کورش زعيم: ايران در زندان!/جمشید اسدی
17 شهریور 1388
gooya news
http://mag.gooya.com/columnists/archives/093294.php
کورش زعيم: ايران در زندان!
مهندس کورش زعيم عضو شورای مرکزی و هيئت اجرايی جبهه ملی ايران از خويشاوندان من است. اين يادآوری لازم است، چون در غير اين صورت به دليل نوشته ای از برون مرز او را متهم به جاسوسی با دشمن و رابطه با خارجی می کنند و بر رنج و آزارش می افزايند.
کورش زعيم از خویَشان من است اما او را کم ديده ام. در ايران که بودم و دانش آموز دبستان و دبيرستان، وی در آمريکا بود. در اواخر رژيم پيشين به ايران آمد و من که کم کم برای ادامه درس و مشق راهی فرنگ می شدم، مجبور شدم به دليل هواداری از آزادی، مهاجر همان فرنگ شوم. پس من در برون مرز ماندم و وی در درون.
کورش زعيم به روشنی هوادار راه مصدق بود. پس از پيروزی انقلاب اسلامی هم بر او و هم بر همسر آمريکايی اش ستم فراوان رفت. در زندان که بود همسرش از زير فشارها به کشورش گريخت. به او گفته بودند که هر دو فرزندانش حرامزاده اند. زعيم اما با وجود همه امکاناتی که برای بازگشت به آمريکا داشت در ايران ماند. به قيمت جدايی از همسر و دو پسرش، تورج و بيژن، که بسيار دوست می داشت. می گفت ايران را در شرايط سخت نمی بايستی تنها گذاشت.
کورش زعيم حالا در زندان و پيش کسوت زندانيان است. بار اولی نيست که به بند می افتد. از حبس های پيش درسی نگرفت و باز گفت که سرسختان نابخرد کشور را به روز سياه نشانده اند. دليل اصلی اين نوشته نگرانی از حال و روز او در زندان است. همچون ديگر ايرانيان در بند و البته سوای آن ها که ديگرجان باخته اند.
بقيه اين نوشته گزارشی است از برخی از کوشش های کورش زعيم در دوران رياست جمهوری احمدی نژاد. همين گزارش است که من را نگران می کند. نه او سر آشتی با ستم و استبداد تماميت خواهان دارد و نه قلدران کوچک ترين مقاومتی را برمی تابند. سرسختانی که از کشتن و تجاوز و شکنجه شهروندان غير سياسی هيچ ابايی ندارند، با شيردلانی چون کورش زعيم و عيسی سحرخيز چه خواهند کرد؟
گزارش را بخوانيد و فکر کنيد که برای هم ميهنان در بند چه می توان کرد. برای ايران است که به زندان افتاده اند.
نشست کميته پیگيری بازداشتهای خودسرانه در منزل کوروش زعيم با حضور نمايندگانی از جبهه ملی ايران، حزب ملت ايران، نهضت آزادی ايران، شورای فعالان ملی ـ مذهبی، سازمان دانش آموختگان ايران (ادوار تحکيم وحدت)، جنبش مسلمانان مبارز، دفتر تحکيم وحدت، فعالان طيف چپ و... (مرداد ۱۳۸۸). فرازهايی از سخنان حاضران در آن نشست:
خانم صحت، همسر مهندس زعيم: فعاليت سياسی و مدنی در اولويت زندگی او بود و عشق به ايران و آزادی همواره دغدغه زندگی زعيم بوده است.
حسن اسدی زيدآبادی، عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ايران: افتخار داشتهايم که در کميته پیگيری بازداشتهای خودسرانه در چند سال گذشته با ايشان همکاری داشته باشيم ... تلاشهای مهندس زعيم برای نجات ميراث فرهنگی کشورمان از جمله آرامگاه کوروش و مجموعه باستانی پاسارگاد از آسيبهای گوناگون امری قابل تقدير و ارزشمند بود که همگان بايد قدردان اين تلاشها باشند ...
دکتر حبيبالله پيمان، دبيرکل جنبش مسلمانان مبارز: ... در اين سالها هميشه زندانيان سياسی وجود داشتهاند اما تفاوت اين برهه زمانی اين است که اکنون مردم در صحنه هستند و محبوس بودن چهرههايی مانند مهندس زعيم در جامعه موج آفرين است.
