جلسه پالتاک (سخنرانی اینترنتی): یکشنبه 5 تیر 1384 (26 ژوئن 2005)

سخنران: کورش زعیم ( شورای مرکزی جبهه ملی ایران)

موضوع: استراتژی نیروهای ملی پس از بحران انتخابات

بنام خداوند جان و خرد

درود به همه شنوندگان این برنامه و هم میهنانان عزیزی که در خارج از میهن دلشان برای ایران می تپد.

نمایشنامه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران، که بسیار زیرکانه نوشته شده بود و بسیار خوب بازی شد، با یک کارگردانی هنرمندانه سرانجام به پایان غیر منتظره از پیش تعیین شده خود رسید. من مطمئنم که روزی داستان آن زمینه یک فیلم بسیار مهیج و موفق هالیوودی خواهد شد.

از دیدگاه جبهه ملی ایران، اینکه چه کسی در این انتخابات موفق شود اهمیتی نداشت، زیرا همانگونه که در اعلامیه های متعدد و سخنرانی ها اعلام شده، بدلایل ایرادهای ساختاری، شرکت در انتخابات را بی فایده می دانسته است. جریان و عملکرد حاکمیت در این انتخابات موضع جبهه ملی را اثبات کرد، و ما در این مورد در پیشگاه ملت ایران سربلند هستیم.

از سوی دیگر، اگر به نتیجه انتخابات، بدون توجه به درستی یا نادرستی و مسیر و عملکرد آن بنگریم، غلبه آقای احمدی نژاد به آقای هاشمی شگفت انگیز نیست. برای مدت 16 سال، ریاست جمهوری، ریاست مجلس و ریاست قوه قضائیه با روحانیان بوده است. مردم همه دشواری های خود را برآمده از عملکرد این صنف می دانند. عقب افتادگی اقتصادی، انزوای بین المللی، کاهش درآمد سرانه، افزایش هزینه ها، گسترش قاچاق، فساد اداری و فساد اخلاقی، سقوط نیمی از جمعییت کشور به زیر خط فقر، بیکاری بخش عظیمی از جامعه، فرار سرمایه ها و مغزها و وجود بحران مزمن در همه زمینه های سیاست داخلی و خارجی، همه و همه را مردم به صنف روحانی مصدر کار نسبت می دهند. بنابراین، رای دادن به یک غیر روحانی برای تغییر ظاهری قضیه قابل انتظار بود. این حرکت در انتخابات مجلس هفتم هم، که کییفیت آن مشابه اجرای کیفی این انتخابات بود، و در گزینش هیئت رییسه غیر روحانی مجلس مشهود بود.  

عامل دیگر غلبه آقای احمدی نژاد به آقای هاشمی، موجویت نمادین آن دو در جامعه بود. آقای هاشمی، در حالیکه سرزنش های زیادی را در زمینه های سرکوب و زندانی کردن دگراندیشان، قتل های زنجیره ای، ایجاد کانونهای اقتصاد موازی، و نیز افسانه های ثروت و قدرت ایشان و نزدیکانشان، متوجه خود کرده است، نمی توانست جازبه ای برای اکثریت مردم ایران که دنبال کار و درآمد روزانه هستند و فقر خود را به گردن دوران ریاست جمهوری ایشان می اندازند داشته باشد. در حالیکه آقای احمدی نژاد، با وجود اتهامات زیادی که متوجه ایشان است، خود را نماد طبقه فقیر و زحمتکش، که متاسفانه اکنون اکثریت جامعه را تشکیل می دهد، جلوه گر ساخته است.

از سوی دیگر، همانگونه که جبهه ملی ایران بارها تحلیل کرده است، این جمعییت عظیم مستاصل دیگر  به جناح اصلاح طلب حاکمیت نیز نمی توانست اعتماد کند، زیرا آنها با وجود پشتیبانی بی نظیر مردم ایران و ریاست جمهوری آقای خاتمی که محبوب مردم و جهانیان شده بود، در طی هشت سال نتوانست شعارهای خود را و انتظارات ملت ایران را برآورده سازد و از خود تعهد و شهامت لازم را برای نجات کشور نشان دهد.

