سخنرانی کورش زعیم (عضو
شورای مرکزی جبهه ملی ایران)
میز گرد سیاسی
دانشگاه علوم بهزیستی تهران
یکشنبه 8 خرداد 1384
انتخابات نهم – ضرورتها و چالشها
هشت سال پیش در جریان هفتمین انتخابات ریاست جمهوری، با شنیدن
اظهارات انتخاباتی آقای خاتمی و ایمان به اینکه ایشان در گفته هایشان صداقت دارند،
این
امید برای
بسیاری
از افراد و گرایش ها بوجود آمد که شاید انتخاب ایشان باعث یک جنبش همگانی در راه رسیدن
به آزادی ها و حقوق مدنی مردم، که تا آن زمان نادیده گرفته شده بود گردد و با
اصلاحات اساسی در شیوه اداره کشور تحت عنوان "اصلاح از درون حاکمیت" و
با هزینه کم، راهی بسوی دموکراسی و پیشرفت کشور باز شود. جبهه ملی ایران که
فطرتا" با اعمال هرگونه خشونت، انقلاب هرج و مرج ساز و دخالت خارجی مخالف و
معتقد به اصلاحات مسالمت آمیز از راه آگاه سازی ملت به حقوق خود و پیشنهاد
راهکارهای مثبت و سازنده است، و در آن زمان هم مانند اکنون در حال قانع کردن دیگر
حزبها و گروههای ملی برای ایجاد یک همبستگی ملی بود، با این روند امیدوار کننده
همراه شد.
مشارکت بی نظیرمردم درانتخابات ریاست جمهوری خرداد 1376، و سپس انتخابات
نخستین دوره اول شوراهای شهر، که خود یکی
از راهکارهای جبهه ملی برای گسترش فرهنگ دموکراسی در کشور بود، و همچنین انتخابات مجلس ششم، جملگی ناشی از شکل
گیری این امید در مردم بود که شاید، حتی با وجود تایید صلاحیت های دو مرحله ای و
غیرقانونی و حذف نامزدهای گروهها و حزبهای ملی، حرکت بسوی دموکراسی راستین در
ایران آغاز شده است.
با وجود عملکرد ضعیف آقای
خاتمی پس از رسیده به ریاست جمهوری، خودداری از تشکیل و رهبری یک سازمان سیاسی
برای حمایت از برنامه هایش و تداوم جنبش، و سیاست مدارای او با مراکز قدرت و
انحصار، ایشان در هر حال موفق شد برای ایران حیثیتی بین المللی، هرچند که محدود و
موقتی، کسب کند، و حرکتهایی در راستای آزادی نسبی مطبوعات و مهار قتل های زنجیره
ای از خود نشان بدهد. ولی در طول مدت ریاست جمهوری ایشان، بعلت بحران های بی شمار
که اقتدارگرایان و انحصارطلبان برای تزلزل و ناکامی دولت ایجاد می کردند (بقول
آقای خاتمی هر 9 روز یک بحران،) و خودداری ایشان از مراجعه به مردم و درخواست
حمایت عملی ملت، برای جبهه ملی مسلم شد که امید بستن به اصلاحات از درون بیهوده
است. این باور هنگامی استحکام گرفت که حتی مجلس ششم هم که اصلاح طلبان با اکثریت
بی نظیری در تاریخ ایران انتخاب شدند و شعار و قول تحول دادند، با یک حکم حکومتی
میدان را خالی کردند و حتی آنقدر وجود نداشتند که به تهدید خود مبنی بر استعفای
دسته جمعی و مقاومت جامه عمل بپوشانند. هیئت وزیران و آقای خاتمی هم تهدید استعفای
دست جمعی خود را پس گرفتند که مبادا شغل های پر زرق و برق خود را از دست بدهند.
بنابراین، ناتوانی و عدم تعهد اجتماعی در بدنه دولت و مجلس و شوراها به شعارها و
قولهایی که برای کسب رای مردم به ملت داده بودند آشکار شد. دوره دوم ریاست جمهوری
ایشان دیگر وقت کشی بود.