خسرو سيف، دبيرکل حزب ملت ايران: وقتی پس از تشکيل جبهه ملی در رژيم سابق شاه فعاليتهای سياسی آن را تاب نياورد، عدهای از جوانان و گروههای سياسی عضو جبهه به سمت مبارزات مسلحانه کشيده شدند که البته نتايج آن را ديديم و امروز اميدواريم که بار ديگر اين تجربه تکرار نشود و مسائل از طريق فعاليتهای سياسی حل شود و مردم به خواستهای خود برسند.
تقی رحمانی، از کوشندگان ملی ـ مذهبی: امروز دادستانی در اختيار نهادهای نظامی و امنيتی است و قوه قضاييه تقريباً تسلطی بر وضعيت زندانيان تا مدتها پس از دستگيری افراد ندارد و وقتی بحث عدالت قضايی مطرح می شود اين مسأله با حقوقی که متهمان حتی در فقه سنتی ما ندارند همخوانی ندارد.
دکتر علی حاج قاسمعلی، عضو جبهه ملی ايران: موضوع اساسی که موجب خشم حاکميت از مهندس زعيم شده ... تأکيد زعيم بر منشور حقوق بشر کوروش است که در آن برای ايران دعا میکند که اين کشور از «دروغ» در امان باشد و اين مسألهای بود که مهندس زعيم از مدتها پيش توجه جامعه را به آن جلب میکرد ... کوروش زعيم موتور محرکه جبهه ملی است. مانفيست صادر شده از سوی مهندس زعيم در ايام پيش از انتخابات يکی ديگر از موارد اتهامی وی است.
دکتر محمدعلی توفيقی از روزنامهنگاران کرد و عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی: امروز مسأله شکنجه سفيد تنها دامنگير زندانيان نيست بلکه تلاش میشود با استفاده از همين روش يعنی قطع ارتباطات و تزريق اطلاعات غلط در سطح جامعه تقلب بزرگی که اتفاق افتاده است را بپوشانند... امروز جامعه ... اعترافات و اتهامات را باور نمیکند و اين سختیهايی که طی اين سالها ملت ايران تجربه کرده است لازمه بلوغ سياسی جامعه ماست.
ميلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت: اثرگذاری فعاليتهای سياسی و مدنی کوروش زعيم در جامعه دليل اصلی برخورد با وی است.
سيامک طاهری از کوشندگان چپ: میتوانم شهادت دهم که زعيم دو دغدغه داشت، ايران و حقوق بشر.
عبدالرضا تاجيک، روزنامهنگار: بازگويی خاطراتی از مهندس کوروش زعيم در در بند ۲۰۹ اوين پس از ۵۰ روز حبس.
نامهی روشنگر کورش زعيم به نام "من تندرست هستم" در مورد پيآمدهای زندانی شدن خود که چند ماه پيش از دستگيری نگاشته و نزد چند تن از ياران به امانت گذاشته بود (۲۹ اسپند ۱۳۸۷):
۱. من هر سال چک آپ کامل می کنم. که نتايج آن مانند هميشه نشانگر تندرستی کامل من است.
۲. قلب من هيچ عيبی ندارد. نه رگ هايم گرفته و نه ماهيچه های قلبم تنبل شده اند. نبض من ميانگين ۷۰ تپ در دقيقه، فشار من ۸/۱۲ و برای سال های سال ثابت بوده است. بنابراين، احتمال سکته، ايست قلبی يا هرگونه عارضه قلبی بسيار بسيار بعيد است.
۳. ميد به آينده و اميد به زندگی من بسيار زياد است و هيچ گرايش به خودزنی يا خودکشی ندارم.
۴. من به هيچ چيز اعتياد ندارم، نه سيگار، نه الکل، نه هرويين، نه ترياک و نه هيچ قرص يا ماده تخدير کننده يا مسکر. بنابراين، احتمال اينکه من بر اثر مصرف زياد يکی از اين مواد بميرم يا حتی تعادل خود را از دست بدهم و از جايی پرت شوم، وجود ندارد.
۵. من به هيچ چيز حساسيت ندارم. همه چيز می خورم و همه چيز را لمس می کنم. بنابراين، احتمال اينکه يک حمله آلرژيک به من دست بدهد صفر است.
۶. تراکم استخوان های من طبيعی است و هيچ گرايش به شکنندگی ندارد. من به راحتی از روی جوی آب می پرم، سه پله يکی می کنم و در ورزش هايی که ايستايی کامل را نياز دارد شرکت می کنم. بنابراين، احتمال اينکه هيچ يک از استخوان های من تصادفا" يا در اثر افتادن معمولی بشکند وجود ندارد.
