباشد. با سياستگذاري
مناسب و حركت صحيح به سمت گسترش اين تكنولوژي در كشور، ميتوانيم به كمك مواد
اولية بسيار ارزان خود به سمت تسخير بازار ساير كشورها دست يابيم و از اين
پتانسيل خفته به بهترين نحو بهره گيريم. سياست صنعتي كشور بايد به سوي حذف كامل
فروش نفت خام و حركت به سوي توليد و صادرات فراوردههاي حاصل از آن باشد. صرف فروش
فراوردههاي اوليه و پاية پتروشيمي نيز كافي نميباشد.ما بايد بتوانيم با تبديل
فراوردههاي پتروشيمي به كالاهاي مصرفي همچون محصولات كامپوزيتي حداكثر استفاده از
مزيت نسبي كشور را به عمل آوريم.
ج) امكان
جبران اشتباهات گذشته در فرصتها و عرصههاي جديد مواد نو
در سياستگذاري صنعتي ما طي چند دهة گذشته اشتباهات زيادي صورت گرفته است كه حاصل
آن را به صور تلخ مختلفي در صنايع كشور ميتوان مشاهده نمود: اغلب مديران فعلي
صنايع دولتي، شايستگي يا توان مديريت درست آن صنعت را ندارند و حتي پيادهسازي يك
نظام شايستهسالار جهت تصحيح اين صنايع، با مقاومت اين قشر ذينفع و صاحب نفوذ
مواجه ميشود كه توان و صرف انرژي بالايي را طلب ميكند. در بسياري از بازارهاي
قديمي نيز كه حضور در آنها نياز به تخصص و آگاهي چنداني ندارد، شاهد آنيم كه عدهاي
با توسل به ابزارهاي نادرست، جو اقتصادي حاكم را چنان آلوده ساختهاند كه امكان
ظهور و پاگرفتن يك فعاليت سالم بسيار سخت و گاه ناممكن به نظر ميرسد. همچنين
بسياري از صنايع ما با وجود داشتن نيروهاي متخصص كارآمد، به دليل عدم آزادي و قدرت
ارايه نوآوري نيروها در سيستم لخت و متمايل به سكون حاكم برآن صنعت، محكوم به شكست
و از رده خارج شدن هستد. عرصة پهناور و نوين تكنولوژيهاي نو، فرصت مناسبي است كه
با سياستگذاري و حركت سريع به سمت گسترش و بهرهگيري از آن، اشتباهات و تبعات
ناخوشايند يادشده را جبران نماييم
.
د) لزوم
بهرهگيري از نيروي متخصص ارزان كشور
تكنولوژيهاي نوين از قبيل مواد مركب، به سبب ماهيت دانشمحوري آنها، نياز مبرمي
به نيروي متخصص و مغزافزار توانمند دارند و كشور ما در ميان ملل جهان سوم از
نيروي متخصص هوشمند و ارزانقيمت فراواني برخوردار است. از سويي هر ساله شاهد آنيم
كه درصد بالا و روبهافزايش از پتانسيل مهندسين و پژوهشگران كشور به دليل عدم وجود
شرايط مناسب از جمله فقدان محيط كاري متناسب با تخصص آنان، به كشورهاي ديگر مهاجرت
ميكنند. همين متخصصان كه حتي نسبت به همتايان خود در كشورهاي صنعتي، توانايي و
استعداد ميانگين بالاتري را دارا ميباشند، نقش مهمي در پيشبرد فناوريهاي نوين در
خارج از مرزهاي ما دارند. توجه به تكنولوژيهاي نوين بويژه كامپوزيتها ميتواند
كليد جذب توان متخصص داخلي در راستاي برآوردهساختن نيازهاي صنعت كشور و ترغيبكنندة
آنان به ماندن در ميهن و مهاجرت نكردن باشد.
ه) نياز
داخلي صنايع كشور به تجهيزات ساخته شده از جنس مواد مركب
صنعت ايران نياز بسيار زيادي به استفاده ازتجهيزات ساختهشده از جنس مواد مركب
دارد. بهطور مثال در صنايع نفت و گاز كشور شاهد آن هستيم كه درصد بسيار بالايي
از خطوط انتقال دچار نقص خوردگي شدهاند و حتي در بعضي مناطق جنوبي كشور نشت سيال
داخل لوله از قسمتهاي خورده شده، باعث آلودگي شديد منابع آبي و سفرههاي زيرزميني
گرديده است. اين لولهها نياز فوري و مبرم به تعويض يا تعمير دارند كه در هر دو
مورد كاربرد از مواد مركب ميتواند بهترين گزينة ممكن قلمداد شود. حتي در بخش
خصوصي، اكثر كارخانههايي كه به نوعي با مواد شيميايي خورنده يا حجم بالاي جايجاي
آبگرنها سروكار دارند، از اين قاعده مستثني نيستند. اينگونه تجهيزات تاكنون
عمدتاً از خارج كشور تامين شده است و چون هزينة ترابري اين اقلام حجيم، قيمت تمامشدة
فرآورده را براي مصرف كنندة داخلي بسيار بالا ميبرد، مطمئناً توليد اين قبيل
فراوردهها در داخل بسيار بهصرفهتر و ارزانتر خواهد بود. اين مسئله علاوه
برميزان صرفهجويي حاصل در منابع ارزي كشور، ميتواند سرچشمه درآمدهاي هم باشد.
و) نياز به
كامپوزيتها در صنايع نظامي و هوافضا
كامپوزيتها تنها محدود به مواد پليمري حاصل از نفت و گاز نيستند. تكنولوژي توليد
كامپوزيتها با استفاده از فلزات و يا تركيبي از مواد فلزي و كاني كاربردهاي بسيار
مهم و حساس در صنايع نظامي و صنايع هواوفضا دارند. اگر كشور بخواهد در اين صنايع
پيشرفت كند و سرچشمه نوآوري يا نسخه برداري از توليدات پيشرفته خارجي باشد، بايد
به تقويت تكنولوژي توليد اينگونه كامپوزيتها نيز بپردازد. خوشبختانه منابع كاني
كشور اعم از فلزي يا غير فلزي بسيار غني است و تقريباً ميتوان گفت كه در صورت
سرمايهگذاري بهموقع نيازي به هيچ كشور دنيا براي تامين مواد اوليه لازم نداريم.