گفتگوی ماهنامه کهکشان با کورش زعیم
(در خرداد 1371)
برگرفته
از شماره تیرماه 1371، ماهنامه کهکشان
گستره نفوذ معنوی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران
شمال ارس، شمال خزر، شمال خراسان
مهندس کورش زعیم، نویسنده و مفسر صاحب نظر، در گفتگویی با
خبرنگار کهکشان، مسائل تازه ای را در زمینه مناسبات ایران و کشورهای مسلمان آسیای
مرکزی و قفقاز عنوان کرده است.
کورش زعیم راهکارهای
جدیدی را برای توسعه هر چه بیشتر نفوذ فرهنگی، معنوی، اقتصادی و سیاسی
کشورمان در سرزمین هایی که او به حق نام "گستره فرهنگی ایران" بدانها می
دهد عرضه می کند.
با هم این گفتگو را می خوانیم.
س – شما در کتاب خود «امپراتوری شوروی به کجا می رود؟»
استقلال جمهوری های جنوب شوروی را دوازده سال پیش پیش بینی کرده بودید، و حتی چند
ماه پیش در مقاله ای پیشنهادهایی در رابطه با این جمهوری ها ارائه کرده بودید.
اکنون که این استقلال جامه عمل پوشیده و روابط ایران با آنها فعال شده، سیاست
کنونی ایران را در این رابطه چگونه ارزیابی می کنید؟
ج – به عقیده من،
سه اصل باید حاکم بر اندیشه سیاست خارجی ایران نسبت به این جمهوریها باشد. اول
اینکه بخش بسیار بزرگی از این سرزمینها جزوی از گستره تاریخ و فرهنگ ایران زمین و
مردم بسیاری از این مناطق ایرانی یا ایرانی تبار هستند؛ مانند تاجیکستان، بخش
باختری قرقیزستان، نیمه جنوبی ازبکستان، بیشتر ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان و
بخشی از گرجستان و حتی داغستان روسیه. رفتار ایران با این مردمان بایستی مانند
اعضای یک خانواده باشد.
دوم اینکه، از
دید اقتصادی، این جمهوری ها بعلت وابستگی فرهنگی و جغرافیایی، بازارهای طبیعی
ایران به شمار می روند و منافع اقتصادی ایران اقتضاء می کند که روابط نزدیکی با
آنها داشته باشد.
سوم اینکه، به
دلایل جغرافیایی، این جمهوری ها وابستگی ترابری و ارتباطاتی شدیدی به ایران دارند.
به این معنی که ایران تنها کشور در همسایگی آنهاست که میتواند و باید در تمام سال
از طریق زمین و دریا آنها را با همه جهان مرتبط کند. بنابراین، ایران در این
جمهوری ها دارای حقوق و منافع اقتصادی، فرهنگی و استراتژیکی است که هیچ یک از
کشورهای منطقه (بجز شاید روسیه) نمی تواند آنها را انکار کند یا مشابه آن را ادعا
نماید.
ارزیابی سیاست و
عملکرد جمهوری اسلامی از آغاز کار سقوط شوروی و کمونیسم نشان می دهد که درک صحیح و
عمیقی از عوارض و رویدادها وجود نداشته است. به همین دلیل تا یکی دو ماه اخیر،
ظاهر
ٱ
آمادگی ذهنی و سیاسی برای ابتکار عمل و عدم تردید بنظر نمی
رسید. اعلام عدم شناسایی استقلال آذربایجان در آذرماه و سپس شناسایی آن در بهمن
ماه یکی از این نشانه هاست؛ یا عدم آمادگی وزارت آموزش و پرورش در ارسال کتابهای
درسی
[
فارسی
]
به تاجیکستان
[
و آذربایجان
]
[
در برابر درخواست آنها
]
در سال گذشته، نشان دیگری است.
از نظر بسیاری از
ناظران و علاقمندان به مسائل منطقه، بطورکلی سیاست نزدیک شدن به این جمهوری ها
مرددانه، دیر و کم بوده است. یک مادر نسبت به بازیافتن جگرگوشه گمشده خود چنین عمل
نمیکند. ولی هنگام وقوع قضییه قره باغ، سیاست ایران بلوغ خود را نمایش داد و
هوشمندانه کوشید بین اعضای خانواده خود را آشتی دهد، هر چند ک دخالت ها و تبلیغات
عوامل بیگانه اجازه توفیق سریع و قاطع را به ایران نداده است.
نگرانی من همیشه
این بوده که با ادامه توجه ویژه به شیعیان این مناطق که در اقلیت هستند، نه تنها
ایران به صورت یک نفوذ تک بعدی نگر جلوه کند، بلکه شیعیان را نیز منزوی و زیر فشار
اکثریت قرار دهد و زندگانی آنان را به مخاطره بیاندازد. حال آنکه، یک رفتار
برابرانه و بدون تفکیک
[
مذهبی
]
، شیعیان را
مغرور به بلوغ سیاست ایران و برخوردار از شرایط مساوی با دیگران خواهد نمود.