۷. سلول های مغز من کاملا" سالم هستند و همه وظايف خود بدون کاستی انجام می دهند. هيچ عارضه ای که نشانگر آلزايمر، پارکينسون، فراموشی، عدم تعادل و غيره باشد وجود ندارد، بنابراين، هرگونه بيماری يا سکته مغزی خودجوش نخواهد بود.
۸. من اجازه تزريق يا مداوا در درمانگاه زندان را نخواهم داد و درخواست دارو نخواهم کرد.
من اعلام می کنم که با تندرستی کامل به زندان می روم.
آزادی کوروش زعيم. دکتر محمدعلی دادخواه وکيل مدافع کوروش زعيم، از آزادی موکلش خبر داد. وی با تبديل قرار بازداشت موقت به قرار وثيقه از زندان اوين آزاد شد.
عدم تشکيل دادگاه کورش زعيم. ۹ بامداد، کورش زعيم همراه با آقای محمدعلی دادخواه و بانو شيرين عبادی، به عنوان وکيلان مدافع، در شعبه ۱۴ دادگاه انقلاب حاضر شدند، ولی از آنجا که نماينده دادستان حضور پيدا نکرد، پس از يک ساعت، قاضی اعلام نمود که دادگاه در تاريخ جديدی تجديد خواهد شد.
احضاردوباره کورش زعيم به دادگاه. دادگاه انقلاب اسلامی، دادگاه جديد کورش زعيم را برای ساعت ۹ بامداد روز ۲۲ دی ماه ۱۳۸۶ در شعبه ۱۴ دادگاه اعلام کرد.
تيم دفاع از کورش زعيم. دکتر محمدعلی دادخواه، وکيل مدافع مهندس کورش زعيم، امروز اعلام کردند که بانو شيرين عبادی و دکترمحمد شريف به تيم دفاعی برای شرکت درجلسه محاکمه کورش زعيم، عضو شورای مرکزی و هيئت اجرايی جبهه ملی ايران، پيوسته اند.
احضار کورش زعيم به دادگاه. کورش زعيم به "اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ و فعاليت عليه نظام جمهوری اسلامی" به جلسه محاکمه در ساعت ۹ بامداد چهارشنبه ۶ تير ۱۳۸۶ در شعبه ۱۴ (امنيت) دادگاه انقلاب اسلامی احضار شد.
هشدار مهندس کورش زعيم در گردهمآيی دانشجويان دانشگاه بوعلی سينای همدان به سران عرب اطراف خليج فارس (۱۶آذر ۱۳۸۶):
من بنام يک ايرانی راستين به اين سران عرب، به ويژه امارات، يک بار برای هميشه می گويم که سه جزيره خليج پارس از آن ايران بوده وهست و خواهد بود. ناشايست ترين رفتارها آن است که ضعيفی در پناه يک زورمند بيگانه، وقتی همسايه دوست و بالقوه قدرتمند خود را به خاک ببيند لگدش بزند. اين کار ترسوهای بی هويت است نه شما. ملت ايران از اين همسايگانی که هميشه در پناه ايران امن زيسته اند و هميشه از ايران بهره برده اند انتظار ندارد اکنون که حکومت ما کشورمان را درمانده و منزوی و منفور جهان کرده است از فرصت سوء استفاده کرده ادعاهايی ساختگی و واهی عليه ايران مطرح کنند و چشم طمع به خاک ايران بدوزند.
من بنام يک ايرانی راستين به اين سران عرب، به ويژه امارات، يک بار برای هميشه می گويم که سه جزيره خليج پارس از آن ايران بوده وهست و خواهد بود. شما اين رويا را ازذهنتان بيرون کنيد وبجای رفتار و گفتار تحريک آميز با ملت ايران از در دوستی درآييد. ما با دوستی و برادری و همکاری، بيشتر می توانيم به کشورهايمان و به ملت هايمان خدمت کنيم. شما همين تکه زمين را هم که داريد، که از ايران به شما ارث رسيده، با سرمايه و دانش و فن مردم ايران و ديگر کشورها ساخته ايد.
فراموش نکنيد:
که شما سران عرب نمايندگان ملت های خود نيستيد و خانواده های خود را بر مردمتان تحميل کرده ايد و ثروت مردمانتان را ثروت خانوادگی خود به شمار مياوريد و روزی بايد پاسخگوی اين مردم باشيد.
که روزی سراسر کرانه جنوبی خليج پارس جزوی از خاک ايران بوده و اين بيگانگان بوده اند که آن را از ايران جدا کرده و به سران قبيله های شما سپرده اند. ما از اين خاک از دست رفته چشم پوشيده ايم و هرگز به قلمرو شما چشمداشت يا ادعايی نداشته ايم و نخواهيم داشت.