در هر حال، اکنون رییس جمهوری اسلامی ایران آقای احمدی نژاد است. مردی که شعار داده کشور را به وضع ربع قرن گذشته بازگرداند، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی انقلاب را زنده کند، با فساد مبارزه کند و غنی سازی اورانیوم را بهرقیمتی ادامه بدهد.

ما بازتاب اجرای شعارهای ایشان اینگونه می بینیم که بازگشت به ارزشهای فرهنگی انقلاب چیزی شبیه انقلاب فرهنگی چین در زمان مائو است که در ایران نیز فاجعه ای وصف ناپذیر ایجاد خواهد کرد. برای احیای ارزشهای اخلاقی، احتمالا" جوخه های نهی از منکر به راه خواهند افتاد، خیابانها برای زنان و جوانان ناامن خواهد شد و این امر بازتاب شدید زنان و دانشجویان کشور را در پی خواهد آورد. جنبش آزادی زنان یک جبر تاریخی و برگشت ناپذیر است، و رویارویی با آن برای نظام دلپذیر نخواهد بود.

در مورد مبارزه با فساد، امیدواریم ایشان موفق شوند، ولی ما جز رویارویی دو جناح مقتدر محافظه کار را نمی بینیم که ممکن است منجر به درگیری های خشونت بار گردد و کشور را تا حدودی نا امن سازد. در مبارزه با فساد، همه جناح های دست اندر کار باید همدل شوند، و این امر، از آنجا که جناحهای سیاسی محافظه کار در حفظ منافع و امنیت خود بطور قبیله ای رفتار می کنند، از محالات است.

در مورد سیاست خارجی و سختگیری در باره مسئله غنی سازی و روابط خارجی، احتمال اینکه مسئله ایران بسرعت به شورای امنیت کشیده شود و ایران تحت محدودیت های بسیار شدیدتر از اکنون قرار گیرد بسیار است. این امر به تشدید مسائل اقتصادی و نارضایتی بیشتر مردم منجر خواهد شد.

در چشم انداز اقتصادی، وضع ناامید کننده تر است. شعار ایشان که روند خصوصی سازی را وارونه و نقش دولت را بیشتر خواهد کرد، نتیجه ای بجز عدم کارآیی بیشتر اقتصادی، رکود در تولید، کاهش سرمایه گذاری داخلی و خارجی، لغو شدن بسیاری از پروژه های صنعتی و تکنولوژیکی، فرار سریعتر و بیشتر سرمایه، فرار بیشتر مغزها و افزایش تورم، بیکاری و هزینه ها نخواهد داشت.

ما بر این باور هستیم که هر تلاشی که برای محدودتر کردن آزادی های کسب شده مردم در طی سالهای گذشته انجام گیرد را ملت ایران بهیچوجه نخواهد پذیرفت. بازگشت به گذشته و گرفتن آزادی های کسب شده از ملت امکان پذیر نیست و این موضوع مانند لانه زنبوری است که نباید در آن انگشت فرو کرد. 

جبهه ملی ایران، در کنفرانس مطبوعاتی 11 خرداد 84، پس از نفی انتخابات انتصابی و نمایشی در پیش  اعلام کرده است که برای نجات ایران و هدایت آن بسوی دموکراسی، بزودی کنگره ای متشکل از همه سازمانها و شخصییت های ملی تشکیل خواهد داد. این کنگره، بدون توجه به آنچه در حاکمیت جمهوری اسلامی می گذرد، برای ایجاد یک روند دموکراسی خواهی سازمان یافته کوشش خواهد نمود و راهکار رسیدن به آن را ارائه خواهد کرد.

-0-