خوشبختانه، تبلیغات آغازین اکنون تقریبا متوقف شده است.
س – به نظر میرسد که جمهوری اسلامی اکنون همکاری گسترده ای
را با این جمهوری ها آغاز کرده، از جمله قبول عضویت آنها در سازمان اکو و تشکیل
شورای همکاری دریای خزر. آیا کار دیگری هم بایستی انجام می گرفت که انجام نگرفته
باشد یا آغاز نشده باشد؟
ج – شورای همکاری
دریای خزر گام هوشمندانه ای بود که بلوغ سیاسی و علاقه ایران را در همکاریهای بین
المللی برای مسایل مشترک نشان داد، هرچند که این پیمان ماهیت سیاسی یا اقتصادی
بسیار اندکی دارد. ولی تشویق به عضویت این جمهوری ها در سازمان اکو برای ایران
کارساز نیست. ماهیت اکو نظامی بوده است و جنبه های اقتصادی آن در این چند ماهه
موجودیت دوباره، هیچگاه پا نگرفت. اکو که اکنون فقط رنگ اقتصادی و فرهنگی خود را
حفظ کرده، بیشتر معنی یک پیمان عدم تجاوز را دارد تا زمینه همکاری های گسترده
منطقه ای. پاکستان و ترکیه انتظار نمی رود فعلا علاقه ای به آمیزش عمیق با ایران
داشته باشند. به ویژه ترکیه که خود را جزوی از جامعه اروپا می داند و در انتظار
عضویت در بازار مشترک اروپاست. از سوی دیگر، عضویت ترکیه در پیمان ناتو می تواند
در آینده برای ایران مسئله ساز باشد. ترکیه در شکل فعلی هیچگاه وابستگی اروپایی
خود را به خاطر همکاری اقتصادی و نظامی با ایران زیر پا نخواهد گذاشت. بنابراین،
عضویت این جمهوری ها در سازمان اکو بیشتر جنبه تشریفاتی خواهد داشت. علاوه بر این،
[
سازمان اکو
]
این جمهوری ها
را از طریق ترکیه با اروپا مرتبط کرده و زمینه نفوذ سیاسی و اقتصادی ترکیه را
فراهم خواهد ساخته است.
آنچه من چند ماه
پیش پیشنهاد کرده بودم، این بود که ایران بایستی یک بازار مشترک با این جمهوری ها
تشکیل دهد و به این وسیله آغوش خود را، برای منافع مشترک، به آنها باز کند. ایجاد
یک بازار مشترک، مهمترین گامی است که رشته های فرهنگی، تاریخی و اقتصادی گذشته را
دوباره پیوند می دهد. اعضای این بازار مشترک ایران، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان،
تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و قرقیزستان خواهند بود. افغانستان نیز خواهد
توانست در آینده نزدیک به این بازار بپیوندد. شرایط بازار مشترک به شرح زیر خواهد
بود:
1- داد و ستد و انتقال کالا بدون عوارض گمرکی.
2- آزادی استفاده از راههای ترانزیت زمینی، دریایی و هوایی
و بندرها.
3- قابل تبدیل بودن پول های رایج جمهوری ها با ریال ایران.
4- آزادی حق مالکیت املاک و اموال، و ثبت و مالکیت شرکتها.
5- حقوق مساوی در قوه قضائیه.
6- آزادی رفت و آمد مردم بین جمهوری ها بدون نیاز به
روادید.
چنین پیمانی نه
تنها بازار عظیمی را به روی تولیدات ایران باز خواهد کرد و تحولی در پیشرفت صنعتی
و اقتصدی ایجاد خواهد نمود، بلکه همبستگی و اشتراک منافع عمیقی که به وجود خواهد
آمد، ضامن بقاء و رشد گستره فرهنگی ایران زمین خواهد بود و نطفه یک قطب قدرتمند
اقتصادی را خواهد ریخت.
س – شما صحبت از نفوذ ترکیه در این جمهوری ها و عدم علاقه
ترکیه در همبستگی با ایران کردید. شما مقاصد ترکیه را در این رابطه چه می بینید و
برای ترکیه چه نقشی در آسیای میانه قائل هستید؟
ج – ما با ترکیه
نیز همبستگی های ژرف فرهنگی و تاریخی داریم و هر دو باید خود را جزوی از گستره
فرهنگی و تاریخی منطقه بدانیم. ترکیه همیشه پل ارتباط و آمیزش فرهنگ کهن ایران با
روم باستان و فرهنگ یونان و اروپا، و نیز نماد فرهنگ اسلامی بوده است و این نقش
کماکان می تواند سازنده باشد. ولی ترکیه هنوز جایگاه دلخواه خود را نیافته است؛ از
یک سو خود را متعلق به جامعه اروپا می داند و، از سوی دیگر، با تعصب روی
[
گسترش
]
زبان ترکی می
کوشد
[
تا اینکه
]
محور مرکزی
ملتهای ترک زبان قلمداد شود و از این زاویه شبح عظمت امپراتوری عثمانی را بازسازی
نماید. به همین دلیل، ما شاهد مسایل و اختلافات زیادی در جمهوری های تازه استقلال
یافته خواهیم بود و گرو ه های اقلیت رادیکال ترک-ملتی در این جمهوری ها به وجود
خواهند آمد و ثبات و آرامش را بهم خواهند ریخت.