که اکثريت شهروندان شما ايرانی يا ايرانی تبار هستند و با وجود ظاهر عربی،
هنوز عشق ايران و رويای عظمت ايران در وجودشان مانده است.
که روزی شما بايد به رای مردمتان تمکين کنيد و آنروز برای جلوگيری از آشوب و خشونت داخلی به ياری ايران مردمسالار آينده نياز خواهيد داشت.
که ما پس از برقراری دموکراسی درايران، خيلی زود تبديل به يک قدرتمند اقتصادی وسياسی جهانی خواهيم شد و شما به ياری و پشتيبانی اين قدرت نياز خواهيد داشت.
که سياست آينده ما دخالت درامورداخلی شما و ايجاد ناآراميهای مدنی وتغييرات ساختاری نخواهد بود.
که وقتی به زودی ايران روابط خود را با جهان عادی سازد و با همه کشورهای جهان دوباره از در همکاری و دوستی درآيد، ارزش استراتژيک شما برای جلب پشيبانی ابرقدرتها در برابر ايران آينده، بسيار کاهش خواهد يافت.
که وقتی در کشوری از گروه شما، که همگی ديکتاتوری هستند، مردم برای آزادی و دموکراسی به پا خيزند، شما به پشتيبانی ايران برای جلوگيری از سوء استفاده ديگران ازموقعييت، و برای حفظ آرامش و حفظ جانتان و مرزهايتان نياز خواهيد داشت.
که اختلافات مذهبی و نژادی در کشورهای شما می تواند زنجيره ای از اختلافات و خشونت و آشوب را ايجاد کند و اين ايران آينده است که برای ايجاد آرامش و ثبات در منطقه می تواند تاثير گذار باشد.
من به شما هشدار می دهم که با دم شير بازی نکنيد و از اين ادعاهای کودکانه و بی پايه دست برداريد. درست است که اکنون شير ايران توسط جمهوری اسلامی زخمی و ناتوان شده، ولی شير راستين ملت ايران است و هرگز خيانت به دوستی و همزيستی و همسايگی را فراموش نخواهد کرد.
شما مطمئن باشيد که اگر بيگانگان يا خائنان اجازه دهند حتا يک وجب از خاک ايران هم به دست شما بيافتد، ملت ايران خواب خوش را از شما خواهد گرفت.
سخنرانی کورش زعيم در منزل منصور اسانلو (۹ آذر ۱۳۸۶). فرازهايی از سخنرانی وی:بند ۴ ماده ۲۳ بيانيه جهانی حقوق بشر، که ايران متعهد به آن است می گويد: همه کس حق دارد برای حفظ منافع خود به تشکيل اتحاديه های صنفی بپردازد و يا در آنها عضو شود. "هر کس" در اينجا فکر می کنم يعنی همه شهروندان جهان يا دستکم کشورهايی مانند ايران که بيانيه را رسماً پذيرفته اند.
اصل بيست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران می گويد: احزاب، جمعيت ها، انجمن های سياسی و صنفی و انجمنهای اسلامی و اقليتهای دينی آزادند، مشروط به اينکه اصول آزادی، استقلال، وحدت ملی، موازين اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هيچکس را نمی توان ازشرکت در آنها منع کرد يا به شرکت در يکی از آنها مجبور ساخت. "کس" در اينجا فکر می کنم يعنی هر شهروند جمهوری اسلامی ايران
اگر ما در اين جهان زندگی نمی کنيم و شهروند اين کشور نيستيم، پس در کجا زندگی می کنيم که در قانون هايش هيچکدام از موارد بالا رعايت نمی شود؟ ...
چرا بايد کارگران ما که ريشه درخت اقتصاد کشور را تشکيل می دهند زير خط فقر زندگی کنند؟ به کارگران کشورهايی که سالها پيش زير خط فقر بودند و برای کار به کشور ما هجوم می آوردند بنگريد، که اکنون به علت سياستهای درست و کارآمد اقتصادی، طبقه متوسط مرفه کشورشان را تشکيل داده اند و ما برای کار به کشور آنها هجوم می بريم ...
ما چرا نبايد بتوانيم درک کنيم اعتراض منطقی و مسالمت آميز کارگر به سود اقتصاد کشور است، به پيشرفت کمک می کند، زيرا در شرايط مناسب و رضايتمندی، کارايی افزايش مييابد، توليد افزايش می يابد، ضايعات کاهش پيدا ميکند، سود بنگاه اقتصادی افزايش مييابد، ماليات دولت افزايش می يابد، و کارگران نيز در نتيجه آن هم می توانند سطح زندگی خود را ارتقاء دهند. در اين دايره سازنده و مثبت همه برنده هستند. رضايتمندی کارگران و آموزگران از مهمترين هدفهاييست که حکومتگران بايد برای ايجاد ثبات و آرامش در پيش گيرند.