بی اعتنایی مراکز قدرت و انحصار به رای ملت و جلوگیری از تحرک
نهادهای انتخابی چون ریاست جمهوری ومجلس از یک سو، و ناتوانی بخش عمده ای ازاصلاح
طلبان حکومتی در تحقق بخشیدن به برنامه ها
وشعارها، و استحاله تدریجی آنان در ساختار قدرت ازسوی دیگر، امید مردم را به
ناامیدی تبدیل کرد، و در نتیجه بن بست های
کنونی وشکست در همه عرصه هایی که با زندگی مردم مرتبط است حاصل شد.
جبهه ملی ایران، از همان هنگام موضع خود را روشن کرد و در اعلامیه ها
و مصاحبه های خود تاکید کرد که انتخابات بدون حضور و فعالیت حزب های سیاسی
انتخابات نیست و شیوه قیم مآبانه شورای نگهبان را که چیزی جز تحقیر ملت ایران نیست
مردود شمرد؛ ولی باز از مردم خواست که در انتخابات شرکت کنند و انحصارگران و
تمامیت خواهان را از تصرف نهادهای انتخابی ناامید سازند.
پس از انتخاب مجدد آقای خاتمی، جبهه ملی ایران در نامه ای سرگشاده به
ایشان اخطار کرد که صبر مردم محدود است و باید به تعهدات خود جامه عمل بپوشاند.
جبهه ملی در بهمن 81 گفت:
"شما بخوبی آگاهید که بدلیل سیاست سرکوب و اختناق جایی برای
حضور نیروهای ملی و وطن خواهان باقی نمانده است تا با ایجاد یک بسیج ملی با هرگونه
حادثه ای برخورد و با هر دسیسه اجنبی مقابله نمایند. بهمین جهت، وظیفه و رسالت شما از انجام اصلاحات
وعده داده شده بسیار فراتر رفته و مسئله دور نگهداشتن کشور از صدمات جبران ناپذیر
و جلوگیری از لطمات قابل پیشگیری، اصل تکلیف و مسئولیت شما را تشکیل می دهد. بهر
تقدیر، شما امروز بخشی از حاکمیت را تشکیل می دهید، از لاک مبارزات سطحی با جناح
مخالف و کجدار و مریز کردن های بی نتیجه بیرون آمده و بهر تدبیر ممکن کشتی این
کشور را در این دریای متلاطم منطقه به ساحل امن و آرامش رهنمون شوید. این وظیفه و
مسئولیتی است که اگر به آن توجه نکنید در محکمه تاریخ تبرئه نخواهید شد."
در بهمن 82، جبهه ملی ایران طی اعلامیه معروف به سه ماده ای خود، هر
گونه اصلاحات را بی نتیجه و غیر ممکن دانست و اعلام کرد که ساختار کنونی حکومت
ایران باید بوسیله یک همه پرسی تغییر یابد و دموکراسی و مردم سالاری راستین در
کشور برقرار شود.
از آن هنگام تا کنون جبهه ملی بارها در اعلامیه های خود و در مصاحبه
ها و سخنرانی های اعضای خود تاکید کرده که شرکت در انتخابات، بعلت اینکه ساختار
حکومت مانع فعالیتهای آزاد انتخاباتی و مانع انجام وظیفه مسئولان انتخابی است،
دیگر مفهومی ندارد.
درانتخابات پیش رو نیز، در حالی که مردم به مشارکت حد اکثری فرا خوانده می شوند، همچنان
بسیاری از محافل اصلی قدرت وحکومتگران انتصابی، با تسلط کامل بر نهاد های اصلی
اعمال حاکمیت در عرصه های گوناگون، انحصار کامل رسانه های ملی را دست دارند و با تحدید
فضای اطلاع رسانی هر نوع دیدگاه مخالف وخواستهای ابتدائی ترین حقوق شهروندی را با
توطئه و براندازی نظام مساوی می انگارند، و به جای رفع موانع واقعی شرکت در
انتخابات، با نفی ماهیت آزاد و داوطلبانه مشارکت مردم، آن دسته از فعالان سیاسی را
که در انتخابات غیر آزاد وغیر رقابتی شرکت نخواهند کرد، به "بر اندازی
نرم" متهم می کنند.