اگر ترکیه خود را
عضوی از یک خانواده بزرگ بداند، همانگونه که کشورهای اروپایی پس از قرنها جنگ و
خونریزی اکنون رقابت های ناسالم و طمع های ارضی را کنار گذاشته و خود را از اعضای
خانواده اروپا می شمارند، این منطقه نیز می تواند با چنین روحیه ای، به کمک اعضای
ارشد خود، از درگیری های توان فرسا و زیانبار جلوگیری کند و با سرعت به سازندگی و
پیشرفت و رفاه اقتصادی بپردازد. در غیر اینصورت، با روندی که اکنون مشاهده می شود،
ما شاهد جنگهای طولانی در این جمهوری ها، به ویژه در قفقاز خواهیم بود و دشمنی های
عمیقی در این ناحیه ظهور خواهد کرد.
س – نقش ترکیه را در رابطه با مسئله قره باغ، ارمنستان و
نخجوان چه می بینید؟ آیا ترکیه واقعا رقیب ایران است؟
ج – مگر اینکه
ایران در سیاست خارجی خود نسبت به جمهوری های قفقاز مرتکب اشتباه شود، و یا مسیر
یکسان نگری کنونی خود را برای حمایت از گروه خاصی عوض کند، نفوذ سیاسی ترکیه در
آذربایجان فقط محدود به اقلیت کوچکی که به پان ترکیسم دل بسته اند محدود خواهد
بود. ولی از دیدگاه اقتصادی، ترکیه در حال گسترش نفوذ خود با سرمایه گذاری های
گسترده در صنایع و خدمات کلیدی آذربایجان است و در این زمینه از ایران پیشی گرفته
است؛ آنهم به این دلیل که ایران در خانه خودش مانند میهمان عمل می کند.
اظهارات آقای
دمیرل درباره قره باغ نشانگر روحیه نظامی گری و عدم تعادل سیاست خارجی ترکیه در
قفقاز است. تهدید آقای دمیرل مبنی بر اینکه اجازه تصرف نظامی قره باغ را نخواهد
داد، افزون بر جنبه توهین آمیز آن نسبت به ایران، یک اشتباه سیاسی و تاکتیکی بود.
ترکیه به جای درخواست آتش بس و ابراز همکاری با ایران برای کسب وجهه به عنوان حامی
ترک زبانان، به موضع گیری نظامی پرداخت و دوباره خود را در برابر ارمنستان قرار
داد.
نفوذ ترکیه در
قفقاز می تواند مثبت باشد و در جهت پیشرفت منطقه عمل کند؛ یا می تواند سرچشمه
دوگانگی و عدم ثبات سیاسی و درگیری های موضعی مرزی باشد. ولی آنچه حاکم بر سیاست
منطقه باید باشد، عملکرد هوشمندانه و خردمندانه دولت ایران است. ایران باید ستون
ثبات و آرامش و یگانگی باشد، و به عنوان پشتیبان قدرتمند نیروهای پیشرو، دموکرات و
اصلاح طلب تلقی گردد.
یکی از مسایل
منطقه، نگرانی امریکا از نفوذ ایران در این جمهوری هاست که ممکن است باعث حمایت
آنها از مقاصد ترکیه شود. اگر امریکا مشوق ترکیه در خنثی سازی نفوذ ایران در قفقاز
باشد، یکی دیگر از اشتباهات بزرگ استراتژیک خود را مرتکب شده است. زیرا تشویق پان
ترکیسم و دامن زدن به اختلاف میان آذربایجان و ارمنستان جامعه بزرگ و با نفوذ ارمنی
در امریکا را جریحه دار خواهد کرد، آذربایجان را در دورانی طولانی از عدم ثبات فرو
خواهد برد، روابط پیچیده ایران و امریکا را دشوارتر و تیره تر خواهد ساخت و
بالاخره قفقاز را تبدیل به یک میدان بزرگ جنگ خواهد کرد که حتی امریکا از عهده
کنترل آن بر نخواهد آمد.
در مورد نخجوان،
تهدید ترکیه که جنبه نظامی داشت، مطمئنا مردم نخجوان را که همه ایرانی هستند در
مورد مقاصد ترکیه نگران کرده است. ایران تهدید هیچ کشوری را، چه ارمنستان و چه
ترکیه، به نخجوان نمیتواند تحمل کند و بایستی شرایطی به وجود آید که ترکیه هرگز
جرات تکرار چنین اشتباهی را نداشته باشد.
-0