آيا در اين کشور هرگز عقل وارد سياستگزاری ها خواهد شد؟ من که بردبارانه ۲۸ سال است منتظرم.
سخنرانی کورش زعيم در گرد همآيی دفتر تحکيم ئحدت (۲۸ آبان ۱۳۸۶). فرازهايی از سخنرانی
از اينکه به ما اجازه داده ايد که در اين گردهمايی وقت شما را بگيريم و ديدگاههای خودمان را برايتان تشريح کنيم، سپاسگزارم. شما نمونه بهترين های جوانان ما هستيد. ولی من تصور نمی کنم که تجربيات ما و دهها سال مبارزه ما بتواند چيز ارزشمندی به دانش شما بيافزايد. ما در طی اين سالها و دهها سالها نتوانسته ايم بستر لازم را برای دموکراسی و حتا همبستگی لازم را برای يک مبارزه موثر به وجود آوريم. اين شما جوانان برومند ايران زمين هستيد که آينده کشور ما را تضمين می کنيد...
من به شما می گويم که هر گز از تجربيات ما نياموزيد و هرگز ما را سرمشق قرار ندهيد، چون ما ده ها سال را با تجربيات بی حاصل تلف کرده ايم و ... کشور هنوز ديکتاتوری است، بدتر از آنچه ما در آغار تجربه کرده بوديم. کشور عقب افتاده اقتصادی و مردم در فقر شديد به سر می برند، بدتر از آنچه که ما در آغاز تجربه کرده بوديم. کشور از غافله فرهنگ و دانش و فن در مقايسه با پيشرفت جهانی عقب افتاده است، بدتر از آنچه که ما در آغاز تجربه کرده بوديم. کشور در رعايت حقوق مدنی، آزادی بيان و آزادی رای در محدوديت به سر می برد، بدتر از آنچه که ما در آغاز تجربه کرده بوديم. و در سياست خارجی و روابطمان با ديگر کشورهای جهان نه تنها بسيار بدتر است از آنچه ما تجربه کرده بوديم، بلکه بدترين در تاريخ چند هزار ساله ماست. پس اين چند ده سال مخالفت و انتقاد و مبارزه چه حاصل داشته است؟ در خوش بينانه ترين ارزيابی، ما در سير قهقرايی کشور بی تاثير بوده ايم.
پس ما پيش کسوتان جهان سياست هيچ خاصييتی برای شما جوانان امروز نداشته ايم و نداريم ... بنابراين، تنها کاربردی که ما برای شما داريم، ... اين است که راه را برای شما باز کنيم و نردبان ترقی شما شويم، نه اينکه شما را نردبان ترقی خود کنيم، ما بايد بجای مرزبندی های بر پايه سن و تجربه، آغوشمان برای شما جوانان باز باشد، و با شما همدوش گرديم نه بر دوش شما سوار شويم.
کورش زعيم: من فقط دارم درس پس می دهم (شنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۶):
اعتراض دانشجويان به شرايط دانشگاه ها، خوابگاه ها و اخراج استادان باسواد، اقدام عليه نظام مقتدر جمهوری اسلامی است؛ بايد زندانی شوند.
اعتراض کارگران به بيکاری، به حقوق پايين تر از خط فقر و به عدم دريافت همان حقوق ناچيز، اقدام عليه نظام مقتدر
جمهوری اسلامی است؛ بايد زندانی شوند.
اعتراض زنان به شرايط تبعيض جنسيتی، به مزاحمت های رسمی خيابانی و به تحقير قانونی، اقدام عليه نظام مقتدر جمهوری اسلامی است؛ بايد زندانی شوند...
اعتراض دانشجويان به شرايط دانشگاهها، خوابگاهها و اخراج استادان باسواد، اقدام عليه نظام مقتدر جمهوری اسلامی است؛ بايد زندانی شوند.
اعتراض کارگران به بيکاری، به حقوق پايين تر از خط فقر و به عدم دريافت همان حقوق ناچيز، اقدام عليه نظام مقتدر جمهوری اسلامی است؛ بايد زندانی شوند.
اعتراض زنان به شرايط تبعيض جنسيتی، به مزاحمت های رسمی خيابانی و به تحقير قانونی، اقدام عليه نظام مقتدر جمهوری اسلامی است؛ بايد زندانی شوند.