تردیدی وجود ندارد که پیش
نیازهای انتخابات آزاد، آزادی بیان و اجتماعات، آزادی عمل حزبها و تشکل های جامعه
مدنی، نبود زندانیان سیاسی وعقیدتی، وجود امنیت وفقدان بیم وهراس در بین فعالان سیاسی واجتماعی و فرصت برابر تبلیغاتی است.
بنابراین، هر نوع انتخاباتی که فرصت شراکت و رقابت برابر را برای همه نیروها و
جریان های سیاسی برقرار نکند، در واقع نوعی انتصابات است که در نتیجه آن رئیس جمهور منتخب تا حد یک "تدارکاتچی"
کاهش پیدا می کند، و این چیزی بجز تکرار
تجربه شکست خورده پیشین و نمایشی برای مشروعیت بخشی به عملکرد انحصارگرایانه و
بحران ساز مراکز انتصابی قدرت ورانت خواری سیاسی واقتصادی رایج آنان نخواهد بود.
دپ�k� R�_M�ت هم برای فاصله گرفتن از شکستها و ناکامی ها، که خود در ایجاد
آنها شریک بوده اند، لب به اعتراض گشوده اند. روسای اجرایی از نارسایی ها و
انسدادها و کارشکنی ها و قاچاق و فساد گسترده شکایت می کنند، رییس قوه قضاییه به
بیدادگری های سازمان خودش اعتراض می کند، و نامزدهای دست چین شده هم برای کسب وجهه
به افشاگری می پردازند.
یعنی
اوضاع بدتر از آن است که دیگر بتوان پنهانش کرد. ولی اگر همین حرفها را کسانی خارج
از حاکمیت بزنند، از خط سرخ پا فرا گذاشته اند، و به "براندازی نرم"
متهم می شوند. تا کی باید سرمان را در برف فرو کنیم؟
بنابراین،
ما که خارج از حاکمیت هستیم، امروز زبانمان بسته است. ما نمی خواهیم بخاطر حرف
حساب زدن و دلسوزی برای ایران وایرانی به همکاری با توطئه های تبلیغاتی خارجی و
براندازی تهدید شویم. بفرمایش دبیر شورای نگهبان، حکم های اعدام مخالفان صادر شده
و فقط منتظر موقع مقتضی هستند.
دیگر
از عظمت ایران کهن، از فرهنگ ایرانی که هزاران سال است در زندگی همه افراد بشر
نفوذ دارد، از دانش و فن ایرانی که پایه گذار دانش بشری بوده و هنوز همه را به
شگفتی وا می دارد، از هوشمندی و هشیاری ملت ایران، از خداپرستی که ایران جهان را
به آن روشن کرد، از فلسفه دموکراسی که ایران سده ها پیش از یونان عرضه کرد، از
حقوق بشر که پایه گذارش ایران بود، سخن نمی گوییم. و نه از اینکه این حاکمیت با این فرهنگ باشکوه وافتخارآمیز ایرانی ناسازگاری
دارد.
زیرا فرهنگ اصیل
ایرانی، اهورایی و دینی است، ولی حکومت دینی را نمی پذیرد؛ یکتاپرست است، ولی
حکومت یکتایی را نمی پذیرد؛ جهانگراست و حکومت منزوی و مطرود جهان را نمی پذیرد.
بهمین
دلیل ما بر این باور هستیم که فقط مردم هستند که می توانند و باید که سرنوشت خود
را تعیین کنند تا حاکمیت ملی برقرار شود. و برخلاف باور شورای نگهبان، مردم ایران
صغیر و محجور و دیوانه نیستند که حق رای دادن و تصمیم گیری نداشته باشند و نیازمند
قیم باشند. ما باور داریم که تا شرایط آزاد برای ابراز عقیده، فعالیت سیاسی و
گزینش مستقیم فراهم نباشد، و تا هنگامیکه قدرت گزینش و تصمیم گیری و دسترسی به رسانه
ها در دست اشخاص و مراکز خاص باشد، فرض برگزاری انتخابات آزاد از سوی حاکمیت امکان
ناپذیر و غیرواقعی خواهد بود و مشارکت حداکثری در انتخابات فقط کمک به تداوم وضع
موجود خواهد کرد.
-0-