راست نويسی روزنامه نگاران، خبرنگاران، وبلاگ نويسان و رسانه ها همگی در راستای براندازی نظام مقتدر جمهوری اسلامی است؛ بايد زندانی شوند.
روحانيان آزاده و آنها که معتقد به جنبه رهبری روحانی و اخلاقی حرفه خود هستند، زيبايی دين را ترويج می کنند و آلودگی دين با حکومت را مغاير ذات پاک و بشر دوستانه دين می دانند، اقدام عليه نظام مقتدر جمهوری اسلامی؛ بايد زندانی شوند.
جوانانی که به علت بيکاری، اعتياد، گرسنگی يا محروميت های ديگر اجتماعی مرتکب بزه ميشوند، عليه اقتدار جمهوری اسلامی اقدام ميکنند. برای نمايش اين اقتدار بايد دستگير و بدون محاکمه فوری اعدام شوند.
هر ايرانی که ازخارج به وطن باز می گردد، جاسوس است يا قصد براندازی دارد؛ بايد زندانی شود.
همه کشورهای ديگر شيطانند، چون مخالف سياست های جمهوری اسلامی هستند.
غنی سازی اورانيوم با ميليارها هزينه بر راه اندازی کارخانه ها و ايجاد اشتغال ارجحيت دارد.
رفاه حزب الله لبنان، حماس فلسطين، مردم ونزوئلا و بوليوی بر رفاه مردم ايران ارجحيت دارد.
خريد از کشاورزان کشورهای ديگر بر توليد کشاورزان ايرانی ارجحيت دارد.
تحريم های جامعه جهانی هيچ تاثيری بر زندگی مردم اين کشور ندارد.
امريکا از حمله به ايران وحشت دارد.
دموکراسی تهوع آور است.
مردم حق رای و انتخاب ندارند. اين وظيفه نمايندگان خداوند بر روی زمين است.
ايرانيان پيش از اسلام بی فرهنگ و وحشی بوده اند و ميراث فرهنگی و تاريخی آنها به جز مشتی پاره سنگ و استخوان پوسيده نيست.
من هرگز قصد انتقاد از نظام مقتدر جمهوری اسلامی يا از سياستهای داخلی و خارجی آن در طی سه دهه گذشته را ندارم. هرگز! من فقط دارم درس پس می دهم
نامه کورش زعيم به فيليپ کيرش رئيس ديوان جنايی بين المللی (۱۵ خرداد ۱۳۸۶): نابود سازی ميراث فرهنگی و تاريخی جنايت عليه بشريت است. بريده های از نامه:
... من پيشنهاد می کنم که متمم های زير به بخش۲ اساسنامه دادگاه جنايی بين المللی (اساسنامه رم) افزوده شود تا دادگاه بتواند آنان را که بطور عمد ميراث تاريخی و فرهنگی جهانی و ملت ها را نابود می کنند تحت تعقيب قرار دهد. بعنوان مثال می توان نابودسازی تنديس بودا و اقلام تاريخی بی شمار در افغانستان توسط طالبان، و نابودی مستمر و جاری جايگاه های تاريخی و فرهنگی در ايران، مانند دشت پاسارگاد و آرامگاه کورش بزرگ، است که هر دو ميراث جهانی و بشری بشمار می آيند...
فصل ۵. جنايات در صلاحيت دادگاه. افزوده شود: (e) نابود سازی ميراث فرهنگی
فصل ۷. جنايات عليه بشريت. افزوده شود: (l) نابودسازی عمدی ميراث فرهنگی جهانی
... من اميدوارم که اين پيشنهاد مورد توجه قرار گيرد، زيرا باور دارم در حاليکه نفس و خون زندگی فيزيکی ما را تامين می کند و بايد از آن محافطت شود، ميراث فرهنگی هويت و تعادل روانی جامعه انسانی را فراهم می سازد که بدون آن جامعه انسانی روح خود را از دست می دهد.
دستگيری کورش زعيم در ظهرجمعه بيست وهشتم مهرماه ۱۳۸۵. مقامات امنيتی کورش زعيم را به علتی مجهول دستگير و با مقداری از اثاثيه شخصی به زندان اوين بردند.
نامه ۸۰ کوشنده فرهنگی، اجتماعی، سياسی و مطبوعاتی به کوفی عنان دبير کل وقت سازمان ملل متحد برای آزادی کورش زعيم. ... کوروش زعيم، نويسنده و پژوهشگر و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ايران، از روز ۲۸ مهر ۱۳۸۵ به اتهام «اقدام عليه امنيت ملی و نشر اکاذيب» بازداشت و در زندان اوين به سر می برد. ... تلاش های ايشان در جهت روشن کردن اذهان با مسايل , عدم مديريت ملی در سطوح مختلف کشور و بحران هسته ای از يک سو و خطر نابودی آثار تاريخی و بشری پاسارگاد از سويی ديگر نشانه ی توجه اين شخصيت به مسايل ملی و ميهنی است. به نظر می آيد که جمهوری اسلامی با اخراج و بازنشسته کردن اساتيد دانشگاه ها، خاموش کردن صدای مطبوعات، و فيلتر کردن سايت های فرهنگی و ملی وارد دومين «انقلاب فرهنگی» خود شده است و تحمل کوچک ترين انتقاد و صدای مخالفی را ندارد. ما فعالان فرهنگی، اجتماعی، سياسی و مطبوعاتی با اعلام نگرانی شديد از وضعيت کوروش زعيم و ديگر زندانيان سياسی و عقيدتی خواستار توجه شما به اختناق حاکم بر ايران، تاريخ زدايی گسترده ی فرهنگی ـ تاريخی و نقض مداوم حقوق بشر، و اقدام برای آزادی کورش زعيم و زندانيان سياسی و عقيدتی ديگر هستيم.
نامه کورش زعيم به کوفی عنان دبير کل وقت سازمان ملل متحد برای آن که مجمع عمومی بيشتر نماينده "ملت ها" باشد تا "دولت ها. متن کامل اين نامه:
اکنون که شما انجام اصلاحاتی ضروری، هرچند ديرهنگام، را درساختار ومديريت سازمان ملل بگونه ای ستايش انگيز پيشگام شده ايد تا اين سازمان جهانی توان رويارويی با واقعيت ها و چالش های روز را پيدا کند، من مايل هستم پيشنهادی را که اميدوارم شما، اگر تا کنون در فهرست تغييرات و بهبودهای پيشنهادی شما قرار نگرفته، مورد توجه قرار دهيد، بشرح زير تقديم دارم.هنگامی که پيمان ايجاد سازمان ملل در سال ۱۹۴۵ امضاء شد، تنها ۵۱ کشور مستقل در جهان وجود داشت که آنرا امضاء کردند و به عضويت آن درآمدند. امروز، عضويت سازمان ملل، بيشتر به علت استقلال يافتن سرزمين های مستعمره و فروپاشی شوروی، بيش از چهاربرابر شده است. در ميان ۵۱ کشور نخستين، فقط رژيم های معدودی از آنها را می شد دموکراسی خواند. اکنون، نه تنها شمار عضوها رشد کرده، بلکه شمار کشورهای دارای سامانه های دموکراتيک دولتی هم بطور قابل ملاحظه ای افزايش يافته است.
ليکن، همه دولت های عضو سازمان ملل نماينده راستين ملت های خود نيستند، و نمايندگان کشورها که در مجمع عمومی سازمان ملل می نشينند همگی گماشتگان دولتهای متبوع خود هستند.
بحثهايی که در مجمع عمومی درباره بهبود روابط کشورهای عضو، بهبود شرايط زندگی مردم کشورها و، بويژه، مسائل حقوق بشر انجام می گيرد، غالبا" توسط نمايندگانی که دولت هايشان از پشتيبانی مردمشان برخور دار نيستند به بن بست هايی بر می خورد.
دولت های خودکامه گرايشی به تصويب يا اجرای مصوباتی که اثر منفی بر پايه های قدرت و منافع گروهی آنها داشته باشد ندارند، هرچند که برای منافع مردمشان سودمند باشد.پيشنهاد من برای اصلاحات اين است که مجمع عمومی بيشتر نماينده "ملت ها" باشد تا "دولت ها". مقررات نمايندگی در سازمان ملل بايد بگونه ای تغيير يابد که بر پايه آن همه نمايندگان کشورها در مجمع عمومی، در کشورهای خود در يک انتخابات آزاد به سمت نمايندگی در مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب شده باشند.
اين قانون نه تنها به مجمع عمومی مشروعيت بيشتری توسط مردمی که اين سازمان برای خدمت به آنان بوجود آمده می بخشد، بلکه نمايندگی در سازمان ملل را به يک مسئله مهم سياسی و انتخاباتی در همه کشورهای عضو، و نمايندگی در مجمع عمومی را به يک رسالت و افتخار تبديل می کند نه فقط يک شغل.مجمع عمومی سازمان ملل بايد تبديل به يک سازمان جهانی نماينده ملت های جهان شود، همانگونه که يک پارلمان در يک کشور دموکراتيک نماينده ملت خود می باشد. مردم جهان نمی توانند بپذيرند که سرنوشت کشورشان توسط کسانی تعيين شود که خود در قدرت طلبی، خفقان و فساد کشورهايشان شرکت دارند. اين پيشنهاد اصلاحات، به باور من، از بنيادی ترين و ضروری ترين گام ها در راستای پيشرفت سازمان ملل است، اگر قرار است سازمان ملل را، همانگونه که از آغاز پنداشته شده، بعنوان يک پارلمان و قانوگزار جهانی بشناسيم.
نامهی کورش زعيم و ديگر سران جبهه ملی ايران به کوفیعنان، دبيرکل وقت سازمان ملل متحد در مورد ناهمخوانی مواضع نابخردانه و نسنجيده مسئولان جمهوری اسلامی و ملت ايران (۲۸ آبان ۱۳۸۴). بريده های از نامه:
... جبهه ملی ايران کهنترين سازمان سياسی موجود در ايران است که حدود شش دهه پيش، بر پايه اصول صلحطلبی، دموکراسی، حقوق بشر و پيشرفت اقتصادی تشکيل شد. ما نسبت به رژيمهای ديکتاتور و سرکوبگر هميشه در اوپوزيسيون بوده ايم، مگر در دوران کوتاه دولت دموکراتيک دکتر مصدق در اوائل دهه پنجاه.
... ما باور داريم که ايران بايستی نقش تعيين کنندهای در جنگ عليه تروريسم بينالمللی و قاچاق مواد مخدر ايفا نمايد. ما باور داريم که ايران و همه کشورهای اين منطقه بايد با هوشمندی و بسرعت حرکت موثری در راستای برقراری دموکراسی، احترام به حقوق بشر و آزادی گزينش در انتخابات آزاد انجام دهند.
... ما باور داريم که ايران، با زمينه هزاران سال تمدن و دادههای بنيادين علمی، فنی و ادبی به جهان، پيشاهنگ حقوق بشر و احترام به آيينها و مذهبهای ملتهای ديگر، بايد دوباره موقعيت خود را بعنوان نقطه آميزش همه تمدنها، ايدئولوژیها و انديشهها، باز پس گيرد و دوباره به پل ارتباطی ميان خاور وباختر تبديل شود.
... ما باور داريم ملتی که يکصد سال برای دموکراسی و کسب آزادی مبارزه کرده و پيشاهنگ جنبشهای دموکراسی خواهی در منطقه بوده، سرانجام خود آنرا بدست خواهد آورد.
بنام يک سازمان سياسی که نزديک به شصت سال در راه دموکراسی و حقوق بشر در اين کشور مبارزه کرده، ما میخواهيم از شما اين درخواست را بکنيم که، با وجود حقايق تلخ موجود در ايران و چالش جاری ميان ملت و حاکميت، به تصميم گيرندگان شورای امنيت تفهيم کنيد که مواضع نابخردانه و نسنجيده مسئولان جمهوری اسلامی را بحساب ملت ايران نگذارند. زيرا، اين ملت کهنسال و با فرهنگ، با احترام به ضوابط سازمان ملل متحد، موجوديت و استقلال همه کشورهای جهان و آزادی و رفاه همه ملتها را گرامی میدارد و به آن ارج مینهد.
يک حرکت تنبيهی توسط شورای امنيت، فقط به حاکميت ما بهانه خواهد داد که سطح فشار و اختناق را بالاتر ببرد و يک دولت پليسی سخت تر بوجود آورد و، در نتيجه، تلاش ملت ما را برای استقرار دموکراسی و آزادی کند سازد. از شما میخواهيم که به اعضای شورای امنيت يادآوری کنيد که هر اعلاميهای که منافع ملت ايران را هدف بگيرد، چه اقتصادی و چه نظامی، مردم ايران را زير فشار خواهد گذاشت نه دولت را. سابقه نشان داده که رمز ماندگاری حاکميت جمهوری اسلامی فقط در بحران و بحران آفرينی است.
... اعضای شورای رهبری و هيئت اجرايی جبهه ملی ايران: اديب برومند، دکتر مه لقا اردلان، مهندس عباس اميرانتظام، دکتر داود هرميداس باوند، مهندس کورش زعيم، مهندس اسماعيل حاج قاسمعلی، دکتر خسرو سعيدی، اصغر فنی پور، سرلشگر بازنشسته ناصر فربد، مهندس نظام الدين موحد، دکتر سيد حسين موسويان، دکتر مهدی مويدزاده، دکتر پرويز ورجاوند.